🔴اگر خدا عادل است، چرا از لحاظ تقسیم نعمت و.. بین بندگانش فرق گذاشته است؟
آیت الله بهجت (ره): هرکسی در این دنیا کاسه ای از ابتلائات دارد که مطابق با ظرفیت وجودی اوست و کاسههای اشخاص از بلاها پر شده است. ولی خداوند همه را دوست دارد. خداوند هیچ بلایی را بدون حکمت و مصلحت نمیفرستد، بلکه برای تضرع و دعای ما میفرستد. به همین خاطر برای دفع بلاها دعا و گریه و تضرع به درگاهش لازم و مفید است.
درست است که بعضیها در ثروت و مال بالاتر از تو هستند، اما آیا عمر آنها، صحت و سلامتی آنها، تعداد اولاد و نعمت بچهدار شدن و.. آنها هم از تو بیشتر است یا اینکه تو در این امور از آنها بالاتری؟ اگر با درک و دقت همه چیز را در نظر بگیریم و بعد قضاوت کنیم متوجه میشویم که خداوند علیم و حکیم همه بلاها را با ترازوی عدل و ترازوی مساوات به طور یکسان تقسیم کرده است.
بزرگی میگفت: بلاهای هرکسی را خداوند مطابق با جنبه و ظرفیت خود آن شخص به او داده است. به طوری که اگر یک چاه بکنند و همه مردم بلاهایشان را داخل آن چاه بریزند و حق انتخاب داشته باشند، کسی بلاهای دیگران را تحمل نمیکند و باز هرکسی بلای خودش را انتخاب میکند.
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ ای سیّد بحرالعلوم! بگو حضرت مهدی (علیه السلام) را دیدم.
✨روزی در مجلس علاّمه بحرالعلوم صحبت اتّفاقات کسانی که حضرت مهدی(ع) را دیدند به میان آمد.
✨علاّمه بحرالعلوم هم در بین آن صحبت ها شروع به صحبت کرد وفرمود: «دوست داشتم یک روز نمازم را در مسجد سهله بخوانم در زمانی که فکر می کردم کسی آنجا نیست. چون به آنجا رسیدم دیدم که پر از مردم است وصدای ذکر وقرآن خواندن آنها بلند است وسابقه نداشت که در چنین وقتی هیچ کس در آنجا باشد. ولی آنها را در حالی دیدم که صفهای زیادی که برای خواندن نماز جماعت صف بسته بود.
✨من در کنار دیوار ایستادم جایی که زیر پایم تپّه ای از رمل (نوعی شن) بود. رفتم بالای آن تا صفها را نگاه کنم شاید جایی پیدا کنم که در آنجا بایستم.
در یکی از آن صفها جای یک نفر را پیدا کردم. آنجا رفتم وایستادم.
✨یکی از افرادی که در مجلس بود گفت: «بگو حضرت مهدی (صلوات الله علیه) را دیدم».
در این هنگام علاّمه بحرالعلوم ساکت شد مثل اینکه در خواب بوده وبیدار شده باشد. بعد از آن هر چه افراد خواستند که صحبتش را تمام کند راضی نشد.
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
و (هنگام ظهور) سرور ما قائم عليه السلام تکيه اش به کعبه بوده و گويد:
✨اي گروه خلق ها، آگاه باشيد، هر که مي خواهد به «آدم» و «شيث» بنگرد، من (صاحب کمالات) آدم و شيث هستم، و هر که مي خواهد «نوح» و فرزندش «سام» را ببيند، من (داراي کمالات) نوح و سام هستم، بدانيد هر که مي خواهد «ابراهيم» و «اسماعيل» را نظاره کند، من (واجد کمالات) ابراهيم و اسماعيل مي باشم، آگاه باشيد هر که مي خواهد «موسي» و «يوشع» را مشاهده کند، من (صاحب کمالات) موسي و يوشعم، و هر که مي خواهد «عيسي» و «شمعون» را بنگرد، من (داراي کمالات) عيسي و شمعون هستم، بدانيد هر که مي خواهد به سوي محمد و امير مومنان، درودهاي خدا بر آن دو، نگاه کند، پس منم (واجد کمالات) محمد صلي الله عليه و آله و امير مومنان عليه السلام، و هر که مي خواهد حسن و حسين (عليهماالسلام) را ببيند، من (داراي) همان (کمالات) حسن و حسينم، و بدانيد که هر کس مي خواهد امامان از نسل حسين عليهم السلام را بنگرد، من (صاحب کمالات) همه امامان هستم.
دعوت مرا بپذيريد، و پاسخ دهيد، که به تحقيق، شما را از آنچه آگاه شده ايد و به آنچه خبردار نشده ايد مطلع خواهم ساخت.
💚به یاد ایشان بودن، یعنی به یاد تمام انبیاء و اولیاء بودن، و اگر قوه عاقله انـدکی به کار آید به وسـعت وجودي این انسان کامل اقرار و اعـتراف خـواهیم کرد و از معجزه عظیم الهی، یـاد خـواهیم نمـود که چه ظرفیت والایی را خـداي متعـال به ایشـان عطا فرموده است که خواسته هاي همه خدا مسلک اندر آن قلب نورانی محقق خواهد شد.
📔بحارالانوار، ج۵۳،ص۹
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ ای سیّد بحرالعلوم! بگو حضرت مهدی (علیه السلام) را دیدم.
✨روزی در مجلس علاّمه بحرالعلوم صحبت اتّفاقات کسانی که حضرت مهدی(ع) را دیدند به میان آمد.
✨علاّمه بحرالعلوم هم در بین آن صحبت ها شروع به صحبت کرد وفرمود: «دوست داشتم یک روز نمازم را در مسجد سهله بخوانم در زمانی که فکر می کردم کسی آنجا نیست. چون به آنجا رسیدم دیدم که پر از مردم است وصدای ذکر وقرآن خواندن آنها بلند است وسابقه نداشت که در چنین وقتی هیچ کس در آنجا باشد. ولی آنها را در حالی دیدم که صفهای زیادی که برای خواندن نماز جماعت صف بسته بود.
✨من در کنار دیوار ایستادم جایی که زیر پایم تپّه ای از رمل (نوعی شن) بود. رفتم بالای آن تا صفها را نگاه کنم شاید جایی پیدا کنم که در آنجا بایستم.
در یکی از آن صفها جای یک نفر را پیدا کردم. آنجا رفتم وایستادم.
✨یکی از افرادی که در مجلس بود گفت: «بگو حضرت مهدی (صلوات الله علیه) را دیدم».
در این هنگام علاّمه بحرالعلوم ساکت شد مثل اینکه در خواب بوده وبیدار شده باشد. بعد از آن هر چه افراد خواستند که صحبتش را تمام کند راضی نشد.
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ ای سیّد بحرالعلوم! بگو حضرت مهدی (علیه السلام) را دیدم.
✨روزی در مجلس علاّمه بحرالعلوم صحبت اتّفاقات کسانی که حضرت مهدی(ع) را دیدند به میان آمد.
✨علاّمه بحرالعلوم هم در بین آن صحبت ها شروع به صحبت کرد وفرمود: «دوست داشتم یک روز نمازم را در مسجد سهله بخوانم در زمانی که فکر می کردم کسی آنجا نیست. چون به آنجا رسیدم دیدم که پر از مردم است وصدای ذکر وقرآن خواندن آنها بلند است وسابقه نداشت که در چنین وقتی هیچ کس در آنجا باشد. ولی آنها را در حالی دیدم که صفهای زیادی که برای خواندن نماز جماعت صف بسته بود.
✨من در کنار دیوار ایستادم جایی که زیر پایم تپّه ای از رمل (نوعی شن) بود. رفتم بالای آن تا صفها را نگاه کنم شاید جایی پیدا کنم که در آنجا بایستم.
در یکی از آن صفها جای یک نفر را پیدا کردم. آنجا رفتم وایستادم.
✨یکی از افرادی که در مجلس بود گفت: «بگو حضرت مهدی (صلوات الله علیه) را دیدم».
در این هنگام علاّمه بحرالعلوم ساکت شد مثل اینکه در خواب بوده وبیدار شده باشد. بعد از آن هر چه افراد خواستند که صحبتش را تمام کند راضی نشد.
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
و (هنگام ظهور) سرور ما قائم عليه السلام تکيه اش به کعبه بوده و گويد:
✨اي گروه خلق ها، آگاه باشيد، هر که مي خواهد به «آدم» و «شيث» بنگرد، من (صاحب کمالات) آدم و شيث هستم، و هر که مي خواهد «نوح» و فرزندش «سام» را ببيند، من (داراي کمالات) نوح و سام هستم، بدانيد هر که مي خواهد «ابراهيم» و «اسماعيل» را نظاره کند، من (واجد کمالات) ابراهيم و اسماعيل مي باشم، آگاه باشيد هر که مي خواهد «موسي» و «يوشع» را مشاهده کند، من (صاحب کمالات) موسي و يوشعم، و هر که مي خواهد «عيسي» و «شمعون» را بنگرد، من (داراي کمالات) عيسي و شمعون هستم، بدانيد هر که مي خواهد به سوي محمد و امير مومنان، درودهاي خدا بر آن دو، نگاه کند، پس منم (واجد کمالات) محمد صلي الله عليه و آله و امير مومنان عليه السلام، و هر که مي خواهد حسن و حسين (عليهماالسلام) را ببيند، من (داراي) همان (کمالات) حسن و حسينم، و بدانيد که هر کس مي خواهد امامان از نسل حسين عليهم السلام را بنگرد، من (صاحب کمالات) همه امامان هستم.
دعوت مرا بپذيريد، و پاسخ دهيد، که به تحقيق، شما را از آنچه آگاه شده ايد و به آنچه خبردار نشده ايد مطلع خواهم ساخت.
💚به یاد ایشان بودن، یعنی به یاد تمام انبیاء و اولیاء بودن، و اگر قوه عاقله انـدکی به کار آید به وسـعت وجودي این انسان کامل اقرار و اعـتراف خـواهیم کرد و از معجزه عظیم الهی، یـاد خـواهیم نمـود که چه ظرفیت والایی را خـداي متعـال به ایشـان عطا فرموده است که خواسته هاي همه خدا مسلک اندر آن قلب نورانی محقق خواهد شد.
📔بحارالانوار، ج۵۳،ص۹
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ نجات شهید ثانی در بیابان توسّط امام زمان (علیه السلام):
شهید ثانی به همراه کاروانی در حال سفر بود. در بین راه به جایی به نام رمله رسیدند. شهید خواست به مسجدی که معروف است به جامع ابیض برود، بخاطر زیارت کردن انبیایی که در آنجا مدفون هستند. پس دید که در، قفل است ودر مسجد هیچ کسی نیست.
✨پس دستش را بر روی قفل گذاشت وکشید. به اعجاز الهی در باز شد. او داخل شد ودر آنجا مشغول به نماز ودعا گردید وبخاطر توجّه وی بسوی خداوند متعال، متوجّه حرکت کاروان نشد واز قافله جا ماند.
پس متوجّه شد که کاروان رفته وهیچ کسی از آنها نمانده است. نمی دانست چه کار باید بکند ودر مورد رسیدن به آنها فکر می کرد، با توجّه به اینکه وسایل او نیز بار شتر بوده وهمراه کاروان رفته است.
✨بنابراین شروع کرد پیاده به دنبال کاروان راه رفتن تا اینکه از پیاده راه رفتن خسته شد وبه آنها نرسید واز دور هم آنها را ندید.
✨وقتی در آن وضعیّت سخت ودشوار گرفتار شده بود ناگهان مردی را دید که به طرف او می آمد، وآن مرد بر سوار استری بود. وقتی آن سوار به او رسید گفت: «پُشت سر من سوار شو».
✨پس شهید ثانی را پشت خود سوار کرد ومثل برق در مدّت کوتاهی او را به کاروان رساند واو را از استر پیاده کرد وفرمود: «پیش دوستانت برو». و او وارد کاروان شد.
شهید می گوید: «در جستجوی آن بودم که در بین راه او را ببینم ولی اصلاً او را ندیدم وقبل از آن هم ندیده بودم».
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ ای سیّد بحرالعلوم! بگو حضرت مهدی (علیه السلام) را دیدم.
✨روزی در مجلس علاّمه بحرالعلوم صحبت اتّفاقات کسانی که حضرت مهدی(ع) را دیدند به میان آمد.
✨علاّمه بحرالعلوم هم در بین آن صحبت ها شروع به صحبت کرد وفرمود: «دوست داشتم یک روز نمازم را در مسجد سهله بخوانم در زمانی که فکر می کردم کسی آنجا نیست. چون به آنجا رسیدم دیدم که پر از مردم است وصدای ذکر وقرآن خواندن آنها بلند است وسابقه نداشت که در چنین وقتی هیچ کس در آنجا باشد. ولی آنها را در حالی دیدم که صفهای زیادی که برای خواندن نماز جماعت صف بسته بود.
✨من در کنار دیوار ایستادم جایی که زیر پایم تپّه ای از رمل (نوعی شن) بود. رفتم بالای آن تا صفها را نگاه کنم شاید جایی پیدا کنم که در آنجا بایستم.
در یکی از آن صفها جای یک نفر را پیدا کردم. آنجا رفتم وایستادم.
✨یکی از افرادی که در مجلس بود گفت: «بگو حضرت مهدی (صلوات الله علیه) را دیدم».
در این هنگام علاّمه بحرالعلوم ساکت شد مثل اینکه در خواب بوده وبیدار شده باشد. بعد از آن هر چه افراد خواستند که صحبتش را تمام کند راضی نشد.
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 ای سیّد بحرالعلوم! بگو حضرت مهدی (علیه السلام) را دیدم.
✨روزی در مجلس علاّمه بحرالعلوم صحبت اتّفاقات کسانی که حضرت مهدی(ع) را دیدند به میان آمد.
✨علاّمه بحرالعلوم هم در بین آن صحبت ها شروع به صحبت کرد وفرمود: «دوست داشتم یک روز نمازم را در مسجد سهله بخوانم در زمانی که فکر می کردم کسی آنجا نیست. چون به آنجا رسیدم دیدم که پر از مردم است وصدای ذکر وقرآن خواندن آنها بلند است وسابقه نداشت که در چنین وقتی هیچ کس در آنجا باشد. ولی آنها را در حالی دیدم که صفهای زیادی که برای خواندن نماز جماعت صف بسته بود.
✨من در کنار دیوار ایستادم جایی که زیر پایم تپّه ای از رمل (نوعی شن) بود. رفتم بالای آن تا صفها را نگاه کنم شاید جایی پیدا کنم که در آنجا بایستم.
در یکی از آن صفها جای یک نفر را پیدا کردم. آنجا رفتم وایستادم.
✨یکی از افرادی که در مجلس بود گفت: «بگو حضرت مهدی (صلوات الله علیه) را دیدم».
در این هنگام علاّمه بحرالعلوم ساکت شد مثل اینکه در خواب بوده وبیدار شده باشد. بعد از آن هر چه افراد خواستند که صحبتش را تمام کند راضی نشد.
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کلیپی در مورد نحوه ظهور #امام_زمان عج و چگونگی برخورد غربی ها با این اتفاق
استاد علامه کورانی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ نجات شهید ثانی در بیابان توسّط امام زمان (علیه السلام):
شهید ثانی به همراه کاروانی در حال سفر بود. در بین راه به جایی به نام رمله رسیدند. شهید خواست به مسجدی که معروف است به جامع ابیض برود، بخاطر زیارت کردن انبیایی که در آنجا مدفون هستند. پس دید که در، قفل است ودر مسجد هیچ کسی نیست.
✨پس دستش را بر روی قفل گذاشت وکشید. به اعجاز الهی در باز شد. او داخل شد ودر آنجا مشغول به نماز ودعا گردید وبخاطر توجّه وی بسوی خداوند متعال، متوجّه حرکت کاروان نشد واز قافله جا ماند.
پس متوجّه شد که کاروان رفته وهیچ کسی از آنها نمانده است. نمی دانست چه کار باید بکند ودر مورد رسیدن به آنها فکر می کرد، با توجّه به اینکه وسایل او نیز بار شتر بوده وهمراه کاروان رفته است.
✨بنابراین شروع کرد پیاده به دنبال کاروان راه رفتن تا اینکه از پیاده راه رفتن خسته شد وبه آنها نرسید واز دور هم آنها را ندید.
✨وقتی در آن وضعیّت سخت ودشوار گرفتار شده بود ناگهان مردی را دید که به طرف او می آمد، وآن مرد بر سوار استری بود. وقتی آن سوار به او رسید گفت: «پُشت سر من سوار شو».
✨پس شهید ثانی را پشت خود سوار کرد ومثل برق در مدّت کوتاهی او را به کاروان رساند واو را از استر پیاده کرد وفرمود: «پیش دوستانت برو». و او وارد کاروان شد.
شهید می گوید: «در جستجوی آن بودم که در بین راه او را ببینم ولی اصلاً او را ندیدم وقبل از آن هم ندیده بودم».
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ ای سیّد بحرالعلوم! بگو حضرت مهدی (علیه السلام) را دیدم.
✨روزی در مجلس علاّمه بحرالعلوم صحبت اتّفاقات کسانی که حضرت مهدی(ع) را دیدند به میان آمد.
✨علاّمه بحرالعلوم هم در بین آن صحبت ها شروع به صحبت کرد وفرمود: «دوست داشتم یک روز نمازم را در مسجد سهله بخوانم در زمانی که فکر می کردم کسی آنجا نیست. چون به آنجا رسیدم دیدم که پر از مردم است وصدای ذکر وقرآن خواندن آنها بلند است وسابقه نداشت که در چنین وقتی هیچ کس در آنجا باشد. ولی آنها را در حالی دیدم که صفهای زیادی که برای خواندن نماز جماعت صف بسته بود.
✨من در کنار دیوار ایستادم جایی که زیر پایم تپّه ای از رمل (نوعی شن) بود. رفتم بالای آن تا صفها را نگاه کنم شاید جایی پیدا کنم که در آنجا بایستم.
در یکی از آن صفها جای یک نفر را پیدا کردم. آنجا رفتم وایستادم.
✨یکی از افرادی که در مجلس بود گفت: «بگو حضرت مهدی (صلوات الله علیه) را دیدم».
در این هنگام علاّمه بحرالعلوم ساکت شد مثل اینکه در خواب بوده وبیدار شده باشد. بعد از آن هر چه افراد خواستند که صحبتش را تمام کند راضی نشد.
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان