eitaa logo
❤عشـــق مـن مهــــدی❤
1هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.1هزار ویدیو
113 فایل
🔸مهـــــدویت 🔸اخــبارظهــــور و منطقه 🔸حدیث واخلاق 🔸️خانواده مهدوی کپی از کانال ازاد است اقا تنهاست. ارتباط با مدیر @Yamahdibeia تبادل نداریم❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌿🌸🌿🌸🌿 ......... ..... حالا ديگر آفتاب بالا آمده است، مردم مكّه متوجّه مى شوند كه در مسجد الحرام خبرهايى است. آنها از يكديگر سؤال مى كنند: اين كيست كه در كنار كعبه ايستاده است و گروهى گرد او را گرفته اند؟ در اين ميان صدايى در همه جا طنين انداز مى شود. گوش كن ! اين صداى جبرئيل است: "اى مردم! اين مهدى آل محمّد است، از او پيروى كنيد". همه مردم دنيا اين صدا را مى شنوند. عجيب اين است كه هر كسى اين ندا را به زبان خودش مى شنود، اگر عرب زبان است به زبان عربى مى شنود، اگر فارس زبان است به زبان فارسى. وقتى مردم اين ندا را شنيدند با يكديگر در مورد ظهور سخن مى گويند و مى فهمند كه وعده خدا فرا رسيده است. مردم مكّه با شنيدن اين ندا به سوى مسجد الحرام هجوم مى آورند تا ببينند چه خبر شده است. آنان مى بينند كه امام با يارانش جمع شده اند. اكنون امام مى خواهد با مردم سخن بگويد به نظر شما اوّلين سخن امام با مردم چيست؟ امام به كنار كعبه مى رود و به خانه خدا تكيه مى زند و چنين مى گويد: "اى مردم ! من مهدى، فرزند پيامبر هستم. هر كس مى خواهد آدم و ابراهيم و موسى و عيسى و محمّد(عليهم السلام) را ببيند، مرا ببيند ! اى مردم من شما را به يارى مى طلبم. چه كسى مرا يارى مى كند؟". و اكنون يك امتحان بزرگ الهى در پيش روى مردم مكّه است; زيرا با اينكه امام بيش از هزار سال عمر دارد; امّا به شكل يك جوان ظهور كرده است. مردم مكّه در شك و ترديد هستند، گروهى از آنها باور نمى كنند كه اين جوان، همان مهدى(ع) باشد. آنها دسيسه مى كنند و تصميم مى گيرند تا امام را به قتل برسانند; ولى فراموش كرده اند كه امام چه ياران باوفايى دارد، يارانى كه عهد بسته اند تا آخرين نفس از امام دفاع كنند. 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 @zohornzdikhst
يادم نمى رود روزى كه براى شنا به استخر رفته بودم، البتّه من شناگر ماهرى نيستم، بيشتر مواقع، براى رفع خستگى به آب مى زنم. همين طور كه مشغول شنا بودم، نگاهم به نوجوانى ده ساله افتاد كه داشت در آب دست و پا مى زد، او ناخودآگاه به قسمت عميق تر استخر آمده بود، خداى من! او داشت در آب غرق مى شد! با عجله به سوى او رفتم، او را در آغوش گرفتم و از آب بيرون آوردم و به كنار استخر بردم، بعد از مدّتى حال او خوب شد، امّا من هيچ گاه اين خاطره را فراموش نمى كنم، وقتى كه آن نوجوان در حال غرق شدن بود، با تمام وجودش التماس مى كرد كه كسى او را نجات بدهد. او حتّى نمى توانست فرياد بزند، من فقط چشمان او را مى ديدم كه يك دنيا حرف مى زد. خلاصه آن روز من يك "غريق" را ديدم، كسى كه داشت در آب غرق مى شد. اكنون كه اين خاطره را برايت گفتم، مى خواهم سخنى از امام صادق(ع) را برايت نقل كنم. يك روز ابن سَنان خدمت آن حضرت رسيده بود. آن روز امام به او رو كرد و چنين گفت: ــ اى ابن سَنان! روزگارى فرا مى رسد كه امام شما از ديده ها پنهان مى شود و فتنه ها به سوى شما هجوم آورند; در آن روز فقط كسى نجات پيدا مى كند كه دعاىِ غريق را بخواند. ــ دعاى غريق؟ آيا منظور شما اين است كه بايد مانند كسى دعا كنيم كه در حال غرق شدن است؟ آيا مى شود اين دعا را به من بياموزيد؟ ــ اى سَنان! در آن روزگار سخت، بايد اين دعا را بخوانيد: "يا اللهُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ، يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبي عَلى دينِكَ". اى خداى مهربان و بخشنده! اى كسى كه قلب ها به دست توست، از تو مى خواهم كه قلب مرا بر دين خودت ثابت كنى و مرا از شكّ ها نجات بخشى. 🌹🌹🌹🍃🍃🍃 @Yare_mahdii313 (عج) https://eitaa.com/zohornzdikhst