فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو این هیری ویری این دو تا بدبخت چه باید بکنن که مصرف سوختشون روزی ۱۰ لیتره؛ کاش کارت #بنزین بدن بهشون👆😳
🔖کانال خبری 20:30👇
🌐 eitaa.com/joinchat/2748973056C49bc959112
⛔️"برای دفاع از دستهای روی شاهرگ تعارف نکنید"
♦️یک هفته جلوتر از #حاج_قاسم از ترور جان سالم به در برد و حالا با دست روی #شاهرگ میگوید "همه عمر پیشمرگ مردم بودیم. حالا هم گردنمان از مو باریک تر است" در برابر #جامعه_جو_زده برای دفاع از قهرمانها خجالت نکشید. هشتگ #استعفا زدن برای شیر فقط از شغال های فضای مجازی بر میآید.
♦️دقیقا ما همانقدر که برای پرسیدن این سوالها حق داریم؛
1. مسئول این پنهانکاری 3 روزه کیست؟
2. مسئول خالی نکردن آسمان کشور در شرایط جنگی چه کسی است؟
حق داریم پشت سربازان و فرماندهانی که ممکن است دفعه بعد دست شان روی ماشه بلرزد بایستیم. اینها هرچقدر تحقیر شوند ما بیدفاعتر میشویم.
♦️من هم می فهمم الآن لایک در روضه خواندن است. ذائقه مخاطب مصیبت زده بعد از اینهمه اخبار بلا و بی کفایتی، شمع روشن کردن و همدردی و فحش به #دروغ_عمدی را میطلبد. ولی نمیتوانم در دفاع از امنیت ایران و در دفاع از #اشتباه_سهوی سربازانش تعارف کنم. ما در #پسا_ترور به سر میبریم.
♦️ما همانقدر که در ماجرای #بنزین داد زدیم و از تصمیمات مجهول سران قوا نوشتیم و هنوز داریم از بلاتکلیفی تعداد کشتهها و مسئولیتش میگوییم و به "جمعه از صبح پا شدم" آنهم با لبخند تاختیم باید در برابر این دست گذاشتن روی شاهرگ و این روزنههای مسئولیتپذیری تعارف نکنیم و الا دو روییم.
✍️ وحید اشتری
🇮🇷کانال اساتید انقلابی
http://Eitaa.com/asatid_enghelabi
http://sapp.ir/asatid_enghelabi
http://ble.im/asatid_enghelabi
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
● مرصاد حزب الله | #نماهنگ زالوهای اصلاح طلب | نماهنگ محسن چاوشی برای جریان ضدانقلاب اصلاح طلب - این نماهنگ در جریان سیل اخیر خوزستان و با به تصویر کشیدن خیانت جریان ضدانقلاب اصلاح طلب در طی سی و دو سال فریب و نیرنگ مردم در انقلاب اسلامی تولید شده است . در نشر این نماهنگ کوشا باشید
meersad.ir/shownamahang/104 | @meersad_ir
#خوزستان #سیل #اصلاح_طلب #خمینی_قلابی #فتنه #محسن_چاوشی #سپاه #بسیج #خاتمی #روحانی #مغروق_استخر #دزد #زالو #بنزین #آبادی #آزادی #انتخابات
🔰تیرماه گذشته وقتی دولت #انگلیس مانند دزد دریایی نفتکشمان را در #جبل_الطارق متوقف کرد و سپاه پاسداران متقابلا کشتی انگلیسی را در خلیج فارس توقیف کرد، روزنامه آرمان نوشت «توقیف نفتکش انگلیسی یک کار احساسی بوده و نباید بهانه به دست غرب بدهیم.» #غربگراها سعی کردند مردم را بترسانند که نتیجه این اقدام #جنگ و #تحریم بیشتر خواهد بود.
🔰البته خیلی زود به همه ثابت شد تنها چیزی که می تواند غربی ها را به کرنش وادار کند، #اقتدار نشان دادن است. چراکه انگلیسی ها مجبور شدند نفتکش ما را آزاد کنند. اما امروز که پنج نفتکش ما با پرچم خودمان با اقتدار، درحال حمل میلیون ها بشکه #بنزین از مسیر جبل الطارق به #ونزوئلا ست و غربی ها جز جوسازی رسانه ای، جرأت هیچ کاری را ندارند، بیش از پیش ارزش اقدام مقتدرانه سال گذشته سپاه بر همه آشکار شد.
🔰 #امنیت را باید با اقتدار به دست آورد. هیچ کس آن را به ما هدیه نخواهد کرد!
#محمد_عبدالهی
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی
http://eitaa.com/asatid_enghelabi
http://sapp.ir/asatid_enghelabi
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_دوم
💠 بهقدری جدی شده بود که نمیفهمید چه فشاری به مچ دستم وارد میکند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونوادهات فرق داشتی و بهخاطر همین تفاوت در نهایت ترکشون میکردی! چه من تو زندگیات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانوادهام را در محضر و سر سفره #عقد با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای #سوری، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست.
از سکوتم فهمیده بود در #مناظره شکستم داده که با فندک جرقهای زد و تنها یک جمله گفت :«#مبارزه یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی میزد که ترسیدم.
💠 مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک میلرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شبنشینی #عاشقانه ندارم که خودش دست به کار شد.
در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی #بنزین حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده #مستانه سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«میخوای چیکار کنی؟»
💠 دو شیشه بنزین و #فندک و مردی که با همه زیبایی و #عاشقیاش دلم را میترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمیشد در شیشههای دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟»
بوی تند بنزین روانیام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی میکرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا میگفتم اونروزها بچه بازی میکردیم؟»
💠 فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سالها انتظار برای چنین روزی برمیآمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از #تونس و #مصر و #لیبی و #یمن و #بحرین و #سوریه، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!»
گونههای روشنش از هیجان گل انداخته و این حرفها بیشتر دلم را میترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگیاش زمزمه کرد :«من نمیخوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! #بن_علی یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! #حُسنی_مبارک فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز #ناتو با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار #قذافی هم دیگه تمومه!»
💠 و میدانستم برای سرنگونی #بشّار_اسد لحظهشماری میکند و اخبار این روزهای سوریه هواییاش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار میکنه! حالا فکر کن ناتو یا #آمریکا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!»
از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر میشد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان میگرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه میخوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت میتونه به #ایران ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!»
💠 با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانهاش فشار میداد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمیدانستم از من چه میخواهد که صدایش به زیر افتاد و #عاشقانه تمنا کرد :«من میخوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمیشنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟»
نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده میشد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانهای چنگ میزدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درسمون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس میکنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته #کشته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟»
💠 به هوای #عشق سعد از همه بریده بودم و او هم میخواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمیبری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، میتونی تحمل کنی؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🆔 @mahfa110
ظهور نزدیک است
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_اول 💠 ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده ب
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_دوم
💠 بهقدری جدی شده بود که نمیفهمید چه فشاری به مچ دستم وارد میکند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونوادهات فرق داشتی و بهخاطر همین تفاوت در نهایت ترکشون میکردی! چه من تو زندگیات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانوادهام را در محضر و سر سفره #عقد با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای #سوری، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست.
از سکوتم فهمیده بود در #مناظره شکستم داده که با فندک جرقهای زد و تنها یک جمله گفت :«#مبارزه یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی میزد که ترسیدم.
💠 مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک میلرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شبنشینی #عاشقانه ندارم که خودش دست به کار شد.
در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی #بنزین حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده #مستانه سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«میخوای چیکار کنی؟»
💠 دو شیشه بنزین و #فندک و مردی که با همه زیبایی و #عاشقیاش دلم را میترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمیشد در شیشههای دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟»
بوی تند بنزین روانیام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی میکرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا میگفتم اونروزها بچه بازی میکردیم؟»
💠 فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سالها انتظار برای چنین روزی برمیآمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از #تونس و #مصر و #لیبی و #یمن و #بحرین و #سوریه، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!»
گونههای روشنش از هیجان گل انداخته و این حرفها بیشتر دلم را میترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگیاش زمزمه کرد :«من نمیخوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! #بن_علی یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! #حُسنی_مبارک فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز #ناتو با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار #قذافی هم دیگه تمومه!»
💠 و میدانستم برای سرنگونی #بشّار_اسد لحظهشماری میکند و اخبار این روزهای سوریه هواییاش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار میکنه! حالا فکر کن ناتو یا #آمریکا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!»
از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر میشد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان میگرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه میخوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت میتونه به #ایران ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!»
💠 با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانهاش فشار میداد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمیدانستم از من چه میخواهد که صدایش به زیر افتاد و #عاشقانه تمنا کرد :«من میخوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمیشنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟»
نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده میشد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانهای چنگ میزدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درسمون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس میکنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته #کشته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟»
💠 به هوای #عشق سعد از همه بریده بودم و او هم میخواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمیبری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، میتونی تحمل کنی؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🆔 @mahfa110
⭕️این ۵ نفر تئوریسین دولتی بوده اند که قیمت ارز را در ۳ سال ۱۰ برابر کرد و رئیس اون دولت گفت صبح جمعه خودم فهمیدم #بنزین گران شده!
حالا این ۵ نفر نظریهپرداز دولت #روحانی بیانیه صادر کردند و از افزایش #نابرابری و کوچک شدن طبقه متوسط در دهه گذشته نالیدهاند.
#فرار_به_جلو
✍🏻محمّدجواد
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 کلیپی که هر فرد انقلابی ، باید هر روز ببیند ...
🎤 بیانات گوهر بار #علامه_مصباح_یزدی
👌 همان عالمی که رهبری فرمود به جامعیت او سراغ ندارم ‼️
⬅️ خطر بزرگی که آیت الله مصباح در اواخر عمر خودشان به انقلابی ها هشدار دادند ‼️
👈👈👈 فقط به تاریخ این بیانات توجه کنید ، 👈 این سخنان برای 14 تیرماه سال 97 است ، قبل از فتنه #بنزین و قبل فتنه عظیم #واکسن_هراسان که هر چه از دهنشان در آمد به #رهبری نسبت دادند و او را دست بسته و تحت محاصره نفوذی ها و دارای تحلیل غلط و غیر متخصص و... خواندند. 👉👉👉
✅ گویا این دیده بان و #عمار بزرگ جبهه انقلاب این پیش بینی و آینده نگری را داشت که قرار است یکی دو سال بعد ( 98 و 99 ) ، جریان انقلاب وارد یکی از عظیم ترین آزمایشات خود شود ، تا جایی که با ادعای انقلابی گری ، دستورات رهبری را زمین گذاشتند و حتی علیه دستور واضح رهبری ، تحصن راه می انداختند و وقاحت را به حدی رساندند که تیم پزشکی رهبری را تحت نفوذ #یهود خواندند !
👌 #عمار بودن یعنی این ، یعنی خطر را قبل رخ دادن آن بفهمی و هشدارهای لازم را بدهی
👌 #عمار بودن یعنی همه را به اطاعت از #رهبری فراخواندن ، نه اینکه هر جا تحلیلمان با رهبری زاویه داشت ، او را متهم کنیم و از دستورات او شانه خالی کنیم. 👈👈 نه اینکه وقتی رهبری می گوید چون مرزها بسته است کسی نرود ، ما برویم حرف فلان حاج آقای معروف را گوش کنیم و برویم لب مرز و باعث کشته شدن چند نفر بشویم !
⬅️ خاک قبرت سرمه چشم های ما ای #علامه_مصباح، زنده نبودی که ببینی کار برخی ها به جایی رسیده که حرف رهبری را در روز روشن تحریف یا توجیه میکنند
@asatid_enghelabi
.
❎❎❎
مقایسۀ🔻قدرت خرید
در سال ۱۳۵۷ با سال ۱۴۰۳
✍ رضا صابری خورزوقی
این مقایسه براساسِ
میانگینِ کشوریِ قیمتها
و حداقل حقوقها
در سال ۱۳۵۷ و سال ۱۴۰۳
انجام شده است
🔻کالاهای نمونه🔻
نان، مسکن، خودرو،
بنزین و دلار است
👇توجه👇
در متن زیر
حرفِ «ر» کنارِعدد،یعنی،ریال
و حرف «م» یعنی، میلیون
👇ملاحظه بفرمائید👇
🔻حداقل حقوق🔻
سال ۱۳۵۷ = ۶۳۰۰ ریال
سال ۱۴۰۳= ۱۱میلیون تومان
🥓 #نانِ سنگکِ معمولی
سال ۱۳۵۷، ۵ ریال
سال ۱۴۰۳، ۵۰هزار ریال
این☝️ یعنی:
حقوقِ سال۵۷ = ۱,۲۶۰ نان
حقوقِ سال۴۰۳= ۲,۲۰۰ نان
حساب کنیم🔻
ا ۱,۲۶۰ = ۵ ÷ ۶۳۰۰
ا ۲،۲۰۰ = ۵۰,۰۰۰ ÷ ۱۱۰م_ر
🏠 👈 #مسکن
میانگینِ ۱مترمسکن درکشور
👇ا👇
سال۱۳۵۷ 👈 ۵,۵۰۰ تومان
سال۱۴۰۳ 👈 ۵۵م تومان
این☝️یعنی:
۹ماه حقوقِ ۵۷= ۱مترمسکن
۵ماهحقوقِ۴۰۳ =۱مترمسکن
حساب کنیم🔻
ا ۹ = ۶۳۰ ÷ ۵,۵۰۰
۵ = ۱۱م ÷ ۵۵م
🚙 👈 #خودرو
پیکان،سالِ۵۷= ۲۰هزارتومان
کوئیک،سالِ۰۳ =۴۵۰متومان
این☝️یعنی:
با تفااااااااوتِ کوئیک و پیکان
۳۳ماه حقوقِ۵۷ = پیکان
۴۰ماهحقوقِ۴۰۳ = کوئیک
حساب🔻 کنیم
پیکان👈۲۰،۰۰۰ =۶۳۰×۳۳
کوئیک👈 ۴۵۰م = ۱۱م×۴۰
⛽️ 👈 #بنزین
سال ۵۷ = هر لیتر ۶ ریال
سال۴۰۳=هرلیتر۳۰هزارریال
این☝️یعنی:
حقوقِ سال۵۷ = ۱،۰۵۰ لیتر
حقوقِ ۱۴۰۳ = ۳،۴۴۴ لیتر
حساب کنیم🔻
سال۵۷👈۱،۰۵۰=۶÷۶۳۰۰ر
۴۰۳👈۳،۴۴۴=۳،۰۰۰÷۱۱م
💵 نرخ 👈 #دلار
سال۱۳۵۷،دلارِدولتی۷تومان
سال ۴۰۳،دلارِآزاد۶۵,۰۰۰تومان
این☝️ یعنی:
۱ماه حقوقِ ۵۷ = ۸۹ دلار
۱ماه حقوقِ۴۰۳ = ۱۶۹ دلار
حساب 🔻کنیم
سال۵۷👈 ۸۹ = ۷÷۶۳۰
۴۰۳👈 ۱۶۹ = ۶۵ه ÷۱۱م
🔻یادآوری🔻
بجز طلا، قیمت سایر کالاها
همین حدود افزایش داشته
👇لطفاً👇
#جوانان و نوجوانان را آگاه کنیم
و مراقب باشیم تا مزدورانِ
ا🇺🇸دشمنانِحقوقبشر🇪🇺
#وجدان وانصافشان را #آلوده نکنند
.. ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
🥀 #ظهور_نزدیک_است 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c
@zohoore_ghaem
@ba_Shaheidan
⭕️خیلی خوب به این عکس نگاه کنید
اینکه میگیم از رهبری دارن هزینه میکنند یعنی این
مسئله گرانی #بنزین در زمان روحانی رو به یاد بیارین...
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─
گنجینهای از مطالب ناب مهدوی ولایی شهدایی معرفتی و نهج البلاغه به کانال #ظهور_نزدیک_است بپیوندید👇
@zohoore_ghaem
@ba_Shaheidan
#خونخواهی_هنیه_عزیز #مجازات_سخت #گنبد_پنبهای #پایان_اسرائیل #the_end_of_israeil #وعده_صادق۲
♨️ شوخیِ فریب مردم با رفع #فیلترینگ برای آزادسازی قیمتها، کم کم جدی میشود!
🔹 روزنامه #دنیای_اقتصاد در تاریخ ۹ مرداد امسال، پس از رأی آوردن #پزشکیان یک ابر راهکار برای انجام #اصلاحات_اقتصادی ارائه نمود.
🔹 بماند که منظور این بزرگواران از اصلاحات اقتصادی:
۱. یعنی آزادسازی نرخ ارز (تبدیل نرخ ارز #کالاهای_اساسی از ۲۸,۵۰۰ به ۶۰,۰۰۰ تومان)،
۲. یعنی آزادسازی قیمت #بنزین (بنزین ۲۵ الی ۳۰ هزارتومانی)،
۳. یعنی آزادسازی قیمت #نان و …
🔹 اما ابر راهکار چه بود؟ اول #فیلترینگ را برداریم که به مردم یک آبنبات بدهیم، بعد اصلاحات اقتصادی را انجام بدهیم.
گفتیم حالا یکی یه مقالهای نوشته خیلی جدی نگیریم.
🔹 گذشت تا اینکه روز گذشته آقای #همتی، وزیر #اقتصاد در حاشیه جلسه هیئت دولت دقیقاً همین حرف را تکرار کرد!
🔹 تأسفبار آنجاست که علناً و بصورت کاملاً واضح از این سخن میگویند که یک چیزی بدهید تا مردم را گول بزنیم با آن بعد برویم سراغ #آزادسازی_قیمتها!
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
─═┅═༅🇵🇸𖣔🇮🇷𖣔🇱🇧༅═┅┅─
بهکانالولایی #ظهور_نزدیک_است بپیوندید👇
@zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
#خونخواهی_سیدحسننصرالله #راه_نصرالله #خونخواهی_هنیه #خونخواهی_حاجقاسم #the_end_of_israeil #جهاد_تحریم #تحریم_رژیمکودککش #جمعه_نصر #جمعهنصر
❌تذکر مهم به پزشکیان در قم
⏪سهم خواهی بی رحمانه ستادهای پزشکیان برای کسب قدرت در دولت موجب انتقادات وسیعی در کشور شده است. تا جاییکه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار دکتر پزشکیان در ضمن تذکرات کلیدی به او گفتند:
▪️«اینکه برخی چون در #ستادهای_انتخاباتی فعال بودند، پس باید مدیریت ها به آنها واگذار بشود، صحیح نیست و نباید انتخاب #مدیران را فدای فعالان انتخاباتی کرد، بلکه باید از افراد شایسته و کاردان، قوی و بومی استفاده کرد.
▪️همچنین ایشان ضمن تذکر نسبت به #گرانی اقلام معیشتی، لزوم عمل به وعدههای #مسکن، گرانی اجاره و رهن، نسبت به افزایش #قیمت_بنزین سبب گرانی تمام اجناس می شود که تحمل آن برای مردم مشکل است.
✍مهدییار
#دولت_ستادها
#بنزین