eitaa logo
ظهور بسیار نزدیک است
16.6هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
24.9هزار ویدیو
447 فایل
💓 از غدیر تا ظهور 🙏 با شما حرف خواهیم زد از : 🌹 یاایتها النفس المطمئنة 🌼 ارجعی الی ربک 🌼 راضية مرضية 🌼 فدخلي في عبادي 🌼 وادخلي جنتي 👈 کپی آزاد 🔸 موسسه جنبش پیشوازان دولت کریمه 🔸 تبلیغات 🔹 @mahdeyar314 🔸تبادلات 🔹 @PASUKHgo_3_13
مشاهده در ایتا
دانلود
●□■□●□■□●□■□● @zoohor59 ❣﷽❣ 💢چرا شمرِ ملعون سر امام حسین(ع) را از برید؟ ✅در این درباره چند وجود دارد: افراد دیگری -غیر از شمر- که می‌خواستند نزدیک امام حسین(ع) شوند و او را به برسانند، همین که امام به آنها نظری می‌افکند، تنشان می‌لرزید و شمشیر از می‌افتاد؛ «اولین شخصی که با کشیده به سوی امام پیش تاخت، شبث بن ربعى بود. امام حسین(ع) به جانب او نظرى افکند. شبث را گرفت و لرزید و شمشیر از دستش افتاد و ‏گفت: «معاذ اللّه که من خداى را کنم و ذمه من مشغول به خون حسین باشد». 📚قندوزی ج 3، ص 82، سنان بن أنس با و با عصبانیت رو به شبث کرد و گفت: «مادر بر تو بگرید و قوم تو تباه گردد! چرا از او دست بازداشتى و روى برداشتی؟» شبث گفت: «چون بگشود و مرا نظاره کرد، چشم‌هاى رسول خدا را دیدم. نیروى من برفت و اندامم بلرزید». سنان گفت: «این شمشیر مرا ده که من از براى قتل او از تو هستم» اما او هم با نگاه اباعبدالله شد. شمر او را سرزنش کرد و گفت: «چرا بگریختى؟» سنان گفت: «چون چشم به سوى من بگشود، پدر او یادم آمد. پس گریختم». خولى بن یزید اصبحى، تصمیم گرفت که سر مبارک امام(ع) را از تن دور کند. وى نیز چند قدمى برداشت و رعدتى او را گرفت و فرار کرد. شمر گفت: «چه مردم هستید! هیچ‌کس سزاوارتر از من نیست در قتل او». سپس شمشیر گرفت و بر سینه حسین(ع) نشست... 📚ینابیع ج3 ص 82 – 83. ✅شاید با توجه به این جریانات، برای این‌که شمر ملعون به این افراد دچار نشود، سر امام حسین(ع) را از پشت برید تا چشم او به امام حسین(ع) نیفتد. ✅علامه مجلسی می‌نویسد: در بعضى از کتاب‌های معتبر از طبری و او از طاوس یمانى نقل کرده است: «...پیامبر اسلام(ص) پیشانی و امام حسین(ع) را زیاد می‌بوسید» 📚بحار الانوار، ج 44، ص 187 – 188، این مطلب در کتاب «معدن البکاء فی مقتل سید الشهداء» نیز آمده است. به هر حال، با فرض پذیرش این نقل؛ چون گلوی امام حسین(ع) مکان بوسه پیامبر اسلام(ص) بوده، شمر سر امام حسین(ع) را از پشت برید. 📚ج 21، ص 220 – 221، ●اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج● ●□■□■●□■□●□■□●
💢آیا پس از حضرت زهرا(س) عده ای قصد داشتند، نبش قبرکنند و بر پیکر ایشان بخوانند؟ 🔵در آمده است که مسلمانان صبح روز به بقیع رفتند و در آن چهل قبر مشاهده کردند. این موضوع بر آنان گران آمد و یکدیگر را ملامت کردند که تنها دختر پیامبر از دنیا رفت و به خاک سپرده شد، اما آنان حاضر نبودند و حتی قبرش را نمی‌شناسند. والیان امور دستور دادند کسانی از زنان مسلمان این قبرها را تا قبر دختر پیامبر(ص) پیدا و بر جنازه او نماز خوانده شود (مفید، الاختصاص، 185؛ طبری امامی، 136؛ مجلسی، بحارالانوار، 43، 171).  ✅ وقتی این خبر به امیرالمؤمنین(ع) رسید، غضب‌آلود از خانه بیرون آمد. چشم‌هایش از شدت سرخ شده و رگ‌های گردنش برآمده بود و لباس زردی را بر تن داشت که در حوادث سخت و جنگ‌ها می‌پوشید. کسانی که این وضع را دیدند، خود را به بقیع رساندند و به مردم هشدار دادند که علی(ع) قسم خورده است اگر سنگی از این قبرها جابه‌جا شود، بر گردن آمران خواهم نهاد. امام به بقیع رفت و عمر و اصحابش نزد او رفتند و قسم خوردند که قبر دختر پیامبر(ص) را نبش خواهند کرد و بر او نماز خواهند خواند. اما علی(ع) به شدت با عمر برخورد کرد و او را تهدید نمود و ابوبکر نیز وساطت کرد و بدین ترتیب، این مسئله پایان پذیرفت و مردم پراکنده شدند (طبری امامی، 136ـ137؛ مجلسی، 43 / 171ـ172).  🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59
‍ هفدهم رجب شهادت حضرت شاهچراغ (علیه‌السلام) هفدهم رجب سال ۲۰۲ هجری قمری (علیه‌السلام) برادر امام رضا (علیهم السلام) درشهر شیراز به رسیدند، که مأمون عباسی ملعون، (علیه‌السلام) را علیرغم میل باطنیشان از مدینه به مرو کرد، حضور با برکت امام رضا (علیه‌السلام) درخراسان باعث شد که اغلب و با اشتیاق بسوی ایران حرکت کنند تا به امام رضا (علیه‌السلام) برسند، (علیه‌السلام) نیز به همراه دو تن از برادرانشان (علیه‌السلام) و (علیه‌السلام) و گروه زیادی از برادرزادگان و شیعیان، بالغ بر سه هزار نفر از طریق عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که می‌گذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده میشد، به طوری که تعداد یاران حضرت احمد بن موسی (علیه‌السلام) به پانزده هزار نفر رسید، مأمون ملعون با از حرکت و جمعیت آنان بسیار ترسید و به جمیع حکام و عمال خود داد هر کجا حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را یافتند آنان را ، وقتی حکم به فارس قتلغ خان که مردی سفاک و خونریز بود رسید، وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و با اهل بیت (علیهم السلام) و کرد، با اینکه سپاه دشمن چند برابر بود ولی طی چند روز تا سه نوبت دشمن سختی خورد و عقب نشینی کرد، در این نبرد، عده‌ای از و اصحاب حضرت احمد بن موسی (علیه‌السلام) و تعدادی نزدیک به سیصد به رسیدند، سپاهیان قتلغ خان ملعون تجدید قوا کرده و با و در گذرگاه‌های شهر کردند، وقتی لشکر حضرت به شهر رسید، آنها را و حمله کردند، به دستور (علیه‌السلام) هر کدام از اهل بیت (علیهم السلام) به وضعی به شهر فرار کردند و بسیاری هم مواضع مختلف به رسیدند، مورخان اتفاق نظر دارند که غالب در و دیگر ایران، از پراکنده شدگان این لشکر هستند، (علیه‌السلام) نیز مورد دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از خود به آنها بردند، اما ایشان در مقابل یک شهر دشمن به تنهایی تا چند روز به پرداختند، چون دید از برنمی‌آید، شکافی زد به که ایشان معمولا در آنجا می‌کردند، از پشت سر به مبارکشان زدند و سپس را بر روی سرشان کرده و مطهرشان بر و توده‌های خاک ماند و شدند، هم اکنون نیز همان شهادت، و بارگاه ایشان است. منابع: شبهای پیشاور ص ۱۱۵ و ۱۱۶ و ۱۱۷ و ۱۱۸ و ۱۱۹ و ۱۲۰ @MOORI82325 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://کانال.شهیدنوری