eitaa logo
❤عشـــق مـن مهــــدی❤
978 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
8.5هزار ویدیو
104 فایل
🔸مهـــــدویت 🔸اخــبارظهــــور و منطقه 🔸حدیث واخلاق 🔸️خانواده مهدوی کپی از کانال ازاد است اقا تنهاست. حرفی اگر بود👇 https://harfeto.timefriend.net/17283860346838 ارتباط با مدیر @Yamahdibeia تبادل نداریم👌
مشاهده در ایتا
دانلود
😳 شاه مردم را دوست داشت بخاطر همین دستور کشتار نداد؟ شبکه‌ها و افراد سلطنت طلب به نوجوانان امروز می‌گویند: شاهنشاه چون مردم و ملت خود را دوست داشت، کشور را کرد تا رخ ندهد و خونی ریخته نشود❗️ جسارتا دروغ به این بزرگی حقیقتا نوبر است، شاه گرفتار شد! چطور؟ ۱۹ دی ۵۶ کشتار مردم قم رخ داد روز بعد مردم برای کشته های قم یادبود گرفتند با درگیری بین ارتش و مردم تبریز تعداد زیادی کشته و مجروح شدند. چهارم در یزد، اهواز و جهرم مردم برای کشته شدگان تبریز برپاکردند! دوباره درگیری و کشتار به راه افتاد. بیست و یک شهر برای مردم یزد، جهرم اهواز چهلم برگزار کرده و به تظاهرات پرداختند. این چهلم ها کمر حکومت پهلوی را شکست تا به واقعه جمعه سیاه و کشتار عظیم ۱۷ شهریور میدان ژاله رسید انقدر حجم کشته ها بالا بود که صبح روز بعد و از همکاری با رادیو استعفا دادند و موج عظیمی براه افتاد. این کشته ها فقط مربوط به تاریخ ۱۹ دی ۵۶ تا ۲۲ بهمن ۵۷ است یعنی حدود ۱۳ ماه، اگر همه کشتار و اعدامهای طول حکومت محمدرضاپهلوی از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ (۳۷ سال)مورد بررسی قرار گیرد بسیار فراتر از این موارد خواهد بود.
‍ 📌 چند نکته _بدون احساسات_ درباره ۱. با آوازهای هنرمندانه و کم‌نظیرش، قدرت و ظرفیت بالای «شعر ایرانی» و به خصوص «غزل فارسی» را به رخ کشید. ۲. با هر آهنگسازی کار نکرد، سعی کرد با بهترین‌های موسیقی ایران همکاری کند، بیشتر از همه زنده‌یادان پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی و بعد آهنگسازانی چون فرامرز پایور، حسین علیزاده، داریوش پیر نیاکان و مجید درخشانی. ۳. هر شعری را هم نمی‌خواند، بیشتر از گذشتگان می‌خواند، آن‌هم اکثرا سعدی و حافظ و باباطاهر و‌ از معاصران آن‌مقداری که خواند بیشتر از همه هوشنگ ابتهاج بود، بعد شاعرانی مثل مهدی اخوان ثالث، محمدرضا شفیعی کدکنی، رهی معیری و فریدون مشیری و تک و توکی هم از سیاوش کسرایی، سهراب سپهری و علی معلم دامغانی. برای نوآوری خیلی ریسک نمی‌کرد اما خب نتیجه هم هیچ‌وقت بد نمی‌شد. ۴. در حوزۀ آموزش هم فعال بود و شاگردان بسیاری را تربیت کرد؛ خیلی از خواننده‌های نسل‌های بعد از شاگردان او بودند: علی جهاندار، مظفر شفیعی، سیدحسام الدین سراج، محسن کرامتی، قاسم رفعتی، ایرج بسطامی و.... ۵. در دوران قدرت‌گرفتن دوبارۀ موسیقی پاپ، سنگر آبرومندی برای موسیقی سنتی بود. ۶. به‌نظر بنده در آلبوم‌هایی مثل «نوا»، «عشق داند»، «سر عشق»، «دستان»، «پیام نسیم»، «زمستان است» نمونه‌های قدرتمند و بی‌نظیری از آواز ایرانی را ارائه کرد. ۷. در آلبوم‌هایی مثل «بر آستان جانان»، «یاد ایام»، «دلشدگان»، «شب سکوت کویر» و «بی‌تو به سر نمی‌شود» نیز تعدادی از بهترین تصنیف‌های روزگار خود را خواند. ۸. در آلبوم‌های «چاووش» در کنار شهرام ناظری صدای مظلومیت و انقلاب مردم مسلمان ایران شد، چنانچه با ربنا و چند کار دیگر عهد جوانی صدای معنویت این مردم. محمد رضا شجریان چه بخواهیم چه نخواهیم از بزرگان موسیقی ایرانی بوده و هست و خواهد بود و کارنامه‌اش به خاطر سه مولفه «استعداد»، «تلاش» و «هوشمندی و ذکاوت» سرانجام در داوری هنری نمره بسیار بالایی می‌گیرد. او فقط یک خواننده نبود که استعداد و قدرت خداداد آواز داشته باشد، بلکه دانش و هوش موسیقایی گسترده‌ای داشت. ویژگی دیگری هم که او را از هم‌نسلانش متمایز می‌کرد این بود که در کنار هنرمندبودن، یک «مدیر هنری» هم بود. همۀ آنچه گفتم _با اتکا به آشنایی‌ام از دوران نوجوانی با آثار او_ فقط در محدودۀ «داوری هنری» بود. دو داوری دیگر هم در کار است. یکی «داوری سیاسی و اعتقادی» است که دیگر دوست ندارم بنویسمش. و دیگری «داوری اخلاقی و انسانی» است که آن را هم دوست ندارم بنویسم، ولی حداقل باید اشاره‌ای کنم. چون تاثیر یک هنرمند بر جامعه و جهان فقط در حوزه آثار هنری‌اش نیست بلکه در حوزه رفتار و کردارهای پشت صحنه اجرا هم هست. شاید بعضی رفتارها تاثیر چندانی ندارند، اما بعضی هم تاثیر فراوانی دارند. شجریان جدا از هنرش با رفتارش تاثیر بسیاری بر هم‌صنف‌های خودش و جامعه ایران گذاشت. آنقدر این رفتارها زیادند و متاسفانه تلخ که شگفت‌زده می‌شویم چرا نمی‌شنیدیمشان و نمی‌شنویمشان، مسئله‌ای که بازمی‌گردد به همان توان مدیریتی، ذکاوت و فهم رسانه‌ای بالای شجریان. از اتفاق مالی که برای «علی آبچوری» (قوشمه نواز آلبوم شب سکوت کویر) افتاد، تا موضوع سرقت تصنیف یاد ایامی از «حاج قربان سلیمانی»، تا سرکارگذاشتن و ضبط پنهانی ردیف استادش «عبدالله خان دوامی»، تا بازی‌هایی که سر شاگرد مظلوم و جوانش ایرج بسطامی درآورد، تا سرقت نوار آلبوم بیداد از محمدرضا لطفی، تا اختلافات شدیدی که با پرویز مشکاتیان داشت، تا بلاهایی که سر علیرضا افتخاری آورد و... این‌ها چیزهایی است که در تاریخ هنر و موسیقی کشور باید ثبت شود. نمی‌گویم لزوما ثبت می‌شود و می‌ماند، چون رسانه می‌تواند تاریخ را تحریف کند. اما وقتی می‌خواهیم حیات هنری یک هنرمند را داوری کنیم، مخصوصا کسی که رسانه‌ها با یکدیگر مسابقه تقدس‌سازی از او گذاشته‌اند، باید از منظر انسانی و اخلاقی نیز او را داوری کنیم و بپرسیم چه رفتاری با دیگر انسان‌ها داشته و چه تاثیری بر سرنوشتشان گذاشته است. اکثر افرادی که گفتم و نگفتم و استاد شجریان بیدادگرانه با آنان برخورد کرده نیز درگذشته‌اند و البته برای هیچ کدامشان تجمعی مقابل بیمارستان برگزار نشد و تسلیت مرگشان این‌مقدار شأنیت‌آور نبود (حتی برای کسانی که در واقعیت زندگی خود حوصله نداشته‌اند پنج تا آواز کامل هم از شجریان گوش کنند).