eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.9هزار دنبال‌کننده
71.2هزار عکس
73.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
💬 | ساده و پیچیده؛ یک معادله‌ چند مجهولی 📚 «سرباز روز نهم» روایت انسان انقلاب اسلامی است 🔹 «الان بعد از چند سال دیگر احساس می‌کنم هر قدر که بیشتر در مورد این شهید تحقیق و غور می‌کنم از او دورتر می‌شوم. ما با مصطفی صدرزاده از یک محل بودیم. من زمانی کشتی کار می‌کردم. در شهریار همان باشگاهی می‌رفتم که مصطفی هم زمانی که کشتی کار می‌کرد می‌رفت. الان یکی از حسرت‌هایم در زندگی این است که چرا در دوران زنده بودن ظاهری، مصطفی را درک نکردم! من هم کار فرهنگی می‌کنم. همان مسجد امیرالمؤمنین رفته بودم. چرا مصطفی را ندیده بودم!» نشسته بودیم پای مصاحبه با محمدمهدی رحیمی؛ نویسنده و پژوهشگری که طرح کتاب مصطفی صدرزاده را از چند روز بعد از شهادتش در سال ۱۳۹۴ باز کرده و به قول خودش تا امروز هنوز درگیر آن است. 🔹 آنقدر درگیر این کار شده که کتاب «سرباز روز نهم» فقط یکی از سرریزهای کار آن‌هاست. مستند «عابدان کهنز» که هنوز هم بعد از چند سال همه از آن حرف می‌زنند از سرریزهای این پروژه بوده و چند کار دیگر فرهنگی که هر کدام برای خودشان اسم و رسمی دارند... 🔖 🔍 ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/53618
💬 | عشق، باور، جهاد 👈🏻 گفت‌وگو با نویسنده کتاب «اسم تو مصطفاست» 🌸 رهبر انقلاب: «گاهی اوقات شما می‌بینید از یک روستا یک شخصیّت منوّر و نورانی برمیخیزد؛ از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفیٰ صدرزاده به وجود می‌آید. ما از این مصطفیٰ‌های صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم؛ اینها همه امیدبخش است.» ۱۴۰۲/۰۳/۱۴ 🌹 به مناسبت انتشار تقریظ‌‌‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم»، رسانه‌ KHAMENEI.IR گفت‌وگویی با خانم راضیه تجار نویسنده کتاب «اسم تو مصطفاست» داشته است. 🔖 🔎 ادامه را بخوانید: khl.ink/f/53619
💬 | مثل برادر 🎤 گفت‌وگو با پژوهشگر کتاب «سرباز روز نهم» 👈🏻 «پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» همراه با انتشار تقریظ‌‌‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم» در اولین رویداد ملی تکریم فعالان مساجد سراسر کشور باعنوان «مثل مصطفی» توسط مؤسسه‌ی پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی و سازمان بسیج مستضعفین برگزار شد. 🔹 به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR در گفتگو با آقای محمدمهدی رحیمی، پژوهش‌گر و از نویسندگان کتاب سرباز روز نهم، ماجرای تدوین این کتاب را بررسی کرده است. 🔖 🔍ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/53635
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 درس ذکاوت ✏️ نماهنگی از بیانات رهبر انقلاب درباره شهید مصطفی صدرزاده 🗓 صبح امروز دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ طی مراسمی با عنوان دو تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم» منتشر شد‌. 📥 محصولات رسانه khamenei.ir مرتبط با تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم»👇 khl.ink/shahidsdrzade
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💬 | راز مصطفی 🎤 آقای محمد مهدی رحیمی پژوهشگر کتاب سرباز روز نهم در گفتگو با khamenei.ir روایت میکند 🗓 صبح امروز دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ طی مراسمی با عنوان دو تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم» منتشر شد‌. 📥 محصولات رسانه khamenei.ir مرتبط با تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم»👇 khl.ink/shahidsdrzade
3.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💬 | جامعه برایش مثل خانواده بود 🎤 خانم راضیه تجار، نویسنده کتاب "اسم تو مصطفاست" در گفتگو با رسانه Khamenei.ir 🗓 صبح امروز دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ طی مراسمی با عنوان دو تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم» منتشر شد‌. 📥 محصولات رسانه khamenei.ir مرتبط با تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم»👇 khl.ink/shahidsdrzade
💻 محصولات رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت تقریظ رهبر انقلاب بر ۲ کتاب "اسم تو مصطفاست" و "سرباز روز نهم" 📽مثبت۱۰۰ثانیه | هزاران مصطفی khl.ink/f/53621 📹نماهنگ ویژه | یک الگو khl.ink/f/53643 📹نماهنگ ویژه | تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب "اسم تو مصطفاست" khl.ink/f/53633 📹نماهنگ ویژه | تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب "سرباز روز نهم" khl.ink/f/53634 ✍لوح | تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب "اسم تو مصطفاست" khl.ink/f/53627 ✍لوح | تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب "سرباز روز نهم" khl.ink/f/53630 🎤تحلیل و تبیین | گفتگو با خانم ابراهیم‌پور، همسر شهید صدرزاده khl.ink/f/53637 🎤تحلیل و تبیین | گفتگو با خانم تجار، نویسنده کتاب "اسم تو مصطفاست" khl.ink/f/53619 🎤تحلیل و تبیین | گفتگو با آقای محمدمهدی رحیمی، پژوهشگر کتاب "سرباز روز نهم" khl.ink/f/53635 📝تحلیل و تببین | یادداشت آقای علی‌رضا مختارپور قهرودی khl.ink/f/53620 📝یادداشت معرفی | «سرباز روز نهم» روایت انسان انقلاب اسلامی است khl.ink/f/53618 📝یادداشت معرفی | چرا باید «اسم تو مصطفاست» را خواند؟ khl.ink/f/53617 📢گزارش | گزارشی از مراسم رونمایی تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب‌های شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده khl.ink/f/53642 📱صفحه ویژه | فراخوان meslemostafa.ir 🖼 شماره جدید نشریه خط حزب الله | سرباز روز نهم! اسم تو مصطفاست khl.ink/f/53590 🌷بخش نوجوان Nojavan.Khamenei.ir 💻سایر زبانها KHAMENEI.IR
🎙 گفتگو با همسر شهید مصطفی صدرزاده ❤️ تمام زندگی‌ام مصطفی بود (قسمت اول) 🔹 رهبرانقلاب: «گاهی اوقات شما می‌بینید از یک روستا یک شخصیّت منوّر و نورانی برمیخیزد؛ از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفیٰ صدرزاده به وجود می‌آید. ما از این مصطفیٰ‌های صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم؛ اینها همه امیدبخش است.» ۱۴۰۲/۰۳/۱۴ 🔸 به مناسبت انتشار تقریظ‌‌‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم»، رسانه‌ی KHAMENEI.IR در گفتگو با خانم ابراهیم‌پور، همسر شهید صدرزاده، بخشهایی از زندگی خانوادگی و اخلاق و خصوصیات این شهید والامقام را بررسی کرده است.👇 🔻 خودتان را معرفی میفرمایید، اهل کدام شهر هستید؟ چه تحصیلاتی دارید؟ 🔹 ابراهیم‌پور هستم، همسر شهید مصطفی صدرزاده. متولد رشت هستم، ولی بزرگ‌شده‌ی شهرستان سیاهکل هستم. از سن هفت سالگی تهران زندگی کردیم و از سال ۷۶ به خاطر شرایط شغلی پدرم، ساکن شهریار شدیم. تحصیلات حوزوی دارم. از همان زمانی که در شهریار و کُهَنز ساکن شدیم، در پایگاه بسیج فعالیت میکردم. 🔻 بعد از ازدواج با شهید صدرزاده، تحصیل و فعالیت فرهنگی را ادامه دادید؟ 