تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍂🍁🌾🍂🍁🌾 🍁🌾🍂🍁 🍂🍁🌾 🍁🌾 🍂 @zohoreshgh ❣﷽❣ * #لذت_آغوش_خدا.... * 27 💕◈•══•💖•══
🍂🍁🌾🍂🍁🌾
🍁🌾🍂🍁
🍂🍁🌾
🍁🌾
🍂
@zohoreshgh
❣﷽❣
* #لذت_آغوش_خدا.... * 28
💕◈•══•💖•══•◈🌺
#مدیریت_رنج_ها 27
🔶 همین که آدم خسته میشه ثواب میبره. باورتون میشه؟😊
✅ آخه توی بهشت خستگی وجود نداره.
اما چون توی دنیا خستگی وجود داره، خدا جبرانش میکنه و به آدم ثواب میده...
💖💗💖
🌺 غذا خوردن توی دنیا به خاطر نیاز بدن هست اما توی بهشت تفریحیه!😌
🍒🍉🍖💓
به خاطر همین که توی دنیا نیاز بدن هست، خدا برای همین سختی کوچولو، بهت اَجر میده...
🌷 هر قاشق غذایی که میخوری برات ثواب مینویسه...
❤️ خدای مهربون می فرماید این بندۀ نازنین من داره سختی میکشه.
🔹داره اذیت میشه...
باید براش جبران کنم...
🌷نمیدونی خدا برات چیکار میکنه...☺️💖
#ادامه_دارد...
═<┅═> 💖 <═┅>═
http://eitaa.com/joinchat/3843096576Cf7a42801db
♥️تاظهور دولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍂
🍁🌾
🍂🍁🌾
🍁🍂🌾🍁
🍂🍁🌾🍂🍁🌾
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجموعه_ایمان
#کلیپ_28
از كجا معلوم #واجب_الوجودي كه #برهان_امكان_و_وجوب #اثبات ميكند همان #خدايي باشد كه #اديان ميگويند؟
http://eitaa.com/joinchat/3843096576Cf7a42801db
♥️تاظهور دولت عشق ❤️
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿ @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌴* #هفت_شهر_عشق* 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا ش
❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌴* #هفت_شهر_عشق* 🌴
🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴
#قسمت5⃣4⃣
او ديده است كه پيامبر چقدر به حسين عشق ع میورزيد و چقدر در مورد او به مردم توصيه مى كرد.
اكنون پس از سال ها، آن هم در دل شب هشتم، اَنس بار ديگر مولايش حسين(ع) را مى بيند. تمام خاطره ها زنده مى شود. بوى مدينه در فضا مى پيچد. انس نزد امام مى رود و با او بيعت مى كند كه تا آخرين قطره خون خود در راه امام جهاد كند.234
آرى! چنين است كه مدينه به عاشورا متصل مى شود. اَنس كه در ركاب پيامبر شمشير زده، آمده است تا در كربلا هم شمشير بزند. اگر در ركاب پيامبر شهادت نصيبش نشد، اكنون در ركاب فرزندش مى تواند شهد شهادت بنوشد.235
* * *
آنجا را نگاه كن!
دو اسب سوار با شتاب به سوى ما مى آيند. خدايا! آنها كيستند؟ نكند دشمن باشند و قصد حمله داشته باشند؟
ــ ما آمده ايم امام حسين(ع) را يارى كنيم.
ــ شما كيستيد؟
ــ منم نُعمان اَزْدى، آن هم برادرم است.
ــ خوش آمديد.
آنها به سوى خيمه امام مى روند تا با او بيعت كنند. آيا آنها را مى شناسى؟ آنها كسانى هستند كه در جنگ صفيّن در ركاب حضرت على(ع) شمشير زده اند.
فرداى آن شب نزد نعمان و برادرش مى روم و مى گويم:
ــ ديشب از كدام راه به اردوگاه امام آمديد؟ مگر همه راه ها بسته نيست؟
ــ راست مى گويى، همه راه ها بسته شده است، امّا ما با يك نقشه توانستيم خود را به اين جا برسانيم.
ــ چه نقشه اى؟
ــ ما ابتدا خود را به اردوگاه ابن زياد رسانديم و همراه سپاهيان او به كربلا آمديم و سپس در دل شب خود را به اردوگاه حق رسانديم.236
لحظه به لحظه بر نيروهاى عمرسعد افزوده مى شود. صداى شادى و قهقهه سپاه كوفه به آسمان مى رسد.
همه راه ها بسته شده است. ديگر كسى نمى تواند براى يارى امام حسين(ع) به سوى كربلا بيايد. مگر افراد انگشت شمارى كه بتوانند از حلقه محاصره عبور كنند.
امام حسين(ع) بايد حجّت را بر همه تمام كند. به همين جهت، پيكى را براى عمرسعد مى فرستد و از او مى خواهد كه با هم گفت وگويى داشته باشند.
عمرسعد به اميد آنكه شايد امام حسين(ع) با يزيد بيعت كند با اين پيشنهاد موافقت مى كند. قرار مى شود هنگامى كه هوا تاريك شد، اين ملاقات صورت گيرد.237
حتماً مى دانى كه عمرسعد از روز اوّل هم كه به كربلا آمد، جنگ را به بهانه هاى مختلفى عقب مى انداخت. او مى خواست نيروهاى زيادى جمع شود و با افزايش نيروها و سخت شدن شرايط، امام حسين(ع) را تحت فشار قرار دهد تا شايد او بيعت با يزيد را قبول كند.
در اين صورت، علاوه بر اينكه خون امام حسين(ع) به گردن او نيست، به حكومت رى هم رسيده است. او مى داند كه كشتن امام حسين(ع) مساوى با آتش جهنّم است، و روايت هاى زيادى را در مقام و عظمت امام حسين(ع) خوانده است، امّا عشق حكومت رى او را به اين بيابان كشانده است.
فرماندهان سپاه بارها از عمرسعد خواسته اند تا دستور حمله را صادر كند، امّا او به آنها گفته است: "ما بايد صبر كنيم تا نيروهاى كمكى و تازه نفس از راه برسند".
به راستى آيا ممكن است كه عمرسعد پس از ملاقات امام، از تصميم خود برگردد و عشق حكومت رى را از سر خود بيرون كند؟
* * *
امشب، شب نهم محرّم (شب تاسوعا) است و شب از نيمه گذشته است.
امام حسين(ع) با عبّاس و على اكبر و هجده تن ديگر از يارانش، به محلّ ملاقات مى روند. عمرسعد نيز، با پسرش حَفْص و عدّه اى از فرماندهان خود مى آيند. محلّ ملاقات، نقطه اى در ميان اردوگاه دو سپاه است. دو طرف مذاكره كننده، به هم نزديك مى شوند.
امام حسين(ع) دستور مى دهد تا يارانش بمانند و همراه با عبّاس و على اكبرجلو مى رود.238
عمرسعد هم دستور مى دهد كه فرماندهان و نگهبانان بمانند و همراه با پسر و غلامش پيش مى آيد.
مذاكره در ظاهر كاملاً مخفيانه است. تو همين جا بمان، من جلو مى روم ببينم چه مى گويند و چه مى شنوند.
امام مى فرمايد: "اى عمرسعد، مى خواهى با من بجنگى؟ تو كه مى دانى من فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هستم. از اين مردم جدا شو و به سوى من بيا تا رستگار شوى".239
جانم به فدايت اى حسين (ع)!
با اينكه عمرسعد آب را بر روى كودكان تو بسته و صداى گريه و عطش آنها دشت كربلا را فرا گرفته است، باز هم او را به سوى خود دعوت مى كنى تا رستگار شود.
دل تو آن قدر دريايى است كه براى دشمن خود نيز، جز خوبى نمى خواهى.
دل تو به حال دشمن هم مى سوزد. كجاى دنيا مى توان مهربان تر از تو پيدا كرد.
عمرسعد حيران مى شود و نمى داند چه جوابى بدهد. او هرگز انتظار شنيدن اين كلام را از امام حسين(ع) نداشت.
#ادامه_دارد.....
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
http://eitaa.com/joinchat/3843096576Cf7a42801db
♥️تاظهور دولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
✨🌿✨🌾✨✨✨✨✨
✨🌾🌿🌾🌿
🌾🌿🌾
✨
✨ @zohoreshgh
❣﷽❣
" #گندم_ری" 👇
در تاریخ اسلام جایگاهی عبرتمند و درس آموز دارد. عمر بن سعد بن ابی وقاص با چهار هزار مرد جنگی آماده حرکت بود تا به دیلمان برود و سرکشان شورشگر را سرکوب کند . دیلمانیان که ولایتشان از ری شروع میشود وتاساحل دریا کش می آید ، بنی امیه را ذله کرده بودند. نه خراج میدادند و نه برای والیان اموی تره خورد میکردند. در فرهنگ آل امیه این یعنی سرکشی. این را هم بیفزایم که دیلمیان به امیر المومنین علی _علیه السلام_ هم مهر می ورزیدند. این در حالی است که تمام ولایات ملزم بودند که سر منبرها آن حضرت را لعن و سب کنند. اصلا هر که اسمش علی بود محکوم به مرگ بود.بگذریم؛ ابن سعد داشت حرکت میکرد که والی تام الاختبار ، عبیدالله ابن مرجانه ، دبه در آورد و گفت قبل از رفتن به ری و خوردن نان برشتهء گندم ، به کربلا برو و حسین ابن علی را یا به بیعت وادار کن یا با او بجنگ ...
رویاهای ابن سعد به هم ریخت. پدرش سردار جنگی قادسیه بود و مدائن تیول او. کلی ضایع میشود اگر نرود. مردم چه میگویند درباره اش؟ ناسلامتی برای خودش کلی نام و اعتبار به هم زده بود. با همان چهار هزار مرد جنگی اش به کربلا رفت. در کربلا حضرت سید الشهدا _علیه السلام_ جداگانه و در خلوت ،او را نصیحت کرد. او از خانه و باغ خود نگران بود ، زیرا عبیدالله خانه را ویران و باغ را تصرف خواهد کرد. حضرت به او وعده داد خانه و باغهای بهتری به او خواهد داد. آخرسر آرزوی پلیدش را افشا کرد و ولایت ری را گفت. گفت که نان گندم ری وسوسه اش کرده. حضرت هم به او فرمود که "گندم ری را نخواهد خورد"
همه میدانیم که در کربلا چه کرد.بعد از کربلا عبیدالله ناکامش گذاشت.چند سال بعد برادر زنش ،جناب مختار ، او را کشت.
خب ،گندم ری چه شد؟ گندمی که سرداران حسرتش را میخوردند و بهترین نوع گندم بود ،چه شد؟..
حالا اعجاز را ببینید:
همین گندم ، که آرزوی دیرینه ابن سعدبود، به خود سیدالشهدا _علیه السلام_ رسید. بله ،به خود آن حضرت رسید. و اما اصل قضیه: خاندان قاجار این زمینهای وسیع گندم ری را مالک شدند. فتحعلی شاه زمینهارا به دخترش بخشید و آن دختر که به گمانم نامش مهدعلیاست، تمام زمینها را وقف روضه امام حسین _علیه السلام_ کرد.شاه هم شاهان قدیم!
الان در جنوب تهران و شهرری کنار روستای پلائن ،چسبیده به بهشت زهرا تا حاشیه اتوبان، گندمزارها را میتوانید ببینید. عایدی آنها یکسره خرج روضه میشود،خرج شما حسینی ها...! یعنی نه تنها عمر ابن سعد گندم خوشگوار ری را نخورد بلکه به عکس، صرف امام حسین شد..
شرح قصه را به دقت از متولی آن زمینها و امازاده آنجا، حجت الاسلام غضنفری شنیده بودم ، البته قدیمااا.
حرف حساب:صلی الله علی الباکین علی الحسین
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
http://eitaa.com/joinchat/3843096576Cf7a42801db
♥️تاظهور دولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨
✨🌾
🌾🌿🌾
✨🌾🌿🌾🌿
✨🌿✨🌾✨✨✨✨✨
صلوات_خاصه_امام_رضا_ع_با_صدای_حاج.mp3
1.5M
❣️ساعت🕗به وقت امام هشتم❣️
دستم به روی سینه برای ارادت است
این بارگاه قدس امام کرامت است
فرقی نمیکند زکجامیدهی سلام
اومیدهدجواب تورا، اصل نیت است
صلوات امام رضا(ع)💫
@zohoreshgh
❤️🌹❤️
سلام علیکم دوستان شبتون به خیر و غرق در آرامش
شرمنده همتون هستم فردا تو نت نیستم اجبارا پستهای مربوط به فردا رو الان ارسال میکنم
حلال کنید✋🌺