eitaa logo
❤عشـــق مـن مهــــدی❤
981 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
8.5هزار ویدیو
104 فایل
🔸مهـــــدویت 🔸اخــبارظهــــور و منطقه 🔸حدیث واخلاق 🔸️خانواده مهدوی کپی از کانال ازاد است اقا تنهاست. حرفی اگر بود👇 https://harfeto.timefriend.net/17283860346838 ارتباط با مدیر @Yamahdibeia تبادل نداریم👌
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمَـنِ الرَّحِيمِ من فقط پانزده سال داشتم، تابستان بود و پدرم ما را به مشهد برده بود. من در حرم بودم و منتظر بودم تا اذان ظهر را بگويند و نماز را بخوانم. كنار من يكى رو به قبله ايستاده بود و دعايى را مى خواند. صداى او آن قدر دلنشين بود كه مرا مجذوب خود كرد. قطرات اشك از ديدگانش جارى بود، من هيچ وقت آن روز را فراموش نمى كنم. صبر كردم تا دعاى او تمام شد، از او سؤال كردم كه چه دعايى مى خواندى؟ من تا به حال اين دعا را نشنيده ام. او برايم گفت كه من "زيارت آل ياسين" مى خواندم، او برايم گفت كه خود آقا دستور داده اند تا شيعيانش با اين زيارت به او توجّه پيدا كنند، همه كسانى كه منتظر واقعى آقا هستند، هر روز اين زيارت را مى خوانند. آن روز فهميدم كه اگر دلتنگ آقاىِ خود شدم و دلم هواى او را كرد، مى توانم با او اين گونه سخن بگويم و "زيارت آل ياسين" را بخوانم. بيش از بيست سال از آن ماجرا گذشت و من تصميم گرفتم تا اين كتاب را براى تو بنويسم. دوست داشتم تا تو هم با اين زيارت آشنا شوى، مى خواستم تو هم با امام زمان اين گونه نجوا كنى. خدا را سپاس مى گويم كه اكنون اين كتاب در دست مهربان توست، اين كارى بود كه من انجام دادم، وقتى كتاب به پايان مى رسد، ديگر نوبت خود توست، اميدوارم كه تو هم ديگران را با اين گنج معنوى آشنا سازى. هرروز با هم برگی از این دفتر را ورق میزنیم 💖💖💖💖 https://eitaa.com/zohornzdikhst
مردم اين شهر تو را فراموش كرده اند، تو را از يادها برده اند، من هم تو را فراموش كرده ام! اكنون در اين بيابان غربت گرفتار شده ام، هيچ كس نيست تا به فريادم برسد، من چه بايد بكنم؟ كجا بروم؟ تو كه مى دانى من هيچ پناهى ندارم، از مردم شهر فرارى شده ام، آخر در شهر، كسى به فكر تو نيست، من در جستجوى تو هستم. درست است از تو دور مانده ام، امّا هنوز در قلب من، عشق تو شعله مى كشد. تو خود مى دانى كه من دوستت دارم، مى دانى كه عشق تو را با همه دنيا عوض نمى كنم. مى دانم كه اين دنيا، هيچ وفا ندارد، باور كرده ام كه دير يا زود بايد از اينجا بروم، دل بستن به اينجا كارى بيهوده است، آيا آدم عاقل به "سراب" دل مى بندد؟ تو خودت از حال من باخبر هستى. مى دانى كه من از دل بستن به اين "سراب ها" خسته شده ام! مولاى من! من راه را گم كرده ام، مى خواهم به سوى تو بيايم. مى خواهم با تو سخن بگويم. خدا تو را "مهدى" نام نهاده است و تو را امامِ من قرار داده است، تو همان كسى هستى كه اگر من به سوى تو نيايم و به راه ديگرى بروم، گمراه خواهم شد. آيا تو دست روى دست مى گذارى و براى من هيچ كارى نمى كنى؟ آيا تو فقط منتظر مى مانى تا من به سوى تو بيايم؟ نه، اين طور نيست، تو همانند پدرى مهربان مرا دوست دارى، اين باور من است. وقتى پدرى مى بيند كه فرزند به بيراهه مى رود، دست روى دست نمى گذارد، پدر وقتى مى بيند كه فرزندش به سوى گمراهى مى رود، برمى خيزد، فرزندش را كمك مى كند، دستش را مى گيرد و او را نجات مى دهد، آرى، تو هم دست مرا گرفتى و نجاتم دادى، زودتر از اين كه من سوى تو بيايم، تو به سوى من آمدى!! 🔷️🔷️🔷️🔷️💖🔷️🔷️🔷️🔷️ https://eitaa.com/zohornzdikhst
جانم به فداى تو! مولاى من! باور نمى كردم كه اين قدر زود جواب مرا بدهى، ممنون تو هستم. صداى مهربان تو چه آرامشى به قلب من داد! من ديگر نگران نيستم، من تو را دارم، چرا نگران باشم؟ من مهربانى تو را باور دارم. شايد اگر سراب ها را تجربه نمى كردم، قدر حقيقت را نمى دانستم. اكنون مى دانم سراب چيست، حقيقت چيست. اين تجربه ارزشمندى است كه به آسانى آن را به دست نياورده ام. من جوانى خويش را فروخته ام و اين تجربه را خريده ام. من به سوى تو مى آيم... من دل شكسته ام، من را ببخش اگر به ياد تو نبودم، من شرمنده ام، اشك مرا ببين... من فداى تو شوم! همه هستى من فداى تو باد، من خوب مى دانم هر كس بخواهد به سوى خدا برود، بايد به سوى تو آيد و به تو توجّه كند، هر كس راه غير تو را برود، هرگز به مقصد نمى رسد. اكنون مى خواهم به سوى خدا و به سوى تو آيم... گفتى كه مى خواهى به سوى من بيايى، پس "بسم الله" را بر زبان جارى كن و "زيارت آل ياسين" را بخوان! تو اين گونه با من سخن بگو! اين گونه راز دل خود بيان كن! در آغاز هر كارى نام خدا را به زبان جارى كن! تو بايد مهربانى خدا را ياد كنى، بايد بار ديگر به خودت يادآور شوى كه خدا در اوج زيبايى و مهربانى است. او بوده است كه تو را آفريده و نعمت هاى زيادى به تو داده است، او در حقّ تو مهربانى كرده است كه تو توانستى راه را از چاه تشخيص دهى و به اين سو بيايى. اكنون كه خدا را ياد نموده اى تو مى خواهى به سوى خدا بروى، تو مى خواهى به سوى من بيايى، پس سخن آغاز كن، اين گونه با من سخن بگو: سلامٌ على آل ياسين! من آماده ام تا تو را با "زيارتِ آل ياسين" زيارت كنم. من مى خواهم چهل بار بر تو سلام كنم. چرا چهل سلام؟ من مى خواهم عشق و ولاىِ خود را به تو كه امامِ من هستى، نشان بدهم. درست است كه در روزگار "غيبت" گرفتار شده ام و تو از ديده ها پنهان هستى، امّا من تو را در مقابل خود مى بينم و به تو سلام مى كنم. من چهل بار به تو سلام مى كنم، مى خواهم بگويم كه همواره به ياد تو هستم، من از آنِ تو هستم و در گروه تو هستم. من با تو سخن مى گويم، من زائر تو هستم، گويى در روبروى تو ايستاده ام و به تو سلام مى كنم. سلام بر تو كه آقاى من و امام من هستى... ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://eitaa.com/zohornzdikhst
سلام بر "آلِ ياسين"! اين اوّلين سلام من است، اين گونه بر تو و خاندان تو سلام مى كنم. شما "آل ياسين" هستيد. خدا در قرآن، پيامبر را "ياسين" ناميده است، و شما هم خاندان او هستيد، "آل ياسين"، همان "آل محمّد" است. آرى! "ياسين" نامى از نام هاى پيامبر مى باشد. من در روز بارها و بارها بر شما درود مى فرستم، در تشهّد نماز مى گويم: "اللهمَّ صَلِّ على محمّد و آل محمّد، بارخدايا! بر محمّد و آل محمّد درود بفرست". مى دانم وقتى صلوات مى فرستم، خداوند رحمت خود را بر من نازل مى كند، صلوات نور است و باعث روشن شدن دل من مى شود و تاريكى ها را از دل مى زدايد. من در اينجا، به چهارده معصوم پاك سلام و درود مى فرستم. سلام من بر پيامبر، على، فاطمه، حسن، حسين و همه امامان معصوم(عليهم السلام) كه از نسل حسين(ع) هستند. مهدى جان! سلام بر تو كه مرا به سوى خدا فرا مى خوانى! تو دست مرا مى گيرى و به سوى خدا مى برى. فقط تو هستى كه مى توانى راه خدا را به من نشان بدهى، راهى كه درست است و هيچ گمراهى ندارد. تو هدايت گر همه آفريده هاى خدا هستى، فرشتگان هم اگر بخواهند به خدا نزديك شوند، بايد نزد تو بيايند. تو حجّت خدا بر همه هستى. علم و دانش تو فراتر از ديگران است، خدا به تو مقامى بس بزرگ داده است و براى همين است كه تو مى توانى همه را به سوى خدا ببرى. آرى! در جهان هستى، معلّمى همچون تو پيدا نمى شود، هر كس بخواهد به كمال و رستگارى برسد، بايد شاگردى تو را بنمايد، همان گونه كه فرشتگان همه از تو درس آموخته اند. خدا نورِ تو را قبل از خلقت آسمان ها و زمين آفريد، آن وقتى كه هنوز خدا عرش خود را هم خلق نكرده بود. آرى! وقتى خدا اراده كرد كه جهان هستى را بيافريند، ابتدا نورى آفريد. آن نور، حقيقتِ شما بود. تو و پدران پاك تو، نورى واحد هستيد. شما بوديد و غير از شما هيچ آفريده ديگرى نبود، آن روز، شما حمد و ستايش خدا را مى گفتيد. چهارده هزار سال بعد از آن، خداوند عرش خود را آفريد، آن وقت نور شما را در عرش خود قرار داد. آرى! من سخن از خلقت نورِ شما مى گويم، سخن در مورد خلقت جسم شما نيست، خدا نور شما را خلق كرد و هزاران سال بعد زمين را آفريد و سپس جسم شما را خلق كرد. سخن من پيرامون آفرينش نورِ شماست، نورى كه جسم نبود، آن نور، در واقع، روح شما بود، روح، از جنس خاك نيست، اين جسم است كه از خاك آفريده شده است. خداوند روح شما را هزاران سال قبل از خلقت عرش خود آفريد. نورِ شما ساليان سال، در عرش خدا و ملكوت خدا بود، نور شما در آنجا عبادت خدا را مى نمود، بعد از آن خدا بر بندگانش منّت نهاد و شما را به اين دنياى خاكى آورد. شما آمده ايد تا راه خدا را نشان ما بدهيد، آمده ايد تا اين دنياى تاريك را با نور خود روشن كنيد، آمده ايد تا دستگيرى كنيد و همه را به سعادت و رستگارى برسانيد. 🌻🌻🌻🌻💖🌻🌻🌻🌻 https://eitaa.com/zohornzdikhst
مهدى جان! سلام بر تو كه "بابُ الله" هستى! هر كس مى خواهد به سوى خدا برود، بايد به سوى تو رو كند، هر كس مى خواهد به هدايت برسد بايد با تو آشنا شود. فقط از راه تو مى توان به خدا رسيد. اگر كسى تو را نشناسد و با تو بيگانه باشد و در راهى كه تو به آن رهنمون هستى گام برندارد، هرگز به مقصد نخواهد رسيد و چيزى جز پشيمانى نصيب او نخواهد شد. هر كس محبّت تو را به دل داشته باشد، محبّت خدا را در دل دارد، هر كس بغض و كينه تو را داشته باشد، بغض خدا را دارد. هر كس به تو پناه بياورد، به خدا پناهنده شده است. آرى! خشنودى تو، خشنودى خداست، خشم تو، خشم خداست. سلام بر تو كه دين خدا را زنده مى كنى، تو يارى كننده دين خدا هستى. تو پرچم "توحيد" را در سرتاسر دنيا به اهتزاز درمى آورى. تو نام خدا و ياد او را جهانى خواهى كرد، تو به جنگ همه سياهى ها و ظلم ها خواهى رفت و زيبايى ها را به تصوير خواهى كشيد. چه روز باشكوهى خواهد بود آن روز! روزى كه همه اهل آسمان ها و تمام مردم زمين در شادى و نشاط باشند و عدالت همه جا را فرا گيرد، ديگر از ظلم و ستم هيچ خبرى نباشد. آن روز فقر از ميان رفته باشد، مردم، ديگر فقيرى را نيابند تا به او