eitaa logo
❤عشـــق مـن مهــــدی❤
1هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
8.8هزار ویدیو
104 فایل
🔸مهـــــدویت 🔸اخــبارظهــــور و منطقه 🔸حدیث واخلاق 🔸️خانواده مهدوی کپی از کانال ازاد است اقا تنهاست. حرفی اگر بود👇 https://harfeto.timefriend.net/17283860346838 ارتباط با مدیر @Yamahdibeia تبادل نداریم👌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، بی جان هستیم‼️ ما منتظر امام باران هستیم⚠️ 🌸🌱 سلام ای مظلوم ترین خورشید امامت💖 تعجیل در فرج مولا جانمون صلوات♥️ @zohornzdikhst🌹🌺
ترامپ: تلاش می‌کنیم تا مکانیسم بازگشت تحریم‌ها علیه ایران را هفته آینده فعال کنیم 🔸ما می‌دانستیم که نتیجه رأی‌گیری چه می‌شود، ولی بازگشت تحریم‌ها را امتحان می‌کنیم. هفته آینده آن را خواهید دید.
💥 تاوان قضا شدن ✍سرباز که بود، دو ماه صبح ها تاظهر نمی خورد. نماز نخوانده هم نمی خوابید. می خواست یادش نرود که دوماه پیش یک شب نمازش شده بود. 🌹 شهید حسن باقری 📚یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موانع استجابت دعا_37.mp3
13.91M
۳۷ ⚜ نتیجه‌ی موفق و کاملِ حضور انسان در مکتب دعا، رسیدن به مقام تسلیم و عجز دربرابر خداوند است... مکتب دعا، می‌تواند آنقدر روح را بزرگ کند؛ که مقام عجز و ناتوانی خویش را در برابر خدا درک کند. @zohornzdikhst
mpm_91d16614b334ad128556bde0606bafe8.mp3
14.53M
🌹بسیار زیبا 🎤مداح: حاج مهدی رسولی 🌾یاخادِمَ الحُسَینُ وَ یا ناصِرَالحُسَین🌷 🌴مداحی پیشنهاد دانلود⬇️⬇️⬇️
سلام اعضای محترم گروه یک جوونی چند روز پیش موقع نماز صبح سکته مغزی کرده خواهشا براشون دعا کنید یه پسر۷ساله دارن گفتن حالشون خوب نیست😭 براشون ختم ۱۴۰۰۰صلوات گرفتن به نیت ۵ تن آل عبا لطفا هر کس میتونه شرکت کنه🙏
يادم نمى رود روزى كه براى شنا به استخر رفته بودم، البتّه من شناگر ماهرى نيستم، بيشتر مواقع، براى رفع خستگى به آب مى زنم. همين طور كه مشغول شنا بودم، نگاهم به نوجوانى ده ساله افتاد كه داشت در آب دست و پا مى زد، او ناخودآگاه به قسمت عميق تر استخر آمده بود، خداى من! او داشت در آب غرق مى شد! با عجله به سوى او رفتم، او را در آغوش گرفتم و از آب بيرون آوردم و به كنار استخر بردم، بعد از مدّتى حال او خوب شد، امّا من هيچ گاه اين خاطره را فراموش نمى كنم، وقتى كه آن نوجوان در حال غرق شدن بود، با تمام وجودش التماس مى كرد كه كسى او را نجات بدهد. او حتّى نمى توانست فرياد بزند، من فقط چشمان او را مى ديدم كه يك دنيا حرف مى زد. خلاصه آن روز من يك "غريق" را ديدم، كسى كه داشت در آب غرق مى شد. اكنون كه اين خاطره را برايت گفتم، مى خواهم سخنى از امام صادق(ع) را برايت نقل كنم. يك روز ابن سَنان خدمت آن حضرت رسيده بود. آن روز امام به او رو كرد و چنين گفت: ــ اى ابن سَنان! روزگارى فرا مى رسد كه امام شما از ديده ها پنهان مى شود و فتنه ها به سوى شما هجوم آورند; در آن روز فقط كسى نجات پيدا مى كند كه دعاىِ غريق را بخواند. ــ دعاى غريق؟ آيا منظور شما اين است كه بايد مانند كسى دعا كنيم كه در حال غرق شدن است؟ آيا مى شود اين دعا را به من بياموزيد؟ ــ اى سَنان! در آن روزگار سخت، بايد اين دعا را بخوانيد: "يا اللهُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ، يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبي عَلى دينِكَ". اى خداى مهربان و بخشنده! اى كسى كه قلب ها به دست توست، از تو مى خواهم كه قلب مرا بر دين خودت ثابت كنى و مرا از شكّ ها نجات بخشى. 🌹🌹🌹🍃🍃🍃 @Yare_mahdii313 (عج) https://eitaa.com/zohornzdikhst
