eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
سلام به کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند خوش آمدید. مطالب کانال صرفا جهت اطلاع واستفاده شما عزیزان می باشد. تبلیغ کسب و کار کانال و گروه ----------------------------------------------------- آیدی مدیر @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 اگر گفتگوی زوجین به فحاشی زن برسدمرد بسیار نسبت به آن زن سرد و بی تمایل می شود و اگر این دعوا به کتک خوردن زن منجر شود زن کتک خورده نسبت به شوهرش سردمی‌شود. --❅ೋ❅♥️♡♥️❅ೋ❅-- https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
*يک مرد در حال تمیز کردن اتومبیل جديدش بود كودک ۶ ساله اش تكه سنگی برداشت و بر روی بدنه اتومبيل خطوطی انداخت* *مرد آنچنان عصبانی شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست* *او زد بدون انكه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده* *در بيمارستان به سبب شكستگی های فراوان انگشت های دست پسر قطع شد* *وقتی كه پسر چشمان اندوهناک پدرش را ديد از او پرسيد "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد؟"* *آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد* *حيران و سرگردان از عمل خويش روبروی اتومبيل نشسته بود و به خطوطی كه پسرش روی آن انداخته بود نگاه می كرد. او نوشته بود* *"دوستت دارم پدر"* کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
1_3442479656.mp3
5.34M
💢 آهنگ بیکلام و بسیار زیبای آرامبخش ┄┅✶┅ •  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
گناه‌نکرده اسمم علیِ. اهل مازندران هستم. از ۱۵ سالگی درگیر بیماری مغز استخوان شدم. پدرم خونه‌ش رو فروخت و خرج من کرد اما این بیماری تمومی نداره و هر لحظه و هر ساعت باید درمان بشی.‌۲۰ سالم‌بود که با یه خانمی آشنا شدم. بهم ابراز علاقه کردیم.‌از اول بهش گفتم‌بیمارم‌ اون هم قبول کرد. مادرم‌وقتی فهمید دختری حاضر شده با من ازدواج کنه خیلی خوشحال شد. خانواده‌ش مخالف بودن و همین باعث شد ازدواج ما چهار سال عقب بیافته. اما بالاخره ازدواج کردیم 🌺🌺🌺 در عرض ۵ سال خدا به ما دو تا بچه داد.‌دختر بزرگم‌ ۴ ساله‌ش بود و پسر کوچیکم ۲ سال.‌ مستاجر بودیم و به خرج دو تا بچه نمیرسیدیم.‌ خانواده ها زیاد کمکمون‌ میکردن.‌ اما باز کم‌می آوردیم.‌ من بیمار بودم و بیشتر از دو جا نمیتونستم کار کنم.‌پدرمم هر ماه حاصل زحمتش رو خرج درمان من میکرد.‌ هر دو قانع بودیم و به این زندگی راضی. یه روز که یه کوچه رد میشدم دیدم یه کیف کوچیک‌افتاده روی زمین. خم‌شدم‌و برداشتمش. دو تا شناسنامه توش بود یه سری برگه.‌شماره تلفن هم‌داخلش بود. 🌺🌺🌺 از‌ تلفن عمومی شماره رو گرفتم.‌خانمی گوشی رد برداشت گفتم‌من کیفتون رو پیدا کردم داخلش شناسنامه هست. خوشحال گفت اگر بیاریش جلوی در خونه دو میلیون تومن بهت مژدگانی میدم. اون‌روز ها حقوق من ۳۰۰ تومن بود. دو میلیون‌برای من معجزه بود. خوشحال ادرس گرفتم زنگ زدم خونمون به خانمم گفتم پولدار شدیم‌ گفت چه پولی منم براش تعریفدکردم. از خوشحالی گریه میکردیم. اما وقتی رسیدم‌ به آدرس پلیس ها ریختن‌دورم و بهم دستبند زدن. اون زن با نقشه من رو کشونده بود اونجا. ادعا داشت که تو کیفش یک‌کیلو طلا بوده که من ازش دزدیدم هر چی قسم و آیه خوردم که من کیف خالی رو پیدا کردم تو گوشش نرفت.