eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.3هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
557 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
حدیث کساء۩علی ‌فانی.mp3
7.51M
💠💎📿 🎙 با نوای علی فانی حس‌وحال‌معنوی:⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️عالی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
زیارت‌جامعه‌کبیره۩علی‌فانی.mp3
14.05M
ا💠۩﷽۩💠ا 📖 صوتی بهترين و جامع ترین زيارتی که صفات ؛ مقامات و معارف اهلبیت علیهم السلام در آن بیان شده و از طرف امام هادی (ع) به شیعیان رسیده است 🎙 با نوای علی فانی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
» 🎤 محسن فرهمند 📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را 💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در (عج )هر روز صبح @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_6001048002414772713.mp3
3.25M
🎤 مولای مهربان وتوای عشق من سلام عجل ولیک الفرج آقای من سلام درندبه های جمعه توراجستجوکنم زیباترین بهانه دنیای من سلام تعجیل درظهور مولا 14مرتبه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
دعای #یاعلی و #یاعظیم @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
جهت دستیابی به دعای عظیم الشأن سحری دعاهای بعداز نماز دعای فتتاح دعای ابوحمزه ثمالی دعای سحری دعای افطار دعای یاعلی یا عظبم تسبیحات ده گانه کلیک کنید⬆️⬆️⬆️ 👆👆 التماس دعای فرج از تمامی دوستان طاعات و عباداتتون قبول حق باشه ان شاءالله😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین (ع) خواهم ز خدا که بی ولایم نکند غرق گنهم ، ولی رهایم نکند یک خواسته دارم از خدای تو حسین در هر دو جهان از تو جدایم نکند السلام علیک یا اباعبدالله 😍✋ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
😍✋ میشود این رمضان موعد فردا باشد؟ آخرین ماه صيام غیبت مولا باشد؟ میشوددر شب قدرش به دلم مژده رسد که همین سال ظهور گل زهرا باشد? 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
روز فقط یاد عمو مے افتم ڪه لب آب ، لب تشنه ولے آب نخورد تیر بر مشک ڪه آمد همه امیدش رفت و فقط حسرت لبهاے علے را میخورد @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
"نهـمین روز رسید و دل من شد بیتاب"💔 "علقمه" "مشڪِ عمو" "فڪرِ عمو" "طفلِ رباب"س" سحــر روز نهــم روضـــه چنين بايـد خواند وعــده ے آب به حـرم داد ولے حيـف نشد @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 رباعے دعاى روز نهم ماه رمضان ❤️برگرفته شده از متن زیباے دعا از سفره‌ى لطف و رحمتت سيرم كن با بخشش و فضل خويش درگيرم كن تغيير بده راه مرا يا هادى در مسير بندگى خود پيرم كن 📝شاعر: محسن زعفرانيه @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♻️ بسم الله الرحمن الرحیم االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الی مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_318504763102593451.mp3
880.8K
♻️ بسم الله الرحمن الرحیم االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الی مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
👇👇 برای عزیزانی که میخواند زودتر تلاوت کنند
4_333285742727922193.mp3
3.8M
🔺 (تند خوانی) قرآن کریم مدت زمان: ۳۰ دقیقه حجم: ۳.۶ مگابایت اللهم العجل لولیک الفرج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_872278501716131874.mp3
6.63M
💠ختم روزانه کلام الله مجید 💠با تلاوت استاد صدیق منشاوی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_872278501716131875.mp3
5.88M
💠ختم روزانه کلام الله مجید 💠با تلاوت استاد صدیق منشاوی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨✨✨✨🌼🌺🌼✨✨✨✨ ❣﷽❣ 0⃣1⃣ : بيست ركعت در هر ركعت حمد و سى مرتبه توحيد خداى متعال رزق او را وسيع نموده و از فائزين مى باشد 💎 فراموش نشه💎 مستحب است در هر شب ماه رمضان دو رکعت نماز در هر رکعت حمد و توحید سه مرتبه و چون سلام داد بگوید: سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَفِیظٌ لا یَغْفُلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ رَحِیمٌ لا یَعْجَلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لا یَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لا یَلْهُو پس بگوید تسبیحات اربع را هفت مرتبه پس بگوید سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ یَا عَظِیمُ اغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ پس ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او علیهم السلام کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد بیامرزد حق تعالى از براى او هفتاد هزار گناه . ✋😍 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهور دولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ✨✨✨✨🌼🌺🌼✨✨
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨﷽✨ #یـادت_بـاشـد♥️ ✍ #فصل_‌اول (#خواستگاری) #قسمت‌4 ننه فیروزه ما
✨﷽✨ ♥️ ✍ () از خجالت سرخ و سفید شدم، انداختم به فاز شوخی و گفتم: _ آره ننه، خیلی خوشگله. اصلا اسمش رو به جای حمید باید یوزارسیف میذاشتن!‌ عکسشو بذار توی جیبت، شش دونگ حواستم جمع باشه که کسی عکس رو ندزده! همین طوری شوخی می‌کردیم و می‌خندیدیم، ولی مطمئن بودم ننه ول کن معامله نیست و تا ما را به هم نرساند، آرام نمی‌گیرد. هنوز ننه از بالکن نرفته بود که پدرم با یک لیوان چای تازه دم به حیاط آمد. ننه گفت: _ من که زورم به دخترت نمی‌رسه، خودت باهاش حرف بزن ببین می‌تونی راضیش کنی. پدر و مادرم با اینکه دوست داشتند حمید دامادشان شود، اما تصمیم‌گیری در این موضوع را به خودم سپرده بودند. پدرم لیوان چای را کنار دستم گذاشت و گفت: _ فرزانه! من تو رو بزرگ کردم. روحیاتت را می‌شناسم. می‌دونم با هر پسری نمی‌تونی زندگی کنی. حمید رو هم مثل کف دست می‌شناسم؛ هم خواهرزادمه، هم همکارم. چند ساله توی باشگاه با هم مربی‌گری می‌کنیم. به نظرم شما دو تا برای هم ساخته شدین، چرا ردش کردی؟ سعی کردم پدرم را قانع کنم. گفتم: _ بحث من اصلا حمید آقا نیست. کلا برای ازدواج آمادگی ندارم؛ چه با حمید آقا، چه با هر کس دیگه. من هنوز نتونستم با مسئله زندگی مشترک کنار بیام. برای یه دختر دهه هفتادی هنوز خیلی زوده. اجازه بدین نتیجه کنکور مشخص بشه، بعد سر فرصت بشینیم صحبت کنیم ببینیم چکار میشه کرد. چند ماه بعد از این ماجراها، عمونقی بیست و دوم خرداد از مکه برگشته بود. دعوتی داشتیم و به همه فامیل ولیمه داد. وقتی داشتم از پله‌های تالار بالا می‌رفتم، انگار در دلم رخت می‌شستند. اضطراب شدیدی داشتم. منتظر بودم به خاطر جواب منفی‌ای که داده بودم عمه یا دختر عمه‌هایم با من سرسنگین باشند، ولی اصلا این‌طور نبود. همه چیز عادی بود. رفتارشان مثل همیشه گرم و با محبت بود. انگار نه انگار که صحبتی شده و من جواب رد دادم. روزهای سخت و پر استرس کنکور بالاخره تمام شد. تیرماه نود و یک آزمون دادم. حالا بعد از یک سال درس خواندن، دیدن نتیجه قبولی در دانشگاه می‌توانست خوشحال کننده ترین خبر برایم باشد. با قبولی در دانشگاه علوم پزشکی قزوین نفس راحتی کشیدم. از خوشحالی در پوست خودم نمی‌گنجیدم، چون نتیجه یک سال تلاشم را گرفته بودم. پدر و مادر هم خیلی خوشحال بودند. از اینکه توانسته بودم رو سفیدشان کنم، احساس خوبی داشتم. هنوز شیرینی قبولی دانشگاه را درست مزه مزه نکرده بودم که خواستگاری‌های با واسطه و بی واسطه شروع شد. به هیچ کدامشان نمی‌توانستم حتی فکر کنم. مادرم در کار من مانده بود، می‌پرسید: _ چرا هیچ‌کدوم را قبول نمی‌کنی؟ برای چی همه خواستگارها رو رد می‌کنی؟ این بلا تکلیفی اذیتم می‌کرد. نمی‌دانستم باید چکار بکنم. بعد از اعلام نتایج کنکور، تازه فرصت کرده بودم اتاقم را مرتب کنم. کتاب‌های درسی را یک‌طرف چیدم. کتابخانه را که مرتب می‌کردم، چشمم به کتاب «نیمه پنهان ماه» افتاد؛ روایت زندگی شهید «محمدابراهیم‌همت» از زبان همسر. خاطراتش همیشه برایم جالب و خواندنی بود؛ روایتی که از عشق ماندگار بین سردار خیبر و همسرش خبر می‌داد. کتاب را که مرور می‌کردم، به خاطره‌ای رسیدم که همسر شهید نیت کرده بود چهل روز روزه بگیرد، به اهل بیت علیه السلام متوسل بشود و بعد از این چله به اولین خواستگارش جواب مثبت بدهد. ... 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌺🍃🌺.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨﷽✨ #یـادت_بـاشـد♥️ ✍ #فصل_‌اول (#خواستگاری) #قسمت‌5 از خجالت سرخ
✨﷽✨ ♥️ ✍ () خواندن این خاطره کلید گمشده سردرگمی‌های من در این چند هفته شد. پیش خودم گفتم من هم مثل همسر شهید نیت می‌کنم. حساب و کتاب کردم، دیدم چهل روز روزه، آن هم با این گرمای تابستان خیلی زیاد است، حدس زدم احتمالا همسر شهید در زمستان چنین نذری کرده باشد! تصمیم گرفتم به جای روزه، چهل روز دعای توسل بخوانم به این نیت که «از این وضعیت خارج بشوم، هر چه خیر است همان اتفاق بیفتد و آن کسی که خدا دوست دارد نصیبم بشود». از همان روز نذرم را شروع کردم. هیچ‌کس از عهد من با خبر نبود؛ حتی مادرم. هر روز بعد از نماز مغرب و عشاء دعای توسل می‌خواندم و امیدوار بودم خود ائمه کمک حالم باشند. پنجم شهریور سال نود و یک، روزهای گرم و شیرین تابستان، ساعت چهار بعدازظهر، کم کم خنکای عصر هوای دم کرده را پس می‌زد. از پنجره هم که به حیاط نگاه می‌کردی، می‌دیدی همه گل‌ها و بوته‌های داخل باغچه دنبال سایه‌ای برای استراحت هستند. در حالی که هنوز خستگی یک‌سال درس خواندن برای کنکور در وجودم مانده بود، گاهی وقت‌ها چشم‌هایم را می‌بستم و از شهریور به مهرماه می‌رفتم، به پاییز؛ به روزهایی که سر کلاس دانشگاه بنشینم و دوران دانشگاه را با همه بالا و بلندی‌هایش تجربه کنم. دوباره چشم‌هایم را باز می‌کردم و خودم را در باغچه بین گل‌ها و درخت‌های وسط حیاط کوچکمان پیدا می‌کردم. علاقه من به گل و گیاه برمی‌گشت به همان دوران کودکی که اکثرا بابا ماموریت می‌رفت و خانه نبود. برای اینکه تنهایی‌ها اذیتم نکند همیشه سر و کارم با گل و باغچه و درخت بود. با صدای برادرم علی که گفت: _ «آبجی! سبد رو بده» به خودم آمدم. با کمک هم از درخت حیاطمان یک سبد از انجیرهای رسیده و خوش‌رنگ را چیدیم. چندتایی از انجیرها را شستم، داخل بشقاب گذاشتم و برای پدرم بردم. بابا چند روزی مرخصی گرفته بود. وسط کاراته پایش در رفته بود، برای همین با عصا راه می‌رفت و نمی‌توانست سرکار برود. ننه هم چند روزی بود که پیش ما آمده بود. مشغول خوردن انجیرها بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد. مادرم بعد از باز کردن در، چادرش را برداشت و گفت: _ آبجی آمنه با پسراش اومدن عیادت سریع داخل اتاق رفتم. تمام سالی که برای کنکور درس می‌خواندم هر مهمانی می‌آمد، می‌دانست که من درس دارم و از اتاق بیرون نمی‌روم؛ ولی حالا کنکورم را داده بودم و بهانه‌ای نداشتم! مانتوی بلند و گشاد قهوه‌ای رنگم را پوشیدم، روسری گل‌دار و قواره‌ای کرم‌ رنگم را لبنانی سر کردم و به آشپزخانه رفتم. از صدای احوال‌پرسی‌ها متوجه شدم که عمه، حمید، حسن‌آقا و خانمش آمده‌اند. شوهرعمه همراهشان نبود؛ برای سرکشی به باغشان به روستای «سنبل‌آبادالموت» رفته بود. روبرو شدن با عمه و حمید در این شرایط برایم سخت بود، چه برسد به اینکه بخواهم برایشان چایی هم ببرم. چایی را که ریختم، فاطمه را صدا کردم و گفتم: _ بی زحمت تو چای رو ببر تعارف کن. سینی چای را که برداشت، من هم دنبال آبجی بین مهمان‌ها رفتم و بعد از احوال‌پرسی کنار خانم حسن آقا نشستم. متوجه نگاه‌های خاص عمه و لبخندهای مادرم شده بودم. چند دقیقه‌ای بیشتر نتوانستم این فضا را تحمل کنم و خیلی زود به اتاقم رفتم. کم و بیش صدای صحبت‌ مهمان‌ها را ‌می‌شنیدم. چند دقیقه که گذشت، فاطمه داخل اتاق آمد. می‌دانستم این پاورچین پاورچین آمدنش بی علت نیست‌، مرا که دید، زد زیر خنده، جلوی دهانش را گرفته بود که صدای خنده‌اش بیرون نرود. با تعجب نگاهش کردم. وقتی نگاه جدی من را دید به زور جلوی خنده‌اش را گرفت و گفت: _ فکر کنم این‌ بار قضیه شوخی شوخی جدی شده. داری عروس میشی! ... 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌺🍃🌺.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۵۹۶🌷 🔷زیارت آل یاس
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 ۵۹۷🌷 🔷زیارت آل یاسین کامله🔷 ☘حضور امام در زندگی ما 💠«اَنتم …شُهَدَاؤُهُ» «شما شاهد و گواه خدا هستید» 💠شاهد بودن معصومین، به چند معناست: 🔸شما بر حقانیت حق و بر توحید گواه هستید.در صورتی که گواه بودن شما بر توحید را درک نماییم، در گذر زمان ما را هم موحد می‌کنید.پس از آن، به توحید افعالی می‌رسیم و جز خدای متعال، وجود دیگری را در عالم مؤثر نمیدانیم«لا مُؤثِّرَ فِی الوُجود اِلّا الله». 🔸بدین‌سان ما را از ادعا دور می‌نمایید ، و دیگر هیچ خیر، حسنه و عمل صالحی را به خود نسبت نمی‌دهیم و همه توفیقات خود را از خدا می‌دانیم. 🔸پس از موحد شدن با وساطت شما، به زبان حال و قال به حضرت حق عرضه می‌داریم: تو همه هستی و ما ، اندر میان هیچِ هیچی که نیاید به بیان 🔸همچون خدای سبحان، شما نیز در همه جا حاضر هستید. حضوری گر همی خواهی از و غایب مشو حافظ 🔸منّت گذارید ما را نیز در هر زمان و هر مکان به حضور خویش بپذیرید و ‌برای آشنایی با آداب و رعایت ادب حضور در محضر خود، یاریمان کنید. 🔸 شما در همه عرصه‌های زندگی ما حضور دارید و بر افکار، اعمال، اقوال و احوال ما گواهید.هیچ امری بر شما پوشیده نیست و به حقیقت وجودی ما شهود دارید. شما در همه صحنه‌های زندگی ما حاضر بوده و شاهد غفلت‌ها، معصیت‌ها و طاعت‌های ما هستید. 🔸در حضور شما، بارها تصمیم به انجام معصیتی داشتیم، و شما مانع شده‌اید و ما را از ارتکاب گناه منصرف کرده‌اید. 🔸در حضور شما، چه بسیار طاعت‌هایی که ناقص انجام داده‌ایم ، و شما با لطف و کرامت خود، اعمالمان را کامل نموده‌اید. 🔸در یک کلام، با شاهد بودن خود، همواره مهر و محبت خویش را در زندگی ما جاری کرده‌اید و با نهایت بنده‌پروری، مراقب و محافظ ما بوده‌اید. 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «آمپر بالاست!» 👤 استاد 🔸 روایت عجیب پیامبر در مورد مردم 🔥 در این زمان که ازدواج سخت شده و فاصله تا گناه هم خیلی کم شده اگه بتونی دینتو حفظ کنی بالاترین مقامو داری... @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
لااله‌الاالله ۹.mp3
17.3M
مجموعه‌ صوتی ۹ حقیقتِ عشق، فقط یک شعار دارد، یک مصداق دارد، یک تابلو یا الگو یا تمثیل دارد؛ { لا إله إلّا ألله } = هیچ عشقی جز عشق به الله وجود ندارد! ✘ این حقیقت، بیشتر شبیه یک معادله فضاییِ غیرقابل باور است. اینهمه عشق پاک، مثل عشق همسران، عشق میان والدین و فرزند، عشق میان دوستان و .... پس چگونه توجیه می‌شوند؟ خواب و توهمند؟ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
تقوا، لازمه سفر خطیر انسان.mp3
870.7K
ِ پادکست مقاله هشتم • تقوا، لازمه سفر خطیر انسان ما ابد در پیش داریم و باید برای این ابد آماده شویم. روزه به سرعت و تکمیل آمادگی ما کمک می‌کند. • اما چگونه؟  پخش آنلاین پادکست کامل از سایت منتظر ↓ 🎧 تقوا، لازمه سفر خطیر انسان Blog.montazer.ir @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️