سخن_بزرگان 🔻شیخ (ره): 👌اگر مي خواهی به حقيقت توحيد راه پيدا كنی به خلق خدا احسان كن، بار توحيد سنگين است و خطرناك و هركس توان تحمل آن را ندارد، ولي احسان به خلق، تحمل آن را آسان می‌كند. » 🎯 و گاه به مزاح می‌فرمود: « روز به خلق خدا نيكی كن و شب برای گدايی در خانه او برو »!. ✅ یکی از نکات مهم در اين باب، انفاق و بخشش در عين تنگدستی است، 🔸پيامبراسلام (ص) در اين مورد مي فرمايند: 👌 سه چيز از حقيقت های ايمان است: انفاق در تنگدستی انصاف با مردم و دانش بخشی به جوينده دانش 🍀
✍ سید بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در مسیر، شدیداً در فکر بود. شخص عربی (امام زمان) سوار بر اسب به او رسید و پرسید: سید، درباره چه به فکر فرو رفته ای؟ سید گفت اینکه چطور می شود خدا این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان سیدالشهدا می دهد؟ مثلا در هر قدمی ثواب یک حج و یک عمره و برای قطره ای اشک، گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟ آن سوار عرب (ضمن بیان داستانی بسیار زیبا و بامفهوم) گفت: جناب بحرالعلوم، امام حسین هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد. پس اگر خدا به زائرین و گریه کنندگان آنحضرت این همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب کرد، چون خدا که خدایی اش را نمی تواند به سیدالشهدا بدهد، پس هر کاری که می تواند برایش انجام می دهد. یعنی صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین، به زوار و گریه کنندگان ایشان هم درجاتی عنایت می کند و در عین حال این ها را جزای کامل برای فداکاری ایشان نمی داند. 🔺 وقتی شخص عرب این مطالب را گفت، از نظر سید بحرالعلوم غائب شد. 📚 برکات حضرت ولیعصر، ص۲۱۸ ۞ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج۞
ڪم ڪم بوے اسفند محرمت می آید .. ڪم ڪم بوے ماتم غمت می آید .. چقدر دلتنگ این ماه بوده ای؟؟! چقدر دلتنگ پیراهن مشڪی ات بوده ای؟؟ یادت می آید ؟ پارسال بدون هیچ نگرانی راهی هیئت می شدیم .. امسال دل گرفته زیاد داریم .. امسال خیلیا ڪربلا میخ واهند .. حسین تمرین ڪرده ایم زیر ماسڪ هم میشه بلند گفت حسین .. میشه بلند گفت حسین دستمو بگیر .. چقدر دلم براے علمت تنگ شده بود .. حسین کل دعاے ما تو تمام سال این بود .. حسین یوقت منو از روضه جدا نکنی .. دلتنگم براے محرمت .. نذر می ڪنم امسال این جونم رو براے تو ارباب .. از ازل تا روز محشر دوستت دارم..💔
‏_تر_است_يا_ادامه_عزادارى_امام _حسين(ع)؟ 📚 تمام مراجع ✏️ نماز جماعت مقدم است همان طورى كه امام حسين (ع) در روز عاشورا هنگام ظهر نماز را اقامه كردند. از اين رو بايد پيروان اهل بيت در همه حالات سعى كنند تا آنجا كه ممكن است، نمازها را اول وقت و به جماعت بخوانند چون هدف عمده از مجاهدت ‏ها و زحمات و حتى شهادت ائمه معصومين (ع) و فرزندان و اصحاب آنان، اقامه دين بوده كه در رأس آنها بعد از معرفت خدا، نماز است.
