eitaa logo
ظهور مهدی
22 دنبال‌کننده
908 عکس
1.9هزار ویدیو
13 فایل
🤲🏻🌱•|اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَجــے|•🌱🤲🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
06_Porsesh_Pasokh_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
18.38M
⭕️مستند صوتی شنود (پرسش و پاسخ) ✅جلسه بیست و دوم 🛑 شیطان انسان را هنگام گوش دادن به موسیقی، تهییج می کند 🛑 القائات شیطان در حوزه خیال است 🛑ایرانی ها به برکت ولایت امیرالمومنین (ع) می درخشیدند 🛑خداوند از میهمانش پذیرایی میکند هر چند ناصبی باشد 🛑مسئولیت ایرانی ها
1_985796567_۱۱۱.mp3
3.55M
🔴 داستان تشرف حسن بن مثله جمکرانی و دستور امام عصر (عج) پیرامون ساخت مسجد مقدس جمکران
شهيد بزرگوار دانشمند معظم جناب آقاى سيد عبدالكريم هاشمى نژاد در كتاب پربهاى خود مناظره دكتر و پير قضيه اى نقل فرموده كه اين است : در يكى از قراء مازندران در خانواده ثروتمند و محترم آنجا دخترى تقريباً در سن هشت سالگى دچار مرض سختى مى گردد كه اثر محسوس آن عارضه و تب و صعف مفرط و فوق العاده و زردى صورت بود. خانواده مريض او را در شهر نزد دكترهاى معروف مى برند و معالجات زيادى هم انجام مى دهند ولى كمترين نتيجه اى از آنهمه معالجات گرفته نمى شود، لذا از آنجا مريض را به سارى و بابل كه دو شهر از شهرستانهاى مركزى شمال است برده و باطباى مشهور آنجا مراجعه مى كنند ولى باز فائده و اثرى نمى بينند. بدينجهت مريض مزبور را از آنجا به تهران ميبرند و براى اولين بار در تهران شوراى پزشكى براى تشخيص مرض تشكيل ميشود و پس از معاينات دقيق دستورات لازمه را بخانواده مريض داده و آنها با گرفتن دستور بده خود برميگردند. ولى متاسفانه تفاوت محسوسى در حال مريض مشاهده نمى كنند. بدين لحاظ بار ديگر او را بتهران برده پس از عكسبردارى او را در بيمارستان نجميه كه از بيمارستانهاى مشهور تهران است بسترى كرده و بنا بدستور دومين كميسيون پزشكى مريض مزبور را تحت عمل جراحى قرار مى دهند. اما در اين بار نيز پس از انجام عمل و مراجعت بمسكن خود حال مريض ‍ خود را مانند گذشته مى بينند ناچار براى بار سوم مريض بتهران برده دوباره عكسبردارى ميشود و براى دومين بار عمل جراحى انجام ميگردد اما با كمال تعجب باز پس از مراجعت بمحل خود تفاوتى در حال مريض ‍ محسوس نميشود!! خلاصه براى چهارمين بار كه خانواده مريض بتهران مراجعت ميكنند پس از دو مرتبه عمل كردن و به بيشتر اطباء معروف تهران مراجعه نمودن و آنهمه شوراى طبى و كميسيون پزشكى تشكيل شدن و نزديك به پانزده هزار تومان خرج كردن جواب يأ س شنيده و تنها نتيجه قطعى كه خانواده مريض ‍ پس از اينهمه زحمات و خسارتها بدست مى آورند. اينكه بايد بانتظار مرگ دختر مريض خود باشند و از معالجه اش قطع اميد بنمايند!! البته پيداست كه يك خانواده محترم پس از آنهمه رنج و مشقت و صرف آن مبالغ گزاف با شنيدن اين جواب تا چه درجه ناراحت شده و با يكدنيا تأ ثر مريض را بمسكن هميشگى خود بر مى گردانند و هر آن در انتظار مرگ دختر