صدقه بدهند. آن روز مردم به جاى عشق به دنيا، عاشق عبادت شوند و كمال خويش را در عبادت و بندگى خدا جستجو كنند. در آن روزگار، فرشتگان همواره بر انسان ها سلام كنند و در مجالس آن ها شركت كنند. قلب مردم آن قدر پاك شود كه بتوانند فرشتگان را ببينند و خداوند دست رحمت خويش را بر سر مردمان كشد و عقل همه انسان ها كامل شود. روزى كه در هيچ جاى دنيا، شخص بيمارى ديده نشود و همه در سلامت كامل زندگى كنند و هيچ اختلافى در سرتاسر دنيا به چشم نيايد و مردم از هر قبيله و قومى كه باشند در صلح و صفا با هم زندگى كنند. خدا به تو مقامى بس والا داده است، هر كس از تو روى برگرداند و با تو دشمنى كند، از دين خدا بيرون رفته است. خداوند در مورد ولايت تو سفارش بسيار زيادی فرموده است 🔷️🔷️🔷️🔷️🌹🔷️🔷️🔷️🔷️ https://eitaa.com/zohornzdikhst
سلام اى ذخيره خدا در روى زمين! اين سخن خدا در قرآن است: (بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيرٌ لَّكُم إِن كُنتُم مُّؤمِنِينَ) اگر شما اهل ايمان هستيد بقيّةُ الله برايتان بهتر است. آرى! خدا پيامبران زيادى براى هدايت بشر فرستاد. آن ها براى سعادت بشر زحمات زيادى كشيدند، عدّه زيادى از آنان در اين راه شهيد شدند. اكنون كه پيامبران، همه از اين دنيا رفته اند و مهمان خدا شده اند، فقط تو تنها يادگار آن ها هستى، آرى! تو بازمانده خدا و ذخيره او در روى زمين هستى. من ديده ام كه بعضى افراد، وسايل قيمتى تهيّه كرده و آن را در جايى مطمئن قرار مى دهند. آن وسايل، ذخيره هاى آن ها هستند. تو هم ذخيره هستى. تو "بقيّة الله" هستى! و اين نام چقدر زيباست! بى جهت نبود كه پدر تو را براى شيعيان به اين نام معرّفى نمود، آن روزى كه مردى از شهر قم به شهر "سامرا" آمده بود. او مهمان پدرت بود، نام او، احمد قمّى بود، او به سامرا آمده بود تا بداند امام دوازدهم كيست. او مهمان امام عسكرى(ع) شده بود و نمى دانست چگونه سؤال خود را بپرسد. بعد از لحظاتى، امام عسكرى(ع) او را صدا زد و گفت: "از آغاز آفرينش دنيا تا به امروز، هيچ گاه دنيا از حجّت خدا خالى نبوده است و تا روز قيامت هم، دنيا بدون حجّت خدا نخواهد بود. نعمت هاى خدا كه بر شما نازل مى شود و هر بلايى كه از شما دفع مى شود به بركت وجود حجّت خداست". احمد قمّى رو به امام عسكرى(ع) كرد و گفت: "آقاى من! امام بعد شما كيست؟". امام عسكرى(ع) لبخندى زد و از جا برخاست و از اتاق خارج شد و بعد از مدّتى همراه با تو، وارد اتاق شد و چنين گفت: "اين پسرم مهدى(ع) است كه سرانجام همه دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد، او امام بعد از من است". اشك در چشم احمد قمّى حلقه زد، گريه او از سر شوق بود، او نمى دانست چگونه شكر خدا كند كه توانسته تو را ببيند. در اين هنگام تو با احمد قمّى چنين سخن گفتى: "اَنا بَقِيّةُ الله : من ذخيره خدا هستم". آن روز تو بيش از سه سال نداشتى، خود را بَقيّةُ الله معرّفى كردى، فردا نيز خود را اين گونه معرّفى خواهى كرد. فرداى ظهور را مى گويم. فردايى كه همه جهان در انتظارش است. وقتى كه خدا به تو اجازه ظهور بدهد، به كنار كعبه مى آيى. آن روز فرشتگان دسته دسته براى يارى تو مى آيند. جبرئيل با كمال ادب به نزد تو آمده و چنين مى گويد: "آقاى من! وقت ظهور تو فرا رسيده است". و تو به كنار درِ كعبه رفته و به خانه توحيد تكيه خواهى زد و اين آيه را خواهى خواند: (بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيرٌ لَّكُم إِن كُنتُم مُّؤمِنِينَ) اگر شما اهل ايمان هستيد بقيّةُ الله برايتان بهتر است. آن روز صداى تو در همه دنيا خواهد پيچيد: "من بقيّةُ الله و حجّت خدا هستم" 💐💐💐💐🌹💐💐💐💐 https://eitaa.com/zohornzdikhst
سلام بر تو كه پيمان بزرگ خدايى! همان پيمانى كه خدا بر آن تأكيد زيادى كرده است. من بر سر آن پيمان بزرگ هستم، پيمانى كه خدا از من گرفته است. آن روزى كه خدا روح مرا را آفريد، از من پيمان گرفت. من بر تو و بر پدران تو درود مى فرستم تا اعلام كنم كه بر سر آن پيمان خود هستم. روزى كه خدا هم در قرآن از آن اين گونه ياد مى كند: (أَلَستُ بِرَبِّكُم قَالُوا بَلَى) خدا آن روز با همه سخن گفت، او به همه چنين گفت: آيا من خداى شما نيستم؟ همه در جواب گفتند: آرى! شهادت مى دهيم كه تو خداى ما هستى. بعد از آن، خدا پيامبران خود را معرّفى كرد و سپس نوبت به معرّفى كسانى رسيد كه جانشينان پيامبران بودند. خدا آنان را نيز معرّفى كرد، او به همه دستور داد تا از پيامبران و جانشينان آن ها اطاعت كنند. آن روز خدا از تو سخن گفت. اين سخن خدا بود: "من با مهدى، دين خود را يارى خواهم نمود". آن روز بود كه من با نور تو آشنا شدم، تورا شناختم و به مقام تو اعتراف نمودم. آن روز، من پيامبرى محمّد(ص) و امامت دوازده امام را پذيرفتم، عهد كردم كه از آنان اطاعت كنم. آرى! خدا از من پيمان گرفت، همان گونه كه از تو پيمان گرفت و تو پيمان خدا را قبول نمودى. تو عهد كردى كه بر مشكلات غيبت صبر كنى، همه تنهايى ها و غربت ها را تحمّل كنى. آرى! تو عهد كرده اى كه از همه پيامبران و امامان، صبر بيشترى داشته باشى! قلب تو، آماج غم ها و غصّه ها باشد. 🔶🔶🔶🔶💖🔶🔶🔶🔶 https://eitaa.com/zohornzdikhst
خدا به تو خبر داد كه تو روزگارى دراز در پس پرده غيبت خواهى بود، در آن روزگار، شيعيان تو به سختى ها و بلاهاى زيادى گرفتار مى شوند، تو همه آن بلاها را با چشم مى بينى و بايد صبر كنى! تو مى بينى كه دشمنان چه ستم ها مى كنند و خون دوستان تو را به زمين مى ريزند، قلب تو از آن همه بلاها سخت به درد مى آيد، امّا تو عهدى با خداى خويش دارى كه صبر كنى. تو راضى به رضاى خدا هستى. صبر تو، صبرى زيباست، صبر مى كنى تا آن زمانى كه خدا خودش به تو اجازه ظهور بدهد. آن وقت تو به ميدان مى آيى و همه ظلم و ستم ها را نابود مى كنى، و چه شكوهى خواهد داشت آن روز كه خدا به تو اجازه ظهور بدهد. روزى كه تو كنار كعبه خواهى بود، فرشتگان براى يارى تو خواهند آمد. آن روز مسجد الحرام پر از صف هاى طولانى فرشتگان مى شود. جبرئيل با كمال ادب نزد تو مى آيد و سلام مى كند و مى گويد: "آقاى من ! اكنون دعاى شما مستجاب شده است". و تو رو به آسمان مى كنى و با خداى خود چنين سخن مى گويى: "بار خدايا! تو را حمد و ستايش مى كنم كه به وعده خود وفا كردى و من را وارثِ زمين قرار دادى". و تو ياران خود را صدا مى زنى و مى گويى: "اى ياران من ! اى كسانى كه خدا شما را براى ظهور من ذخيره كرده است به سويم بياييد". با قدرت خدا، ياران تو، خود را به مسجد الحرام مى رسانند. همه آن ها كنار درِ كعبه، دور تو جمع مى شوند و با تو بيعت مى كنند.. 🔺🔺🔺🔺🔹🔺🔺🔺🔺 https://eitaa.com/zohornzdikhst