eitaa logo
ظهور نزدیکه ان شاءالله
9هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
13.9هزار ویدیو
40 فایل
هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است 🌱 هدف از ایجاد کانال معرفت بیشتر به امام و خودسازی و در نهایت زمینه سازی ظهور...❤️💚 جهت تبادل و تبلیغ 👈 @Gol_narges_110 کپی با ذکر صلوات آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨پرسش 💠 نيّت خواندن نماز_شب داشتم امّا خوابم برد، خیلی ناراحت شدم. آیا از داشتن این نیت ثوابی هم می برم؟‏ 💠 🔹 عليه السلام: بنده، در روز مى‏‌کند که شب، نماز [شب‏] بخواند، امّا خوابش مى‏‌بَرد. خداوند، نمازش را براى او ثبت مى‌‏کند و نفس کشيدنش را تسبيح مى‏‌نويسد و خوابش را براى او، صدقه قرار مى‏‌دهد. 📚 بحارالأنوار ، ج 70 ، ص 206. اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏻 🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ https://eitaa.com/joinchat/2104623196C07139a0285
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله 🔆امروز 405804 روز از غیبت بهارانسانیت گذشت😔 🌙 ماه‌های ، و فرصتی عالی برای ارتقای بُعد بینشی، گرایشی و رفتاری در مسیر عبادی،‌ علمی و عملی است. ◀️ در روایت است: «افضل العباده انتظار الفرج؛ انتظار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) افضل همه عبادات است» ◀️بنابراین، زمانی که یک عمل، عبادی تلقی می شود، نقش در آن بسیار تاثیرگذار است. 🍀یک منتظر در بستر سبک زندگی منتظرانه با ورود به ماه رجب تلاش می‌کند، در گام نخست، حقیقتاً نیت خود را ارتقا دهد و با مهدوی کردن آن بر اخلاص نیتش بیفزاید تا دغدغه و فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را داشته باشد. 🍀منتظران (عجل الله تعالی فرجه) باید در ماه رجب کنند که کدام خطا و اشتباه موجب تاخیر در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) شده است؟ و از آنها طلب کنند. 😥 ┄┅══✼🌼✼══┅┄ مولا_جانم❣ از هجر تو بی قرار بودن تا کی؟ بازیچه ی روزگــار بودن تا کی؟ ترسم که چراغ عمر گردد خاموش! دور از تو به انتــظار بودن تا کی؟ بستم تا ابد منتظرت میمانم✋ 🌺 https://eitaa.com/joinchat/2104623196C07139a0285
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ 💓١٠ اردیبهشت بود. و اولین جلسه خاستگاری💓 به هرسختی و جان کندنی پدر و مادرش را راضی کرد.حالا او بود که سر از پا نمی‌شناخت.😇 از صبح هرکسی هرچه گفته بود انجام میداد... خریدهای خانه،☺️✌️ تعمیر لوله آب آشپزخانه،😳🙈 حتی دوختن قسمتی از پرده مهمانخانه که پاره شده بود.!😳😬 گرچه زیاد هم کارش بی عیب و نقص نبود،اما برای عالی بود.😅 دلشوره و استرس عجیبی داشت... میترسید سرساعت خانه عمو محمد نرسند. میترسید باز همه رشته هایش پنبه شود.این بار یاشار و سمیرا هم بودند. خدا خودش کند.!😥 به گلفروشی رسید... گلفروش، دوست علی بود. علی هم سفارش یوسف را کرده بود. دلبرش چه گلی را بیشتر میپسندد، چند گل و چه نوع گلی بهتر است بخرد.😇 کرد.... به نیت چهارده معصوم گل برداشت.😍🌹۵شاخه گل رز قرمز، 🌹۵شاخه رز آبی، 🌹٢شاخه رز صورتی، و 🌹٢شاخه رز سبز. بالبخند دستش را درجیبش کرد...😍😊 به گلهایی که دردستان گلفروش جابجا و مرتب میشد، زل زد. گلفروش هر از گاهی نگاهی به یوسف میکرد. لبخندی زد.😊کار دسته گل تمام شد. گلفروش_ اینم خدمت شما. مبارک باشه یوسف خان😊💐 یوسف چشم از گلها برداشت.با ذوق و شوق خاصی گفت: _قربونت.😍 کارت را که کشید. خواست از مغازه بیرون رود، که گلفروش گفت: _انگاری خیلی میخایش😁 برگشت. لبخند محجوبی زد. ☺️پرسوال نگاهی کرد. گلفروش گفت. _از نگاه زل زده ت به گلها، از چشای ستاره بارونت.😉 گلفروش،با لحن اندوهی گفت: _برا منم دعا کن.خدا کار منم درست کنه. 😔 راه رفته را برگشت. به گرمی دست داد. _چشم رفیق حتما. خیلی مخلصیم. یاعلی☺️✋ گلفروش_سلام علی رو خیلی برسون. علی یارت. 😊 از مغازه بیرون که آمد.... جر و بحث پدرمادرش را شنید. که در ماشین بودند اما صدایشان تا دم گلفروشی میرسید. گل را به مادرش داد... سوار ماشین شد. پدرش باعصبانیت پیاده شد.😠در را محکم کوبید. برای دلجویی از پدرش پیاده شد.😒🙏 چند دقیقه ای گذشت.. با خواهش ها و اصرار هایش، کوروش خان سوار ماشین شد. نیمساعتی گذشته بود... ادامه دارد... @zohoor_nazdike_enshaallah