eitaa logo
💖زوجهای بهشتی💖
15.1هزار دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
410 فایل
ادمین سوالات احکام 👈 @Fatemeh6249 مدیر👈 @fakhri62 تبادلات👈 @Fatemeh6249 چالش👈 @Fatemeh6249 کپی ازهر پست کانال بافرستادن سه صلوات آزاداست ✔ ❌کپی ازاسم کانال وآیدی کانال درشبکه های مجازی و سایت های مختلف ممنوع است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
✅خودت را به خدا بسپار ✍وقتی صبرت سر اومد و طاقتت کم شد رو به خدا مدام در دلت بگو: 🔹اراده تو، نه اراده من 🔹به طریق تو، نه به طریق من 🔹به وقت تو، نه به وقت من شکر کن برای همه نعماتی که به چشم نمی‌آید ولی بدون آن نعمات، زندگی ما تهی و بی معنا بود؛ مثل هر نفسی که می‌کشیم. سلامی که از سر وجود از عزیزی می‌شنویم. و همین خوابی که شب‌ها، ما را به رویاهایمان پیوند می‌زند و به آرامش و سکون می‌رساند ... ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ ‌‌
✍ سال‌ها پیش مردی به نام مسلم در شهری نانوا بود. او مردی پرهیزگار، قانع و شاکر بود. در محلّه‌‌ای که پسر مسلم بود، یک مغازۀ مرغ‌فروشی بود که فروش خوبی هم داشت. روزی جعفر، پسر مسلم، به پدرش گفت:دوست دارم مالکِ آن مغازه را ببینم و به قیمت بالایی آن را اجاره کنم، مغازۀ پرفروشی است. 🔻مسلم گفت:پسرم! هرگز با آجرکردن نانِ کسی به دنبال نان برای خودت نباش. بدان‌! دنیا بزرگ است و خدا را قابلیّت روزی‌ رساندن زیاد است.اما وسوسه درون جعفر را پر کرده بود و حاضر نبود از خواستۀ خود کوتاه بیاید. 🔅روزی مسلم، او را کنار خود به نانوایی برد. خمیر لواشی را به تنور چسباند و سریع خمیر لواش دیگری را دوباره به روی همان لواش که در حالِ پختن بود، زد. هر دو خمیر لواش، سنگین شدند و از دیوارۀ داغ تنور رها شده و داخل تنور افتادند و سوختند. مسلم گفت:پسرم! دیدی یک لواش در حال پختن بود، لواش دیگر روی آن چسبید و باعث شد نه خودش بپزد و تبدیل به نان شود؛ و نه گذاشت لواش دیگر نان شود. ☝️پسرم! هرگز نانِ خود را روی نانِ کس دیگری نزن، که برای تو هم نانی نخواهد شد. بدان! اگر اجارۀ بالا به آن مغازه بزنی و او را از نان و نوا بیندازی، خودت نیز به نان و نوایی نخواهی رسید و این قانون زندگی است. ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
🔆 ✍انسان‌ها متفاوت آفریده شدن 🔹انگشت‌های ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ است و ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ است ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ است ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ. 🔸ﺍﻣﺎ هیچ‌کدام ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ نمی‌کند، هیچ‌کدام ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ نمی‌کند ﻭ هیچ‌کدام ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ نمی‌کند. 🔹آن‌ها ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ می‌شوند ﻭ ﮐﺎﺭ می‌کنند. 🔸ﮔﺎﻩ ﻣﺎ انسان‌ها ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ باشیم ﻟﻬﺶ می‌کنیم ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ پایین‌تر باشیم ﺍﻭ ﺭﺍ می‌پرستیم. 🔹اما ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ: ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ؛ ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎست.
🔆 ✍ قبل از هر قضاوتی فکر کن، شاید خودت خطا کرده باشی 🔹در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهره‌اش پیداست اروپایی‌ست، سینی غذایش را تحویل می‌گیرد و سر میز می‌نشیند. 🔸سپس یادش می‌افتد که کارد و چنگال برنداشته، بلند می‌شود تا آن‌ها را بیاورد. 🔹وقتی برمی‌گردد، با شگفتی مشاهده می‌کند که یک مرد سیاه‌پوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه به قیافه‌اش) آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست! 🔸بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجودش احساس می‌کند اما به‌سرعت افکارش را تغییر می‌دهد و فرض را بر این می‌گیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست. 🔹او حتی این را هم در نظر می‌گیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذایی‌اش را ندارد. در هر حال، تصمیم می‌گیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. 🔸جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ می‌دهد. دختر اروپایی سعی می‌کند کاری کند. اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود. 🔹به این ترتیب، مرد سالاد را می‌خورد، زن سوپ را. هر کدام بخشی از تاس کباب را برمی‌دارند و یکی از آن‌ها ماست را می‌خورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است. 🔸آن‌ها ناهارشان را تمام می‌کنند. زن اروپایی بلند می‌شود تا قهوه بیاورد. و اینجاست که کمی آن‌طرف‌تر پشت‌سر مرد سیاه‌پوست، کنار میز بغلی کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی می‌بیند و ظرف غذایش را که دست‌نخورده و روی آن یکی میز مانده است! 🔹چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیش‌داوری‌ها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل کوته‌فکران رفتار کنیم.
✨﷽✨ ✍ ارزش خودت را بدان 🔹مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت: این ساعت را مادربزرگت به من هدیه داده است، تقریبا 200 سال از عمرش می‌گذرد. پیش از اینکه به تو هدیه بدهم، به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار می‌خرند. 🔸دختر به جواهرفروشی رفت و برگشت. به مادرش گفت: 150هزار تومان قیمت دادند. 🔹مادرش گفت: به بازار کهنه‌فروشان برو. 🔸دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت: 10هزار تومان قیمت دادند و گفتند بسیار پوسیده شده است. 🔹مادر از دخترش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهد. 🔸دختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت: مسئول موزه گفت که 500میلیون تومان این ساعت را می‌خرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه می‌گذارد. 🔹مادر گفت: می‌خواستم این را بدانی که جاهای مناسب ارزش تو را می‌دانند. هرگز خود را در جاهای نامناسب جست‌وجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی، خشمگین نشو. کسانی که برایت ارزش قائل می‌شوند، از تو قدردانی می‌کنند. 🔸در جاهایی که کسی ارزشت را نمی‌داند حضور نداشته باش؛ ارزش خودت را بدان!
👈🏻وقتی آنکس که دوستش داریم بیمار میشود، میگوییم امتحان الهی است... ولی هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار می‌شود، میگوییم عقوبت الهیست!! 👈🏻وقتی آنکس که دوستش داریم دچار مصیبتی میشود، میگوییم از بس که خوب بود...و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم، دچار مصیبت می‌شود، میگوییم از بس که ظالم بود!! ⛔مراقب باشیم، قضا و قدر الهی را آن طور که پسندمان هست تقسیم نکنیم ‼️ ⚠️همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا، که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردنهای ما از شدت خجالت خم میشد... 🚫پس عیب جویی نکنیم، در حالی که عیوب زیادی در وجودمان جاریست! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
"خوشبختی" حراج روزانه دنیاست! اینکه ما قدمی برنمیداریم و قیمت پیشنهاد نمیکنیم، داستان دیگریست. "خوشبختی" پیداکردنی نیست! "خوشبختی" ساختنیست ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