بسر مى برند. اما از آنجائيكه بايد اين بشر مغرور از اين خواب گران بيدار شود از آنجائيكه خداى قادر ميخواهد قدرت خود را بافراد غفلت زده و آنهائيكه يكبار آفريدگار تواناى خود را فراموش كرده اند نشان بدهد. از آنجائيكه بايد خداوند براى مغزهاى بى استعدادى كه غوغاى گوش ‍ خراش دنياى ماديت آنها را از ياد همه چيز حتى خدا برده است اتمام حجت كند همان مريضى كه از همه جا دست رد بر سينه او زده شد و الا ن به انتظار مرگ خود بسر مى برد در همان حال ضعف فوق العاده و عجيب گويا از عالم غيب مدد گرفته و مى گويد. مرا به مشهد ببريد طبيب حقيقى امام رضا (ع ) است . ولى اين سخن با كمال بى اعتنائى تلقى مى شود زيرا مريض كه حد اكثر فعاليت طبى براى معالجه او انجام گرديد و پس از مراجعه به ده ها دكتر معروف و جراح و متخصص و تشكيل چند شوراى طبى و كميسيون پزشكى و انجام و عمل جراحى آنهم از طريق معنوى و غيرعادى بنظر بيشتر مردم قطعاً غيرقابل قبول است لذا اين سخن جز از طرف مادر دل سوخته اش مورد استقبال واقع نگرديد ولى موافقت يك مادر در برابر مخالفتهاى شديد عموم افراد چه اثرى خواهد داشت ؟! اما خوشبختانه با آنكه تمام كسانيكه از حال مريض اطلاعى داشتند بالاتفاق معتقد بودند كه مريض را تا بمشهد هم زنده نتوان برد و با كمال تعجب اين نظريه از طرف دكترها و اطباء بمشهد هم مورد تأ ئيد واقع گرديده بود ولى باز پافشارى و اصرار مادرش كار خود را كرده در حاليكه تمام افراد آن خانواده دست از مريض شسته بودند و ديدار او را آخرين بار ملاقات مى پنداشتند. مادر دختر مريض خود را به مشهد آورده و بليط قطار خريده بقصد مشهد مقدس بهشهر را ترك گفت . اما فراموش نشود كه در بهشهر كارمندان ايستگاه بعلت آنكه مرگ مريض را حداكثر براى چند ساعت بعد قطعى مى دانستند ابتدا از دادن بليط خوددارى نمودند ولى بلحاظ شخصيت و احترام آنخانواده بالاخره بليط داده شده و در يك كوپه دربست دختر مريض را در حالتى كه مادرش و سه زن ديگر براى پرستارى او بهمراه بودند قرار دادند. در بين راه رئيس قطار هنگام كنترل بليط با ديدن حال مريض بمادرش ‍ پرخاش كرده و اعتراض مى نمايد و مى خواست آنها را در يكى از ايستگاههاى بين راه پياده نمايد زيرا مى گفت اين مريض قبل از رسيدن بمقصد در بين راه قطعاً خواهد مرد. اما با ديدن گريه مادر و ناله او از پياده كردن آنها صرف نظر نموده تا اينكه قطار بايستگاه گرمسار رسيد. در آنجا مريض را با مادرش بكمك سه زن ديگر پياده كرده و خود براى تهيه بليط مشهد بگيشه بليط فروشى مراجعه نمود ولى متصدى فروش از دادن بليط امتناع ورزيده و گفت اين مريض در بين
راه ميان قطار خواهد مرد. اما بالاخره اشگهاى ريزان مادر جگر سوخته اش اثر خود را بخشيده بليط را خريدارى نمودند تا خلاصه دختر را زنده بمشهد مقدس رساندند و بمجرد پياده شدن از قطار دختر را بصحن بزرگ حمل كرده و او را در پشت پنجره پولادى كه پشت سر مطهر امام هشتم (ع ) واقع شده است قرار مى دهند. در حالتى كه مريض بحال عادى نيست ولى مادرش بناى گريه و ناله را گذارد و با سوزدل و اشك ريزان شفاى كامل دختر خود را از طبيب واقعى يعنى پروردگار توانا بوسيله و شفاعت ثامن الائمه خواستار است . شب فرا مى رسد، مردم براى استراحت از خستگى روزانه بمنازل خود مى روند درهاى حرم و صحن هم بسته مى شود و پاسبانان و خدمتگزاران آستان قدس رضوى هم آنجا را ترك مى گويند، تنها عده اى از آنان دربين حرم و داخل صحن مشغول نگهبانى بودند و گاهگاهى از حال آن مادر و دختر مريضش كه در پشت پنجره پولادى قرار داشتند جويا مى شدند. ساعت اواخر شب را نشان مى داد. مادر رنج ديده آن مريض در اثر رنج سفر و خستگى فوق العاده اى كه ناشى از گريه هاى شديد او بود بخواب عميقى فرو رفته بود ولى با كمال تعجب آن مادر در اين هنگام دستى را روى شانه خود حس مى كند كه تكانى به او مى دهد با صدائى كه آميخته با يكدنيا عاطفه و محبت است مى گويد مادر. مادر برخيز من شفا يافته ام ، حالم خوب شده امام رضا بمن شفا عنايت فرموده است !! مادر رنج ديده آن مريض با شنيدن اين صدا چشمهاى خودرا باز كرده و دخترش را سالم و بدون هيچگونه احساس ناراحتى بالاى سر خود نشسته ديد ولى اين منظره براى آن مادر آنقدر غير منتظره بود كه با ديدن آن بلافاصله فريادى زده غش كرد و روى زمين قرار مى گيرد!! خدامى كه در داخل صحن مشغول پاسبانى بودند با شنيدن فرياد آن زن بدورش جمع مى شوند و پس از گذشتن چند دقيقه و بهوش آمدن آن زن او را باتفاق دختر شفا يافته اش بمسافرخانه اى مى رسانند. مادر آن دختر در اولين فرصت شفا يافتن مريض و حركت فورى خود را تلگرافى بخانواده اش اطلاع مى دهند ولى اين تلگراف بعنوان خبر مرگ تفسير شده و كنايه از مردن تلقى مى شود، بدنبال اين تفسير بيجا و خلاف واقع عده اى از زنان نزديك و خويشاوندان آن خانواده در منزلشان جمع آمده و بناى گريه و ناله را بعنوان عزادارى مى گذراند. از آنطرف دختر شفايافته به اتفاق مادر و سه زن ديگر از همراهان بتهران حركت كرده و بار ديگر حركت خود را از تهران بوسيله تلگراف اطلاع مى دهند. اما مرگ آن دختر مريض بقدرى براى آنها قطعى و مسلم بود كه با رسيدن تلگراف دوم هم يقين بحيات و زنده بودن دختر پيدا نمى كنند، تا بالاخره يك خبر قطعى دائر بر سلامتى دختر و حركت آنها بآن خانواده ميرسد. پس از دريافت اين خبر قطعى افراد آن خانواده در ايستگاه بهشهر از كاروان كوچك خود كه با يكدنيا افتخار و سربلندى از سفر پر ميمنت مشهد مراجعت ميكردند، استقبال مى نمايند، اين خبر عجيب بسرعت در بهشهر منتشر گرديد. اطباء معالج آن دختر حاضر شده و از او معاينه دقيق بعمل آوردند و سپس ‍ باتفاق صحت كامل مزاج وى را تصديق مى نمايند و از وقوع اين حادثه تا حال چند سال ميگذرد و آن دختر هنوز در كمال صحت و سلامتى و بدون هيچگونه عارضه اى حتى عوارض كسالتهاى جزئى بسر مى برد، اطباء معالج آن دختر در بهشهر و سارى و بابل و تهران و جراجانى كه دوبار او را تحت معاينه و عمل جراحى قرار داده اند هنوز زنده و در حال حياتند، عكسهائى هم كه از آن دختر براى تشخيص مرض برداشته شده بود موجود است .
در تاريخ هزار و سيصد و سيزده شمسى بود كه حقير سيد ابوالقاسم هاشمى طباطبائى اصفهانى مبتلا به كسالت سخت و پس از بهبودى و رفع كسالت بدرد پاى شديد مبتلا شدم بطورى تمام مفاصل بطور متناوب گاه دست و گاه ورگ گاه پا در كمال شدت و طاقت فرسا بود. قريب دو سال در اصفهان و تهران مداوا كردم اثرى از بهبودى حاصل نشد. بطوريكه كاملاً بيچاره شدم . بطبيب نصرانى جلفائى بنام (عنبرسو) مراجعه كردم او زانو را سوراخ كرده و با مشمع مشغول معالجه شد، كه اين طرز معالجه در آن وقت متداول بود باز نتيجه اى نگرفتم و درد پا زيادتر شد. بطوريكه راه رفتن با عصا هم غير مقدور بود. ناچار متوسل بحضرت على بن موسى الرضا (ع ) شدم كه بعد از بهبودى درد پا بآستان قدس رضوى بعنوان عتبة بوسى بردم بعد از توسل روزى بعد ازظهر در باغى خوابيده بودم در عالم رويا مجلس مفصلى ديدم كه قريب هفتصد الى هشتصد نفر در آن مجلس نشسته بودند، در زاويه همان مجلس ‍ شخص بزرگوارى كه گويا حضرت على بن موسى الرضا (ع ) بود نشسته بودند و حقير خيلى نزديك به ايشان بودم . ديدم همه مردم انتظار استفاده مادى و معنوى از محضر امام (ع ) دارند، منهم از اين فرصت استفاده كرده عرض كردم به من هم چيزى مرحمت فرمائيد، آقا فوراً دست در بغل كردند مهر ثبت خود را بيرون آورده و بروى ورقه اى زده بمن عطا فرمودند، من گرفتم و نگاه كردم ديدم سجع مهر بطور مدور و آيه نور است ((اَللّهُ نُورُ الْسَّموات وَ الاْرض الخ )) و نوشته هم طلائى و زرين بنظر ميرسيد در بغل گذاردم و از فرط خوشحالى بيدار شدم ولى از معالجه نزد دكتر مذكور (عنبر سو) منصرف شده و مراجعه بدكتر آلمانى بنام (دكتر فوكس ) نمودم او مرا دستور معالجه با آفتاب داد باين معنى كه ده روز، روز اول سه دقيقه ، روز دوم چهار دقيقه ، روز سوم پنج دقيقه تا روز آخر يك ربع پا را برهنه و در مقابل آفتاب قرار دهم او وقتيكه اين دستور را دادند بياد مهر شريف حضرت على بن موسى الرضا (ع ) افتادم كه در او آيه نور بود دانستم اين دستور با آن خواب تناسب دارد حسب الامر عمل كردم در مدت يكهفته بهبودى كامل بدست آمد و با توفيقات الهى به آستان قدس ‍ رضوى مشرف و تا حال كه سنه 1342 است و 29 سال از اين قضيه ميگذرد كوچكترين اثرى از درد پاى خود احساس نكردم .
حضرت آية الله العظمى شهيد محراب عالم جليل القدر و سيد نبيل و مجاهد سيد عبدالحسين دستغيب شيرازى رضوان الله تعالى عليه از جناب فاضل و محقق آقاى حاج ميرزا محمود مجتهد شيرازى نزيل سامرا نقل فرمود از جناب شيخ محمد حسين قمشه اى كه ايشان فرمود: ايشان بقصد تشرف به مشهد حضرت رضا (ع ) از عراق مسافرت ميكند و پس از ورود به مشهد مقدس دانه در انگشت دستش آشكار ميشود و سخت او را ناراحت ميكند چند نفر از اهل علم او را بمريض خانه ميبرند جراح نصرانى مى گويد بايد فوراً انگشتش بريده شود و گرنه ببالا سرايت ميكند. جناب شيخ قبول نميكند و حاضر نميشود انگشتش را ببرند طبيب مى گويد اگر فردا آمدى بايد از بند (مچ ) دست بريده شود شيخ برميگردد و درد شدت ميكند شب تا صبح ناله مى كند فردا ببريدن انگشت راضى ميشود. چون او را مريض خانه ميبرند جراح دست را مى بيند مى گويد بايد از بند دست بريده شود قبول نمى كند و ميگويد من حاضرم فقط انگشتم بريده شود جراح ميگويد فايده ندارد و اگر الان از بند دست بريده نشود ببالاتر سرايت كرده و فردا بايد از كتف بريده شود. شيخ بر مى گردد و درد شدت ميكند بطوريكه صبح ببريدن دست راضى مى شود چون او را نزد جراح مى آورند دستش را مى بيند و ميگويد به بالا سرايت كرده و بايد از كتف بريده شود و از بند دست فايده ندارد و اگر امروز از كتف بريده نشود فردا بساير اعضاء سرايت مى كند و بالاخره بقلب مى رسد و هلاك ميشود. شيخ ببريدن دست از كتف راضى نميشود و برميگردد و درد شديدتر شده تا صبح ناله مى كند و حاضر ميشود كه از كتف بريده شود و رفقايش او را براى مريض خانه حركت مى دهند تا دستش را از كتف ببرند در وسط راه شيخ گفت اى رفقا ممكن است در مريض خانه بميرم اول مرا بحرم مطهر ببريد پس ايشانرا در گوشه اى از حرم جاى دادند شيخ گريه و زارى زيادى كرده و بحضرت شكايت مى كند. ميگويد آيا سزاوار است زائر شما بچنين بلائى مبتلا شود و شما بفريادش ‍ نرسيد (و انت امام الرؤ وف ) خصوصاً درباره زوار پس حالت غشوه اى عارضش ميشود در آنحال حضرت رضا (ع ) را ملاقات مى كند. آنحضرت دست مبارك را بر كتف او تا انگشتانش كشيده و مى فرمايد شفا يافتى شيخ بخود مى آيد مى بيند دستش هيچ دردى ندارد رفقا مى آيند او را بمرض خانه ببرند جريان شفاى خود را بدست آنحضرت به آنها نمى گويد. چون او را نزد جراح نصرانى ميبرند جراح دستش را نگاه مى كند اثرى از آن دانه نمى بيند باحتمال آنكه شايد دست ديگرش باشد آندست را هم نظر مى كنند مى بيند سالم است ميگويد اى شيخ آيا مسيح (ع ) را ملاقات كردى ؟ شيخ فرمود كسى را كه از مسيح (ع ) بالاتر است ديدم و مرا شفا داد پس ‍ جريان شفا دادن امام (ع ) را نقل ميكند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عزیزان حالتون چطوره انشاالله که خوب هستین امروز کانال به علت هایی فعالیت نداره 🌷 عذر خواهم 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ☄️ واجب است اجتماعات استغاثه را در کشورها و شهرهای خود برپا کنید! مستحب نیست‼️ @ostad_shojae I esteghase.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح جمعه و سلام به امام زمان 🌸 السلام علیک یا صاحب الزمان 🌸 🍀گر عاشق و دل‌داده شوی، می‌آید ☘پاک از گُنه، آزاده شوی، می‌آید 🪴پیداست علائم ظهورش اما 🌱وقتی که تو آماده شوی، می‌آید 🌺امام صادق (علیه السلام) در مورد امام زمان فرمودند : [همانند یوسف نبی] در بازارهايشان راه مى ‏رود و بر بساط آنها پا مى ‏نهد، امّا آنها او را نمى‏ شناسند. تا آنكه خدا اذن دهد كه خود را به آنان معرّفى نمايد. کمال الدّین و تمام النعمه، ج 2،باب 33 🌻سلامتی امام زمان ارواحنا فداه صلوات 🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم آیت الله ناصری: اهمیت دعای غریق که از اعمال آخرالزمان است... https://eitaa.com/zohormahdi1402
🌹سوال: مگر امام زمان ارواحنا فداه بیمار میشوند که میگیم برای سلامتی امام زمان صلوات ؟ 💐جواب: بله، امامان ما جسم دارند و مانند بقیه انسان ها، کار و تلاش می کنند، غذا می خورند، خسته می شوند و استراحت می کنند. کسی بالاتر از پیامبر اسلام نیست. ایشان بارها توسط دشمنان زخمی شدند. چه برسد به بیماری های کم و کوچک مثل سرماخوردگی و تب کردن. از معرفت ماست که نمی خواهیم همین بیماری های کوچک، امام را اذیت کند؛ بلکه صدقه می دهیم که هرگونه بلا و بیماری از ایشان دور بماند. راه دیگر سلامتی ایشان، دعای «اللهم کن لولیک...» است که اهل بیت می خواندند و به ما آموختند. با اینکه امام زمان هنوز به دنیا نیامده بودند، اما امام رضا و امام صادق برای سلامتی ایشان دعا می کردند. عمل دیگر برای سلامتی امام زمان، فرستادن صلوات است. از طرف دیگر، جدای از اینکه حضرت بیمار میشوند یا نمی‌شوند؛ توجه و دعا و صلوات و صدقه ما برای امام زمانِمان یک محبت کوچک است که ما نسبت به حضرت ابراز میکنیم و همین خودش باعث می‌شود امام زمان یک توجه خاص به ما داشته باشند و همین یک خیر بزرگ است که به خود ما میرسه. ((برای سلامتی امام زمان (عجل الله فرجه) صلوات.)) https://eitaa.com/zohormahdi1402