📚 پرسش مهدوی
موضوع: بهترین هدیه به #امام_عصر علیهالسلام
بهترین هدیهای که میتوان به امام عصر علیهالسلام هدیه کرد، چیست؟
پاسخ استاد مویدی حفظهالله:
اول و مهمتر از همه، #گناه نکردن؛ در مواقعی که خطر گناهکاری انسان را تهدید میکند، حضرت علیهالسلام را یاد کنید و از گناه پرهیز کنید (گناه فعلی یا قولی)
دوم، بارها گفتهام که در طول شبانهروز دستکم یک بار به زیر آسمان روید، دست بر سر گذارده و این گونه به حضرت عرض سلام کنید:
«السلّام علیکَ یا بقیةَ الله السلامُ علیک یا اَبا صالح و رحمة الله و برکاته المُستَغاثُ بِکَ یا صاحبَ الزمان، المُستَعانُ بِکَ یا صاحبَ الزمان!»
در زمانی که حضرت را با این عبارت خطاب میکنید، آنچه را که میخواهید (نیازهای #مُلکی و #مادی و یا #ملکوتی و #معنوی) از حضرتش مسئلت کنید! بهویژه حوائج معنوی! مثل این که پشت خط امور معنوی ماندهای و یا از شر گناه یا رذیلهای اخلاقی نمیتوانی رها شوی! این دستور را در هر شبانهروز حتما یک بار ادا کنید!
البته با تعبیری دیگر نیز میتوان حضرت را خطاب کرد؛ «السلّام علیکَ یا بقیةَ الله السلامُ علیک یا اَبا صالح و رحمة الله و برکاته المُستَغاثُ بِکَ یا مَهدی المُستَجیرُ بِکَ یا صاحب الزمان»
باید گفت که این عبارت را مرحوم کشمیری فرموده بودند که از عطیههای الهی است که بنده به شما میگویم.
→ @zohur_media
♨️ ماجرای شیخ انصاری و امام زمان
🔹 یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: «نیمه شبی در #کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من #چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
🔸 از بیم آنکه مبادا کسی در #کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن میگفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.
🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت #امام_عصر اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
☑️ سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.
📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
"خدا به گمون بندشه"
چند سال پیش بود؛
جایی شنیدم، پسری به مادرش شکایت می برد که انگار خدا صدایم را نمی شنود.
مادرش گفت: اینطور نگو مادر، خدا به گمون بندشه.
اولش عجیب بود. به نظرم مفهمومی نداشت.
کم کم آدم هایی را دیدم که در هر شرایطی نا امید نمی شوند چون باور دارند خدا صابر است عادل است و مهربان.
دیدم چگونه مهربانند، عادلند و صبور!
مردمی را دیدم که خدا را ندیده می گیرند و کارها بیشتر از بیش درهم می تند.
نه اینکه هرکس خدا را باور داشت مسلمان بود. یا هرکس خدا را نداشت
نا مسلمان.
که چه بسیارند معکوس آن!
حرف و کلام چیز دیگری است، بحث امید است. همانطور که در قرآن فرمود:
"کسانی که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من ناامیدند و برای آنها عذابی دردناک است."
بحث کفر است به خدای این سحرگاهان.
کافران خدا را نمی بینند. و اگر نا امید شوی، بر خدا کافری!
از خدا نا امید نشوید حتی اگر جز سیاهی افقی نیست، کربلا را اگر در تاریخ بخوانید جز کشتار و غم چیزی نیست.
ولی زنی در آن کشتار جز زیبایی ندید، او خدا را زیبا می دید و امید داشت؛ زیرا می دانست؛
خدا یعنی امید و امید یعنی خدا!
آخر کربلا چه شد؟ به راستی که ماند و که رفت؟
نمی توان نا امید باشی و باور به خدا و امامش داشته باشی.
سلام امروز را هدیه می کنم به مردی که از او صبر را در این فصل انتظار به ارث برده ایم.
یادتان باشد؛
"خدا به گمون بندشه"
گمان ببرید که آن مرد آمدنیست! امید داشته باشید.
خدا را چه دیدی؛
شاید این نماز عید را با او اقامه کردیم.
#سلام آخرین امام
#امام_عصر علیه السلام
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
"خدا به گمون بندشه"
چند سال پیش بود؛
جایی شنیدم، پسری به مادرش شکایت می برد که انگار خدا صدایم را نمی شنود.
مادرش گفت: اینطور نگو مادر، خدا به گمون بندشه.
اولش عجیب بود. به نظرم مفهمومی نداشت.
کم کم آدم هایی را دیدم که در هر شرایطی نا امید نمی شوند چون باور دارند خدا صابر است عادل است و مهربان.
دیدم چگونه مهربانند، عادلند و صبور!
مردمی را دیدم که خدا را ندیده می گیرند و کارها بیشتر از بیش درهم می تند.
نه اینکه هرکس خدا را باور داشت مسلمان بود. یا هرکس خدا را نداشت
نا مسلمان.
که چه بسیارند معکوس آن!
حرف و کلام چیز دیگری است، بحث امید است. همانطور که در قرآن فرمود:
"کسانی که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من ناامیدند و برای آنها عذابی دردناک است."
بحث کفر است به خدای این سحرگاهان.
کافران خدا را نمی بینند. و اگر نا امید شوی، بر خدا کافری!
از خدا نا امید نشوید حتی اگر جز سیاهی افقی نیست، کربلا را اگر در تاریخ بخوانید جز کشتار و غم چیزی نیست.
ولی زنی در آن کشتار جز زیبایی ندید، او خدا را زیبا می دید و امید داشت؛ زیرا می دانست؛
خدا یعنی امید و امید یعنی خدا!
آخر کربلا چه شد؟ به راستی که ماند و که رفت؟
نمی توان نا امید باشی و باور به خدا و امامش داشته باشی.
سلام امروز را هدیه می کنم به مردی که از او صبر را در این فصل انتظار به ارث برده ایم.
یادتان باشد؛
"خدا به گمون بندشه"
گمان ببرید که آن مرد آمدنیست! امید داشته باشید.
خدا را چه دیدی؛
شاید این نماز عید را با او اقامه کردیم.
#سلام آخرین امام
#امام_عصر علیه السلام
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ "خدا به گمون بندشه"
چند سال پیش بود؛ جایی شنیدم، پسری به مادرش شکایت می برد که انگار خدا صدایم را نمی شنود.
مادرش گفت: اینطور نگو مادر، خدا به گمون بندشه. اولش عجیب بود. به نظرم مفهمومی نداشت. کم کم آدم هایی را دیدم که در هر شرایطی نا امید نمی شوند چون باور دارند خدا صابر است عادل است و مهربان.
دیدم چگونه مهربانند، عادلند و صبور! مردمی را دیدم که خدا را ندیده می گیرند و کارها بیشتر از بیش درهم می تند. نه اینکه هرکس خدا را باور داشت مسلمان بود. یا هرکس خدا را نداشت
نا مسلمان . که چه بسیارند معکوس آن!
حرف و کلام چیز دیگری است، بحث امید است. همانطور که در قرآن فرمود:"کسانی که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من ناامیدند و برای آنها عذابی دردناک است."
بحث کفر است به خدای این سحرگاهان. کافران خدا را نمی بینند. و اگر نا امید شوی، بر خدا کافری!
از خدا نا امید نشوید حتی اگر جز سیاهی افقی نیست، کربلا را اگر در تاریخ بخوانید جز کشتار و غم چیزی نیست.
ولی زنی در آن کشتار جز زیبایی ندید، او خدا را زیبا می دید و امید داشت؛ زیرا می دانست؛
خدا یعنی امید و امید یعنی خدا ! آخر کربلا چه شد؟ به راستی که ماند و که رفت؟
نمی توان نا امید باشی و باور به خدا و امامش داشته باشی. سلام امروز را هدیه می کنم به مردی که از او صبر را در این فصل انتظار به ارث برده ایم.
یادتان باشد؛ "خدا به گمون بندشه" گمان ببرید که آن مرد آمدنیست! امید داشته باشید.خدا را چه دیدی؛ شاید این نماز عید را با او اقامه کردیم.
#امام_عصر علیه السلام
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ "خدا به گمون بندشه"
چند سال پیش بود؛ جایی شنیدم، پسری به مادرش شکایت می برد که انگار خدا صدایم را نمی شنود.
مادرش گفت: اینطور نگو مادر، خدا به گمون بندشه. اولش عجیب بود. به نظرم مفهمومی نداشت. کم کم آدم هایی را دیدم که در هر شرایطی نا امید نمی شوند چون باور دارند خدا صابر است عادل است و مهربان.
دیدم چگونه مهربانند، عادلند و صبور! مردمی را دیدم که خدا را ندیده می گیرند و کارها بیشتر از بیش درهم می تند. نه اینکه هرکس خدا را باور داشت مسلمان بود. یا هرکس خدا را نداشت
نا مسلمان . که چه بسیارند معکوس آن!
حرف و کلام چیز دیگری است، بحث امید است. همانطور که در قرآن فرمود:"کسانی که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من ناامیدند و برای آنها عذابی دردناک است."
بحث کفر است به خدای این سحرگاهان. کافران خدا را نمی بینند. و اگر نا امید شوی، بر خدا کافری!
از خدا نا امید نشوید حتی اگر جز سیاهی افقی نیست، کربلا را اگر در تاریخ بخوانید جز کشتار و غم چیزی نیست.
ولی زنی در آن کشتار جز زیبایی ندید، او خدا را زیبا می دید و امید داشت؛ زیرا می دانست؛
خدا یعنی امید و امید یعنی خدا ! آخر کربلا چه شد؟ به راستی که ماند و که رفت؟
نمی توان نا امید باشی و باور به خدا و امامش داشته باشی. سلام امروز را هدیه می کنم به مردی که از او صبر را در این فصل انتظار به ارث برده ایم.
یادتان باشد؛ "خدا به گمون بندشه" گمان ببرید که آن مرد آمدنیست! امید داشته باشید.خدا را چه دیدی؛ شاید این نماز عید را با او اقامه کردیم.
#امام_عصر علیه السلام
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ "خدا به گمون بندشه"
چند سال پیش بود؛ جایی شنیدم، پسری به مادرش شکایت می برد که انگار خدا صدایم را نمی شنود.
مادرش گفت: اینطور نگو مادر، خدا به گمون بندشه. اولش عجیب بود. به نظرم مفهمومی نداشت. کم کم آدم هایی را دیدم که در هر شرایطی نا امید نمی شوند چون باور دارند خدا صابر است عادل است و مهربان.
دیدم چگونه مهربانند، عادلند و صبور! مردمی را دیدم که خدا را ندیده می گیرند و کارها بیشتر از بیش درهم می تند. نه اینکه هرکس خدا را باور داشت مسلمان بود. یا هرکس خدا را نداشت
نا مسلمان . که چه بسیارند معکوس آن!
حرف و کلام چیز دیگری است، بحث امید است. همانطور که در قرآن فرمود:"کسانی که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من ناامیدند و برای آنها عذابی دردناک است."
بحث کفر است به خدای این سحرگاهان. کافران خدا را نمی بینند. و اگر نا امید شوی، بر خدا کافری!
از خدا نا امید نشوید حتی اگر جز سیاهی افقی نیست، کربلا را اگر در تاریخ بخوانید جز کشتار و غم چیزی نیست.
ولی زنی در آن کشتار جز زیبایی ندید، او خدا را زیبا می دید و امید داشت؛ زیرا می دانست؛
خدا یعنی امید و امید یعنی خدا ! آخر کربلا چه شد؟ به راستی که ماند و که رفت؟
نمی توان نا امید باشی و باور به خدا و امامش داشته باشی. سلام امروز را هدیه می کنم به مردی که از او صبر را در این فصل انتظار به ارث برده ایم.
یادتان باشد؛ "خدا به گمون بندشه" گمان ببرید که آن مرد آمدنیست! امید داشته باشید.خدا را چه دیدی؛ شاید این نماز عید را با او اقامه کردیم.
#امام_عصر علیه السلام
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ "خدا به گمون بندشه"
چند سال پیش بود؛ جایی شنیدم، پسری به مادرش شکایت می برد که انگار خدا صدایم را نمی شنود.
مادرش گفت: اینطور نگو مادر، خدا به گمون بندشه. اولش عجیب بود. به نظرم مفهمومی نداشت. کم کم آدم هایی را دیدم که در هر شرایطی نا امید نمی شوند چون باور دارند خدا صابر است عادل است و مهربان.
دیدم چگونه مهربانند، عادلند و صبور! مردمی را دیدم که خدا را ندیده می گیرند و کارها بیشتر از بیش درهم می تند. نه اینکه هرکس خدا را باور داشت مسلمان بود. یا هرکس خدا را نداشت
نا مسلمان . که چه بسیارند معکوس آن!
حرف و کلام چیز دیگری است، بحث امید است. همانطور که در قرآن فرمود:"کسانی که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من ناامیدند و برای آنها عذابی دردناک است."
بحث کفر است به خدای این سحرگاهان. کافران خدا را نمی بینند. و اگر نا امید شوی، بر خدا کافری!
از خدا نا امید نشوید حتی اگر جز سیاهی افقی نیست، کربلا را اگر در تاریخ بخوانید جز کشتار و غم چیزی نیست.
ولی زنی در آن کشتار جز زیبایی ندید، او خدا را زیبا می دید و امید داشت؛ زیرا می دانست؛
خدا یعنی امید و امید یعنی خدا ! آخر کربلا چه شد؟ به راستی که ماند و که رفت؟
نمی توان نا امید باشی و باور به خدا و امامش داشته باشی. سلام امروز را هدیه می کنم به مردی که از او صبر را در این فصل انتظار به ارث برده ایم.
یادتان باشد؛ "خدا به گمون بندشه" گمان ببرید که آن مرد آمدنیست! امید داشته باشید.خدا را چه دیدی؛ شاید این نماز عید را با او اقامه کردیم.
#امام_عصر علیه السلام
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ "خدا به گمون بندشه"
چند سال پیش بود؛ جایی شنیدم، پسری به مادرش شکایت می برد که انگار خدا صدایم را نمی شنود.
مادرش گفت: اینطور نگو مادر، خدا به گمون بندشه. اولش عجیب بود. به نظرم مفهمومی نداشت. کم کم آدم هایی را دیدم که در هر شرایطی نا امید نمی شوند چون باور دارند خدا صابر است عادل است و مهربان.
دیدم چگونه مهربانند، عادلند و صبور! مردمی را دیدم که خدا را ندیده می گیرند و کارها بیشتر از بیش درهم می تند. نه اینکه هرکس خدا را باور داشت مسلمان بود. یا هرکس خدا را نداشت
نا مسلمان . که چه بسیارند معکوس آن!
حرف و کلام چیز دیگری است، بحث امید است. همانطور که در قرآن فرمود:"کسانی که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من ناامیدند و برای آنها عذابی دردناک است."
بحث کفر است به خدای این سحرگاهان. کافران خدا را نمی بینند. و اگر نا امید شوی، بر خدا کافری!
از خدا نا امید نشوید حتی اگر جز سیاهی افقی نیست، کربلا را اگر در تاریخ بخوانید جز کشتار و غم چیزی نیست.
ولی زنی در آن کشتار جز زیبایی ندید، او خدا را زیبا می دید و امید داشت؛ زیرا می دانست؛
خدا یعنی امید و امید یعنی خدا ! آخر کربلا چه شد؟ به راستی که ماند و که رفت؟
نمی توان نا امید باشی و باور به خدا و امامش داشته باشی. سلام امروز را هدیه می کنم به مردی که از او صبر را در این فصل انتظار به ارث برده ایم.
یادتان باشد؛ "خدا به گمون بندشه" گمان ببرید که آن مرد آمدنیست! امید داشته باشید.خدا را چه دیدی؛ شاید این نماز عید را با او اقامه کردیم.
#امام_عصر علیه السلام
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ ماجرای شیخ انصاری و امام زمان(عج)
یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: «نیمه شبی در #کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من #چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
🔸 از بیم آنکه مبادا کسی در #کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن میگفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.
🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت #امام_عصر اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
☑️ سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.
📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ ماجرای شیخ انصاری و امام زمان(عج)
یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: «نیمه شبی در #کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من #چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
🔸 از بیم آنکه مبادا کسی در #کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن میگفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.
🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت #امام_عصر اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
☑️ سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.
📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان