مقتل محمد بنجعفر بنابیطالب در صفین از ابوالفرج اصفهانی در مقاتلالطالبیین:
چنین گفت ضحاک بنعثمان که عبیدالله بنعمر به همراه گروهی که آنان را سبزجامگان مینامیدند به میدان جنگ وارد شد و پیشوای لشکر مقابل او محمد، پسر جعفر طیار بود با پرچمی از آنِ علی بنابیطالب و نامِ آن پرچم چموش.
اینچنین، ده هزار نفر در مقابل هم قرار گرفتند. پس کارزاری سخت درگرفت.
خداوند به ایشان پایداری و صبر ارزانی داشت و پیروزی و نصر را دریغ کرد.
پس عبیدالله فریاد برآورد که: «این پرهیز تا به کی؟ پیش آی تا به تن خویش با تو بجنگم.»
پس محمد خویشتن فرانمود. لختی با نیزه نبرد کردند تا نیزههای هردو خرد شد.
آنگاه به تیغ دست بردند.
شمشیر محمد شکست و آنِ عبیدالله در سپر فروماند.
پس همچنان سواره به چنگ و دندان در گردن هم آویختند و سر و روی یکدیگر بخستند تا هر دو از اسب بیفتادند.
پس سپاهیان از هر دو روی سوی ایشان تاختن آوردند و بر آوردگاه ایشان در هم درآویختند و این آن را و آن این را بکشت تا بر سر این دو، پشتهای گران از کشتگان برآمد.
تا آن که علی در آوردگاه چیرگی یافت و صحنه از شامیان خالی شد.
علی بر فراز سر ایشان بایستاد و فرمود:
«بر گیرید این کشتگان را از پیکر پسر برادر من.»
و کشتگان را یکایک به کنار کشیدند.
آنَک پیکر دو کشته نمایان شد؛ هماگوش و گردن بر شانۀ یکدگر بنهاده.
علی گفت: «والله لَعَن غَيرِ حُبّ تَعانَقتُما. خدای را یکدیگر را نه از دوستی چنین تنگ در بر گرفتهاید.»
پنهان نماناد که این عبارت اخیر امیر کلام "لَعَن غَيرِ حُبٍّ تَعانَقتُما" موزون افتاده.
ترجمه و نوشتار فارسی از حضرت آقای دکتر آشتیانی
@Zoheir_sele
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 قرآن و آثار سینمایی و تلویزیونی
🔴 برنامهٔ تلویزیونی «سوره»
❓ آیا صرف اینکه هنرمند نشان بدهد که توانسته قصههای قرآنی را بازآفرینی کند، کفایت میکند یا باید نتایج دیگری نیز بر این اثر وارد شود؟
✅ باید با قصههای قرآنی، مانند یک باغبان رفتار کرد.
@Zoheir_sele
سه شنبه اول ماهذیالحجه است با مناسبتهای متعدد مبارک.
از جمله روزیست که خداوند، ابراهیم را به دوستی پذیرفت. وااااوو! چه نسبتی! از خداوند در رفاقت پذیرش گرفت و خلیلالله شد.
سوال مهم اینجاست چه چیزی باعث شد خداوند تبارک او را به دوستی بگیرد؟
هیچ نیازی، هیچی.
در روزگار ما دوست برای آن است که جایی، وقتی، روزی به کار بیاید و بهدرد بخورد.
اما دوستی یعنی ارتباطی ارادهمند که طرفین به کار هم نیایند و بهدردی از هم نخورند. وسط آتش، فرشته از ابراهیم پرسید: «شما حاجتی داری؟» جواب داد: «خیر.» مثلاً سلام برسانید.
کنتور نیاز در دوستی خاموش است؛ چیزی نمیاندازد.
ازین روست که خداوند بینیاز، دوست میپذیرد، چون در معنی دوستی، بینیازی مستتر است.
کلاً ما از دوست پول، رانت، پارتی و همنشینی و همه چیز میخواهیم و به فکریم که برای ما کاری بکند و خدمات قبلیمان را جبران کند؛ میگوییم دوستی پس برای چی است؟
دوستی در هیچی به بار میآید، وقتی دو نفر هیچ از هم مطالبه ندارند و عطوفت بین ایشان به دلایل درست دیگری جاری است.
...
انجام ذکر فاخر و موثر تسبیحات حضرت زهرا (س) در امروز مد نظر اهل طریقت بوده.
@Zoheir_sele
30.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 قسمت جدید برنامه تلویزیونی «ایستگاه» با عنوان «رفاقت» با حضور استاد ناصرزاده
(بخش اول)
❓ تهِ رفاقت کجاست؟
☑️ عمر و وقت ارزشمندترین سرمایهٔ هر انسانی است.
☑️ «نه» گفتن، پایهٔ اصلی دوستی است.
@Zoheir_sele
اخیراً سیدپژمان در کانال طریق آلام پیام داد «برای محرم از دستم هر کاری برای هرکسی بر بیاید انجام میدهم».
در عالم ابداع احتمال و یقین، عرایض شیعیان در محضر ذات اقدس امیرالمومنین علی (ع) عرضه تام دارد بنا کنیم یک از هزاران شیدای حاضر در محضر مبارکش از آنها که (ومنهم من قضی نحبه) عرض کند این نواده پریشان چنین مینالد بلکه در این محرم اراده حیدری تعلق بگیرد برای هر یک ازشیعیان که میطلبد یا عقلش نمیرسد و نمیطلبد، باری یک کار انجام شود، اجابت شود، مقدر گردد.
چون چنین اراده فرماید عرض من این است که مولا، راست ما در دوست داشتن شما و کوتاهی توأمان ما در پیروی، دلتان را نزند، ما جماعت وحوش خوشدوست و بد عمل را از موضوع و موضع نظرتان حذف نکنید.
همین از سرمان زیاد است؛ همین .
@Zoheir_sele
🟡 ایستگاه حیوان دوستی با محمد ناصرزاده
امشب میخوام با استاد ناصرزاده درباره این حرف بزنم که آیا محبتهای امروزی ما به حیوانات واقعا محبته، یا در حکم دوستی خاله خرسه است و روی دیگه سکه حیوان آزاریه؟
نظر شما چیه؟ حوالی ۱۹، شبکه ۳ سیما.
@Zoheir_sele
#محمدناصرزاده
وَ يَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا، وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ؛ ( نهجالبلاغه، خطبه همام)
ملت فکر میکنند اینها قاطی کردهاند، حال آنکه ایشان را امر عظیم گرفتار کرده است.
یک بزرگواری این وسط یا درست ترجمه نکرده یا مطلب عمیق دستش نیامده یا آنها هر دو یکی هستند.
امر عظیم بهجای خود، ما را ذبح عظیم، دیوانه کرده است.
کاروان در مسیر کوفه شد.
#محمدناصرزاده
@zoheir_sele
قَالَ يَا اِبْنَ شَبِيبٍ إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ هُوَ اَلشَّهْرُ اَلَّذِي كَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِيَّةِ فِيمَا مَضَى يُحَرِّمُونَ فِيهِ اَلظُّلْمَ وَ اَلْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لاَ حُرْمَةَ نَبِيِّهَا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَقَدْ قَتَلُوا فِي هَذَا اَلشَّهْرِ ذُرِّيَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ اِنْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلاَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ أَبَداً يَا اِبْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
حضرت رضا عليه السّلام چنين فرمود:اى پسر شبيب!بىگمان محرم ماهى است كه مردم عصر جاهليت ستم و كشتار را در آن حرام مىشناختند و بدان حرمت مىنهادند. اما اين امت نه حرمت محرم الحرام را رعايت كردند و نه حرمت پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله را.در ماه محرم نسل او را به قتل رساندند و زنان او را به اسارت بردند و دارايى او را به تاراج بردند.خداوند هرگز اين ستم را نخواهد بخشيد.اى پسر شيب!اگر براى كسى مىخواهى اشك بريزى، براى حسين عليه السّلام اشك بريز.
امالی صدوق(جلد یک صفحه ۱۲۹)
@zoheir_sele
اعرابی وارد مدینه طیبه شد و از کریم ترین مردم جویا شد. امام حسین (ع) را به وی معرفی کردند. او داخل مسجد شد و دید که امام حسین مشغول نماز است.
مقابل آن حضرت ایستاد و این اشعار را سرود:
کسی که الان چشم امید به تو دارد و حلقه درب خانه تو را حرکت دهد ناامید نخواهد شد.
تویی که بخشنده و مورد اعتماد هستی. پدر تو قاتل افراد فاسق و نابکار بود. اگر مقام نبوت پدران و نیاکان شما نمی بود، دچار آتش دوزخ می شدیم.
راوی می گوید: امام حسین (ع) سلام کرد و به قنبر فرمود: آیا چیزی از مال حجاز باقی مانده؟ گفت: آری، مبلغ چهار هزار اشرفی باقی مانده است. فرمود: آن ها را بیاور. زیرا کسی که از ما بیشتر به آنها احتیاج دارد آمده است. سپس برد یمانی را از تن خویش در آورد و آن اشرفی ها را در میان آن پیچید و آن را به این خاطر که به نظر مبارکش اندک بود و بدین جهت که از اعرابی خجل بود، از شکاف در به آن اعرابی عطا کرد و این اشعار را خواند:
این اشرفی ها را بگیر و من به خاطر اینکه به تو پول مختصری عطا کردم پوزش می طلبم. بدان که من نسبت به تو مهربان هستم.
اگر حق ما را به ما می دادند باران بذل و بخشش از آسمان ها بر تو فرو می ریخت .
ولی چه باید کرد که حوادث روزگار وضع انسان را تغییر می دهند و دست من فعلا خالی از پول است.
راوی می گوید: اعرابی آن اشرفی ها را گرفت و شروع به گریه کرد. امام حسین به وی فرمود: آیا برای اینکه بخشش ما قلیل و اندک بود گریه می کنی؟ گفت: نه. برای این گریه می کنم که چگونه خاک تو را می رباید و این گونه بذل و بخشش هایت را از بین می برد.
مناقب ابن شهر آشوب
جلد چهار صفحه ۶۵و۶۶
@zoheir_sele
رفت از حرم و زد تک و تنها به سپاه
برگشت غریب و تشنه از قربانگاه
دیدند حسین زیر لب میگوید
لاحول و لا قوة الا بالله
#محمدرضاامینی
@Zoheir_sele
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روضۀ حضرت قاسم(ع) | محمد ناصرزاده
📺 قسمت نهم برنامهٔ سوره | فصل کوفه
#محمدناصرزاده
@Zoheir_sele
قسمت نهم برنامهٔ سوره.mp3
7.85M
🏴 روضۀ حضرت قاسم(ع) | محمد ناصرزاده
📺 قسمت نهم برنامهٔ سوره | فصل کوفه
#محمدناصرزاده
@Zoheir_sele
امروز ششم محرم است.
آخرین نامهای که امام حسین(ع) تحریر فرمود در این روز بود. خطاب به بنی هاشم در مدینه:
«اَمَّا بَعْدُ، فَكَانَّ الدُّنْيا لَمْ تَكُنْ وَكَانَّ الآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ والسّلام.»
«اما بعد، گويی دنيا هرگز نبوده و گويی آخرت پيوسته میباشد. والسلام.»
@zoheir_sele
امام جعفر صادق (ع) فرمود: روزی حضرت علی (ع) به امام حسین نظری کرد و به او فرمود: ای (باعث) اشک تمام مؤمنان. امام حسین گفت: منظور شما من هستم؟ فرمود: آری، ای پسر عزیزم
کتاب کامل الزیارات
باب ۳۶
@zoheir_sele
صله زهیر
امام جعفر صادق (ع) فرمود: روزی حضرت علی (ع) به امام حسین نظری کرد و به او فرمود: ای (باعث) اشک تمام
حضرت علی به رسول خدا فرمود: یا رسول اللّه! آیا تو عقیل را دوست داری؟ فرمود: آری به خدا، من عقیل را از دو جهت دوست دارم: یکی به خاطر خود عقیل و دیگری برای اینکه ابو طالب او را دوست دارد. پسر این عقیل در راه محبت پسر تو کشته خواهد شد و چشم های مؤمنین برایش اشکبار خواهند شد و ملائکه مقرب به او صلوات می فرستند، سپس پیامبر خدا به قدری گریست که اشک ها بر سینه مبارکش فرو ریخت و فرمود: به خاطر مصائبی که عترتم پس از من خواهند دید به خدا شکایت می کنم.
کتاب امالی شیخ صدوق: مجلس۲۷
@zoheir_sele
دعای باران
ای که در خیمهگه عشق، تو سقای یتیمان شدهای
جان جانان شدهای، دعای باران شدهای
در سپهر علوی، جلوهی ایمان شدهای
ماه تابان شدهای، تاج شهیدان شدهای
ای که از غربت ارباب پریشان شدهای
مشک بر دوش چرا عازم میدان شدهای؟
ای که در بزم تو پیمانه نماند خالی، ای علی را تالی
اسداللهی و امروز نمایان شدهای، شیر یزدان شدهای
ای که با چشم و کف و سینه بر این مشک نگهبان شدهای
تیر بر چشم نهادی و چه گریان شدهای
شد جدا دست، کنون مشک به دندان شدهای
همه تن جان شدهای ، تاج شهیدان شدهای
روضهٔ قمر بنیهاشم (ع) |
شب تاسوعای محرم ۱۴۰۲
لنگر خدمتگزاران اهل بیت (ع)
#دکترمحمدمهدیکاوه
@Zoheir_sele
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 بخشی از روضهٔ محمد ناصرزاده
⬅️ وقتی یزید حاکم شد، جامعه در شرایطی نبود که از امام مطالبهٔ حرکتی را داشته باشد.
⬅️ هر چیزی که برای هر نبی اتفاق نیفتاد، انگار امام به استقبال اون رفتند و برایشان اتفاق افتاده است.
📺 بخشی از برنامهٔ سوره | شب عاشورا
#محمدناصرزاده
@zoheir_sele
50.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 بخشی از روضهٔ محمد ناصرزاده
⬅️ گریزی به ماجرای لیلةالمَبیت
⬅️ در دورهٔ خلافت امیرالمومنین، مشکلی برای عمر سعد پیش آمد و حسینبنعلی این مشکل را حل کرد.
⬅️ عمرسعد به امام گفت: « من این محبت شما را یک روزی تلافی میکنم.»
⬅️ بزرگان جاهلیت وقتی علیبنابیطالب را در بستر پیامبر دیدند، گفتند: «ما با او کاری نداریم؛ دشمن ما فرد دیگری است.»
⬅️ روز عاشورا، امام به لشکریان فرمود: «شما با من دشمنی دارید؛ این بچه چه گناهی دارد؟!»
⬅️ شب تا صبح عاشورا عمرسعد با خودش میگفت اگر حسینبنعلی به من فرمود: «تو اونی بودی که اونجا به من این را گفتی...» من چه جوابی بدم؟!
⬅️ صبح رفت دید امام اصلا یادشان نبود؛ کرمی کرده بودند و گذشته بودند.
📺 برنامهٔ سوره | شب عاشورا
#محمدناصرزاده
@Zoheir_sele
گریزی به لیلةالمَبیت.mp3
7.99M
🏴 بخشی از روضهٔ محمد ناصرزاده
⬅️ گریزی به ماجرای لیلةالمَبیت
⬅️ در دورهٔ خلافت امیرالمومنین، مشکلی برای عمر سعد پیش آمد و حسینبنعلی این مشکل را حل کرد.
⬅️ عمرسعد به امام گفت: « من این محبت شما را یک روزی تلافی میکنم.»
⬅️ بزرگان جاهلیت وقتی علیبنابیطالب را در بستر پیامبر دیدند، گفتند: «ما با او کاری نداریم؛ دشمن ما فرد دیگری است.»
⬅️ روز عاشورا، امام به لشکریان فرمود: «شما با من دشمنی دارید؛ این بچه چه گناهی دارد؟!»
⬅️ شب تا صبح عاشورا عمرسعد با خودش میگفت اگر حسینبنعلی به من فرمود: «توغ اونی بودی که اونجا به من این را گفتی...» من چه جوابی بدم؟!
⬅️ صبح رفت دید امام اصلا یادشان نبود؛ کرمی کرده بودند و گذشته بودند.
📺 برنامهٔ سوره | شب عاشورا
#محمدناصرزاده
@Zoheir_sele
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 بخشی از روضهٔ محمد ناصرزاده
⬅️ در میانهٔ جنگ صفین، محمد حنفیه از امیرالمومنین تقاضای آب کرد.
⬅️ امیرالمومنین مشک را برداشتند و در زرهٔ او خالی کردند و پسر شاداب شد.
⬅️ امام حسین (ع) و امام حسن (ع) نیز در آن صحنه حضور داشتند...
📺 برنامهٔ سوره | شب عاشورا
#محمدناصرزاده
@Zoheir_sele
در میانهٔ جنگ صفین....mp3
1.74M
🏴 بخشی از روضهٔ محمد ناصرزاده
⬅️ در میانهٔ جنگ صفین، محمد حنفیه از امیرالمومنین تقاضای آب کرد.
⬅️ امیرالمومنین مشک را برداشتند و در زرهٔ او خالی کردند و پسر شاداب شد.
⬅️ امام حسین (ع) و امام حسن (ع) نیز در آن صحنه حضور داشتند...
📺 برنامهٔ سوره | شب عاشورا
#محمدناصرزاده
@Zoheir_sele