#‌چالش_‌اعضا سلام بدترین سوتی من وقتی بودکه باهمسرم رفته بودیم بستنی بخوریم من قبل ازاون هنوزبستنی ایس پک روامتحان ونخورده بودم.همسرم گفت توبستنی فروشی بخوریم یابریم توماشین این درحالی بودکه هنوزسفارش مارونیاورده بودن،قبل ازاوردن سفارش ماصاحب مغازه واسه مادوتابستنی تولیوان بسیارکوچک کاغذی اوردهمزمان که میخوردیم باخودم میگفتم این چه اخه که همسرم میگه بریم توماشین بخوریم یااینجامن که اینویه لغمه کردم خوردم همینجوری همسرم نگاهم میکردوریز ریز میخندیدخلاصه وقتی سفارش اصلی رواوردن دیگه نتونستم جلوی خودم روبگیرم به شوهرم گفتم بستنی هاروورداربریم توماشین خلاصه توماشین هم ترکیدیم ازخنده ممنون ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

#‌چالش_‌اعضا امان از دست این همسرای غرغرو...😊

#‌چالش_‌اعضا احسنت به این همسر بی عیب👏👏

#‌چالش_‌اعضا چقدر عالی👏👏❤️ چقدر خوب میشه همه ی همسران عشقشون رو اینطوری بدون عیب ببینند👆😊 عشقتان همیشگی❤️😍

#‌چالش_‌اعضا سلام خانم گلا🌺 آره خیلی پیش اومده، منو خانواده شوهرم حیاطمون مشترکه واسه ناهار اونجا میرم البته از سر اجبار، چون خواهر شوهرم که مجرده و از مادر مریضش پرستاری میکنه من باید برم تو آشپزی و کارای خونه کمکش کنم، همش با خودم میگم من که اینهمه خونه بابام نازپرورده بودم و خیر سرم دانشگاه رفتم چرا باید کارم به اینجا برسه و بشم که خانم خانه دارکه اختیاری از خودش نداره😕 البته این تنها یکی از عوامل دلسوزی واسه خودمه😄

#‌چالش_‌اعضا ❤️عشقتان ماندگار❤️ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

#‌چالش_‌اعضا ❤️عشقتان ماندگار❤️ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

#‌چالش_‌اعضا ❤️عشقتان ماندگار❤️ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

#‌چالش_‌اعضا ❤️عشقتان ماندگار❤️ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

#‌چالش_‌اعضا ❤️عشقتان ماندگار❤️ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

#‌چالش_‌اعضا ❤️عشقتان ماندگار❤️ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

#چالش_اعضا حس کنه بعضی مسایل ارامشش را بهم میزنن #چالش_‌اعضا محبت نبینه،گیرمرد بی عاطفه بیفته. #‌چالش_‌اعضا آرامش نبینه شوهرپشتش نباشه محبت نبینه اللخصوص خیانت ازهمه مهمتررر انشالله هیچ کسی گرفتارنشه #‌چالش_‌اعضا مگه اینکه بهش خیانت بشه یا شوهرش هیچوقت پشتش نباشه و بهش اهمیت نده ومحبت نکنه #‌چالش_‌اعضا خیانت ببینه

#‌چالش_‌اعضا من وقتایی که ناراحتم دنبال شاد شدن نمیرم. فقط سعی میکنم ناراحتی هاما تخلیه کنم‌. به یک یا چند تا مداحی امام زمانی گوش میدم و همزمان خودم را توی آشپزخونه مشغول شستن ظرفها و مرتب کردن وسایل میکنم. اینکار آرومم میکنه.

#‌چالش_‌اعضا سلا به همه عزیزان الهی که همیشه دلتون شاد ولبتون خندون باشه 😍❤️ من وقتایی که ناراحتم تو لاک خودم میرم ولی کسی نمیفهمه که ناراحتم تا بروز ندم اول دوست دارم تنها باشم وتو تنهاییام اهنگ گوش میدم وگریه میکنم اروم میشم وتا چندروز همینطور دپرس هستم تا وقتی از ذهنم خارج بشه این ناراحتی. امیدوارم هیچکس اونقدری ناراحت نشه تو زندگیش که از زندگی کردن سیر بشه 😍🌹🌹

#‌چالش_‌اعضا بیشتر وقتها گریه میکنم تا اروم بشم،ولی وقتایی که ناراحت باشم سکوت کاملم اصلا دلم نمیخوادبا کسی حرف بزنم ولی عوضش سرنماز باخدا حسابی دردو دل میکنم تا اروم بشم،

#‌چالش_‌اعضا سلام سلام سعی میکنم به چیزای خوب ومثبت فکرکنم و,واقعا تاثیرداره برام. #‌چالش_‌اعضا سرگرم کارهای خونه میشم رمان میخونم و راجب ناراحتیم باکسی ک دوست دارم حرف میزنم #‌چالش_‌اعضا سلام گون آیدین دوسلار میرم دوش میگیرم یکمی قران میخونم و یکمی با دوستام کل کل و خوش و بش میکنم تا یادم بره #‌چالش_‌اعضا گریه میکنم شاد نمیشم ولی اروم میشم #‌چالش_‌اعضا دوست دارم تنها باشم معمولا وقتی تنهام زودتر آروم میشم #‌چالش_‌اعضا کمی میخوابم وبا خودم خلوت میکنم یاموسیقی گوش میدم کم کم آروم میشم

#‌چالش_‌اعضا سلام روزتون بخیر🌷 من بعد از ازدواج عاشق شوهرم شدم اونم تازه چند سال بعد 😅 آخه من خیلی احساساتی بودم و شوهرم اصلا اهل ابراز احساس و علاقه نبود و خیلی سخت میشد بفهمی تو قلبش چی میگذره. بعضی وقتا اینقدر کلافه میشدم که حاضر نبودم حتی یک ثانیه تحملش کنم 🙈 ولی به لطف خدا ، واقع بین تر و کم توقع تر و مهربونتر شدم و بالاخره عاشق خودش و همه خصوصیاتش شدم و حالا حاضرم جونما براش بدم . قبلا منتظر بودم با گلی که همسرم میخره زندگیم قشنگ بشه ولی حالا خودم هر چند وقت یکبار به یه بهونه شیرین گل میخرم به نیت همه اعضای خانواده و تاثیرش رو توی روحیات هممون میبینم ... امیدوارم هرکی این متنو میخونه و هنوز توی دلش تردید هست بیشتر تلاش کنه و راه عاشقی را توی زندگی مشترکش پیدا کنه ☺️

#‌چالش_‌اعضا پسر خالم بود از بچگی لج همو درمیاوردیم بزرگتر که شدیم بخاطر رفتارمون شرمنده بودیم و خجالت زده یه وقت رسید که ای دل غافل دل همو بردیم 😂😂😂😂کتک کاریای بچگی و به لج هم نشستنامون کار دستمون داد 😜

#‌چالش_‌اعضا من اصلا شوهر مو ندیده بود وقتی اومد خواستگاری رفتیم تو اتاق حرف بزنیم خیلی ازش خوشم البته اون منو دیده بود ب مامانش گفته بود بریم خواستگاری وقتی حرف زدیم قرار من بعد ی ماه جواب بدم وقتی جواب دادم شماره مو گرفت و باهم در ارتباط بودیم تا عقد کنیم

#‌چالش_‌اعضا من اصلا همسرمو ندیده بودم هر خاستگار میومد گریه میکردم درحالی ک اصلا بابامم نمیخواست شوهرم بده ولی گریم میگرفت وقتی مادرشوهرم اینا اومدن همه چی رو به مسخره گرفتم ک فردای اونروز ک از مدرسه رسیدم مامانم گف پسرو میارن عصبانی شدم رفتم خوابیدم گفتم من باهاش حرف نمیزنم نیم مونده به اومدنشون مامانم اومد گف اشنای دختر خالشه نتونسته نه بگه بزار بیان بعد جواب رد بدیم گفتم باشه سوالارو نوشتم حفظ کردم(که همشون یادم رفت از رو لیست میخوندم برا شوهرم 😂)وقتی وارد خونمون شد عطرش تا همه جام نفوذ کرد کیف کردم گفتم خوبه ولی باهاش حرف زدم گفتم نه نمیتونم برم قم دور از مامان بابام شوهرم ک از اتاق رفت بیرون مامانم اومد گف چیه نظرت خواستم بگم بزارین فک کنم زبونم چرخید گفتم منفی نیست مامانمم کلی خندش گرف ک بدون فکر گفتم همه چی تموم شد😍😍😍😍

#‌چالش_‌اعضا من تا روز خواستگاری اصلا شوهرمو ندیده بودم وقتی اومد اصلا ازش خوشم نیومد، برعکس اون از من خوشش اومده بود روز بعد صبح زود خودشو مادرش اومده بودن دنبال شناسنامه واسه نوبت آزمایش😳 منم دیدم مثل اینکه قضیه جدیه زدم زیر گریه اما پدر مادرم خیلی راضی بودن و منم نمیدونم چی شد که بله رو گفتم روزی که رفتیم آزمایش بدیم تو آزمایشگاه یه حسی نسبت بهش پیدا کردم وقتی هم اومد گفت جواب آزمایش مثبته از بس اون خوشحال و ذوق زده بود منم خوشحال شدم😂 بعدش رفت دریا دوماه دریا بود تو این مدت دلم براش تنگ شد ولی با اینکه مثلا نشون کرده بودیم اما اصلا یه بار هم تلفنی حرف نزدیم بعد از دو ماه عقد کردیم همین که عقد کردیم روز بعدش عاشقش شدم😂😂😂 به همین راحتی☺️

#‌چالش_‌اعضا من دوران دبیرستانم بودم که کارگاه همسرم وداداشش تو محل ما بود وقتی من صبح میرفتم مدرسه یاموقع برگشتنم فداش بشم عین عجل معلق پیداش میشد 😂اوایل توجه نمی کردم ولی بعدها دله دیگه هوای شد🙈😉😍اوناازاونجارفتن منم چهارسال بیخبرازهمسری جونم بودم بعدچهارسال مادرشوهری اومدخواستگاری که قرارشد جلسه ی بعد اقاپسرهم بیاد منم بیخبرنمیدونستم همون عزیزچهارسال پیشه روزموعودشد وقتی داخل خونه شدن دیدمش من اینجوری بودم😳اقامون اینجوری😍😉الانم بعد7سال هردواینجوریم😊😍

#‌چالش_‌اعضا پسر خالم بود از بچگی لج همو درمیاوردیم بزرگتر که شدیم بخاطر رفتارمون شرمنده بودیم و خجالت زده یه وقت رسید که ای دل غافل دل همو بردیم 😂😂😂😂کتک کاریای بچگی و به لج هم نشستنامون کار دستمون داد 😜

#‌چالش_‌اعضا منم تا خاستگاری همسرمو ندیده بودم ولی برادرشوهرم خیلی دیده بودم...چون دوست صمیمی پسرعموم بود...مادرهمسرم هم از طریق زن عموم منو تویک مهمونی دید واز اوجایی که اصلا دست به صورتم نزده بودم🙈🙈🙈خیلی خوششون اومده بود... بعد مادرهمسرم اومد منو دید یک ربع بعدش همسرم وپدرش وبعد همون شب باهمسرم صحبت کردم ویک دل نه صددل عاشققق شدم😍 دوروز بعدش حلقه خریدیم فرداش اصلاح🙈و فرداش آزمایش وبعدازظهرشم عقد توحرم.. یعد همون شب رفتیم محضری عقدکردیم و شبشم آقامون خونمون موند🙈🙈🙈😍😍😍😍

#‌چالش_‌اعضا