✍️ فرزند شیخ رجبعلی خیاط می گوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل می کرد. یک روز با جناب شیخ به جایی می رفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه می کند از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می‌ گوید چشمتان رااز نامحرم برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه می‌کند! نگاهی به من کرد و فرمـود: تو هم می خواهی ببینی من چی می بینم؟ ببین! نگاه کردم دیـدم همین طور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین می‌ریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت می کند . 💥شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه می ـرود و مردم را همین طور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد . 📚کتاب بوستان حجاب ص ۱۰
. بدون مقدمه سال ۸۸ بود دشمنان قسم‌خورده ی ما پس از فتنه قبلی در سال ۷۸ با یک بازنگری و رفع ایرادات این بار با قدرت بیشتر بصورت چند لایه اقدام کردند . یک طرح قدیمی و آشنا و البته امتحان پس داده به نام تقلب_در_انتخابات همه عوامل نفوذی ، فریب خورده و ... وارد میدان شدند و شد آنچه که اطلاع دارید تظاهرات خیابانی ،درگیری،تیراندازی،آشوب ریخته شدن خون بسیاری از هموطنان کار بسیار سخت شد حتی سخنان رهبری در نماز جمعه بعد از مناظره نیز نتوانست آتش گر گرفته را خاموش کند فتنه به حدی فراگیر شده بود که حتی یک‌سری از انقلابیون از اصول اصلی عدول کردند ❌ رهبری در سخنانی اعلام کرد ابعاد خطرناک ماجرای براندازی و فتنه سال ۸۸ سالیان بعد معلوم خواهد شد که چه نقشه هایی داشتند و نقش برآب شد . خوب سخن‌ اینجاست چه شد که نقش بر آب شد با دقت بخوانید.. خرداد ماه انتخابات شروع شد و تا دی ماه مملکت در التهاب قرار داشت فتنه فرسایشی شده بود و بهترین زمان برای ضربه ی آخر فراخوانی انجام شد "تظاهرات در عاشورا" . و ساعتی بعد "پرچم عزای سیدالشهدا در آتش می سوخت" و به یکباره قیامی که اسلام را زنده نگه داشته بود به دادِ اسلام رسید و آن سیل خروشان ملت_امام_حسین در نهم دی ماه هشتاد و هشت کوهی از آتش به یکباره "بردا و سلاما" شد آری کشتی نجات ، و چراغ هدایت کار خود را انجام داد . در اردوگاه دشمن ولوله و آشوب شد تمام‌ هزینه ها هدر رفته بود مهره های بسیاری سوختند ولی شکست آنها یک دستاورد مهم برایشان داشت . ❌❌ حدود ده سال گذشت و دشمن برای از بین‌ بردن تنها عامل شکست قبلی یعنی محبت امام حسین (ع) در دلها تلاش زیادی کرد تا رسید به سناریویی بزرگ‌ و بسیار پیچیده که بارها در همین کانال به آن اشاره کردیم و حال زمان کلیدی ترین عملیات فرا رسیده است محرم محرم محرم ، چرا که آنها کد را از سخن معمار انقلاب برداشتند محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشته است پس باید آن را برداریم تا اسلامی باقی نماند . 🔴 بسیار_مهم همه ی عوامل نفوذی به خط شدند کلید واژه کرونا که یک سلاح ویرانگر با قدرت تخریب چند هدفه و بسیار زیرکانه بوده است بعد از ضربه اقتصادی ، سیاسی، اجتماعی ، امنیتی حال ضربه مهم ریشه ای و اعتقادی خود را شروع کرده اگر مجالس برپا شود جان مردم در خطر خواهد افتاد و رسانه های حلقه به گوش غوغایی بپا خواهند کرد که هیئت های عزاداری آمار کرونا را بالا بردند "خیلی جالب آمار کرونا از دو سه روز قبل از حدود ۲۲۰ نفر رسید به ۱۷۰ نفر که یعنی آمار در حال کاهش است تعجب نکنید چند روز دیگر القا شود آمار داشت پایین می آمد ولی به یکباره افزایشی شد" اگر برگزار نشود که این هدف اصلی دشمن است به منزله پیش نیاز پیروزی قلمداد خواهد شد چرا که اگر فتنه ای برپا کردند مردم خانه نشین از هجوم کرونا مانند سال ۸۸ حساسیت نشان نخواهند داد ، چه بخواهیم چه نخواهیم با تعلیق دسته جات و هیئت های بزرگ بصورت ظاهری هم که شده شور محرم کمتر خواهد شد شورِ کمتر قدرت واکنش کمتر و این درست همان هدف اصلیست در شش ماه گذشته بسیاری از مردم از روضه ها و هیئات دور افتاده اند و تاثیرات تکوینی تعطیلی این جلسات بر جامعه مشهود است . و حال چه باید کرد ✅ دوستان عزیز همه ی ما عاشق سیدالشهدا هستیم و از کودکی با او مانوس بوده ایم چه آنکه در راه شمال است ، چه آنکه عروسی می رود چه آنکه به تفریح می رود چه آنکه هیئت می رود کم و زیاد دارد ولی محبت امام‌حسین در دل های همه انسان های با فطرت بیدار هست پس بیایید همدیگر را محکوم نکنیم خط کشی نکنیم قضاوت نکنیم نه هیئت دارها مردم را و نه مردم هیئت دارها را که این همان خواسته دشمنان است . 🔺شمال رفتن و دیگر مسائل اشکالی ندارد اگر با رعایت بهداشت باشد همانطور که دسته عزاداری و برپایی هیئت با رعایت بهداشت مشکلی ندارد اما هزار نکته باریک تر از مو اینجاست که بدانیم برپایی جلسات سیدالشهدا بسیار مهم‌تر از همه امور است. چرا؟ چون بسیاری از اتفاقات و خطرات بزرگ چه شخصی چه ملی با تحقیق و اسناد می گویم به لطف این مجالس از ما دفع شده است اگر کوچکترین ضربه ای به حلقه اتصال ما و اهل بیت علی الخصوص کشتی نجات وارد کنند تمام داشته هایمان را به مرور از ما خواهند گرفت شک نکنید از تاریخ عبرت بگیریم و در این بزنگاه مهم‌ تاریخی ندای هل من ناصر حسینی را لبیک بگوئیم که شاید اصلا برای همین ایام است با رعایت مسائل بهداشتی پرشور در احیای محرم شرکت کنیم و مراقب وسوسه های شیطان باشیم که ناخواسته از زبان ما تیری بسمت خیمه های حسینی پرتاب نشود که خداوند بسیار بر روی حسینش غیرت دارد . 🏴 بسم الله محرم نزدیک است همه با هم از حسین بگوئیم هر جا که هستیم آمدن محرم را اعلام کنیم و به هیچ حاشیه ای نپردازیم جز احیای پر شور محرم.
؟ ✏️ جز ظروفی که از طلا و نقره ساخته شده‌ باشند، نوشیدن آب از ظروفی که از دیگر فلزات – از جمله مس – ساخته‌شده‌اند، ایرادی نخواهد داشت.
⬅️⬅️ ! ➡️➡️ ابوسعيد ابوالخير شبی در عالم رويا نَفْس خود را ديد، بينهايت فربه. به نفس گفت: ای نفس! من تو را اين همه رياضت دادم و سختی چشاندم، پس چگونه تو هم‌چنان چاق و فربه مانده‌‌ای؟ نفس گفت: آری تو بسيار بر من سخت گرفتی، اما آن‌چه را كه ديگران از تو تمجيد می‌كردند و تعريف، بر خود حمل نمودی و حق دانستی. اين فربگی حاصل همان تكبّر و خودشيفتگی و باور تمجيد ديگران است. گويند ابوسعيد ديگر هیچ گاه در آن‌جا كه از وی تعريف و تمجيد كنند، حاضر نشد.
جوانان گرفتارعشق ⬅️زن پاکدامن نیز ممکن نیست پرده حیا را بدرد و ممکن نیست ناموس خود را آلوده سازد حتی اگر این منجر به از دست دادن جانش شود... 📒داستان بسیارزیباوقابل تأمل... خَطّاب در کتابش «عدالت آسمان» نقل می‌کند که حدود چهل سال پیش در بغداد قصابی بود که با فروش گوشت زندگی می‌گذرانید... او پیش از طلوع خورشید به مغازه‌ی خود می‌رفت و گوسفند ذبح می‌کرد و سپس به خانه باز می‌گشت و پس از طلوع خورشید به مغازه می‌رفت و گوشت می‌فروخت... یکی از شب‌ها پس از آنکه گوسفند ذبح کرده بود به خانه باز می‌گشت در حالی که لباسش خون آلود بود... در همین حال از کوچه‌ای تاریک فریادی شنید... به سرعت به آن سو رفت و ناگهان بر جسد مردی افتاد که چند ضربه‌ی چاقو خورده بود و خون از او جاری بود و چاقویی در بدنش بود... 🔪چاقو را از بدن او درآورد و سعی کرد به او کمک کند در حالی که خون مرد بر لباس او جاری بود، اما آن مرد در همین حال جان داد... مردم جمع شدند و دیدند که چاقو در دستان اوست و خون بر لباسش و خود نیز هراسان است... ❌او را به قتل آن مرد متهم کردند و سپس به مرگ محکوم شد... هنگامی که او را به میدان قصاص آوردند و مطمئن شد مرگش حتمی است با صدای بلند گفت: 🗣 ای مردم، به خدا سوگند که من این مرد را نکشته‌ام، اما حدود بیست سال پیش کس دیگری را کشته‌ام و اکنون حکم بر من جاری می‌شود... 👈سپس گفت: ✍️بیست سال پیش جوانی تنومند بودم و بر روی قایقی مردم را از این سوی رود به آن سو می‌بردم... یکی از روزها دختری ثروتمند با مادرش سوار قایق من شدند و آنان را به آن سو بردم... روز دوم نیز آمدند و سوار قایق من شدند... 💓با گذشت روزها دلبسته‌ی آن دختر شدم و او نیز دلبسته‌ی من شد... او را از پدرش خواستگاری کردم اما چون فقیر بودم موافقت نکرد... سپس رابطه‌اش با من قطع شد و دیگر او و مادرش را ندیدم... قلب من اما همچنان اسیر آن دختر بود... ✌️پس از گذشت دو یا سه سال... در قایق خود منتظر مسافر بودم که زنی با کودک خود سوار قایق شد و درخواست کرد او را به آن سوی نهر ببرم... ⛵️هنگامی که سوار قایق شد و به وسط رود رسیدیم به او نگاه انداختم و ناگهان متوجه شدم همان دختری است که پدرش باعث جدایی ما شد... از ملاقاتش بسیار خوشحال شدم و دوران گذشته و عشق و دلدادگی‌مان را به او یادآور شدم... ❗️اما او با ادب و وقار سخن گفت و گفت که ازدواج کرده و این پسر اوست... 👿 اما شیطان تجاوز به او را در نظرم زیبا جلوه داد... به او نزدیک شدم، اما فریاد زد و خدا را به یاد من آورد... به فریادهایش توجهی نکردم... آن بیچاره هر چه در توان داشت برای دور کردن من انجام داد در حالی که کودکش در بغل او گریه می‌کرد... 😱هنگامی که چنین دیدم کودک را گرفتم و به آب نزدیک کردم و گفتم: اگر خودت را در اختیار من قرار ندهی او را غرق می‌کنم... او اما می‌گریست و التماس می‌کرد... اما به التماس‌هایش توجه نکردم... 🙈سپس سر کودک را در آب کردم تا هنگامی که به مرگ نزدیک می‌شد سرش را از آب بیرون می‌آوردم ... او این را می‌دید و می‌گریست و التماس می‌کرد اما خواسته‌ی من را نمی‌پذیرفت... باز سر کودک را در آب فرو بردم و به شدت راه نفس او را بستم و مادرش این را می‌دید و چشمانش را می‌بست... کودک به شدت دست و پا می‌زد تا جایی که نیرویش به پایان رسید و از حرکت ایستاد... او را از آب بیرون آوردم و دیدم مرده است؛ جسدش را به آب انداختم... 😔سراغ زن رفتم... با تمام قدرت مرا از خود راند و به شدت گریه کرد... او را با موی سرش کشیدم و نزدیک آب آوردم و سرش را در آب فرو بردم و دوباره بیرون آوردم، اما او از پذیرفتن فحشا سرباز می‌زد... وقتی دستانم خسته شدند سرش را در آب فرو بردم... آنقدر دست و پا زد تا آنکه از حرکت افتاد و مُرد... سپس جسدش را در آب انداختم و برگشتم... 👤هیچ‌کس از جنایت من باخبر نشد و پاک و منزه است کسی که مهلت می‌دهد اما رها نمی‌کند... مردم با شنیدن داستان او گریستند... آنگاه حکم بر وی اجرا شد... 📖﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا يَعۡمَلُ ٱلظَّلِمُونَۚ﴾ [إبراهيم: 42] «و الله را از آنچه ستمگران انجام می‌دهند غافل مپندار» ✅به داستان این دختر پاکدامن دقت کنید... چگونه فرزندش در مقابل چشمانش کشته شد و جان خود را از دست داد اما به هتک عفت خود راضی نشد... 😔اما این عفت و پاکدامنی کجا و حال برخی دختران این زمانه کجا... برخی حاضر می‌شوند عفت خود را با یک📞تماس تلفنی یا یک هدیه‌ی شیطانی بفروشند یا در پی سخنان شیرین یک فاسق یا شبهه‌ی یک منافق بروند...
... ✍ پسر آیت الله تعریف می کند: روزی با پدر می خواستیم برویم به یک مجلس مهم. وقتی آمدند بیرون خانه، دیدم بدون عبا هستند. گفتم عبایتان کجاست؟ گفتند مادرتان خوابیده و عبا را رویشان کشیده‌ام. به ایشان گفتم بدونِ عبا رفتن، آبروریزی است! ایشان گفتند اگر آبروی من در گروی این عباست و این عبا هم به بهای از خواب پریدنِ مادرتان است، نه آن عبا را می‌خواهم، نه آن آبرو را... من از این آبرو صرف‌نظر می‌کنم! 📚منبع: خبرگزاری حوزه
🔆 (خویی) (عج) در زمان مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي جدّ مرحوم آية اللّه آقاي حاج شيخ بهاءالدّين محلاّتي شخصي با لباس مندرس و کوله پشتي وارد مدرسه خان شيراز مي شود و از خادم مدرسه اطاقي مي خواهد. خادم به او مي گويد: بايد از متصدّي مدرسه که آن وقت شخصي به نام سيّد رنگرز بوده درخواست اطاق بکني. لذا آن شخص به متصدّي مدرسه مراجعه مي کند و درخواست اطاق مي نمايد. او در جواب مي گويد: اينجا مدرسه است و تنها به طلاّب علوم دينيّه حجره مي دهيم. 🔅آن شخص مي گويد: که اين را مي دانم ولي در عين حال از شما اطاق مي خواهم که چند روزي در آنجا بمانم. متصدّي مدرسه ناخودآگاه دستور مي دهد که به او اطاقي بدهند تا او در رفاه باشد. آن شخص وارد اطاق مي شود و در را به روي خود مي بندد و با کسي رفت و آمد نمي کند. خادم مدرسه طبق معمول، شبها درِ مدرسه را قفل مي کند 🔅 ولي همه روزه صبح که از خواب برمي خيزد مي بيند در باز است. بالاخره متحيّر مي شود و قضيّه را به متصدّي مدرسه مي گويد. او به خادم مدرسه دستور مي دهد امشب در را قفل کن و کليد را نزد من بياور تا ببينم چه کسي هر شب در را باز مي کند و از مدرسه بيرون مي رود. صبح باز هم مي بيند در مدرسه باز است و کسي از مدرسه بيرون رفته است. 🔅آنها بخاطر آنکه اين اتّفاق از شبي که آن شخص به مدرسه آمده افتاده است به او ظنين مي شوند و متصدّي مدرسه با خود مي گويد حتما در کار او سرّي است ولي موضوع را نزد خود مخفي نگه مي دارد و روزها مي رود نزد آن شخص و به او اظهار علاقه مي کند و از او مي خواهد که لباسهايش را به او بدهد تا آنها را بشويند و با طلاّب رفت و آمد کند، ولي او از همه اينها ابا مي کند و مي گويد من به کسي احتياج ندارم. مدّتي بر اين منوال مي گذرد تا اينکه يک شب مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي (جدّ مرحوم آية اللّه حاج شيخ بهاءالدّين محلاّتي) و متصدّي مدرسه را در حجره خود دعوت مي کند و به آنها مي گويد چون عمر من به آخر رسيده قصّه اي دارم براي شما نقل مي کنم و خواهش دارم مرا در محلّ خوبي دفن کنيد. ✅ اسم من عبدالغفّار و مشهور به مشهدي جوني اهل خوي و سرباز هستم. من وقتي در ارتش خدمت سربازي را مي گذراندم روزي افسر فرمانده ما که سنّي بود به حضرت فاطمه زهراء (سلام اللّه عليها) جسارت کرد من هم از خود بي خود شدم و چون کنار دست من کاردي بود و من و او تنها بوديم آن کارد را برداشتم و او را کشتم و از خوي فرار کردم و از مرز گذشتم و به کربلا رفتم، مدّتي در آنجا ماندم سپس در نجف اشرف و بعد در کاظمين و سامراء مدّتها بودم. روزي به فکر افتادم که به ايران برگردم و در مشهد کنار قبر مطهّر حضرت عليّ بن موسي الرّضا (عليه السّلام) بقيّه عمر را بمانم. 🔅ولي در راه به شيراز رسيدم و در اين مدرسه اطاقي گرفتم و حالا مشاهده مي کنيد که مدّتي است در اينجا هستم. آخرهاي شب که براي تهجّد بر مي خواستم مي ديدم قفل و در مدرسه براي من باز مي شود 🔅و من در اين مدّت مي رفتم در کنار کوه قبله و نماز صبح را پشت سر حضرت وليّ عصر روحي فداه مي خواندم و من بر اهل اين شهر خيلي متاءسّف بودم که چرا از اين همه جمعيّت فقط پنج نفر براي نماز پشت سر امام زمان (عليه السّلام) حاضر مي شوند. مرحوم حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي و متصدّي مدرسه به او مي گويند انشاءاللّه بلا دور است و شما حالا زنده مي مانيد بخصوص که کسالتي هم نداريد. او در جواب مي گويد: نه غيرممکن است که فرمايش امامم حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) صحيح نباشد همين امروز به من فرمودند که تو امشب از دنيا مي روي. بالاخره وصيّتهايش را مي کند ملافه اي روي خودش مي کشد و مي خوابد 🔅و بيش از لحظه اي نمي کشد که از دنيا مي رود. فرداي آن روز مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي به علماء شيراز جريان را مي گويد و مرحوم آقاي حاج شيخ مهدي کجوري و خود مرحوم محلاّتي اعلام مي کنند که بايد شهر تعطيل شود و با تجليل فراوان مردم از او تشييع کنند. 🔅بالاخره او را در قبرستان دارالسّلام شيراز، طرف شرقي چهار طاقي دفن مي نمايند و الا ن قبر آن بزرگوار مورد توجّه خواص مردم شيراز است و حتّي از او حاجت مي خواهند و مکرّر علماء و مراجع تقليد مثل مرحوم آية اللّه محلاّتي به زيارت قبر او مي رفتند و مي روند. قبر او در قبرستان شيراز معروف به قبر سرباز يا قبر توپچي است.
خیال ظهور امید معنوی . اللهم عجل لولیک الفرج
... ‼️ مبادلهٔ زنان و دختران در مقابل مواد غذایی.... ☑️ آقا امام صادق علیه‌السلام فرمودند: در آن هنگام که سفیانی خروج می‌کند، مواد غذایی کم شده، قطحی به مردم روی می‌آورد و باران کم می‌بارد. ‼️شدت گرسنگی و عمق فاجعهٔ قحطی تا جایی ست که عده‌ای مجبور می‌شوند دختران و زنان خود را برای گرفتن اندکی غذا مبادله کنند: ‼️حضرت مهدی (عج) ظهور نمی‌کند تا آن که شخص (از شدت فقر و تنگدستی) دختر یا کنیز زیبای خود را به بازار می آورد و می‌گوید: کیست که این دختر را از من بخرد و در برابر آن خوراک بدهد؟ در این شرایط است که مهدی علیه‌السلام ظهور می کند. 📗نشانه‌هایی از دولت موعود 📗مستدرک الوسائل 📗الارشاد(شیخ مفید) 📗اعلام الوری، ص ۴۵۶ 📗کنز العمّال، ج۱۱، ص۲۴۹ کاری که قرار است فردا به اجبار از سر اضطرار انجام دهیم، امروز که در ساحل نجات هستیم انجام دهیم وگرنه باید منتظر بود امر به نهایت رسد... ☑️ رسول اکرم صلوات الله علیه فرمودند: «چهار فتنه بر شما فرود آید: در اولی خون‌ها مباح می شود؛ در دومی خون‌ها و ثروت‌ها مباح می‌گردد؛ در سومی خون‌ها و ثروت‌ها و ناموس‌ها مباح می‌شود؛ و در چهارمی آشوبی کور و کر جهان را مضطرب می‌سازد؛ آن چنان که کشتی غول پیکر آب های مجاور را مضطرب کند» 📗 روزگار رهایی ص ۸۹۶ ✍ این روایات برای کل جهان است و مختص به ایران عزیز نیست.. با درایت رهبر عزیز نائب عام امام زمان عج اسیب زیادی به کشور ما نخواهد رسید و باید در انتخابات آینده برای نجات کشور و ملت دولت_اسلامی تشکیل دهیم... ☑️ به حول و قوه الهی ایران عزیز و ملت ایران از این قحطی با قدرت و عبور خواهند کرد و اسیبی به مردم نخواهد رسید.. ‼️ بیشتر روایات مربوط به منطقه شامات است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا