💖زوجهای بهشتی💖
#موضوع_امروز گروه👇👇 #خاطره همراهان عزیزم😍😍 خاطرات شیرین زندگی هر چقدر مرور شود دلها را شادتر میکند
#خاطره_اعضا
سلام خانم های گل عید همتون مبارک
بهترین و بیاد ماندنی ترین خاطره منو همسری وقتی بود که 6ماه از عقدمون میگذشت که یه شب نصف شب همسری زنگ زد گفت میخوام بیام پیشت دلم تنگ شده برات منم گفتم زشت بابا یکی ببینه خوب نیست خلاصه از من نه گفتن و از اون بله گفتن تا اینکه30 دقیقه بعدش زنگ بهم زد که پشت درم بیا درو باز کن خلاصه با کلی ترس و لرز و یواشکی و کسی نفهمه رفتیم طبقه بالا و خوابیدیم
صبح هم اذان نگفته همسری بلند شد رفت تو ماشین خوابید😂😂😂😂
اخه همسری خیلی خجالتی بود
این خاطره رو ماهی یدفعه با همسرم مرور میکنیم و کلی میخندیم به کارامون
💖زوجهای بهشتی💖
#موضوع_امروز گروه👇👇 #خاطره همراهان عزیزم😍😍 خاطرات شیرین زندگی هر چقدر مرور شود دلها را شادتر میکند
#خاطره_اعضا
سلام.
بعد محرم صفر
بزرگترا میخواشتن باهم حرف بزنن هنو هیچی قطعی نشده بود
همسرم اینا اومدن بریم حلقه بگیریم
که شوهرم گفتن به یکی زنگ بزنم صیغه ی موقت بکنیم تا راحت تر بریم حلقه رو بگیریم
مامانم و بابام اجازه دادن مهریه ی صیغه رو هم گفتم دوشاخه گل رز
رفتیم برا حلقه برای اولین بار همسرم دستمو گرفت..
شب بزرگترا حرف میزدن نمیدونستن محرمیم😂
اخر شب همه فهمیدن گفتن داماد یکم بمونه بعد بیاد خونه ک همه رفتند
و من و همسرم برای اولین بار با هم تنها شدیم.
خیلی خجالت می کشیدم
ولی یکی از بهنرین روزهای زندگیمونه
💖زوجهای بهشتی💖
#موضوع_امروز گروه👇👇 #خاطره همراهان عزیزم😍😍 خاطرات شیرین زندگی هر چقدر مرور شود دلها را شادتر میکند
#خاطره_اعضا
سلام عیدتون مبارک😍
خاطرات دوستان خیلی زیبا بود منم خواستم خاطراتم رو بگم اما همه خاطراتم از شیرینی به طرف تلخی هست فقط ی خاطره میمونه که برام شیرینه😊ما یک سال عقد بودیم چون محرم نبودیم و همسرم خیلی خجالتی هیچ خاطره ای از بیرون رفتن یا .... ندارم
اما یک ماه بعداز عروسی مادرم منو برد خونشون اونم چند روز 😍
همسرم از سرکار میاد ومیبینه من نیستم (اون موقع با خانواده همسر زندگی میکردیم)
مادرشوهرم صبر میکنن همسرم به زبون بپرسن،
که ایشون چون خجالتی بودن نپرسیدن مادر شوهرم هم میبینن مثل مرغ پر کنده اینو اونور خونه میره ودنبالمه ، خودشون میگن مادرش اومد اجازه گرفت چند روز برد خونشون ،همسرم همون موقع اومدن خونمون کسی هم خونه نبود (البته ما فکر کردیم کسی نیست) بعد از احوال پرسی همش تند تند میگفت پاشو بریم بعداً میای میمونی هر چند روز خواستی بمون😳منم میگفتم نمیشه مادرم نمیگه چرا رفتی آبروم میره زشته😡 دیگه دید راضی نمیشم خداحافظی کرد ولی جلو در بوسم کرد🙈که یکدفعه متوجه شدیم برادرم داره نگاه میکنه😱شوهرم فرار کرد🏃 من 😰برادرم😡
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش از بچگی با کدام دوستات تا الان دوست بودی؟ یه خاطره خنده دار بگو؟ نظرات خودتون رو به آیدی ز
#چالش_اعضا
#خاطره_اعضا
یه دختر همسایه داشتیم که الآن ازدواج کرده مثل خواهر بودیم اکثر ساعتای روز با هم بودیم
اما الآن گاهی که میاد خونه باباش و منم خونه بابام باشم همدیگه رو میبینیم
یه بار خونه شون بودیم عموش اومد منم سریع پاشدم سلام و احوالپرسی کردم ،
چند دقیقه بعد دوباره اومد تو حیاط بازم پا شدم سلام و احوالپرسی
نمیدونم چرا خیال میکردم سلام نکردم😄😄😄
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش از بچگی با کدام دوستات تا الان دوست بودی؟ یه خاطره خنده دار بگو؟ نظرات خودتون رو به آیدی ز
#چالش_اعضا
#خاطره_اعضا
سلام
ما ۶نفرهستیم که ازبدو تولد تا الان با همیم😊از اول اول اول
خیلی همو دوست داریم و الان ۴نفرمون متاهلیم و دوتا مون مجرد
یه خاطره خنده دار هم برمی گرده وقت رفتیم باغ یوی از اونا...همه خانم بودن و ماهم تا تونطتیم آب بازی کردبم و همو خیس خیس کردیم...خاطرع اون روزو هیچ وقت یادم نمیره 😍😍😍😍😍
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش از بچگی با کدام دوستات تا الان دوست بودی؟ یه خاطره خنده دار بگو؟ نظرات خودتون رو به آیدی ز
#چالش_اعضا
#خاطره_اعضا
بهترین و صمیمی ترین دوست من از 5 سالگی تا الان با هم هستیم تقریبا 38 سال میشه ☺️
دوران کودکی همبازی
دوران مدرسه همکلاس و پایه شیطنت
خواهرم که مامان الناز و الهه هست گرفتند واسه پسر داییشون 😁
موقع ازدواج شوهرامون همکار در اومدند😄
با هم بچه دار شدیم الان هم که خونه هامون در دو جای دور از هم باز هم رفت و امد خانوادگی داریم مجردی هم بیرون میریم به یاد قدیم
خاطره شیطنت هم زیاااااااااااااد😂😂😂
یادمه کلاس سوم ابتدایی اغفالم کرد صبح به جای مدرسه رفتیم امامزاده من قبول نمیکردم ولی بهم گفت میریم اونجا خلوته درس میخونیم 😂😂😂
من هم که دربست هر چی اون میگفت قبول میکردم دو ساعتی رفتیم امامزاده نزدیک مدرسه دیدیم انگار ناجوره تصمیم گرفتیم برگردیم مدرسه و عذرخواهی کنیم شاید سرکلاس راهمون بدن
خلاصه رفتیم مدرسه ..مدیر و معاون هم کلی بازجویی 😝
عاقبت از اونجایی که من شاگرد اول بودم منو بخشیدند ولی اون دوست شیطون و درس نخون را فرستادند خونه که با مامانش بیاد و خونه هم کلی مجازات شد 😀
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش از بچگی با کدام دوستات تا الان دوست بودی؟ یه خاطره خنده دار بگو؟ نظرات خودتون رو به آیدی ز
#چالش_اعضا
#خاطره_اعضا
سلام صبحتون بخیر.من یه دوست دارم به اسم الهام ازکلاس اول دبستان تا الان هنوز باهم دوستیم.خاطره هایی تلخ وشیرین زیادی باهم داریم.نمیدونم چه خاطره خنده داری بگم ولی تمام شیطنتا وتخص بازیا دوره مدرسه م با اون بود عالی بود.یادش بخیر.خیلی خوش میگذشت.ولی یادمه کلاس اول دبستان دوستیمون با تعارف یه بیسکوییت ترد باهم دوست شدیم.داخل یه نیمکت بودیم من داشتم هی به بیسکوییت خوردنش نگاه میکردم بهم تعارف کرد دیگه شد باب دوستیمون تا الان.😍 اون قدش بلند من قدم کوتاه اون که نیمکت اول ودوم نمی تونست بشینه ولی تا سال آخر دبیرستان من باهاش نیمکت آخر می نشستم.وچه کارایی که اون آخر نمیکردیم.از بستن بند کفش بچه ها به پایه نیمکت بگیر تا گذاشتن پامون زیر نیمکت جلویی که میرفت پایه تابلو تا میومد بشینه می نشست رویه پایه ما😅🙈😂 وای یادمه یه سری رفتیم بوفه مدرسه دوره هنرستان یواشکی نایلونی که داخلش خورده نون ساندویچ بود برداشتیم پرآب کردیم ورفیتم پاشیدیم به دوتا ازبچه ها لباسشون با خمیر ونون یکی شد😅 ما یکار دیگه هم میکردیم البته همه همکلاسییا باهم چاک مانتو هو یهو تا آخر جر میدادیم بعد میرفتیم التماس به کلاس طراحی دوخت که درز مانتو رو بدوزین وای ما خیلی شیطون بودیم😬
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش از بچگی با کدام دوستات تا الان دوست بودی؟ یه خاطره خنده دار بگو؟ نظرات خودتون رو به آیدی ز
#چالش_اعضا
#خاطره_اعضا
#چالش
سلام وقتتون بخیر بسیار ممنونم از کانال خوبتون
بهترین دوست من خواهر دوقلوم 😍بوده که همیشه و همه جا باهم بودیم خاطرات هم زیاده مثلاً یکی اینکه یکبار رفته بودیم مسجد محلمون انقدر تعریف کردیم و خندیدیم 😊که خانوما اعتراض کردند که شما مگه توخونه همدیگه را نمی بینید😅😅
یا اینکه چون خیلی مثل همیم بعضی موقع ها مامان بزرگمون اشتباه میکنه یکبار میخواست بامن صحبت کنه که خواهرم را نصیحت کنم😎 خواهرم به جا من نشسته بود با مامان بزرگ حرف زده بود اصلا نگفته بود که زهرا نیستم😁 من دیدم نشستن دوتایی تعریف میکنند رفتم گفتم مامان جون خوب با فاطمه خلوت کردی بعد فهمید که اشتباه گرفته کلی خندیدیم😂😂😂