eitaa logo
ظهور نزدیکه ان شاءالله
11.4هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
19.4هزار ویدیو
57 فایل
هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است 🌱 هدف از ایجاد کانال معرفت بیشتر به امام و خودسازی و در نهایت زمینه سازی ظهور...❤️💚 جهت انتقاد و پیشنهاد 👈 @Gol_narges_110 کپی با ذکر صلوات آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله _تو خونه ما، مامانم باید جلوی داماد هاش کامل داشته باشه!😑😕 +پیامبر گفته؟! _نه! بابام خوشش نمیاد...😅🙃 _به من یه دختر معرفی کن که اصلا نخواد بیرون از خونه کنه!😬 +پیامبر توصیه کرده؟! _نه! پسرم نمیپسنده...😓 _به جز و لوستر، باقی رو دختر باید بیاره! +پیامبر اینطوری شوهر داده؟! _نه! رسم ماست...😓😞 _نمیتونی بچه‌ت رو ساکت کنی نیا ! +ولی پیامبر صدای بچه ها رو دوست داشت.☺️😊 _اون پیامبر خدا بود...😏 +پیامبر خیلی به دادن سفارش میکرد! _وقتی پرتوقع بشه تو جمعش میکنی؟😏 +پیامبر برای آراستگی و بودن هزینه میکرد! _ما توی نون شبمون موندیم!😏😒 +پیامبر همیشه اول میداد!🤩😍 _اگه همه‌ش من سلام کنم طرف فکر میکنه از دماغ فیل افتاده...😒 +وقتی به کسی دست میداد دستش رو زودتر از او نمی کشید!🤩😍 +وقتی با کسی حرف می‌زد کاملا به سمتش بر میگشت و بهش توجه میکرد!🤩😍 +دخترش رو میبوسید و می بوئید!😍🤩 +حرف کسی رو قطع نمیکرد!😍🤩 +اجازه نمی‌داد عیب کسی رو جلوش بگن!😍🤩 _حالا همه چی مون مثل پیامبر شده همین هامون مونده؟!😒😏 🔻امسال، روز ،نیت کنیم تو هرکاری که از دستمون برمیاد، شبیهش بشیم! یا یکی از اخلاق های خوبمون رو کنیم! 🔻بعد، نه چون ما خوبیم یا اون کار خوبه، فقط چون که اینطوری بوده، نذر کنیم تو همون یه کار، شبیه اون زندگی کنیم! https://eitaa.com/joinchat/2104623196C07139a0285
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ _همین...؟!؟.. بنظرت این چیز کمی هست؟😭 یوسف از ماشین پیاده شد... بسمت در سرنشین رفت.به هرجوری بود، ریحانه اش را به پیاده شدن کرد.. ریحانه، میکرد.. میکرد.. و چه بود یوسف... هم باورش نمیشد حرکاتش را..!خریدن ناز دلبرش را..!😎✌️ . بایدکه بشوید همه دلخوریهایش را.😍☝️ درب ماشین را قفل کرد... دست خانمش را گرفت. آرام در پیاده رو قدم میزد. _بانو جانم.. من مهمم یا سهیلا؟!😊 ریحانه_😞😢 یوسف _خانومم..حرف من برات سنده یا بقیه؟!😊 ریحانه_😞 یوسف_ اگه من نظری داشتم به هرکسی چه نیازی بود اینهمه بخاطرت ...!؟ سکوت ریحانه،.. سنگین تر از آنی بود که یوسف فکر میکرد. آرام راه میرفتند... به بستنی🍦🍦 فروشی رسیدند.. نگاهی به ریحانه اش کرد. ، بستنی قیفی شکلاتی دوست دارد. دوتا خرید. یوسف _زودتر بخور تا آب نشده..!😋🍦 ریحانه به بستنی اش زل زده بود. هنوز جوابش را نگرفته بود.👀😞 ریحانه _من میگم چرا از خودت نکردی.. چرا نبودی..!؟؟ چرا میذاری هرچی دوست دارن بهمون بگن..!!🙁 نگاهی به مردش کرد. لبخند پررنگی☺️ روی لبهای یوسف بود. گریه کرده بود. دلخور بود. چرا یوسفش لبخند پهنی میزد...!؟! قابل درک نبود برایش.😕 _چرا هرچی میگم لبخند میزنی!! ؟؟🙁 یوسف اشاره ای به بستنی کرد. که آب میشود، اگر نخورد. _یوسف جواب منو بده.. چرا؟!😕 روی نیمکتی که زیر درخت بود... نشستند. یوسف تکیه داد. پا رو پایش انداخت. مشغول خوردن بستنی اش🍦😋 بود. ریحانه حرص میخورد... که جوابش را چرا نمیدهد.😬 و فقط لبخندی عایدش میشد.! ریحانه بستنی اش را خورد. اما ناراحت بود. چرا دلیلی نمیگفت.. چرا حرف نمیزد.. لبخند جوابش نبود..!🙁 ریحانه_ من جوابمو نگرفتمااا🙁 یوسف_ همه گریه کردنت بخاطر اینه من چرا از خودم نکردم..!؟😊 ریحانه _خب نه.. دلم گرفت وقتی گفت تو بهش داشتی. گفت.. گفت تو با احساساتش کردی..!! 😞 یوسف_ من میگم تو جوابم بده. من بخاطر رسیدن به کی گرفتم...؟!😊 ریحانه_😞 یوسف_ من بخاطر کی رو بجونم انداختم..!؟ ریحانه_😔😓 یوسف_ بخاطر کی چند ماه همه رو کردم.. که چی بشه.!؟ 😊 ریحانه شرمنده بود. باسکوت، سرش را پایین انداخت.😓😞 _جان دل..! جواب میخوام😊 _خب... خب.. ببخشید یوسفم😞😓 _اینا رو نگفتم که عذرخواهی کنی.نگفتم که فک کنی میذارم.. نه...!! بود..!! فقط گفتم بدونی نظرم کسی نبوده و نیست. والسلام😊✋ _گفتم که من لیاقتت ندارم😓دیدی حالا.. باورت شد..!😢😞 یوسف بلند شد. دستش را در جیبش کرد. اخمی درشت روی پیشانیش آمد. _یه بار گفتم نبینم اشکتو..!😠 ریحانه زود ایستاد.اشکهایش راپاک کرد. _چشم. هرچی شما بگی😢 _اونم پاک کن😠... زوود😠 ریحانه هنوز... عصبانیت مردش را ندیده بود. ترسیده بود.😨دستی به صورتش کشید. 😥چند قطره ای زیر پلکهایش بود. آنها راهم پاک کرد.همه اخمش بخاطر بود..؟!😍🙈 یوسف_ حالا خوب شد😉 ریحانه مشتی به بازوی عشقش زد. ریحانه _ترسوندیم با این اخمت.😬😤 یوسف دست دلبرش را گرفت. بسمت ماشینشان🚙 میرفتند. _بعضی وقتا لازمه .. خوبه اخم کردم وگرنه تا صبح برنامه داشتیم.😁 ریحانه بی حواس گفت: _برنامه..؟! برنامه چی...!؟ 😳😟 ادامه دارد...
🔥نظام صنفی رایانه‌ای: کامبت اصلا نیست❗ ▫️رئیس بازی‌های رایانه‌ای سازمان نصر ایران: از نظر بازی‌سازان، «همستر کامبت» در دسته بازی‌ها قرار نمی‌گیرد. ▫️می‌تون آن را اپلیکیشنی درنظر گرفت که سعی شده تا اقتصادِ بازی روی آن اجرا شود. ▫️برای عرضه اولیه ارز دیجیتال، باید ارز با قیمت بسیار پایین در اختیار برخی افراد قرار گیرد. ▫️طراحان کامبت با هوشمندی سعی کردند این ارز اولیه را در قالب یک بازی به مخاطب عرضه کنند. برای شادی دل صلوات 🆔 کانال ظهور نزدیکه ان شاءالله 👇 @zohoor_nazdike_enshaallah