#آمریکا_زحمت_نکش!!
ایران کشوری است پس از چهار دهه همواره فکر اندیشمندان امریکایی را بخود مشغول کرده و طرح های فراوانی برای سرکوب، براندازی و تحریم و انواع فشارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی را از سوی آمریکاییها برای از پا در آوردنش طراحی نمودهاند، و همیشه مسأله ایران روی میز امریکا مطرح بوده است... ولی بنظر یک راه ساده تر برای از بین بردن ایران وجود دارد... و آن فروپاشی از طریق عناصر درونی است.
با وجود چنین افرادی نیاز به براندازی و حمله نظامی آمریکا نیست!!!
ما در میهن عزیزمان افراد و جریانی داریم که به تعبیر نتانیاهو مایه افتخار و امید اسرائیل در ایران هستند...
جریانی داریم زمانی که دولت يک نظام را در اختيار مي گيرد تا زمينه را براي سقوط همان نظام فراهم سازد و اگر نتواند دولت را در اختيار بگيريد، لشکرکشي خياباني مي کند!
جریانی داریم با ادعای وطن دوستی، در شرایط بحرانی و فشار، از کشورهاي ديگر درخواست تحريم بیشتر و حتي تجاوز نظامي به کشور خود را دارد،
جریانی داریم که در حکومت حضور دارد اما قانون اساسي کشورش را (برخلاف همه جریانات مرسوم سیاسی دنیا) قبول ندارد،
جریانی داریم که عليه متحدان کشورش اقدام میکند، با این حال خود را مدافع کشور میپندارد،
جرياني داریم که دشمن کشورش، آن را پياده نظام خود در آن کشور توصيف میکند،
جریانی داریم که به دنبال خلع سلاح و تضعیف قدرت دفاعی کشور خودش است،
جریانی داریم برخلاف همه جریانات رایج دنیا، به دنبال تجزيه کشور خود است،
جریانی داریم که با عقايد و باورهاي مردم کشورش در حال مبارزه است،
جریانی داریم که وقتي در کشورش حادثه تروريستي رخ میدهد، مدافع حقوق تروریستها میشود،
جریانی داریم که وقتي مفسداني در کشورش به اعدام و زندان محکوم میشوند، فرياد نقض حقوق بشر سر میدهد.
جریانی داریم که هنوز با سالها مدیریت از پس ساخت تکنولوژی نه چندان پیچیده خودرو برنیامده است و همواره بدنبال آنست جریانی را که فناوری موشک و پهباد را با تکنولوژی بسیار پیچیدهتر ساخته را تضعیف و تخریب نماید،
جریانی داریم که سالهاست ظرفیتهای درونی کشور را معطل نگه داشته و کلید حل مشکلات اقتصادی را در بیرون و در مذاکره و کمک بیگانگان جستجو میکند،
جریانی داریم که به بهانه رونق اقتصادی و رفع تحریمها فقط با یک توافق، زیرساخت فناوری هستهای کشورش را با افتخار نابود کرد، و کاری کرد که نه چرخ سانتریفیوژش بچرخد و نه چرخ اقتصادش!
آنان تنها جرياني در جهان هستند که اعضاي آن پس از اتمام دوره مسئوليت خود، يا از کشور خارج میشوند و به اپوزيسيون نظام مي پيوندند يا در داخل کشور مشغول ارتباط و مصاحبه با اپوزيسيون میشوند!
و در نهایت آنان تنها جرياني هستند که میگویند اگر نظام سقوط کند، در حکومت بعدي هم حضور دارند،
بله همان جریان غربگرا را میگویم که در بالاترین سطوح کشور قریب به سی و چند سال حضور دارند و همواره ناکارآمدی خویش را پای کل نظام و کشور تلقی میکنند.
اکنون شما قضاوت کنيد، اگر چنين جرياني در آمريکا یا هر کشوری میبود، آن کشور و نظام چه برخوردي با آن میداشت؟