🔹 بعد از ازدواجم با آقامصطفی، درسم را ادامه می‌دادم. ایشان یکی از مشوق‌های اصلی بود برای اینکه درسم را ادامه بدهم. بعد از تولد فاطمه خانم، من نمی‌خواستم درسم را ادامه بدهم. ولی آقا مصطفی تأکید می‌کردند من فاطمه را نگه می‌دارم، شما درستان را ادامه بدهید. همچنین بعد از ازدواج ایشان تأکید داشتند باید فعالیت فرهنگی را ادامه بدهید. خیلی موافق این نبودند که خانم در خانه باشد و فقط خانه‌دار باشد. می‌گفتند در کنار این خانه‌داری، شما یک وظیفه‌ی اصلی دارید که در جنگ فرهنگی باید خدمت کنید، شما هم باید در میدان باشید. در کهنز هر جایی که فرمانده پایگاه نداشت یا در قسمت خانمها کارهای فرهنگی انجام نمی‌شد، آقا مصطفی سریع پیشنهاد می‌داد که خانم من هستند. خودشان می‌آمدند با اصرار زیاد که بروید مسئولیت این پایگاه را به عهده بگیرید. اینجا کار کنید، اینجا فعالیت بکنید. 🔻 شهید صدرزاده در کارهای فرهنگی چطور با شما همراهی می‌کردند؟ 🔹 یک طرحی در سطح شهرستان شهریار اجرا می‌شد به عنوان طرح «امین». طلبه‌ها به عنوان مشاور مذهبی وارد مدارس می‌شدند. در سال ۸۹ به من پیشنهاد این طرح را دادند. به آقا مصطفی گفتم یک چنین طرحی هست ولی من به خاطر اینکه فاطمه کوچک است ــ فاطمه یکی دو ساله بود ــ نمی‌توانم بروم. ایشان گفتند من که شغلم آزاد است، می‌توانم کارهایم را طوری برنامه‌ریزی کنم، صبح که شما به مدرسه می‌روید، من فاطمه را نگه دارم و بعدازظهر که شما خانه‌اید، کارهای فاطمه را شما انجام بدهید و من به کارهایم برسم. 🔹 واقعاً این چنین بود، یعنی آقا مصطفی در آن سه چهار سالی که من مدرسه می‌رفتم، هر روز صبح فاطمه را با یک اشتیاق خاصی نگه می‌داشتند و وقتی ظهر من از مدرسه می‌آمدم، با اینکه کل مدتی که من مدرسه بودم با همدیگر بازی می‌کردند، آقا مصطفی هنوز خسته نشده بود و می‌‌گفت من با فاطمه به پارک می‌روم تا شما کارها را بکنید مثلاً غذا آماده بشود و یک استراحتی هم بکنید. 🔹 در بحث کار فرهنگی و کار بیرون از خانه، یکسری ملاحظات داشتند. همان ابتدای جلسات خواستگاری، وقتی به ایشان مطرح کردم که می‌خواهم بیرون از خانه کار کنم، ایشان تأکید می‌کردند که من هر کاری را نمی‌توانم اجازه بدهم. یکی از چیزهایی که برای ایشان مانعی نداشت، معلّمی و کار در مدارس بود. می‌گفتند این تأثیرگذار است. باید کاری باشد که تأثیرگذار باشد، نه فقط درآمدزا باشد. اگر شما بخواهید بحث درآمد داشته باشید، من در این صورت، اصلاً‌ موافق کار بیرون از منزل نیستم. ولی کاری که قرار باشد تأثیرگذار باشد، از لحاظ فرهنگی بتوانید کسی را تربیت کنید، بتوانید تأثیری روی جامعه بگذارید، روی بچه‌ها بگذارید، من مانعی ندارم. 🔖 🔍 ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/53637
🎙 گفتگو با همسر شهید مصطفی صدرزاده ❤️ تمام زندگی‌ام مصطفی بود (قسمت دوم) 🔻 در زمان ساخت مسجد امیرالمومنین در کُهَنز، به جز زمانی که برای ساخت مسجد می‌گذاشتید، آیا پیش آمده بود که مبلغی را برای این کار تعیین یا وسیله خاصی را به مسجد اهدا کند؟ 🔹 چند ماه بعد از زندگی‌مان، آقا مصطفی شغلی را که انتخاب کردند، شغل آزاد بود. کار برنج فروشی را داشتند و با پدرم همکاری می‌کردند. یک روز صبح از خواب بلند شدند و گفتند من با خودم یک عهدی کردم. انگار خواب دیده بودند کاری که انجام می‌دهند، قابل قبول نبوده و به آن چیزی که می‌خواستند نمی‌رسیدند. گفتند من از وقتی که بیدار شدم، دارم فکر می‌کنم، ببینم چطوری می‌توانم کارم را به بهترین نحو انجام بدهم. درست است که خیلی از درآمدها در جامعه‌ی ما، درآمد حلال و نان حلال‌اند ولی همین درآمد حلال نمره دارد. بعضی از این درآمدهای حلال، نمره‌اش بیست و بعضی کمتر است. شاید این درآمدی که ما از برنج فروشی داریم، نمره‌اش بیست نباشد، پانزده و شانزده باشد. به خاطر اینکه من این پانزده، شانزده را بتوانم به بیست تبدیل کنم، با خودم یک عهدی بستم و در انجام این عهد، نیاز به همراهی شما دارم. عهدی که با خودم بستم این است که ما ۷۰ درصد از سود کارمان برای کار فرهنگی و بسیج و مسجد باشد و فقط ۳۰ درصد برای مخارج خانه باشد. خب ابتدای امر، شاید شنیدن این حرف برای خانمها خیلی سخت باشد. اینکه شما نصف بیشتر درآمدتان را برای کارهای فرهنگی و مسجد بگذارید و شاید یک درصد خیلی کمی برای خودتان باشد، خیلی سنگین بود. 🔹 ولی در همان شش ماه بعد از ازدواج، محبّتی بین من و آقا مصطفی شکل گرفته بود و آن محبّت باعث می‌شد وقتی کنار یک کوه محبّت هستید، به خاطر اینکه محبّت آن را به دست بیاورید و هیچ وقت از این کوه محبّت فاصله نگیرید، سعی می‌کنید هر چیزی هم که هست در این مسیر به جان بخرید و کنار آن کوه بایستید. من هم به اینجا رسیده بودم. واقعاً به خاطر اینکه آقا مصطفی ناراحت نشود، باعث رنجش آقا مصطفی نشود، هر چیزی که آقا مصطفی می‌گفتند، قبول می‌کردم. البته این اعتماد نسبت به آقا مصطفی، برای من به وجود آمده بود. می‌دانستم که آقا مصطفی هیچ وقت ماها را در سختی قرار نمی‌دهد. حتی خودش را به سختی و زحمت می‌اندازد، به خاطر اینکه ما راحت باشیم. به همین خاطر، مطلب را قبول کردم. ۷۰ درصد درآمد زندگی برای کار فرهنگی باشد. 🔹 خب میدانید خانمها اوایل ازدواجشان، به جهیزیه‌شان خیلی حساسند، گاهی پیش می‌آمد می‌دیدم وسیله‌ای در خانه نیست. می‌دانستم آقا مصطفی برای پایگاه یا مسجد برده است. سال اول زندگی در خانه‌ای که بودیم، سیستم گرمایش آن یک بخاری بود. یک روز‌ آقا مصطفی به خانه آمدند و گفتند برای مراسم ایّام محرم، سیستم گرمایش حسینیه را نتوانستیم هماهنگ کنیم. گفتم خب چه کار کنیم؟ گفتند که اگر شما مشکلی نداشته باشید، بخاری خانه را برای هیئت ببرم. گفتم پس خودمان چه میشویم؟ گفت ما بیشتر اوقات که در هیئتیم، شبها هم با یک بخاری برقی می‌توانیم اتاق را گرم کنیم. گاهی می‌دیدم پتوهای منزل نیستند. وقتی وارد هیئت شدم، دیدم‌ این پتویی که به عنوان در هیئت زدند، چقدر به نظرم آشناست. بعد به خانه آمدم و تازه متوجه شدم این پتوی خانه‌ی ما بود. 🔹 ما از این جور مسائل خیلی زیاد داشتیم. گاهی می‌رفتم خانه‌ی مادرم یا مادر خودشان و وسایلی که در هیئت کم بود را با یک زبان خیلی نرم و محبّت‌آمیزی از ایشان می‌گرفتم، آنها هم راضی بودند. آقا مصطفی همیشه می‌گفتند خدا یک آبرویی برای من در بین مردم قرار داده و این آبرو را برای خود اهل بیت خرج می‌کنم. یعنی به دیگران رو می‌زنم برای اینکه برای اهل بیت بتوانم چیزی برای هیئت و برای مراسمات اهل بیت بتوانم کمک بگیرم یا بتوانم انجام بدهم. 🔖 🔍 ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/53637
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📷 گوشه‌هایی از تصاویر ارسالی کاربران به فراخوان مردمی 📲 ارسال تصاویر: https://meslemostafa.ir/
هرکی با اباالفضل(ع) بَست، بُرد... ─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبونَ 🌹 🥀 گنجینه ای از بهترین مطالب 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به وقت مصطفی شادی روح شهید صدرزاده صلواتی هدیه بفرستید. 🌹🌹🌹🌹 شهید صدرزاده عاشقانه به سوریه می‌رفت و هیچ کسی و هیچ چیزی نمی‌توانست مانع رفتنش شود. حتی وقتی که از وی می‌پرسند: شما خانم و فرزندانت را می‌گذاری و به سوریه می‌روی! سخت نیست؟ شهید صدرزاده پاسخ می‌دهد: همسرم و بچه‌ام و همه هفت جد و آبائم، فدای یک کاشی حرم بی‌بی زینب(س) 😭اللهم بحق زینب الکبری عجل لولیک الفرج 🤲🤲