eitaa logo
ظهور بسیار نزدیک است
15هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
17.3هزار ویدیو
376 فایل
💓 از غدیر تا ظهور 🙏 با شما حرف خواهیم زد از : 🌹 یاایتها النفس المطمئنة 🌼 ارجعی الی ربک 🌼 راضية مرضية 🌼 فدخلي في عبادي 🌼 وادخلي جنتي 👈 کپی آزاد 🔸 موسسه جنبش پیشوازان دولت کریمه 🔸 تبلیغات تبادلات 🔹 @mahdeyar314 🔸کانال دیگر ما 🔹 @zoh110hor
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 پدر شیخ محمدحسین که بی صبرانه در انتظار رشد و نموی پسر خود و همراه گردیدن وی با خود در راه تجارت بود به ناگاه در سنین جوانی با درخواست عجیب پسر خود مواجه گردید. 🔸 محمدحسین که در دل هوای کسب علوم اسلامی را داشت از پدر خود تقاضا نمود که وی را از بازدارد ولی پدر تنها همین یک پسر را داشت و تجارت را بر خواست وی ترجیح می داد. 🔸در این بین خود آیت الله می گوید روزی برای نماز عصر به همراه پدرم در کاظمین به حرم مطهر (ع) رفتیم و بعد از اتمام نماز پدر مشغول به صحبت با یکی از تجار گردید و من نیز ناخودآگاه به گنبد خیره شده و اشک در چشمانم حلقه زد و گفتم یا باب الحوائج، ای بن جعفر، شما عبدصالح خدایید و از بندگان برگزیده و نزد خدا آبرودار. چه می شود دل پدرم را راضی کنی تا با کسب علم و تحصیل در مکتب شما با من موافقت کند... 🔸 ایشان می گوید در همین احوال بودم که پدرم به سراغ من آمد و گفت محمدحسین! محمدحسین پسرم! اگر هنوز هم مصممی برای تحصیل دروس اسلامی به حوزه ی نجف بروی، برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، من ناراحت نمی شوم. از آن روز زندگانی آیت الله کمپانی آغاز گردید به نحوی که خشنودی پدر را نیز به همراه داشت و با خیالی آسوده راه نجف اشرف را در پیش گرفت. 🔻 نفس مطمئنه 🔹 eitaa.com/zoohor59