‌ مادرم تو دادگاه گفت پسر من دزد نیست اما تو بگو چقدر توش طلا بوده ما جور کنیم بهت بدیم. گفت ۳۰ میلیون تومن.‌ ما نداشتیم این پول رو بدیم.‌من به ۵ سال زندان و رد مال محکوم‌شدم. مادرم خیلی رفت خونه‌ی اون زن تا ازش رضایت بگیره اما نداد. ۵ سال زندان من تموم شد و توی این‌ مدت خانوده‌م‌نتونستن اون‌پول رو جور کنن.‌دادگاه گفت تا رد مال نشه باید زندان بمونی. فقر خیلی به همسرم فشار میاورد و خانواده‌ش که از اول مخالف بودن کمکش نمیکردن تا طلاق بگیره.‌و بالاخره موفق شدن و همسرم غیابی از من طلاق گرفت. گفت هر وقت بیای بیرون دوباره ازدواج میکنیم.‌اما اینجوری من نمیتونم‌خرج‌دو تا بچه رو بدم 🌺🌺🌺 زندان تنها چیری که برای من داشت این‌بود که دیگه هزینه های درمانم‌رو میداد.‌ بعد از طلاق همسرم‌بیماریم‌انقدر‌ پیشرفت کرد که دادگاه بدون رَد مال تصمیم به آزادی من گرفت. آزاد شدم اما متوجه شدم فشار اقتصادی باعث شده تا همسرم مجددن ازدواج کنه.‌ وقتی فهمید من آزاد شدم خیلی سرد و خشک گفت ۹ سال زمان زیادی بود.‌حالم‌ خیلی بد شد. بستری شدم. دو ماه تو بیمارستان‌بودم‌و هیچ‌امیدی به زندگی نداشتم. پرستارها ماجرای زندگی من رو میدونستن یه روز یکیشون اومد بهم پیشنهاد ازدواج داد. منم برای نجات خودم قبول کردم.‌ الان با بچه هام که از همسر اولم هستن سه تا بچه دارم‌و همه‌شون پیش خودم هستن. زندگی با من خوب تا نکرد اما خدا رو شکر میکنم. چون الان خوشبختم . 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
درددل‌اعضا اعتماد‌بیجا من یه زندگی خوب داشتم.‌ با همسرم و دو تا دختر هام شاد و خرم بودیم. یه دوستم داشتم که خیلی باهاش صمیمی بودیم. هر شب خونه‌ی ما بودن برای شب نشینی. شوهرم با شوهرش صمیمی شده بود.‌ اونا بچه نداشتن.‌ گذشت تا یه روز دوستم اومد خونه گفت شوهرش اذیتش میکنه و از هر چی عصبانی باشه کتکش میزنه. گفت خسته شده و نمیتونه ادامه بده. گفت میخواددطلاق بگیره ولی تنهایی نمیتونه. انقدر دلم براش سوخت که بهش گفتم من و شوهرم تا آخر پات وایمیستیم و تنهات نمیزاریم. شوهرم اصلا میلش نبود بهش کمک کنه.‌ با هر سختی بود راضیش کردم.‌گفتم‌ گناه داره هیچ کس رو نداره به ما پناه آورده سه تایی رفتیم دادگاه. درخواست طلاق داد.‌با مدارکی که از پزشکی قانونی گرفته بودیم کارش سرعت گرفت. سه ماهی بود که درگیرش بودیم. یه روز شوهرم گفت تو بمون خونه نهار بزار من با دوستت میرم دادگاه از اونجا برمیگردیم گرسنه نمونیم منم قبول کردم. شوهرم مرخصی میگرفت باهاش میرفت. موقع نهار میاومدن غذا میخوردیمو دوستم میرفت تو اتاقی که بهش داده بودیم. یه بار نهار درست کردم اما هر چی متتظر شدم‌نیومدن.‌ بعد هم که اومدن شوهرم گفت دیر شد گرسنه بودیم رفتیم رستوران بالاخره بعد شش ما تونست طلاقشو بگیره. خوشحال براش جشن گرفتم.‌ بهش هدیه دادم.‌ یه شب که دور هم نشسته بودیم دیدم خیلی با شوهرم صمیمی شده. اسم‌کوچیکشو صدا میکنه و دیگه حواسش به گره‌ی روسریش نیست. ناخواسته اخم هام تو هم رفت.... هر دو متوجه اخمم شدن. صبح که پاشدم دوستم گفت این مدت خیلی زحمتت دادم. دیگه باید برم.‌منم که احساس خطر کرده بودم اصلا تعارفش نکردم. ولی چون دوستم بود دلم نیومد باهاش سرد خداحافظی کنم. وسایلش رو جمع کرد و رفت. غروب که شوهرم اومد اصلا سراغش رو نگرفت. زندگیمون دوباره به حالت قبل برگشت.‌ دخترام خیلی بابایی بودن و این مدت خیلی ازشون دور شده بود. دوباره با هم گرم شدن و صدای خنده توی خونمون پخش بود. سه ماه گذشت و شوهرم هر روز به بهانه‌ی اضافه کاری دیر خونه میاومد.‌ وقتی هم که میاومد نه با من کار داشت نه با دختراش.‌ فقط میخوابید. مدام تلاش داشت ما رو بفرسته مسافرت و خودش نیاد.‌اما دخترام قبول نمیکردن. میگفتن بدون بابا خوش نمیگذره. انقدر این روند طول کشید تا بهش مشکوک شدم. یه روز وقتی از خونه بیرون رفت. تعقیبش کردم. رفت توی یه میوه فروشی و کلی خرید کرد.‌ جلوی در یه خونه ایستاد و در زد و در کمال ناباوری من دوستم در رو باز کرد و اون داخل رفت وسط کوچه مونده بودم چی کار کنم. یه حال بدی بود.‌ بغض فشار میاورد ولی ناباوری اجازه نمیداد تبدیل‌به اشک بشه. نفس کشیدنم انگار متوقف شده بود.‌ کاملا بی اراده پشت در خونه رفتم و زنگ رو فشار دادم. چند لحظه‌ی بعد شوهرم‌با زیرشلواری و رکابی در رو باز کرد. با دیدن‌من جا خورد. فقط نگاش کردم.‌ صدای دوستم رو شنیدم که میگفت. عزیزم بیا تو غذا یخ کرد. به زور پرسیدم.‌عقدش کردی؟ از خجالت سرشو پایین انداخت و گفت موقته. مسیرم‌رو سمت خونه کج کردم. رسیدم خونه نگاه دخترام کردم و تازه بغضم ترکید.‌ نمیدونم اون روز اونجا چی شد که شب شوهرم‌نیومد خونه.‌ اولش باهاش قهر کردم. فردا شب هم که خواست بیاد نذاشتم و راهش ندادم.‌ دخترام نمیدونستن چی شده و از رفتار های من شاکی بودن. بی قراری میکردن و دلشون برای پدرشون تنگ شده بود. به اصرارشون بعد چهار ماه شام‌درست کردم و اومد خونه. همش نگاهش به ساعت بود. تا سفره رو جمع کردیم گفت باید برم.‌ دخترا رو فرستاد اتاقشون گفت زنش بارداره و میترسه. مجبوره بره پیشش. پرسیدم هنوز موقته. اینبار با لحنی طلبکارانه جوابمو داد. گفت بچه‌ی من تو شکمشه انتظار داری صیغه بمونه دوست نامردم آنچنان شوهرم‌رو توی دستش گرفت که دیگه جرات نداشت پیش ما بمونه الان ۱۵ سال گذشته. دختر بزرگم ازدواج کرده و دختر کوچیکم‌ نامزد کرده منتظرم‌ عروسیش رو بگیرن و درخواست طلاق بدم از من به تمام کسایی که سرگذشتم رو خوندن نصیحت: هیچ وقت هیچ زنی رو برای مهمونی به خونتون راه ندید.‌ خود کرده را تدبیر نیست کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسايه بغلی مان بودند. يك دختر داشتند كه اسمش نرگس بود. اولين بار روز اسباب كشی ديده بودمش. بدجور ميخواستمش از آن خواستن های خجالتی كه جرات گفتنش را نداشتم. فصل گل نرگس كه ميشد؛ گلفروشی محل چند دسته گل نرگس را هر روز برای من كنار ميگذاشت. چند تایی پيازش راهم توی باغچه حياط كاشته بودم... خلاصه ... هرجای خانه كه چشم مي انداختی، گل نرگس بود و عطر نرگس راه ميرفتم و بو ميكشيدم و مست ميشدم يك روز آقاجان گفت: چه خبره پسر اين همه گل نرگس؟! يك دسته را گرفتم عطرش را عميق بلعيدم و گفتم: هيييچ...عطرشان ديوانه ام ميكنند چشمانش را ريز كرد و پرسيد: عطر اینها ديوانه ات كرده يا عطر نرگس همسايه؟ سرخ شدم؛ خنديد، زد روي شانه ام و گفت: از من به تو نصيحت پسر؛ عطر تنها بدرد نميخورد..خودش را داشته باش. هفته بعد برايم پا پيش گذاشتند. سال بعد فصل گل نرگس؛ ديگر فقط عطر نرگس نبود.خودِ خودش را در خانه ام داشتم دمِ آقا جان گرم کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای کاهش استرس کودکان،نتایج احتمالی وقایع را با او مرور کنید اغلب کودکان و نوجوانان (و گاهی اوقات بزرگسالان) به استرس با تفکر فاجعه‌آمیز پاسخ می‌دهند. «اگه توی این آزمون مردود شم، تمام زندگیم خراب می‌شه!» یا، «سارا با من خوب نیست. هیچ‌کس دیگه با من دوست نمی‌شه» هنگامی که این اتفاق می‌افتد، با صبوری کامل به احساسات فرزندتان گوش کنید تا احساس کند او را درک می‌کنید. سعی کنید همدلی نشان دهید.  مثلا: «می‌دونم که در مورد آزمونت نگرانی و این کاملا طبیعیه» سپس از «تمرین بدترین سناریو» استفاده کنید. از فرزندتان بپرسید: «بدترین چیزی که ممکنه اتفاق بیفته چیه؟» اگر واقعا در آزمون مردود شود، یا اگر سارا همچنان نامهربان باشد، بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟ همچنین می‌توانید از فرزندتان بپرسید که چقدر احتمال دارد این سناریو اتفاق بیفتد، یا اینکه چقدر احتمال وقوع هر سناریو دیگری وجود دارد. شما باید به آن‌ها اجازه دهید بدن خود را آرام کنند و احساسات خود را پردازش کنند تا آماده حل مشکل، یادگیری و رشد باشند.  هدف از این تمرین  برای کاهش استرس کودکان، نادیده گرفتن ترس‌های بچه‌ها نیست، بلکه کمک به آن‌ها برای درک «بدترین اتفاق» است. در این صورت متوجه می‌شوند هر اتفاق استرس‌زایی آن‌قدرها هم که در ابتدا تصور می‌کرند، فاجعه‌بار نیست و قابل حل شدن است. مدیریت استرس در کودکان، نیاز به یادگیری مهارت حل‌مسئله دارد اهمیت حل‌مسئله در کودکان بر کسی پوشیده نیست. هنگامی که کودک شما طرز فکرش را نسبت به استرس تغییر داد وقت آن است که بیاموزد، چگونه با حل‌مسئله این موقعیت‌های استرس‌زا را کنترل کند. برای نمونه در مثال پاراگراف قبل از او بپرسید «اگر این بدترین اتفاقی که گفتی، بیفته، چی‌کار می‌کنی؟» به فرزندتان کمک کنید تا برای یافتن راه‌حل تلاش کند.  هنگامی که راه‌حل‌ها را در نظر گرفتید، به فرزندتان کمک کنید تا درباره پیامدهای مثبت و منفی هر ایده پیشنهادی فکر کند و سپس یکی را انتخاب کند. کودک شما ممکن است نیاز به تشویق داشته باشد تا بیشتر حل‌مسئله را خودش انجام دهد. پیدا کردن یک راه‌حل بالقوه به کودک شما کمک می‌کند تا کنترل بیشتری بر استرس خود داشته باشد. هنگامی که او برنامه‌ای برای بدترین سناریو داشته باشد، زمان بسیار کمتری را صرف نگرانی خواهد کرد. در واقع  تقویت مهارت حل مسئله در کودک یک راهکار عالی برای  کاهش استرس در کودکان به‌شمار می‌رود. 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 نکته های طلایی رفتار با کودکان و نوجوانان در کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae 😞😒 بیدار شدن از دنده ی چپ چگونگی بیدار کردن کودک از خواب: * کنار بستر او قرار گیرد و از نزدیک بیدارش کنید . * با نرمی و محبت با او سخن بگویید و از واژگان عاطفی( پسرم، دخترم، عزیزم، جانم و ...) استفاده کنید . * او را به تدریج از چرخه ی خواب خارج سازید . برای این کار ، 15 دقیقه پیش از زمانی که می خواهید از خواب برخیزد ، دست به کار شوید و او را 3 بار با فاصله های 5 دقیقه بیدارکنید . * برخی کودکان برای بیدار شدن به تحریک فیزیکی نیاز دارند ؛ بنابراین ، او را به آرامی ماساژدهید . کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند 💕💕 اشتباه فرزندتان راگردن کسی نیندازید اگر زمين ميخورد زمین را نزنید اگركاراشتباهي کرد ؛ نگوييد بچه من نبوده چون او می‌آموزد که مسئولیت کارش رانپذیرد و براي اتفاقات همیشه ديگران را مقصر بداند کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae افرایش مسئولیت پذیری در کودکان بچه‌ای که دائم به مادر می گوید "اینو بیار اونو بده" یعنی نمی خواهد مسئولیت بپذیرد. حال اگر مادر هر چه او می خواهد بدهد، باعث مسئولیت ناپذیر بار آمدن فرزندش می شود. ️والدین فداکار هیچ مسئولیتی به فرزندشان نمی دهند و یک دفعه در ۲۵ سالگی میگویند دیگر مسئولیت زندگی و ازدواج با خود... کودک باید مسئولیت پذیری را درطول زندگی تمرین کند اگر می خواهید که کودکتان مسئولیت پذیر شود؛ فرصت دهید که کارهایی که در عهده‌ی توانش است را خودش انجام دهد. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae 💕💕 پدر برای پسر، نقش الگو و راهنما دارد. پسر در کنار پدر ابعاد مردانه‌اش رشد و بارور می‌شود. پدر نسبت به مادر، بیشتر تحمل دارد تا تلاش و ایستادگی را از فرزندش طلب کند. حتما پسرها باید ساعت‌هایی از روز را در کنار پدر باشند تا ابعاد مردانه شخصیت شان رشد کند . کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae ▫️نباید کودک را تهدید به کتک زدن و بیرون کردن از منزل کنید. این تهدید ها نباید باعث ایجاد اضطراب در کودکان شود.
▫️تهدید یک عمل بازدارنده است؛ اما نمی‌تواند کارهای کودک را اصلاح کند و انگیزه وی از اشتباهش را از بین ببرد، رفتار درونی او را اصلاح نمی کند، بنابراین روش‌های دیگر مقدم بر آن است. ▫️هر کدام از شرایط تنبیه باید جوری انجام شود که تاثیرگذاری خود را حفظ کند. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae افزایش دقت و توجه جهت بچه های پیش دبستانی 1-      در برخی از مجلات یا کتابها، دو تصویر وجود دارد که کاملا" شبیه هم هستند و در چند مورد کوچک با هم اختلاف دارند. اینگونه تصاویر را به کودکان نشان دهید و از آنها بخواهید تا اختلافات آنها را تشخیص دهند. در ابتدا سعی نمایید از تصاویر ساده با یک یا دو اختلاف استفاده نمایید و سپس از تصاویری با جزئیات و اختلافات بیشتر استفاده نمایید. 2-      کلماتی را که کودک معمولاً به دلیل بی‌دقتی وعدم توجه، اشتباه می‌نویسد و در مورد آن کلمات مشکل دارد، روی کارت‌هایی به ابعاد پنج در هفت سانتی‌متربنویسید. به صورتی که یک حرف، نقطه یا دندانه و سرکش آن جا افتاده باشد. کارت‌ها را به دانش‌آموز نشان دهید و از او بخواهید که به آن کلمه نگاه کند و درست آن را بنویسد. 3-      کارت‌های مقوای پنج در هفت سانتی‌متر تهیه کنید و روی هر کدام کلمه ای بنویسید به طوری که یک حرف یا دندانه یا نقطۀ اضافی داشته باشد، دانش‌آموز باید هر کارت را بردارد و اشتباه آن را بگوید یا نشان دهد. 4-   از روی بخشی از کتاب‌های درسی کودکان، حدود 4 تا 5 خط رونویسی کنید و به صورت عمدی برخی از اشکالات مربوط به بی‌توجهی، مانند جا انداختن نقطه، جاانداختن سرکش، کم یا زیاد گذاشتن دندانه ها و ... را در متن قرار دهید. از کودک بخواهید نوشتۀ شما را تصحیح کند و زیر اشتباهات خط بکشد. ۵- یک متن یا قسمتی از یک داستان از کتاب کودک را انتخاب کنید. این قانون را به کودک یادآور شوید که هر جا صدای "س"  شنیدی ، زانوهایت را خم کن، هر جا که صدای "د" شنیدی دست‌هایت را باز کن و هر جا که صدای "ک" شنیدی سرت را تکان بده.سپس به آرامی خواندن متن را شروع کنید و از کودک بخواهید با توجه به قانونی که شما گذاشته‌اید فعالیت های مربوط به هر یک از حروف را انجام دهد . در تمرینی دیگر می‌توانید از کودک بخواهید که خودش متن را بخواند و هنگامی که به هر یک از این حروف رسید حرکات آن را انجام دهد . این قوانین را می‌توانید به شکل‌های مختلف و برای حروف مختلف انجام دهید . 6-  انجام برخی از حرکات متقاطع می‌تواند باعث افزایش توجه در کودکان می‌گردد. از کودک بخواهید در یک مکان ثابت بایستد و زانوی راستش را بالا بیاورد و در همان حالت با آرنج یا کف دست چپ به زانویش ضربه بزند، وسپس هنگامی که پای راستش را بالا می‌آورد، با کف دست چپ به زانویش ضربه بزند و این عمل را پشت سر هم تکرار نماید. اینگونه حرکات که لازم به هماهنگی و حرکت یک بخش از سمت راست بدن و سمت چپ بدن با هم می باشد در تمرکز فکر بسیار موثر می باشد. 7- به کودک بگویید از عدد یک تا ده می شمارید و او باید و با شروع شمارش، تنفس نماید و عمل دم را به آرامی تا جایی که تمامی ریه اش پر از هوا شود انجام دهد. سپس بلافاصله از ده تا یک بشمارید و او باید عمل بازدم را به آرامی انجام دهد. توجه داشته باشید این، تمرین بسیارمناسبی است که می توانید بارها و بارها آنرا به صورت بازی تکرار نمایید. البته برای کودکان با سن کمتر از اعداد 1 تا 5 استفاده نمایید و برای یادگیری به آنها آموزش دهید که چگونه این عمل را انجام میدهند. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae بسیاری از ما تفاوت بین کودک بیقراربا بیش فعال رانمیدانیم و به اشتباه به آنها برچسب بیش فعالی میزنیم اگر کودکی حدود ۲۰دقیقه بریک کار تمرکز داشته باشد وحرکت نکند بیش فعال نیست به کودکان برچسب نزنید⛔ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند 🥛شير گاو دوستي قدرتمند براي كودكان🔰🔰 🔸پوست درخشان و لطیف 🔹سلامت استخوان‌ها و دندان 🔸سلامت ماهیچه‌ها 🔹کاهش وزن 🔸کاهش استرس 🔹کاهش فشار خون 🔸دوری از بیماری‌ها🌹 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae ریختن اسباب بازي توسط بچه از نظر ما، بی نظمی است؛ ولی از نظر کودک نظم است. حداقل در سن زیر سه سال بچه ها را سمت نظم دیجیتال نبرید. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae