eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
56.6هزار عکس
58هزار ویدیو
1.2هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan ارتباط با خادم 👈 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید حاج حمزه کیخا پسر عموی شهید در بین آزادگان یکی از دوست های خاص و صمیمی عزت الله را دیدیم و از او جویای حال عزت الله شدیم که گفت روزی که در محاصره دشمن قرار گرفتیم عزت الله روی پای من شهید شد و من اسیر شدم .سال 85 عمو حسین خواب می بیند که شهید سید حسین حسینی همرزم شهید و دوست مشترک پدر شهید و عزت الله که چند سال پیش دار فانی را وداع گفته بوده به خواب پدر می آید. حاج حسین کیخا پدر شهید عمو حسین تعریف می کرد در عالم خواب از شهید حسینی سراغ عزت الله را گرفتم وی به من گفت که عزت الله در شهرستان مهریز مدفون است .قبل از این نیز برادر شهید عزت الله (شهید اکبر کیخا) در عملیات بیت المقدس به شهادت می رسد که خبر این شهادت توسط همرزم ایشان «شهید سید حسین حسینی» به پدر شهید داده می شود.روز بعد عمو حسین پدر شهید خواب را برای برادرم محمد تعریف می کند و از آنجایی که محمد در نیروی زمینی سپاه بوده پیگیر ماجرا می شود اما چیز تازه ای به دست نمی آورد. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید چند ماه بعد دوباره عمو حسین خواب می بیند اما این بار شهید سید حسین حسینی به حالت گلایه به خواب عمو حسین می آید و می گوید که چرا پیش عزت الله نمی آیی عمو هم در جوابش می گوید من نمی دانم که عزت الله کجاست .شهید حسینی هم در جواب عمو می گوید می خواهی تو را ببرم به جایی که عزت الله می باشد عمو هم استقبال می کند و در عالم رویا سر خاک فرزندش می رود که شهید حسینی بالای سکویی را اشاره می کند و می گوید عزت الله آنجاست. عمو تعریف می کرد: به محض اینکه وارد گلزار شهدا شدم شروع به سلام گفتن کردم " اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَنْصارَ رَسُولِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَنْصارَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِبٍ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَنْصارَ فاطِمَةَ " به اینجا که رسیدم از خواب بیدار شدم و بدنم شروع به لرزیدن کرد انگار مسیر طولانی را پیموده بودم. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید صبح زود به برادرم محمد زنگ می زند و محمد پیگیر این موضوع می شود تا اینکه محمد از دنیا می رود. برای برگزاری هفتمین روز درگذشت محمد وارد زاهدان شدیم پس از اتمام مراسم عمو گفت برای تمام شدن ماجرا به شهرستان یزد برویم که به اتفاق پدر ، مادر ،همسر و خواهر شهید راهی مهریز یزد شدیم. ساعت 10 شب به مسجد ابوالفضل (ع) مهریز رسیدیم و شب را همان جا ماندیم حق صبح 15 کیلومتر از مسجد دور نشده بودیم که در نزدیکی یک روستا ماشین دیگر حرکت نمی کرد عمو حسین که با دیدن تابلوی روستا دگرگون شده بود گفت حس غریب به این روستا دارم هر چه است همینجاست که بعدا فهمیدیم جایی که ماشین خراب شده بود همان روستای گردکوه محل دفن عزت الله است. وی ادامه داد: به بنیاد شهید یزد مراجعه کردیم که بسیار مورد استقبالشان قرار گرفتیم و پس از شنیدن ماجرا به اتفاق رییس بنیاد شهید راهی گلزار های شهدای گمنام شهرستان شدیم .پس از آن از چند منطقه که در آن ها شهید گمنام وجود داشت دیدن کردیم ولی گمشده ی خود را نیافتیم تا اینکه رییس بنیاد شهید گفت: تنها یک شهید گمنام دیگر در مهریز است که آن هم در 15 کیلومتری مهریز در روستای گردکوه است .به سمت روستا که به راه افتادیم متوجه شدیم همان جایی که ماشینمان خراب شده بود ورودی روستایی است که مزار عزت الله در آن است. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید به مزار شهدای گمنام که رسیدیم 11 شهید در آنجا دفن شده بود که تنها یک شهید گمنام بالای سکو در وسط این یازده شهید قرار گرفته بود و دو درب داشت یک درب غربی و یک درب شرقی، که درب شرقی این گلزار بسته بود و ما از درب غربی وارد گلزار شهدای روستای گردکوه شدیم.عمو حسین به محض ورود به گلزار شهدا گفت من همین جا بودم اینجا همان جایگاهی است که سید حسین در عالم خواب به من نشان داد.در این هنگام خواهر شهید با دیدن تصویر دو گل لاله روی مزار شهید به یاد رویای خود می افتد که در خواب دیده بود برادرش را تشییع جنازه و دفن می کنند در حالیکه دو گل لاله روی مزار ایشان روییده اند. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید آری لحظه لحظه جنگ و دفاع مقدس ملت سلحشور ما لبریز از امداد های غیبی بود و شهیدان این دفاع مقدس به واسطه فیض الهی در جای جای این سرزمین کرامت های خارق العاده ای را در برابر چشمان حیرت زده ی این خاکیان به تماشا گذاشتند که شرح آن خارج از وسعت این نوشته است. حاج حمزه کیخا پسر عموی شهید ادامه داد: بنیاد شهید یزد مراسمی را در محل گلزار شهدای روستای گردکوه مهریز برگزار کرد در حین برگزاری مراسم بودیم که زنی سمت مادر شهید آمد و پرچم ایران را به دستش داد و گفت این پرچم را از روی تابوت پسرتان برداشتم می دانستم روزی یکی برای بردنش به اینجا می آید. وی ادامه داد: حتی یک بار خانواده شهید می خواست بدون اطلاع به گلزار شهدای روستا بروند تا مزاحم مردم این منطقه نشوند که یکی از اهالی روستا خواب می بیند که یکی در عالم خواب به او می گوید قرار است برای شهید میهمان بیاید به استقبالشان بروید که صبح پس از ورود خانواده شهید مشاهده می کنند اهالی روستا در گلزار شهدا چشم انتظارشان نشسته اند. شهید عزت الله کیخا در علی آباد کتول گرگان به دنیا آمد و در کانون خانواده ای متدین و آگاه و انقلابی پرورش یافت. خانواده والامقامی که دو شهید را تقدیم آرمان های انقلاب و امام کرده است. پدر والامقام و عارف شهیدان می گوید در بدو تولد فرزندان شهیدم دست های هر دو را لمس کردم و اینچنین دعا کردم" خدایا دستان فرزندانم را با سلاح آشنا ساز تا در راه آرمان های امام زمان به قیام و مبارزه برخیزند." ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید فرازی از وصیت نامه شهید: این عبد ناچیز خداوند برای رضای او و اطاعت از امر او و اولیاء عظام و ائمه معصومین (ع) به دیار عبادالله الصالحین شتافته ام تا بلکه کسب فیض کنم و اینک قطرات خونم به دریای خروشان خون شهدا پیونده خورده است و روحم به ملکوت پیوسته است. وعده های خداند را به روشنی دریافته ام. ارزشمند ترین لحظات عمر انسان همان لحظاتی است که در جهت رضای خداوند گام بر می دارد پدر عزیزم همسرم را به صبر و استقامت توصیه نمائید و فرزندانم را الهی تربیت کنید. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید نامه ای از شهید کیخا حضور با سعادت برادر عزیز و دوستان بزرگوارم حمزه و علیرضا سلام علیکم از خداوند بزرگ سعادت و توفیق شما خدمتگزاران به اسلام را خواستارم امیدوارم که در تمام مراحل زندگی خوش و خرم باشید. نامه پر مهر و محبت شما باعث خوشحالی اینجانب گردید. امیدوارم که اگر از اینجانب دلخوری دارید عفو نمایید. دلم می خواهد در کنار شما بودم و می توانستم به خانواده‌های معظم شهدا خدمت کنم ولی از آنجا که جنگ دراولویت است و وظیفه است نمی‌شود از اینجا دل کند. اینجا شاهد رزمندگان مخلص و فداکاری هستم که زندگی زیبا و پرزرق و برق مادی دنیا را رها کرده و در این گرمای خوزستان به این سرزمین آمده اند تا از کیان اسلام عزیز دفاع کنند. آنگاه به دلم رجوع می‌کنم که هوای دوستان را می‌کند ولی نهیب می‌زنم مگر این عزیزان، دوستان و آشنایانشان منتظر آنان نیست و چه زیباست در اینجا بودن و دراین گرما عرق ریختن که خود اجر و ثوابی دارد که قابل وصف نیست از خداوند می خواهم که با قطره قطره عرق هایشان ذره ذره گناهانمان را بیامرزد. از خداوند بزرگ سعادت و سلامت شما و خانواده گرامیتان را خواستارم و از شما عزیزان التماس دعا دارم. برادرکوچک شما عزت ا... کیخا ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید شهیدی که محل خاکسپاری همرزم گمنامش را نشان داد پدر و مادر شهید بعد از 21 سال چشم انتظاری و بی‌خبری از عزت‌الله، هر لحظه منتظر خبری بودند، تا اینکه شهید حسینی، همرزم فرزندشان دو بار به خواب پدر شهید می‌آید و می‌گوید: « به عنوان شهید گمنام در مهریز یزد به خاک سپرده شده است».  مرداد ماه سال 80 بود که خبر رسید شهید گمنامی در شهر مهریز یزد تشییع می شود. در آن زمان شهید گمنام وارد یزد شد و در فرودگاه مورد استقبال مردم قرار گرفت.شهید گمنام در نهایت روز بعد در میان استقبال مردم روستای گردکوه مهریز یزد تشییع و تدفین شد و پس از آن در کشاکش زندگی شهری و دغدغه هایش گمنام ماند. اما داستان شهید گمنام روستای گردکوه همین جا تمام نشد، در شهر علی آباد کتول استان گلستان خانواده شهید 25 ساله عزت الله کیخا که سال ها قبل فرزندشان به جبهه رفته بود و دیگر بازنگشته بود روزگاری دگر داشتند.اینکه چگونه شهید گمنام دورترین روستای مهریز یزد به خانواده اش در شهر علی آباد کتول می رسد شنیدنی است. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید حاج حمزه کیخا پسر عموی شهید عزت الله کیخا ماجرای نمایان شدن قبر شهید عزت الله کیخا را اینگونه بر زبان آورد: در سال 66 قبل از شروع عملیات شهید عزت الله به اتفاق عمو و برادرم محمد عازم مناطق جنگی می شوند که درانتهای عملیات شهید عزت الله در منطقه ماهوت عراق مفقودالاثر می شود. پس از آن سال ها عمو حسین پدر شهید چشم انتظار فرزندش به معراج شهدای تهران و اهواز مراجعه می کند 26 مرداد 69 بود که آزادگان وارد ایران شدند و ما به همراه دوستان و آشنایان و پدر شهید به استقبال شان رفتیم تا خبری از عزت الله و یا خودش را بیابیم با وجود همه امید و تسلایی که ما به عمو حسین می دادیم ولی او با اطمینان می گفت عزت الله شهید شده است. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید حاج حمزه کیخا پسر عموی شهید در بین آزادگان یکی از دوست های خاص و صمیمی عزت الله را دیدیم و از او جویای حال عزت الله شدیم که گفت روزی که در محاصره دشمن قرار گرفتیم عزت الله روی پای من شهید شد و من اسیر شدم .سال 85 عمو حسین خواب می بیند که شهید سید حسین حسینی همرزم شهید و دوست مشترک پدر شهید و عزت الله که چند سال پیش دار فانی را وداع گفته بوده به خواب پدر می آید. حاج حسین کیخا پدر شهید عمو حسین تعریف می کرد در عالم خواب از شهید حسینی سراغ عزت الله را گرفتم وی به من گفت که عزت الله در شهرستان مهریز مدفون است .قبل از این نیز برادر شهید عزت الله (شهید اکبر کیخا) در عملیات بیت المقدس به شهادت می رسد که خبر این شهادت توسط همرزم ایشان «شهید سید حسین حسینی» به پدر شهید داده می شود.روز بعد عمو حسین پدر شهید خواب را برای برادرم محمد تعریف می کند و از آنجایی که محمد در نیروی زمینی سپاه بوده پیگیر ماجرا می شود اما چیز تازه ای به دست نمی آورد. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید چند ماه بعد دوباره عمو حسین خواب می بیند اما این بار شهید سید حسین حسینی به حالت گلایه به خواب عمو حسین می آید و می گوید که چرا پیش عزت الله نمی آیی عمو هم در جوابش می گوید من نمی دانم که عزت الله کجاست .شهید حسینی هم در جواب عمو می گوید می خواهی تو را ببرم به جایی که عزت الله می باشد عمو هم استقبال می کند و در عالم رویا سر خاک فرزندش می رود که شهید حسینی بالای سکویی را اشاره می کند و می گوید عزت الله آنجاست. عمو تعریف می کرد: به محض اینکه وارد گلزار شهدا شدم شروع به سلام گفتن کردم " اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَنْصارَ رَسُولِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَنْصارَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِبٍ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَنْصارَ فاطِمَةَ " به اینجا که رسیدم از خواب بیدار شدم و بدنم شروع به لرزیدن کرد انگار مسیر طولانی را پیموده بودم. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید صبح زود به برادرم محمد زنگ می زند و محمد پیگیر این موضوع می شود تا اینکه محمد از دنیا می رود. برای برگزاری هفتمین روز درگذشت محمد وارد زاهدان شدیم پس از اتمام مراسم عمو گفت برای تمام شدن ماجرا به شهرستان یزد برویم که به اتفاق پدر ، مادر ،همسر و خواهر شهید راهی مهریز یزد شدیم. ساعت 10 شب به مسجد ابوالفضل (ع) مهریز رسیدیم و شب را همان جا ماندیم حق صبح 15 کیلومتر از مسجد دور نشده بودیم که در نزدیکی یک روستا ماشین دیگر حرکت نمی کرد عمو حسین که با دیدن تابلوی روستا دگرگون شده بود گفت حس غریب به این روستا دارم هر چه است همینجاست که بعدا فهمیدیم جایی که ماشین خراب شده بود همان روستای گردکوه محل دفن عزت الله است. وی ادامه داد: به بنیاد شهید یزد مراجعه کردیم که بسیار مورد استقبالشان قرار گرفتیم و پس از شنیدن ماجرا به اتفاق رییس بنیاد شهید راهی گلزار های شهدای گمنام شهرستان شدیم .پس از آن از چند منطقه که در آن ها شهید گمنام وجود داشت دیدن کردیم ولی گمشده ی خود را نیافتیم تا اینکه رییس بنیاد شهید گفت: تنها یک شهید گمنام دیگر در مهریز است که آن هم در 15 کیلومتری مهریز در روستای گردکوه است .به سمت روستا که به راه افتادیم متوجه شدیم همان جایی که ماشینمان خراب شده بود ورودی روستایی است که مزار عزت الله در آن است. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید به مزار شهدای گمنام که رسیدیم 11 شهید در آنجا دفن شده بود که تنها یک شهید گمنام بالای سکو در وسط این یازده شهید قرار گرفته بود و دو درب داشت یک درب غربی و یک درب شرقی، که درب شرقی این گلزار بسته بود و ما از درب غربی وارد گلزار شهدای روستای گردکوه شدیم.عمو حسین به محض ورود به گلزار شهدا گفت من همین جا بودم اینجا همان جایگاهی است که سید حسین در عالم خواب به من نشان داد.در این هنگام خواهر شهید با دیدن تصویر دو گل لاله روی مزار شهید به یاد رویای خود می افتد که در خواب دیده بود برادرش را تشییع جنازه و دفن می کنند در حالیکه دو گل لاله روی مزار ایشان روییده اند. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید آری لحظه لحظه جنگ و دفاع مقدس ملت سلحشور ما لبریز از امداد های غیبی بود و شهیدان این دفاع مقدس به واسطه فیض الهی در جای جای این سرزمین کرامت های خارق العاده ای را در برابر چشمان حیرت زده ی این خاکیان به تماشا گذاشتند که شرح آن خارج از وسعت این نوشته است. حاج حمزه کیخا پسر عموی شهید ادامه داد: بنیاد شهید یزد مراسمی را در محل گلزار شهدای روستای گردکوه مهریز برگزار کرد در حین برگزاری مراسم بودیم که زنی سمت مادر شهید آمد و پرچم ایران را به دستش داد و گفت این پرچم را از روی تابوت پسرتان برداشتم می دانستم روزی یکی برای بردنش به اینجا می آید. وی ادامه داد: حتی یک بار خانواده شهید می خواست بدون اطلاع به گلزار شهدای روستا بروند تا مزاحم مردم این منطقه نشوند که یکی از اهالی روستا خواب می بیند که یکی در عالم خواب به او می گوید قرار است برای شهید میهمان بیاید به استقبالشان بروید که صبح پس از ورود خانواده شهید مشاهده می کنند اهالی روستا در گلزار شهدا چشم انتظارشان نشسته اند. شهید عزت الله کیخا در علی آباد کتول گرگان به دنیا آمد و در کانون خانواده ای متدین و آگاه و انقلابی پرورش یافت. خانواده والامقامی که دو شهید را تقدیم آرمان های انقلاب و امام کرده است. پدر والامقام و عارف شهیدان می گوید در بدو تولد فرزندان شهیدم دست های هر دو را لمس کردم و اینچنین دعا کردم" خدایا دستان فرزندانم را با سلاح آشنا ساز تا در راه آرمان های امام زمان به قیام و مبارزه برخیزند." ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید فرازی از وصیت نامه شهید: این عبد ناچیز خداوند برای رضای او و اطاعت از امر او و اولیاء عظام و ائمه معصومین (ع) به دیار عبادالله الصالحین شتافته ام تا بلکه کسب فیض کنم و اینک قطرات خونم به دریای خروشان خون شهدا پیونده خورده است و روحم به ملکوت پیوسته است. وعده های خداند را به روشنی دریافته ام. ارزشمند ترین لحظات عمر انسان همان لحظاتی است که در جهت رضای خداوند گام بر می دارد پدر عزیزم همسرم را به صبر و استقامت توصیه نمائید و فرزندانم را الهی تربیت کنید. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید نامه ای از شهید کیخا حضور با سعادت برادر عزیز و دوستان بزرگوارم حمزه و علیرضا سلام علیکم از خداوند بزرگ سعادت و توفیق شما خدمتگزاران به اسلام را خواستارم امیدوارم که در تمام مراحل زندگی خوش و خرم باشید. نامه پر مهر و محبت شما باعث خوشحالی اینجانب گردید. امیدوارم که اگر از اینجانب دلخوری دارید عفو نمایید. دلم می خواهد در کنار شما بودم و می توانستم به خانواده‌های معظم شهدا خدمت کنم ولی از آنجا که جنگ دراولویت است و وظیفه است نمی‌شود از اینجا دل کند. اینجا شاهد رزمندگان مخلص و فداکاری هستم که زندگی زیبا و پرزرق و برق مادی دنیا را رها کرده و در این گرمای خوزستان به این سرزمین آمده اند تا از کیان اسلام عزیز دفاع کنند. آنگاه به دلم رجوع می‌کنم که هوای دوستان را می‌کند ولی نهیب می‌زنم مگر این عزیزان، دوستان و آشنایانشان منتظر آنان نیست و چه زیباست در اینجا بودن و دراین گرما عرق ریختن که خود اجر و ثوابی دارد که قابل وصف نیست از خداوند می خواهم که با قطره قطره عرق هایشان ذره ذره گناهانمان را بیامرزد. از خداوند بزرگ سعادت و سلامت شما و خانواده گرامیتان را خواستارم و از شما عزیزان التماس دعا دارم. برادرکوچک شما عزت ا... کیخا ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید شهیدی که محل خاکسپاری همرزم گمنامش را نشان داد پدر و مادر شهید بعد از 21 سال چشم انتظاری و بی‌خبری از عزت‌الله، هر لحظه منتظر خبری بودند، تا اینکه شهید حسینی، همرزم فرزندشان دو بار به خواب پدر شهید می‌آید و می‌گوید: « به عنوان شهید گمنام در مهریز یزد به خاک سپرده شده است».  مرداد ماه سال 80 بود که خبر رسید شهید گمنامی در شهر مهریز یزد تشییع می شود. در آن زمان شهید گمنام وارد یزد شد و در فرودگاه مورد استقبال مردم قرار گرفت.شهید گمنام در نهایت روز بعد در میان استقبال مردم روستای گردکوه مهریز یزد تشییع و تدفین شد و پس از آن در کشاکش زندگی شهری و دغدغه هایش گمنام ماند. اما داستان شهید گمنام روستای گردکوه همین جا تمام نشد، در شهر علی آباد کتول استان گلستان خانواده شهید 25 ساله عزت الله کیخا که سال ها قبل فرزندشان به جبهه رفته بود و دیگر بازنگشته بود روزگاری دگر داشتند.اینکه چگونه شهید گمنام دورترین روستای مهریز یزد به خانواده اش در شهر علی آباد کتول می رسد شنیدنی است. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید حاج حمزه کیخا پسر عموی شهید عزت الله کیخا ماجرای نمایان شدن قبر شهید عزت الله کیخا را اینگونه بر زبان آورد: در سال 66 قبل از شروع عملیات شهید عزت الله به اتفاق عمو و برادرم محمد عازم مناطق جنگی می شوند که درانتهای عملیات شهید عزت الله در منطقه ماهوت عراق مفقودالاثر می شود. پس از آن سال ها عمو حسین پدر شهید چشم انتظار فرزندش به معراج شهدای تهران و اهواز مراجعه می کند 26 مرداد 69 بود که آزادگان وارد ایران شدند و ما به همراه دوستان و آشنایان و پدر شهید به استقبال شان رفتیم تا خبری از عزت الله و یا خودش را بیابیم با وجود همه امید و تسلایی که ما به عمو حسین می دادیم ولی او با اطمینان می گفت عزت الله شهید شده است. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید حاج حمزه کیخا پسر عموی شهید در بین آزادگان یکی از دوست های خاص و صمیمی عزت الله را دیدیم و از او جویای حال عزت الله شدیم که گفت روزی که در محاصره دشمن قرار گرفتیم عزت الله روی پای من شهید شد و من اسیر شدم .سال 85 عمو حسین خواب می بیند که شهید سید حسین حسینی همرزم شهید و دوست مشترک پدر شهید و عزت الله که چند سال پیش دار فانی را وداع گفته بوده به خواب پدر می آید. حاج حسین کیخا پدر شهید عمو حسین تعریف می کرد در عالم خواب از شهید حسینی سراغ عزت الله را گرفتم وی به من گفت که عزت الله در شهرستان مهریز مدفون است .قبل از این نیز برادر شهید عزت الله (شهید اکبر کیخا) در عملیات بیت المقدس به شهادت می رسد که خبر این شهادت توسط همرزم ایشان «شهید سید حسین حسینی» به پدر شهید داده می شود.روز بعد عمو حسین پدر شهید خواب را برای برادرم محمد تعریف می کند و از آنجایی که محمد در نیروی زمینی سپاه بوده پیگیر ماجرا می شود اما چیز تازه ای به دست نمی آورد. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید چند ماه بعد دوباره عمو حسین خواب می بیند اما این بار شهید سید حسین حسینی به حالت گلایه به خواب عمو حسین می آید و می گوید که چرا پیش عزت الله نمی آیی عمو هم در جوابش می گوید من نمی دانم که عزت الله کجاست .شهید حسینی هم در جواب عمو می گوید می خواهی تو را ببرم به جایی که عزت الله می باشد عمو هم استقبال می کند و در عالم رویا سر خاک فرزندش می رود که شهید حسینی بالای سکویی را اشاره می کند و می گوید عزت الله آنجاست. عمو تعریف می کرد: به محض اینکه وارد گلزار شهدا شدم شروع به سلام گفتن کردم " اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَنْصارَ رَسُولِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَنْصارَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِبٍ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَنْصارَ فاطِمَةَ " به اینجا که رسیدم از خواب بیدار شدم و بدنم شروع به لرزیدن کرد انگار مسیر طولانی را پیموده بودم. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید صبح زود به برادرم محمد زنگ می زند و محمد پیگیر این موضوع می شود تا اینکه محمد از دنیا می رود. برای برگزاری هفتمین روز درگذشت محمد وارد زاهدان شدیم پس از اتمام مراسم عمو گفت برای تمام شدن ماجرا به شهرستان یزد برویم که به اتفاق پدر ، مادر ،همسر و خواهر شهید راهی مهریز یزد شدیم. ساعت 10 شب به مسجد ابوالفضل (ع) مهریز رسیدیم و شب را همان جا ماندیم حق صبح 15 کیلومتر از مسجد دور نشده بودیم که در نزدیکی یک روستا ماشین دیگر حرکت نمی کرد عمو حسین که با دیدن تابلوی روستا دگرگون شده بود گفت حس غریب به این روستا دارم هر چه است همینجاست که بعدا فهمیدیم جایی که ماشین خراب شده بود همان روستای گردکوه محل دفن عزت الله است. وی ادامه داد: به بنیاد شهید یزد مراجعه کردیم که بسیار مورد استقبالشان قرار گرفتیم و پس از شنیدن ماجرا به اتفاق رییس بنیاد شهید راهی گلزار های شهدای گمنام شهرستان شدیم .پس از آن از چند منطقه که در آن ها شهید گمنام وجود داشت دیدن کردیم ولی گمشده ی خود را نیافتیم تا اینکه رییس بنیاد شهید گفت: تنها یک شهید گمنام دیگر در مهریز است که آن هم در 15 کیلومتری مهریز در روستای گردکوه است .به سمت روستا که به راه افتادیم متوجه شدیم همان جایی که ماشینمان خراب شده بود ورودی روستایی است که مزار عزت الله در آن است. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید به مزار شهدای گمنام که رسیدیم 11 شهید در آنجا دفن شده بود که تنها یک شهید گمنام بالای سکو در وسط این یازده شهید قرار گرفته بود و دو درب داشت یک درب غربی و یک درب شرقی، که درب شرقی این گلزار بسته بود و ما از درب غربی وارد گلزار شهدای روستای گردکوه شدیم.عمو حسین به محض ورود به گلزار شهدا گفت من همین جا بودم اینجا همان جایگاهی است که سید حسین در عالم خواب به من نشان داد.در این هنگام خواهر شهید با دیدن تصویر دو گل لاله روی مزار شهید به یاد رویای خود می افتد که در خواب دیده بود برادرش را تشییع جنازه و دفن می کنند در حالیکه دو گل لاله روی مزار ایشان روییده اند. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید آری لحظه لحظه جنگ و دفاع مقدس ملت سلحشور ما لبریز از امداد های غیبی بود و شهیدان این دفاع مقدس به واسطه فیض الهی در جای جای این سرزمین کرامت های خارق العاده ای را در برابر چشمان حیرت زده ی این خاکیان به تماشا گذاشتند که شرح آن خارج از وسعت این نوشته است. حاج حمزه کیخا پسر عموی شهید ادامه داد: بنیاد شهید یزد مراسمی را در محل گلزار شهدای روستای گردکوه مهریز برگزار کرد در حین برگزاری مراسم بودیم که زنی سمت مادر شهید آمد و پرچم ایران را به دستش داد و گفت این پرچم را از روی تابوت پسرتان برداشتم می دانستم روزی یکی برای بردنش به اینجا می آید. وی ادامه داد: حتی یک بار خانواده شهید می خواست بدون اطلاع به گلزار شهدای روستا بروند تا مزاحم مردم این منطقه نشوند که یکی از اهالی روستا خواب می بیند که یکی در عالم خواب به او می گوید قرار است برای شهید میهمان بیاید به استقبالشان بروید که صبح پس از ورود خانواده شهید مشاهده می کنند اهالی روستا در گلزار شهدا چشم انتظارشان نشسته اند. شهید عزت الله کیخا در علی آباد کتول گرگان به دنیا آمد و در کانون خانواده ای متدین و آگاه و انقلابی پرورش یافت. خانواده والامقامی که دو شهید را تقدیم آرمان های انقلاب و امام کرده است. پدر والامقام و عارف شهیدان می گوید در بدو تولد فرزندان شهیدم دست های هر دو را لمس کردم و اینچنین دعا کردم" خدایا دستان فرزندانم را با سلاح آشنا ساز تا در راه آرمان های امام زمان به قیام و مبارزه برخیزند." ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید فرازی از وصیت نامه شهید: این عبد ناچیز خداوند برای رضای او و اطاعت از امر او و اولیاء عظام و ائمه معصومین (ع) به دیار عبادالله الصالحین شتافته ام تا بلکه کسب فیض کنم و اینک قطرات خونم به دریای خروشان خون شهدا پیونده خورده است و روحم به ملکوت پیوسته است. وعده های خداند را به روشنی دریافته ام. ارزشمند ترین لحظات عمر انسان همان لحظاتی است که در جهت رضای خداوند گام بر می دارد پدر عزیزم همسرم را به صبر و استقامت توصیه نمائید و فرزندانم را الهی تربیت کنید. ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
شهید نامه ای از شهید کیخا حضور با سعادت برادر عزیز و دوستان بزرگوارم حمزه و علیرضا سلام علیکم از خداوند بزرگ سعادت و توفیق شما خدمتگزاران به اسلام را خواستارم امیدوارم که در تمام مراحل زندگی خوش و خرم باشید. نامه پر مهر و محبت شما باعث خوشحالی اینجانب گردید. امیدوارم که اگر از اینجانب دلخوری دارید عفو نمایید. دلم می خواهد در کنار شما بودم و می توانستم به خانواده‌های معظم شهدا خدمت کنم ولی از آنجا که جنگ دراولویت است و وظیفه است نمی‌شود از اینجا دل کند. اینجا شاهد رزمندگان مخلص و فداکاری هستم که زندگی زیبا و پرزرق و برق مادی دنیا را رها کرده و در این گرمای خوزستان به این سرزمین آمده اند تا از کیان اسلام عزیز دفاع کنند. آنگاه به دلم رجوع می‌کنم که هوای دوستان را می‌کند ولی نهیب می‌زنم مگر این عزیزان، دوستان و آشنایانشان منتظر آنان نیست و چه زیباست در اینجا بودن و دراین گرما عرق ریختن که خود اجر و ثوابی دارد که قابل وصف نیست از خداوند می خواهم که با قطره قطره عرق هایشان ذره ذره گناهانمان را بیامرزد. از خداوند بزرگ سعادت و سلامت شما و خانواده گرامیتان را خواستارم و از شما عزیزان التماس دعا دارم. برادرکوچک شما عزت ا... کیخا ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem