eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
52.6هزار عکس
54.8هزار ویدیو
1.2هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی ارتباط با خادم 👇 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
هر ڪس خدا را در مسیر پر پیچ و خم دنیا فراموش ڪرده آدرس را به او بدهید. این خاڪ پاڪ، دل ها را ڪربلایے میڪند و ڪربلا ڪوتاهترین راه تا خداست.. @marefat_ir ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
دلم‌هواے .. ڪردہ  سرزمین‌عشق↑• سنگرهاےنور..✨ لالہ‌هاےخونینـ:( خاڪ‌مقدس‌جبهہ ڪه..↓ بوےبهشٺ‌میدهد..🍃 دلم‌قدم‌گذاشتن‌بہ‌آسمان‌رامیخواهد، اما! من‌، ...🥺 [واےبحال‌ما‌جامونده‌ها...💔!] ❣•°| @abo_vasal
❤️ | گاهی وقت ‌هاکه بغض دلتنگی بر دلت سنگینی می کند و دل محرمی را نمی یابی شاید اگرچشمانت را ببندی و در کنج خاکریزی از خاکریز‌های شرهانی یا شلمچه بیتوته کنی کمی آرام شوی ... ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
4_479221683404669632.MP3
5.97M
🥀 میرم به عشق دیدن تو🇮🇷 🔊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔺 نامه‌ای عجیب از شهید " " که ۳۰ سال پس از شهادت به خانواده‌اش رسید. در بخشهایی از این نامه آمده است: 🔹وقتی در با دشمن نبرد می‌کردم به خودم آمدم احساس کردم نسیمی از سوی می‌آید، وقتی درون این احساس بودم یکدفعه صدای ملکوتی را احساس کردم، در همین لحظه، ملائکه‌ای مرا به آغوش کشید، وقتی چشم باز کردم خود را در صحن در کنار سرور شهیدان یافتم، آری مادر، آری مادرِ شهید مجتبی و ای مادران و همسران شهدا، این است مقام شهیدان. 🔹 مادر ماها پشت سر سرور شهیدان می‌خوانیم، هنوز باور ندارم چه می‌بینم، خوابم یا بیدار، خدایا بچه‌های فلاح به من خوش‌آمد می‌گویند، همه بچه‌ها اینجا هستند، وقتی به مقصد رسیدم بچه‌ها جویای حال خانواده‌شان بودند... مادر حال می‌فهمم من اینجا زنده هستم، در آنجا بی‌جانی بیش نبوده‌ام... خدایا به عظمت وبزرگی مارامدیون نگردان
° رسیدن به خدا چه زیباستـ و شهـدا چقـدر خاکـی شدنـد که خدا برای دیدارشان بی‌تابـ شد . . . 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
میرسد بوی چادر خاڪی از ڪنار تمام پیڪرهـا فاطمیه ، شلمچه این ایام صحنه‌ی ڪوچه بود معبرها ۱۳۶۵ ۵ 🌷 iD ➠ @sangarshohada 🏴
زیباترین عکسی که از تواضع، احترام، بزرگواری و عظمت یک می توان دید، این است... قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)؛ هنگام ادای احترام و بوسیدن دست مادر خود شهید نوری بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در به شهادت رسید @khodaya_Shahidam_kon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻قدمگاه شهیدان است اینجا، محل رشد ایمان است اینجا ... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ❣یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها❣ 🕊🥀 🌹ظهور نزدیک است .... گنجینه ای از بهترین مطالب 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ درسال ۱۳۳۳ در استان خوزستان و در شهر در خانواده‌ای که به پاکدامنی و التزام به اصول و مبانی اسلام اشتهار داشت به دنیا آمد و در ۲۸ دی ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. 🔻در طول جنگ ایران و عراق از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بشمار می‌آمد و در عملیات‌های: بیت‌المقدس، فتح‌المبین، خیبر، بدر، عاشورا، قدس ۴، کربلای ۲ و کربلای ۴ حضوری فعال داشت. وی در خلال انجام عملیات کربلای ۵ در هنگام شناسایی در ، توسط هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق مورد اصابت موشک قرار گرفت و به شهادت رسید. شهید بعنوان بنیانگذار شناخته می‌شود. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ... و امان از آن روزی که زمین شهادت می دهد... و آن زمین... خاکِ باشد... 📎پ ن: ۸ فروردین سالروز حضور در در سال ۱۳۷۸ ، گرامی باد🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
✍هفده سال بیشتر تو این دنیا نبود.. سال ۶۳ شناسنامه اش رو دستکاری کرد و رفت جبهه... دوبار تو جبهه مجروح شد... یکبار اصابت ترکش در اهواز از ناحیه پا.. دومین بار تو کردستان از بالای کوه افتاد و از ناحیه مهره کمر مجروح شد. آخرشم سال ۶۷ تو رفت رو مین و به شهادت رسید. 🌷 شهادت ۲۱ تیر سال ۱۳۶۷ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻دلتنگ که میشوم کبوتر دل را راهی سرزمین خاطرات میکنم... iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
ثلث سوم دیماه هر سال که شروع میشود آغاز شب‌ های قدر کربلای پنج است. یاد آن شب‌ها به خیر ؛ یاد همه کسانی که شلمچه را به آسمان بُردند و با همان بهانه هزار عالم را سپری کردند به‌‌ خیر... یادِ کانال زوجی، کانال پرورش ماهی، نهر دوعیجی، نهرجاسم، سه راه مرگ، بوارین، میدان امام رضا (ع)... یاد آن هوای معطر که انگار تمام زمین و آسمان را یاس گرفته است... یاد آن آدم هایی که دیگر نیستند ولی هیچ چیز جز سادگی و دلدادگی نداشتند، یاد آن‌ها که دیگر نایابند به خیر....
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ... و امان از آن روزی که زمین شهادت می دهد... و آن زمین... خاکِ باشد... 📎پ ن: ۸ فروردین سالروز حضور در در سال ۱۳۷۸ ، گرامی باد🌷 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🌹ظهور نزدیک است .... 🥀 گنجینه ای از بهترین مطالب 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem
هدایت شده از ظهور نزدیک است
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ... و امان از آن روزی که زمین شهادت می دهد... و آن زمین... خاکِ باشد... 📎پ ن: ۸ فروردین سالروز حضور در در سال ۱۳۷۸ ، گرامی باد🌷 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🌹ظهور نزدیک است .... 🥀 گنجینه ای از بهترین مطالب 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem
✍هفده سال بیشتر تو این دنیا نبود.. سال ۶۳ شناسنامه اش رو دستکاری کرد و رفت جبهه... دوبار تو جبهه مجروح شد... یکبار اصابت ترکش در اهواز از ناحیه پا.. دومین بار تو کردستان از بالای کوه افتاد و از ناحیه مهره کمر مجروح شد. آخرشم سال ۶۷ تو رفت رو مین و به شهادت رسید. 🌷 شهادت ۲۱ تیر سال ۱۳۶۷ ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🌹ظهور نزدیک است .... 🥀 گنجینه ای از بهترین مطالب 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻دلتنگ که میشوم کبوتر دل را راهی سرزمین خاطرات میکنم... iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
💠جوان ایرانی، پایه گذار حشدالشعبی عراق این دلاور ایرانی را باید مبدع فرهنگ بسیجی در میان عراقی ها نامید. همان چیزی که اکنون به عنوان حشد الشعبی در میان عراقی ها نام گرفته و یکی از قدرتمندترین تشکیلات های نظامی مردمی منطقه است. این جوانِ بهبهانی، هنگامی که فرماندهی «تیپ 9 بدر» را پذیرفت، با همراهی مجاهدین عراقیِ مقلد امام امت، گردان های توابین و احرار را نیز از میان اسیران عراقی تشکیل و "لشکر قهرمانِ ۹ بدر" را بنا نهاد. عملیات های بسیاری شاهد جانفشانیِ رزمندگان لشکر ۹ بدر در جبهه حق علیه باطل در دفاع مقدس بود و حالا بسیاری از تربیت شدگان این فرمانده، امروز به یاد او سازمان بدر را در عراق، پایه گذاری کرده اند. شهید گرانقدر ابومهدی المهندس از جمله شاگردان این شهید و معاون ایشان در لشکر بدر بود. 📎پ ن: ۲۸ دیماه ۱۳۶۵ سالروز شهادت سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی گرامی باد. 🌷 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبونَ 🌹 🥀 گنجینه ای از بهترین مطالب 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem
🔰 | ماجرای ۳۶ عكس يادگاری خانواده شهید برونسی با آقا! 📝 بخش دوم ➕ مهدی برونسی، دومین فرزند شهید برونسی : 🔸 سال ۷۵ بود. بنده و دو تا از برادرانم قرار بود از بنياد شهيد به شلمچه برويم. ايام عيد نوروز بود، همان روزهای اولی كه حضرت آقا به تشريف آوردند. من در دلم يک چيزهايی می‌گذشت كه حضرت آقا مشهد هستند و اگر بيايند منزل ما و من نباشم، بايد حسرت ديدار آقا را بخورم، از طرفی هم همان شب خواهرم زينب خواب ديد و تعريف كرد كه آقا آمدند منزل ما، ديگر با خواب زينب، آمدن آقا حتمی است و مادرم هم احساس می‌كرد آقا به منزل‌مان می‌آيند. 🔹من بين رفتن و نرفتن مانده بودم، اما چون دو برادرم عباس و حسين قرار بود تنها نباشند و از من كوچک‌تر بودند بايد با آنها می رفتم. با اصرار مادرم قرار شد كه با برادرهايم به بروم. بعد از ظهر حاضر شديم و به بنياد شهيد رفتيم كه راهی بشويم ولی هنوز اتوبوس‌ها آماده نبودند تا ۱۰ شب منتظر شديم كه حركت كنيم. دل توی دلم نبود و خيلی دوست داشتم كه اين سفر را نروم، آمدم و به برادرانم گفتم كه می‌شود شما برويد شلمچه و من نيايم، گفتم خودتان بزرگ شده‌ايد هوای همديگر را داشته باشيد، بالاخره راضی شدند و من خداحافظی كردم و آمدم. وقتی مادرم من را ديد، گفت: مگر شماها هنوز نرفتيد؟ گفتم: چرا، داداش حسين و عباس رفتند ولی من نرفتم و برگشتم. مادرم گفت: چرا؟ گفتم راستش به دلم افتاده كه امسال حضرت آقا به منزل ما می‌آيند، وقتی اين را گفتم مادرم چيزی نگفت. فردا شب نزديک نماز مغرب و عشا بود كه زنگ خانه به صدا درآمد، رفتم در را باز كردم، آقايی گفت: ساعت هشت شب از صدا و سيما برنامه روايت فتح برای مصاحبه با شما می‌آيند، آن آقا رفت، همه آماده شدند و خانه را مرتب می‌كرديم. 🔸من آنجا در دلم گفتم نكند به بهانه صدا و سيما حضرت آقا بيايند و بروند و عكس يادگاری با آقا نگرفته باشيم. سريع رفتم يك دوربين عكاسي كرايه كردم، با يک فيلم ۳۶ تایی كه اگر آقا آمدند چند يادگاری بگيرم. دقيقاً يادم هست نزديک ساعت هشت و نيم بود كه باز زنگ خانه به صدا در آمد. آقا ابوالحسن، برادرم رفتند در را باز كردند، من طبقه بالا بودم، آمدم كه از راهرو پايين بيايم يک لحظه صحنه ای را ديدم كه خشكم زد. اصلاً باورم نمی‌شد يعنی درست می‌بينم رهبر معظم انقلاب، چقدر آن لحظه برايم لذت‌بخش بود، احساس عجيب و خاصی به من دست داد. 🔹 از خوشحالی نمی‌دانستم چه كنم. خیلی زود آمدم داخل اتاق و با خوشحالی و اشك گفتم: مامان، آقا! مادرم متوجه نشد كه چه گفتم، زود برگشتم از پله‌ها بروم پايين، از در كه بيرون آمدم حضرت آقا را ديدم، خیلی زود دست آقا را بوسيدم و با ايشان روبوسی كردم، حسابی گريه‌ام گرفته بود. حضرت آقا هم دست نوازش بر سر و رويم كشيدند. تعارف كردم و داخل آمدند تا مادرم چشمش به معظم‌له افتاد مات و مبهوت ماند. احوالپرسی كردند و ایشان تشريف آوردند و نشستند. در آن شب به يادماندنی حضرت آقا ۴۵ دقيقه منزل ما تشريف داشتند و تك تك جويای احوال همه ما شدند و از هم دو تا خاطره تعريف كردند و من هم از فرصت استفاده كردم و به آقا گفتم اجازه می‌فرماييد با حضرت عالی يك عكس يادگاری بگيرم، حضرت آقا فرمودند: چهل تا بگير و آن شب ۳۶ عكس يادگاری با حضرت آقا گرفتيم! ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید 🥀 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan