فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طاعات و عباداتتون قبول در گاه حق
15_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
18.31M
⭕️مستند صوتی شنود
✅جلسه پانزدهم
🛑 سه واقعه از آینده دیدم
🛑 دیدم جنگی در ایران روی می داد
🛑عالم میکروب ها
🛑افرادی که احمقانه دلسوزی می کردند.
🛑مریضی حیوانات به انسان ها سرایت کرد
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🔅السلام علیکَ فی اللیل اذا یَغشی و النَّهار اذا تجلّی
🌱سلام بر تو ای مولایی که در شب ظلمانی غیبت، مومنان چشم به راه طلوعت هستند و در صبح ظهور، شکرگزار آمدنت...
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢اگه یه روز خواستید به درد امام زمان بخورید..
#حتما_ببینید و گوش کنید❗
🎙استاد_پناهیان
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج #امام_زمان صلوات
https://eitaa.com/zohormahdi1402
@mjn0ne313
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 آسانترین وسیله برای رسیدن به بهشت!
🔹پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به اسامة بن زید، صحابه وفادارشان، فرمودند:
«ای اسامة! راه بهشت را در پیش گیر و هرگز از پیمودن آن غفلت مکن، و در این امر شک و تردید نداشته باش.»
اسامة عرض کرد:
یا رسول الله! آسانترین وسیله که میتوان با آن راه بهشت را طی کنم؛ چیست؟
حضرت فرمودند:«تشنگی در هوای گرم تابستان و شکستن نفس سرکش از لذتهای دنیا»
🔹 سپس فرمودند: «ای اسامة! بر تو باد روزه گرفتن، زیرا روزه سپر آتش جهنم است، هرگاه توان داشته باشی که هنگام فرا رسیدن مرگ، گرسنه باشی و شکمت خالی از طعام باشد، این کار را بکن.»
و باز فرمودند: «ای اسامة! بر تو باد روزه داری، زیرا روزه تو را به خدا نزدیک میکند و به تو مقام و منزلت میبخشد.»
https://eitaa.com/zohormahdi1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟩✨️هنرنمایی خـدارو ببین
❄️ تفکر
💠 الله اکبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥روایت جالب و شنیدنی از جناب عمار و مولا امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
💥ببینید و لذت ببرید👏👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 پنجشنبه ست
👆👆
🎥 اینطوری برای اموات خیرات بفرستید
🥀اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🥀
یاد میکنیم از همه
شهـدا،علمـا و درگذشتـگانمان
🌼با فاتحه و صلوات
بر محمد و آل محمد🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حمایت از مظلومین فلسطین گامی بلند برای ظهور منجی عالم بشریت است.
🔸امروز این گام ها را به نیت فرج و نصرت مظلومین بر داریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷آخرین جمعه
🍃💞 ماه رمضان براتون
🍃🌷روزی پر ازشادی
🍃💞نشاط
🍃🌷وخوشبختی
🍃💞آرزومیکنم
🍃🌷امیدوارم آخرین
🍃💞جمعه ماه را
🍃🌷با سلامتی و دلخوشی
🍃💞و با موفقیت
🍃🌷سپری کنید
#مولاجانم
✨کاش عشق تو نصیبِ دلِ بیمار شود
ساکنِ کویِ تو این عبد گنهکار شود...
✨با دعای سحرت نیمه شبی مهدی جان
دلِ غفلت زده ام کاش که بیدار شود...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#سحرتونمهدوی🌙
⬅️ وقتی مسلمانان به دنیا چسبیدند و مساجد را خالی کردند،
⬅️ وقتی محراب که محل حرب و جنگ است، خالی شد،
اشرار بر امت مسلمان حاکم میشوند، و خدا و حدود او را به سخره میگیرند.
در این صورت است که باید گفت : و علی الاسلام السلام.
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً: «خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن»
🔴 درهم شکننده ابهت ظالمان
🔵 أيْنَ قاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ ؟
🔺 کجاست درهمشکننده شوکت ستمکاران و متجاوزان
🔹 قاصم به معناى شكننده و درهم كوبنده است.
🌕 این فراز از دعای ندبه چنین می رساند که حضرت مهدی در زمانی ظهور می کند که ستمکاران و ظالمان از شوکت و شکوه و قدرت بالایی برخوردار هستند.
🔹 طبیعی است که شکست ظالمان قدرتمند، نیازمند نیرویی قدرتمندتر است که امام عصر عجل الله تعالی فرجه با تکیه بر قدرت الهی ، ابهت و شکوه ستمگران را در هم می شکند.
#طوفان_الاحرار
#روز_قدس
مداحی آنلاین - قدس و فلسطین به من چه ربطی داره؟ - استاد قرائتی.mp3
971.8K
🎙 #بشنوید
⛔️ #قدس و #فلسطین به من چه ربطی داره؟
👈پاسخ قرآنی حجت الاسلام #قرائتی رو بشنوید
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
✊ #القدس_لنا #القدس_اقرب🇵🇸🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فریاد عاشورایی شهید مطهری علیه اسرائیل برای همیشه تاریخ زنده است ...
شهید مطهری:
والله و بالله ما در برابر قضیه فلسطین مسئولیم
حضور در راهپیمایی حداقل کاری است که میتوانیم انجام دهیم
جمعههای با ولیّ عصر ارواحنافداه 💔
جمعهها!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
"ﻳﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻴﻌﺘﮏ ﺗﻌﺮﺽ ﻋﻠﯽ ﻓﯽ ﮐﻞ ﺟﻤﻌﻪ"
"ای علی! اعمال شیعیانت هر جمعه بر من عرضه میشود."
📚 بحار الأنوار، ج65، باب 15
یا صاحب الزمان!
گفتهاند جمعهها متعلّق به شماست و ما میهمان شما و شما میزبان شیعیانید!
مهربانِ جمعهها!
وقتی ثانیه ثانیهی جمعهها، آدم را تحلیل میبرد و اندوه بی شما بودن گلو را میفشارد، یاد میهمان نوازی شما آرامش بخش جانمان میشود!
امّا،
شرمساریم که ما هرگز میهمانهای لایق و آبرودارتان نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نبودهایم!
02_Porsesh_Pasokh_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
15.39M
⭕️مستند صوتی شنود (پرسش و پاسخ)
✅جلسه هجدهم
🛑 آینده کشور را روشن دیدم.
🛑 دائره فعالیت شیطان
🛑چگونه وسوسه شیطان را خنثی کنیم؟
🛑شیطان به چه کسانی کار ندارد؟
🛑جهنم کودکان
#مستند_شنود
1_981140882_۱۰۹.mp3
2.85M
🔷 داستان شماره 60
🔴 رویای صادقانه میرزا محمد حسین نائینی و شفای بیمار لاعلاج توسط امام عصر علیه السلام
مرحوم كلباسى (ره ) در كتابش راه طاعت و بندگى فرمود: در ماه ذى الحجه 1379 در اصفهان از پله افتادم و استخوان وَرِك شكست و لذا مدتى در بيمارستان آقاى رحيم زاده بودم و دكترها مرا از بهبودى مايوس نمودند. عازم مشهد شدم چون بتهران رسيد بمناسبت دوستى كه با حاج عبدالله مقدم در تهران داشتم به بيمارستان بازرگانان رفتم و مدتى تحت پذيرائى و معالجه بودم كه دكتر معالجم دكتر مسعود بود تا پس از يك هفته دكتر اظهار داشت كه معالجه شما منحصر بيكى از اين دو راه است . يا صد هزار ريال براى حلقه اى از طلا بدهيد و يا شصت هزار ريال بدهيد براى ورود استخوانى از آمريكا تا بهبودى حاصل شود. چون جناب زبدة العلماء و الفضلاء آقاى شيخ محمد تقى فلسفى زيد افضاله خبردار شدند با حقر پيغام دادند كه هر طور ميل شما باشد يكى از اين دو عمل انجام داده شود و اگر از لحاظ پول در زحمت باشيد دوستانى در تهران حاضرند كه وجه را پرداخت كنند. من در پاسخ پس از تشكر و امتنان گفتم قدرت بر تحمل چنين عمل را ندارم باز صبح فردا دكتر مسعود اظهار داشت كه من كاملاً ميدانم كه شما از علماء فعّاليد حيف است كه تا آخر عمر در كنار خانه افتاده باشيد و خوب است بيكى از دو معالجه تن در دهيد پس من در فكر بودم تا اينكه شب پس از خوردن شام چون خود را قادر بر تحمل يكى از اين دو عمل نديدم متوجه حضرت رضا (ع ) شدم و بسيار گريه كردم و عرض كردم : اى آقا در جناب تو خصيصه ايست كه در آباء عظام و فرزندان گرامت نيست و آن اين است كه آن قدر كرامات و خوارق عادات كه از قبر مباركت ظاهر شده از هيچ يك از آنان آشكار نگشته چه شود كه امشب نظرى باين غريب دور از وطن بفرمائيد. آنانكه خاك را بنظر كيميا كنند آيا شود كه گوشه چشمى بما كنند پس از گريه و التجاء بحضرت رضا (ع ) بخواب رفتم و آن بزرگوار را در عالم رويا زيارت كردم و ديدم جماعتى در عقب آنحضرت بودند كه من ايشان را نشناختم و آنحضرت بمن فرمود: كلباسى تو خوب شدى تا اين را فرمود از شدت فرح از خواب بيدار شدم و ملتفت شدم كه درد پاى من قدرى ساكت شده و ميتوانم برخيزم ولى برنخاستم تا صبح شد و آقاى دكتر مسعود آمد و گفت بنا بر چه شده ؟ گفتم از عمل منصرف شده ام و حال ميتوانم راه بروم . گفت نمى توانى ، من فوراً از تخت پائين آمدم و روى تخت نشستم دكتر تعجب كرد و گفت عكس برداشتند و پس از عكس بردارى از جراحى منصرف شد و من همان وقت به جانب مشهد مقدّس حركت نمودم و چون بمشهد رسيدم دوستان مرا به بيمارستان آمريكائيها بردند و هزار ريال دادند تا پس از چهار روز عكس بردارى گفتند شما آثار شكستگى نداريد و اگر بوده بهبودى يافته و پول را هم برگردانيدند و همان روز بمنزل آمدم و فرداى آن روز حضرت حجة الاسلام آقاى چهل ستونى كه از تهران بزيارت مشرف شده بودند بعيادت من آمدند و فرمودند شما چرا بزودى از تهران حركت كرديد، گفتم بجهت اين خواب و بعد از اين خواب حال تحمل در من نماند و حركت كردم . ايشان اصرار كردند كه به بيمارستان حضرت رضا (ع ) بروم لذا به آن بيمارستان رفتم نزد دكتر بولوند كه اول دكتر در شكسته بندى است و او گفت شكستگى استخوان اصلاح شده است فقط بايستى مدتى استراحت نمائيد خواه در منزل و خواه در بيمارستان و من بواسطه اشتغالات علمى منزل را اختيار كردم
عالم جليل محمد ثاراللهى كه در كتاب خود فرموده : من به قسمى ضعف اعصاب گرفتار شدم كه از بيانش عاجزم و بغير از پروردگار كسى از حالم آگاه نبود و قريب ده ماه در قم و طهران نزد اطباء مشغول معالجه شدم بهبودى حاصل نگرديد يكى از اثرات آن امراض خيالات فاسده گوناگون بود كه مرا ناراحت مى كرد كه بايمان خود خائف بودم پس بقلبم افتاد كه علاح درد من جز در آستان مقدس حضرت ثامن الائمه على بن موسى الرضا (ع ) ممكن نخواهد شد. لذا عازم حركت شدم لكن بعض آقايانيكه با آنها معاشرت داشتم كه از جمله آية الله حاج سيد محمد رضا گلپايگانى ادام الله بقاه بود مرا منع كردند بواسطه عدم تمكن مادى و من از تصميم خود منصرف نشدم و با مختصر وسيله با عائله روانه شدم و اوائل ماه رمضان بود مشرف گرديدم . اعتقادم چنين بود كه بمحض ورود كسالتم بر طرف ميشود پس شب و روز در حرم متوسل بآنحضرت بودم و منتظر نظر مرحمت و گاهى جسورانه عرض مى كردم من بجز در خانه شما جائى سراغ ندارم كه فريادرسى كنند اگر شما جائى بهتر از در خانه خودتان سراغ داريد بمن نشان دهيد و گاهى عرض مى كردم هرگاه صحت مزاج و بدنى من اصلاح نيست كسالت روحى و خيالات فاسده را دفع فرمائيد كه آسيبى بايمانم نرسد تا شب بيست و دو يا سه بار از حرم مطهر بمنزل آمدم و چون عائله من بحرم بودند منزل را خلوت ديدم با حال اضطرار بكيفيتى مخصوص متوسل به چهارده معصوم و حضرت معصومه و حضرت ابى الفضل (عليهم السلام ) شدم . آنگاه با حال خستگى سر ببالش گذاشته خوابم برد در عالم رويا ديدم در يك بيابان وسيعى ميباشم واحدى در آنجا نيست ناگاه منبر يا چهار پايه بلندى بنظرم رسيد و سيد جليل القدرى را بالاى آن ديدم كه تحت الخك خود را انداخته و رو بقبله ايستاده و گويا مشغول دعا است در آن اثناء پانزده يا شانزده مرغ بزرگ ديدم از هوا بزمين آمدند و من مرغ بآن بزرگى نديده بودم و بگردن هر يك ورقه اى بود بقدر صفحه وزيرى . من خيال كردم آن اوراق را براى من آورده اند لكن يكى از آنها نزديك من آمد و ورقه اى كه بگردن داشت بدست من داد و بر آن يك سطر نوشته بود و من خطى به آن خوبى نديده بودم كه روح مرا زنده كرد و چون خواندم نوشته بود (ثبتك الله بالقول الثابت ) و من در آن حال بقدرى مسرور و فرحناك شدم كه وصف نمى توانم بكنم و چون بيدار شدم حال خود را مثل ديگران صحيح و سالم ديدم و تا سه روز ديگر آن خيالات و كسالت روحى بحمدالله ببركت وجود مبارك حضرت رضا (ع ) رفع شد
مرحوم سيد حسن بردسكنى (و بردسكن قريه ايست از قريه هاى شهر كاشمر) فرمود: مرضى بپهلوى من روى آورد بنحويكه از درد خواب و راحتى از من سلب شده بود لذا بهزار زحمت مبلغى پول براى معالجه فراهم كردم و بشهر آمدم و نزديكتر رفتم و چون دكتر مرا معاينه كرد گفت اين مرض خطرناك و مهلك است و سيصدتومان هم خرج دارد چون چنين گفت . من با خود گفتم چه كنم منكه اين قدر پول ندارم اتفاقاً مريضى ديگر همان وقت وارد شد كه او نيز بهمان مرض من مبتلا بود چون گفت پهلويم درد ميكند دكتر او را معاينه كرد و پس از معاينه گفت بايد عمل شود و سيصد تومان خرج دارد. ديدم آن مرد فوراً دست در بغل كرد و سيصد تومان تمام بدكتر داد دكتر هم همان وقت او را باطاق ديگر برد كه عمل كند. من در آنجا از سوراخ و روزنه نگاه كردم ديدم دكتر او را براى عمل روى تخت خوابانيد و دست و پايش را محكم بست آنگاه پهلوى او را باز كرد. ديدم يك مرتبه تيغى بر پهلوى او كشيد كه صداى ناله آن مرد بلند شد و دكتر سطلى در زير پهلوى او گذاشت و ديدم خون و جراحت مانند ناودان ميريزد و آنمرد داد ميزند و آقاى دكتر باو پرخاش و تغيّر مينمود و سيگار مى كشيد. من چون اين منظره را ديدم بيرون آمدم و عازم زيارت حضرت رضا (ع ) شدم و براه افتادم تا بمشهد مقدس رسيدم آنگاه وضو ساخته بحرم مطهر مشرف شدم و سرم را بضريح آنحضرت بردم و بحال گريه عرض كردم اى امام رضا اولاً من سيصد تومان ندارم كه بدكتر بدهم ثانياً از آن عمل ميترسم و اگر بميرم نزد دكتر براى اين عمل نميروم . آنگاه سرم را بضريح زدم و غش كردم . چون بحال آمدم ملتفت خود شدم كه بايد بمستراح بروم پس از حرم شريف بيرون آمدم و خود را بمستراح رساندم و ديدم آنچه از پهلوى آنمرد مريض بيرون شد از زير من بيرون آمد و درد پهلوى من آرام شد مثل اينكه هيچ دردى نداشته ام . پس از آن توجه حضرت رضا (ع ) چند روز در مشهد مقدس ماندم و آن قليل پولى را كه داشتم سوقاتى خريدم و با كمال صحت و سلامتى بوطن خود برگشتم ببركت وجود مقدس حضرت ثامن الائمه (ع )