🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💕خانم عزیز!
🔰بدان و آگاه باش این قابلیت در وجود تو هست که با دیدن مهارت ها و تخصص های همسرت و افتخار آنها ، کله قند در دلش آب کنی !
💕آقای عزیز!
🔰بدان و آگاه باش این قابلیت در وجود تو هست که با گفتن جملاتی از قبیل:"خیلی دوستت دارم!" و "تو برام یک چیز دیگه ای!" به همسرت، کله قند در دلش آب کنی!
پس لطــــفا دریغ نکنین
عیب جویی آسان تر است و عیب پوشی عاقلانه تر!
همسران لباس یکدیگرند، پس عیب یکدیگر را فاش مکنید
🌺🌺🌺🌺🌺
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
#همسرانه
این جملات رو به همسرت بگی عاشقت میشه❤️❤️❤️
❣تا حالا اینطوری احساس خوشبختی نکرده بودم❗️
❣فقط تو می تونی آرومم کنی...
❣هیچ کس نمی تونه مثل تو منو دوست داشته باشه...
❣اون لحظه که بغلم می کنی اون لحظه هزار بار میمیرم...
❣امنیت رو با تو حس می کنم❗️
❣اینقدر قوی با عرضه هستی...
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
#تربیت_کودک
کودکانی که با شیوه تربیت سازنده پرورش می یابند احتمال رشد مهارت ها و ایجاد احساس خوب نسبت به خود در آنها بیشتر و احتمال بروز مشکلات رفتاری در آنها کمتر است.
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
👸 #سیاست_های_زنانه
#ارتباط_با_خانواده_شوهر
💖 آتو دستشون نده
⭕️اگر احیانا بگو مگویی با خانواده همسرتون پیش امد به هیچ عنوان سریع عصبانی نشین،داد نزنین،
اینجوری خیلی راحت می تونن عصبانیتتون رو بهونه کنن و برای دیگران تعریف کنن و حق رو به خودشون بدن.
برای دیگران تعریف می کنن که "احترام بزرگتر، کوچکتری نمی دونه و...." آتو دستشون ندین.
با آرامش جواب بدین یا محل رو ترک کنین.
عکس العمل مناسب....
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤 🌤بسماللهالقاصمالجبارین 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت 🌤جل
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۱۱
ازپنجره اتاق بیرون رانگاه میکردم,
پدرم تا دررا باز کرد دوتا سرباز داعش با لگد به جانش افتادند واورا کشان کشان به درون خانه اوردند,
عماد بیدار شده بود وچون ترسیده بود مدام جیغ میزد,یکی از سربازان داعش با قندان تفنگش برسر مادرم زد وبا لهجه ای خاص ازمادرم میخواست تا عماد راساکت کند ,
بچه بیچاره حق داشت من که چندین سال ازاو بزرگتر بودم زهره ام درحال ترکیدن بود,
لیلا خودش را به من چسپانده بود انگار من بیچاره تکیه گاه امنی برایش بودم
پدرم مدام التماس میکرد ومیگفت:
_هرچه دارم وندارم مال شما ,فقط بازن وبچه هایم کاری نداشته باشید ,من رابگیرید بگذارید بچه هایم بروند
یکی از سربازان خنده زشتی کرد وگفت:
_کافر بی دین بدون اینکه توچیزی به مابدهی هرچه داری ونداری مال ماست
وقهقه ای زد وبه سمت من ولیلا امد ,
پدرم از ترس اینکه هتک حرمتی به ما کند خودش را روی ماانداخت وشروع به التماس کرد,
عماد از دیدن این صحنه ها فریادش بلند وبلندتر شده بود به طوریکه به هیچ وجه ساکت نمیشد,
یکی از داعشیها به سمت مادرم هجوم برد وچادرش راکشید وشال عربی مادرم رااز سرش برداشت وعماد راکه محکم به بغل مادرم چسپیده بود ,قاپید,باشال مادرم دهان عماد رابست,
پدرم طاقتش طاق شده بود به سمت داعشی حمله ورشد وشروع به ناسزا گفتن کرد,دیگه هق هق من ولیلا هم بلند شده بود,
اون یکی داعشی ازپشت سربه پدرم هجوم اورد وپدر نقش زمین شد وهردو داعشی,قهقه راسردادند ,
یکیشان به سرعت به حیاط رفت وبعداز چند لحظه بابندی که لباسها را رویش افتاب میکردیم برگشت وگفت:
_صبرکنید معرکه درراه است میخواهیم نمایشی بدهیم که نمونه اش رادرعمرتان ندیده اید کافران حربی....
خدای من اینها حیواناتی وحشی در لباس انسان بودند..دردلم متوسل شدم به تمام ائمهای که یکهفته ای بیشتر نبود که به انها ایمان اورده بودم.
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۱۲
داعشی وحشی به سمت من ولیلا امد ومیخواست دستان مارا با بند لباس ببندد,پدرم تااین حرکت رادید بلند شدتا به سمت مابیاید اما اون یکی داعشی بالگدی که به پشتش زد باعث شد پدرم به صورت زمین بخورد,
مادرم با گریه های بلند والتماسهای پی درپی همانند مرغی که به جوجه هایش حمله شده خودرا روی من ولیلا وعماد انداخت ومدام التماس وتقلا میکرد تا شاید دل داعشیان به رحم اید اما ,
مرد حرامی بازوی مادرم راگرفت وکشان کشان اورابه سمتی که پدرم بود برد ,الان دیگه پدرومادرم یک گوشه اتاق بودند ومن ولیلا بادستان بسته وعماد بادهان بسته گوشه ی دیگر اتاق که روبروی پدر ومادرم قرارمیگرفتیم بودیم.
هیچ کدام درحال خودمان نبودیم بس که گریه کرده بودیم وناله زده بودیم گلووچشمهایمان به سوختن افتاده بود,
یک لحظه ازذهنم گذشت که هدف داعشیها چیست؟چکار میخواهند کنند,
که یکی از داعشیها چاقویی خنجر مانند, از پرشال کمرش دراورد ورو به دیگری کردوگفت:
_ابواسحاق ,اینها قربانی من یاتو؟....
ابواسحاق نگاهی کرد ویک برق شیطانی درچشمانش درخشید وگفت:
_نه نه ابوعاص دست نگهدار...باید هنگام قربانی مجاهدان تکبیر بگویند ,صبر کن الان برمیگردم...
خدای من,یا امام حسین ع ,اینها چه میخواهند بکنند ...قربانی....چه کسی؟....به چه گناهی؟؟؟...
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۱۳
ابواسحاق بیرون ازخانه رفت.
وهمه ی ماحتی عماد ساکت شده بودیم انگار درفکر عاقبت این معرکه بودیم وباسکوتی که براتاق حاکم شده بود تازه متوجه سروصداهای بیرون از خانه شدیم ,
صدای گریه وشیون زنان وکودکان بیگناه باصدای تیر وفشنگ جنگی قاطی شده بود انگار یک لشکربه محله ی ایزدیها حمله ورشده بود
واخربرای چه؟به چه جرمی؟؟؟
چنددقیقه ای طول کشید که ابواسحاق باپنج شش داعشی که رویشان را بسته بودند وپرچم سیاهرنگی که رویش عبارت (لااله الاالله ومحمدارسول الله)نوشته شده بود به داخل اتاق امدند...
مو براندامم راست شد
ازترس به مرز سکته رسیده بودم ,یعنی این حرامیان چه چیزی درفکرشان بود
که ابواسحاق گفت:
_میخواهی شروع کنیم ,الان شرایط برای قربانی فراهم است .
درهمین هنگام یکی از داعشیهایی که تازه امده بود گفت:
_دست نگهدارید...
ابواسحاق:
_چی شده برادر میخواهی شفاعت این کافران راکنی؟
داعشی:
_نه نه,میگم حیف این قالی که به خون این کافران الوده شود,کلی قیمتش است
وخنده ای,شیطانی سرداد...
ابواسحاق:
_راست میگی ,ببرینشون ببرینشون بیرون.
ازبرخورد دستانشون با بازوم چندشم میشد وخودم دست عمادرابادستان بسته ام گرفتم ولیلا هم چادرمن راگرفت وباهم رفتیم روی حیاط
یک حوض اب بزرگ روی حیاط داشتیم,
یک طرف بابا ومامان را نشاندند وطرف دیگر حوض ما سه تا بچه را دوتا داعشی بالای سرما ایستادند وبقیه بالای سرپدرمادرمان...
قلبم به شدت هرچه تمام تر میزد یعنی این شیاطین چه میخواستند انجام دهند😭😱😰
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۱۴
خدای من دوتا داعشی یکی بالای سرپدرم ویکی هم بالای سرمادرم باخنجرهای تیزشان ایستاده بودند
وچندتا هم اطرافشان اسلحه هایشان راروبه اسمان گرفته بودند
ودوتا داعشی بالای سرما,سرمن ولیلا را بالا گرفته بودند تا صحنه راببینیم
ویکی دیگر ازداعشیها با گوشی اش داشت لحظه ها راشکار,میکرد انگار ما جنایتکاران زمینیم واینان فرشتگان مامور نجات زمین باافتخارفیلم میگرفت ,
هردو داعشی باهم خنجرها رابرگلوی پدرومادرم نهادند وبقیه با شلیک تیرهوایی تکبیر میگفتند وهمه باهم فریادالله اکبر...لااله الاالله سرداده بودند دنیا پیش چشمام داشت سیاه میشد...
عماد نباید میدید..😱😱
سریع با دستهای بسته ام عماد را طرف خودم کشاندم وبادست چشمانش راپوشاندم تا بچه بیچاره سربریدن پدر ومادرش رانبیند...اشک میریختم...ضجه میزدم...ناله میزدم 😭😭😭وان طرف پدر ومادرم دست وپا میزدند...قطره های خونشان برزمین واسمان میپاشید ,خرخر گلویشان ونفسهای اخرشان رابا دوچشمم دیدم وبا دوگوشم شنیدم و زار زدم,داعشیهای بالای سرمان اجازه نمیدادند که سرمان راپایین بیاندازیم ,انگار که حکم خداست که باید سربریدن عزیزانمان راببینیم...
غصه ی کشته شدن یابهتربگویم زجرکش شدن عزیزانم یک طرف وغصه ی اینکه این شیاطین بانام خدا سرمیبرند وبه اسم اسلام جنایت میکنند هم یک طرف,
واقعا دراینجا من غریبم ,برادرم ,خواهرم پدرم مادرم,همسایه ها همه و همه غریبند ومظلوم, به خدا اینجا محمد ص هم غریب است
به خدااینجا خدا هم غریب است....
خدایااااااااا......
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۱۵
نمیدونستم حرکت بعدیشون چیه
وقراره کدوم یکی ازمارا جلوی چشم بقیه قربانی کنند ,
دلم میخواست اول کارمن راتمام کنند چون اصلا طاقت کشته شدن برادروخواهرم رانداشتم...
جسدغرق درخون پدرومادرم
هریک به یه طرف افتاده بود وداعشیها همه رفتند بیرون ,فقط همون دوتایی که باراول اومده بودن داخل, موندن,
ابواسحاق جیبهای پدرم راخالی کرد وهردو هجوم بردند داخل تا اگرپول وطلاواشیای گرانبهایی موجود بود به غارت ببرند
من ولیلا وعماد را بادستان بسته با جسد بیجان وبی سرپدرومادرم تنها گذاشتند,هرسه مان بس که ضجه زده بودیم ,گلویمان گرفته بود وسکوت بود وسکوت ,
نگاه کردم به عماد دیدم خدای من خیره به چشمهای نیمه باز پدرم ,بود,دلم کباب شد برایش ,اخه تواین سن ,این غم ,این صحنه ها براش از صدبارمردن بدتربود,
درسته ماایزدی بودیم اما همیشه مصیبتهایی راکه برسر امام حسین ع اورده بودند ازگوشه وکنار میشنیدیم وگاهی درسینه زنی و عزاداریهای شیعیان شرکت میکردیم,
الان هم هیچ کس نمیدونست اما من شیعه بودم...
داغ خودم رامقایسه کردم با خانوم زینب س ومتوسل شدم به ایشان وگفتم:
_اگر سربریدن عزیزانت را دیدی منم ,سربریدن عزیزانم رادیدم اگر به اسارت رفتی,الان ماهم درچنگال شیطان گرفتاریم.خانوم به جان داداش بزرگوارتان سوگند یک صبری به من وخواهروبرادرم دهید که بتوانیم این زجر راتحمل نماییم...خانوم ,جان حسینت به دادمان برس...خانوم, جان حسینت نجاتمان بده...
همینجور که در دل واگویه میکردم ناگاه دوتا داعشی بیرون امدند ,گویا,سرچیزی بحثشان شده بود...
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
♥️🍃🍃♥️💫
🍀
♥️
یه وقتایی خانوما
از این ناراحت میشن که چرا ...
همسرشون وقتی بیرونه یه مدت طولانی بهشون زنگ نزده... و وقتی زنگ زد؛ تا گوشی را جواب دادن کلی غر و طعنه میزنن و بدون سلام و احوال پرسی یه دفعه میگن:
➖ چه عجب یادت افتاد یه زن و بچه ای هم داری
➖ یا معلوم هست تو کجایی؟؟
➖ نباید با خودت بگی من مردم یا زنده؟
➖ از اونموقع تا حالا دنبال خوش گذرونیت بودی چه عجب یه زنگ زدی... و...
میدونی به جاش تا گوشی را جواب دادی چی بگی؟
که تاثیرش هم خییییلی بیشتر از این همه غر و دعواست...
تا گوشی را جواب دادی بگو:
✔️ وای عزیزم خیلی خوشحال شدم که زنگ زدی؛
حالت چطوره؟
در حالت اول فقط شوهرتو بیشتر از خودت دور میکنی،آیا دفعه ی بعد رغبت داره که بهت زنگ بزنه؟وقتی این همه جیغ و داد را پشت گوشی میشنوه؟
ولی در حالت دوم شوهرت خودش انقدر شرمنده میشه که توضیح برات میده،و سعی میکنه جبران کنه.
حالا دیگه خودت انتخاب کن...
♥️
🍀
♥️🍃🍃♥️
♥️🍃🍃♥️💫
🍀
♥️
روی کمک هیچ کسی حساب نکن!
یادت باشد روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی، اوست که بی منت می بخشد، اوست که بی انتها عطا میکند و اوست که عاشقانه و بی توقع حمایتت می کند.
هر زمان چشم امید به دستهای دیگران داری
جهان بواسطه همان افراد به تو ثابت می کند، کسی که منشاء عشق، منبع اجابت و مقصد آرامش است را فراموش کرده ای و او خداست،
او همانیست که محبتش بی دریغ است، او همانیست که نه کینه ای دارد و نه منتی میگذارد و محبتش بی پایان است.
یادت باشد آنگاه که نیازمند دست کسی هستی به دستان عاشقش متصل شو و چشمهایت را بر هر کسی غیر از او ببند،
بدان که می بخشد، بدان که لطفش پاک است، بدان که منتظر درخواست توست و هر چه بگویی اجابت می کند، و باور کن همان خدایی که به تو زندگی بخشید می تواند به تو ثروت، عشق، سلامتی و اعتبار ببخشد.
♥️
ریتم قلب مرد با تن صدای همسرش ارتباط مستقیم داره
شاید باورتون نشه ولی خانومایی که لحن صداشون بالاست به هیچ وجه برای همسرشون خوشایند نیستن
👈وقتیکه پیش همسرتان هستید، ملایم صحبت کنید. تن صدایتان را طوری تنظیم کنید که همسرتان از صحبتکردن شما آرامش بگیرد.
از کلمات وزین و عبارات محبتآمیز استفاده کنید وگاهی با صدای کودکانه با همسرتان صحبت کنید اما نه خیلی زیاد و نه در زمان رابطه جنسی
لحن آرام و استفاده از واژه های محبت آمیز مثل عزیزم . عشقم و ... معجزه خواهد کرد
پس خیلی چیزا به لحن شما بستگی داره
#زیبااندیشی
.
«نامزدم مرا درک نمی کند، متوجه حرفهایم نمیشود، احساس تنهایی میکنم و ...»
.
آیا باید کار خاصی انجام دهید تا به مرد مورد علاقه تان نشان دهید به او توجه دارید؟
.
یکی از مهم ترین مهارتهایی که باید هر دختر و پسری قبل از ازدواج آن را فرا گیرند، یادگیری مهارت همدلی است.
.
خیلی وقتها ناراحتی ها به خاطر وجود مشکلات نیست بلکه به خاطر عدم درک طرف مقابل است.
.
درک نامزدتان به این معنی است که او بداند شما حالش را، غم و غصه اش را، خستگی و سکوتش و ... را می فهمید و بی اعتنا و بی تفاوت نیستید.
.
شما باید این توانایی را داشته باشید که بتوانید به او بفهمانید او را درک می کنید.
.
با شناخت و درک احساسات نامزدتان به دنيای او راه می يابيد و در برقراری روابط گرم و صميمی موفق خواهيد بود.
.
این درک لزوما به معنای تایید و تسلیم شدن محض نیست.
*#حامی بودن همسران*
☘💕☘💕☘💕☘💕☘💕☘
💠چگونه زن و شوهر می توانند حامی یکدیگر باشند؟
💯مرد میتونه بدون اینکه بیش از حد کار و تلاش کنه، رابطه ی خوبی با همسرش داشته باشه.
قدردانی همسر او باعث می شود که انگیزه ی بیشتری برای تلاش در جهت بهبود زندگی مشترکشان داشته باشد.
در این صورت مرد مجبور نمیشه خودش را قربانی خواسته های همسرش کنه یا احساس کند همسرش بر او ریاست میکنه.
👰زن هم میتونه با درک کردن شوهرش،حامی او باشدو به او کمک کند که او نیز حامی خوبی برایش باشد.
👨 مرد ها نان آور خانواده هستند،آن ها دوست دارند همسرشان را خوشبخت کنند و در زندگی مشترکشان موفق باشند.
فقط کافیه که از آن ها #قدردانی شود.
💯زن و شوهر مکمل یکدیگر هستند، مردها از همسرشان حمایت می کنند و زنان زمانی می تواند از شوهرشان حمایت کنند که حمایت های شوهرشان را درک کرده باشند.
زن هم دوست دارد #حامی شوهرش باشد؛ ولی تا به حال نشنیده ایم که زنی بگوید شوهرم به من توجه ندارد؛ ولی من عاشق او هستم!
*مردها هم دوست دارند که* *همسرشان به آنها #توجه کند؛ اما در درجه اول آن ها دوست دارند همسرشان را خوشبخت و خوشحال کنند*
⛔️ خانم و آقای محترم لطفا مراقب
حرف زدنتون باشید !
چرا ⁉️
💢 چون باید در همه ی فضاها حالا چه مجازی باشد و چه واقعی ! تقوا پیشه کنید و طوری حرف نزنید که نامحرم ازتون خوشش بیاد و وابسته بهتون بشه و ازتون تعریف و تمجید کنه و آخرم فریب بخورید و نفهمید چکار می کنید و چه تصمیمی می گیرید
🔶 خصوصا آنهم در فضای مجازی و فضاهای دیگر ... پس مراقب باشید.
⛔️ خیلی وقتها در فضای مجازی این حد و حدودها اصلا رعایت نمی شود
و همین امر بعدها باعث نابودی و فحشا در خانواده ها می شود.
💢 دقت کنید ! خدا که بیکار نبوده این مسائل رو فرموده!🚫
🔹برای این گفته که هوای نفس رو به خوبی میشناسه و میدونه 👈 که هوای نفس خاصیتش اینه که :
🔴 اگه بهش لذت دادی
💯بدبختت میکنه آنهم در دنیا و آخرتت ❗️
⭕️ پس تو حرف زدن با نامحرم چه در فضای حقیقی و چه در "فضای مجازی" حسابی مراقب باشید
🔻 دقت کن تا دیدی انگار از حرف زدن با یه نامحرم "یه ذره داری لذت میبری" سریع قطعش کن اصلا ارتباط نگیر ، تقوا پیشه کن.
❌ به خودت بگو:
چه خبرته؟! ادامه نده
اگرم ادامه دادی و همینطوری جلو رفتی
🔶به میزانی که ادامش دادی " چوب بیشتری " دنیا بهت میزنه!
🔞 پوستت کنده میشه تا بتونی ترکش کنی؛ تازه اگه بتونی! « آنهم اگر خدا بهت رحم کنه » تا از تباهی و نابودی وسیاهی این گناه ! نجات پیدا کنی .
🔸گاهی اوقات باید بدانی که
بعضی ها حد و حدود ارتباط با نامحرم را نمی شناسند و آفتهای آن را نمی دانند.
یا بهتر بگم درک و فهمی از قدرت هواهای نفسانی و اذیتهایش ندارند.
🌷 اما کسی که دنبال اطاعت دستور خداست، آدم خیلی فهمیده ای هست...
🔸فقط اونه که از زندگیش لذت میبره...
اونه که آرامش داره و عزتمند زندگی میکنه...
🌺 شما هم سعی کنید زندگی و خانوادتون رو در مسیر آرامش قرار بدید و اصلا با نامحرم ارتباط نگیرید تنها در حد ضرورت ارتباط بگیرید و همیشه سعادتمند و عزتمند زندگی کنید .
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند🌷
❤️🍃❤️
#سیاستهای_خوب_همسرداری
👈💜 #باهم_بسازید💜👉
👌اینو میدونیم که توی همه زندگیها دعوا و بحث هست
🌷 اما اومدم بگم کشش ندید، لجبازی نکنید، خلاصه که #باهم_بسازید.
👈❌اگه بذارید بعد دعوا بینتون فاصله بیوفته،
‼️یواش یواش اون مشکل میشه گره کور که هیچ جوره نمیشه بازش کرد!
👈❌مثل کلاف کاموا که اگه گره بخوره و بپیچه بهم و هی بکشیش بد و بدتر میشه
تا جایی که فقط راهش بریدن اونه!
👌 اومدم بگم اگه #قهری
اگه #ناراحتی
👈 به این فکر نکن تقصیر تو بود یا اون،
👈❌کشش نده!
🙏زودی برو بگو ببخشید و تمومش کن
👌فکر نکن همسرت متوجه نمیشه مقصر کی بوده
👌 و این رو هم میفهمه که تو چقدر بزرگواری
✅ وقتی میبینه برای بهتر شدن زندگیتون تلاش می کنی
♥️🍃🍃♥️💫
🍀
♥️
همیشه آدم هایی که جواب در آستین دارند
برایم عجیب بودند
نه که بلد نباشم من هم جواب بدهم، نه!
#اما من بیشتر اوقات حرف را
آنقدر مزه مزه می کنم تا اصلا
بحث تمام می شود
آدمِ روبرو میرود
و من هنوز دارم با خودم کلنجار میروم
که چرا سکوت کردم وقتی می توانستم
جواب دندان شکنی بدهم!
اما با گذر زمان فهمیدم
آدم هایی که هیچ مرزی ندارند
می توانند در لحظه جواب دندان شکن بدهند
آدم هایی که به هیچ چیز جز به خیال خودشان
برنده شدن در بحث فکر نمی کنند!
و دیگر برایم عجیب نبود اگر آدمی را میدیدم
که می تواند هرچه دلش می خواهد بگوید
و طوری رفتار کند که انگار حق تمام قد با اوست!
دیگر برایم عجیب نبود چون فهمیدم
برنده ی حقیقی در بحث آدمیست
که می تواند با تنها یک جمله بحث را تمام کند
اما چیزی جلودارش می شود:
شخصیتش!
♥️🍃🍃♥️
↴
در خانه نباید هیچ قدرت و هیچ کنترل و مالکیتی روی دیگری وجود داشته باشد!
آنچه که باید باشد:
✔️حرمت،
✔️محبت،
✔️مشورت،
✔️و برابری است!
بنابراین شما نه قرار است به کسی دستور دهید و نه از کسی دستور بگیرید!
در زندگی زناشویی و در خانواده به هر میزان که قدرت وارد شود به همان میزان محبت و عدالت و انصاف از طرف دیگر خارج می شود!
شوهر داری:
وقتی شوهرتون عصبانی شد چکار کنید؟
در درون هر مردی ، یک مرد آهنین وجود دارد که موقع مشاجره با همسر فعال میشود!
اگر موقع مشاجره و عصبانیت مرد، چه شما مقصر باشید و چه نباشید، مرد را تایید کنید و یک جمله بگویید؛ "حــق با شــماست....!"
آن مرد آهنین درون شوهر فروکش میکند و به پسر بچهای خوب و مهربان تبدیل میگردد.
حالا خانم میتواند در فضایی آرامتر و به دور از خشونت حرفهای خود را بزند بدون این که رابطه آسیب ببیند و تنشهای زیادی بار بیاید.
از اعجاز این جمله غافل نباشید. باهوش باشید و مرد آهنین درون شوهرتون را رام کنید.
انتقاد و گلایه از همسرتان را محترمانه انجام دهید
هنگام عنوان کردن اشتباهات همسرتان، ملایمت رفتاری و گفتاری را فراموش نکنید.
سر او داد نکشید. با توهین یا کلمات نامناسب اشتباهش را یادآور نشوید.
تنها گفتن این که «من از این کارت خوشم نیومد» کافی نیست و ممکن است زمینه ساز لجبازی هم بشود.
😔علت ناراحتیتان را عنوان کنید تا اگر سوتفاهمی ایجاد شده، برطرف شود.
اگر همسرتان پی به اشتباهش برد، لازم نیست دیگر ادامه بدهید و موضوع را پشت سر هم تکرار کنید.
♻️ وقتی اشتباهی عنوان شد و همسرتان آن را پذیرفت، آن را پایان یافته بدانید و بار دیگر در مسالهی دیگر و اشتباه دیگری که ربطی به این موضوع ندارد، آن را پیش نکشید.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤 🌤بسماللهالقاصمالجبارین 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت 🌤جل
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۱۶
خدای من این دوداعشی خبیث سر غنایم جنگی یا بهتر بگویم اموال غارتی دعوایشان شده بود,
بالاخره بعداز بحث زیاد چون ابواسحاق پول لازم بود قسمت بیشترپول ودلارهایی که پدر بیچاره ام سالهای سال برای بدست اوردن انها تلاش کرده بود تا زن وفرزندانش دراینده زندگیشان تامین باشد به ابواسحاق رسید ووسایل خانه هم ابوعاص برای خودش مصادره کرد,
برایشان اهمیتی نداشت که دو جسد غرق درخون کنارشان است وسه جفت چشم نگران خیره به چشمان پدرومادری که دیگر نفس نمیکشیدند بود,
عماد, این برادرک شیرین زبانم کلا مسخ شده بود هیچ کلامی از دهانش خارج نمیشد وفقط وفقط چشمانش دور وبر پدرومادرم میگشت...
درهمین هنگام ابوعاص روبه ابواسحاق کردوگفت
_آن دوحوریه(اشاره به من ولیلا) هم مال تو به گمانم پول خوبی در ازای فروششان بگیری خخخخخخ😈
خدای من....درست شنیدم ...
ما به اسیری ویا بهتر بگویم کنیزی میرفتیم... مگر قانون برده وبرده داری در اسلام منسوخ نشده؟؟
چرا این بااصطلاح مسلمانان نوظهور هیچ اطلاعی از دینشان ندارند؟؟؟
منی که یک هفته بیشتر نیست اسلام اورده ام بیشترازاینانی که برای هرکارشان تکبیر میگویند از دین سررشته دارم...
اری اینان شیاطینی هستند که درظاهر سنگ اسلام رابه سینه میزنند ودرحقیقت دشمن اصلی دین واسلامند ,
به خدا که طارق عین حقیقت رامیگفت , اومعتقدبود این دواعش ساخته وپرداخته دشمنان اسلام هستند وبرای بدنام کردن اسلام وبیزارشدن مردم جهان از اسلام,علم شدند وچه خوب به وظیفه شان عمل میکنند....
آه برادرم طارق کجایی؟؟
کجا رفتی که ندیدی عزیزانت را زنده زنده سربریدند وقهقه زدند,
کجایی که ببینی ناموست ,اسیردست ابلیس شده ,آه چه مظلوم وغریبیم ما...چه غریب است دین خدا...چه غریب است اخرین فرستاده خدا...
چه غریب است حجت خدا ,علی مرتضی ع وبچه هایش وشیعیانش....
به خدا...خدا هم غریب شده دراین مسلک....
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۱۷
ابواسحاق به سمت ماامد
عماد ولیلا ازترسشان به دوطرف من چسپیده بودند,قلبم شکست اخر درعین بی پناهی ,تکیه گاه دیگری شده بودم.
باخود فکرکردم اگر خواهروبرادرم دلشان به من خوش است پس بگذاراین دلخوشی کوچک راازانها نگیرم ,میباید هرگز خودرانشکنم وخودرا ضعیف نشان ندهم تا این کورسونور امید دردل این بیچاره ها خاموش نشود.
اهسته گفتم:
_عماد,لیلا,اصلا نترسید....همراه من بیایید...
حرفی رابه بچه ها میزدم که خودم خیلی اعتقادی نداشتم اخه تمام وجودم مملوازترس واضطراب بود اما توکل کردم برخدایم ,همانکه بنده نوازاست ومن هم تازه بااین خدای مهربان ودین زیبایش,کاملترین دین دنیایش, اشنا شده ام....
باهم از درخانه بیرون رفتیم,
اولین چیزی که توجهم راجلب کرد ,لبخند تمسخرامیز ابوعمر بود ونگاه پیروزمندانه ی خاله هاجر,خدای من اینها چه حقیرند که راضی وخشنودند از حقارت همسایگانی که تاچندی قبل عمووخاله ,صدایشان میکردند...
کوچه ومحله ,مملواز دختران وزنان وکودکان ایزدی بود که به اسارت داعشیها درامده بودند,
اهسته به عماد ولیلا گفتم:
_اصلا نترسید,ببینید ما تنها نیستیم ,توکل کنیدبه خدا...
عماد که باز اشکهایش جاری شده بود وبی صدا گریه میکرد خودش رامحکم تر به من چسپانید وبا پاهای کوچکش,قدمهای بزرگی برمیداشت تا مبادا از خواهرانش جدا شود...برادرکم انگار عمق خباثت این شیاطین داعشی راخوانده بود وضمیر ناخوداگاهش از خطری دیگر اگاهاش میکرد ,که حتی نمیخواست قدمی از من دور شود.
ازمحله ی ایزدیها خارجمان کردند
وهمه رابه صف نمودند تا ماشینهایشان برای تحویل برده هایشان برسد...
بالاخره امدند دوتا ماشین ,یه تیوتای مسافری بایک بنز باری از راه رسید...
ازجلوی صف همهمه ی زنانی رامیشنیدم که گریه وآه وناله والتماسشان باهم قاطی شده بود.
لیلا:
_سلما چه خبره چکارمیکنن؟؟
_نمیدانم عزیزم ,صبرکن ببینیم این خبیثان باز چه نقشه ای درسردارند.
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۱۸
خدای من, پسربچه هایی را که ازسه سال بالاترداشتند ازخانواده شان جدا وسوار تویوتا میکردند,یعنی چه هدفی ازاینهمه خباثت دارند؟؟
محکم عماد راچسپیدم
وسعی کردم زیر چادرم پنهانش کنم,اخه این طفل معصوم کشش,اینهمه زجر راندارد,اول که کشتن پدرومادرش درجلوی چشمانش وحالا جدایی....
عمادهم که انگار احساس خطر میکرد,
هیچ صدایی ازخود درنمیاورد وتاجای ممکن خودرا درپناه چادر خواهرک بیچاره اش پنهان نموده بود.
داعشی حرامی به سمتم امد
انگار برامدگی جسم نحیف عماد را دیده بود ,با قنداق تفنگش برسر ورویم میزد وناسزا میگفت ودریک آن دستان لرزان برادرم از دستان بسته ام ول شد...
عمادرا سمت خودکشید ,
لیلا بااشک وناله التماسش میکرد که عمادرانبرد..
اما ان حرامی تفنگ رابالا برد که برفرق لیلا فرود اورد,خودم رامیان داعشی ولیلا انداختم,تفنگ به پیشانی ام خورد وگرمی خون را روی صورتم احساس کردم
اما ازپا ننشستم ودست عماد را گرفتم وفریاد زدم:
_پسرم است ,عزیزم است,تورا به خدایی که میپرستید رحم کنید اورا ازمن جدا نکنید...
التماسهای من انگاراین حیوانات خون آشام را جری تر کرده بود دوباره به سمتم هجوم اورد ومشت ولگد حواله ام کرد....کاش میزد اما عماد رانمیبرد.
عماد ازچهار گوشه ی چشمش اشک میریخت, انگار میخواست چیزی بگوید اما نمیتوانست....
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۱۹
داعشی با زور وتحکم دست عماد راکشید , خدای من عماد نمیتوانست حرف بزند,تا جایی که ما درپیش چشمش بودیم مدام گریه میکرد ومیخواست چیزی بگوید که نتیجه ی تلاشش صدای خرخری نامشخص ازگلویش بود,
خاک برسرم بچه لال شده بود😭😱
حالا که دقیق میشوم میبینم از زمانی که سربریده پدرومادرم را دید هیچ حرفی نزد ومن فکرمیکردم که شوکه شده,
وای من برادرکم قدرت تکلمش رااز دست داده بود والان هم کشان کشان به دنبال کفتاری بی دین کشیده میشد😭😭
عماد رابردند ومن ,هیچ کار نتوانستم بکنم.
لیلا هم حالش بدتراز من بود....
اخر به کدامین گناه اینچنین عقوبتی نصیبمان شد؟!
بعدازجدا کردن بچه ها از خانواده شان مارا سوار بنز باری کردند
وهرداعشی کنار اسیرانی که صید کرده بود ایستاده بود واسیران هم کف کامیون نشسته بودند.
نمیدانستم مارابه کجا میبرند,
لیلا خیلی بی قراری میکرد وحتی یکبار دست برد به درز روبنده اش ومن سریع متوجه شدم که قصدش چیست,مچ دستش راچسپیدم وگفتم:
_نه نه لیلاجان,خواهرگلم ,پدرگفت اخرین راه,ما هنوز نمیدانیم اخر این راه کجاست ما باید به اینده امیدوارباشیم ,باید اگرشد خود راازچنگال این دیوصفتان برهانیم ودنبال عماد بگردیم,عماد به مااحتیاج دارد....شاید عماد راهم بیاورند ان جایی که مارامیبرند...
بااین حرفها لیلا راکمی ارام کردم اما دل خودم بیقراره بیقراربود....
الهی ای بزرگ پروردگار هستی ,تورا به جان پیامبرت محمدص که اینقدرمظلوم شده که اینان ازنامش برای دنیای خودشان وکشتن انسانهای دیگر استفاده میکنند,قسمت میدهم , مارا درپناه خود نگهدار ومراقب عمادم باش....
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۲۰
بعداز بیست دقیقه ای مارا پیاده کردند,
جایی که برای ما درنظر گرفته بودند انبارهای سوله مانندی بود که ورودی شهرموصل وجود داشتند,
بارها وبارها ازکنار این سوله ها رد شده بودم اما هیچ وقت به فکرم خطورنمیکرد که یک روزی دراینجا به عنوان اسیر یاغنیمت جنگی ویابهتربگویم کنیز وبرده ,زندانی شوم.
هرچه نگاه کردم نشانهای از ماشینی که بچهها راسوار کرده بود ,دیده نمیشد.
مارا به همراه دیگر زنان وارد سوله ای کردند که قبلا اماده شده بود,
نصف سوله فرش بود ونصف دیگرش اجاق گازهای بزرگ و وسایل اشپزی بود .
به ماگفتند که بنشینیم وقتی که نشستیم , مردی با چهره ی ترسناک بلندگوی دستی رابه دستش گرفت وشروع به صحبت کرد:
_الله اکبر,لااله الا الله....این شعاریست که نجات بخش جهان است وما هم فرشتگانی هستیم درقالب انسان ووظیفه داریم تا دنیا راازشرک نجات دهیم,ما فرمانبرداران خدا وپیروان محمدص هستیم وشما هم کافرانی هستید که با شجاعت مجاهدان اسلامی اسیرشده اید وبه حکم اسلام بردگان ماهستید.
باخودم فکرکردم
اری شما فرشتگانی خون اشام ازجنس ابلیس هستید که مأمورید خون بیگناهان رابریزید وابروی اسلام ومسلمانان را ببرید.
مرد داعشی هنوز داشتحرف میزد:
_هرکدام ازشما تازمانی که اربابانتان(منظورش همان کسی بودکه مارااسیرکرده بود) هر تصمیمی که درباره تان گرفتند,اینجا هستید وباید برای مجاهدان غذا درست کنید,لباسشان رابشویید واگرمیلشان برسرگرمی بود انها راسرگرم نمایید
از ترس داشتم سکته میکردم اززیر نقاب ,لیلا رانگاه کردم ,دیدم دستش به طرف درز روبنده اش میرود,بازهم دستش راچسپیدم:
_صبرکن...توکل کن....فراموش نکن عماد راباید پیدا کنیم...طارق هم هنوز هست...
دستهایمان راباز کردند وخیلی از اربابها روبنده های اسیرانشان را بالا زده بودند تا شکارشان را سیر ببینند
که ابواسحاق به مااشاره کرد تا برویم کنارش, انگار اوهم میخواست...
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
هورمون رشد ساعت ۹ شب تا ۲ بامداد ترشح میشود و کم خوابی سبب لاغری می شود!
خواب کافی و به موقع کودک را با هوش میکند و موجب یادگیری بیشتر و عملکرد بهتر کودک میشود.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
برای ایجاد انگیزه درس خواندن در فرزند خود، درباره آن چه یاد می گیرد سوال کنید، نه درباره نمراتش.
مثلا از او بپرسید که چه چیزی در مدرسه یاد گرفته است، آن ها را به شما یاد دهد.
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
💢زمان خصوصی با فرزندم ....
از بهترین و موثرترین راهکارها برای تقویت رابطه والدین با فرزندان می توان از « زمان خصوصی » نام برد .
در این روش ، در طول روز دو نوبت و هر بار 20 دقیقه به فرزندتان اختصاص دهید .
شما اعتقاد دارید که تمام وقت تان اختصاص به فرزندتان دارد و این صحیح است . اما :
منظور از « زمان خصوصی » ، رابطه ای دو سویه بین شما و فرزندتان است كه در اين زمان هر فعالیتی كه او دوست دارد و برايش لذت بخش است با او انجام دهيد .
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
راه های نگهداشتن عزت نفس در کودک:
۱-شب هر کاری دارید کنار بزارید و برایش قصه بگید
۲- اشتباهاش رو راحت ببخشید
۳- خوبیهاشو بزرگ کنید
۴- به حرفاش خوب گوش بدید
۵- بی دلیل بغلش کنید و ببوسید
۶- مقایسه ش نکنید
۷-" اگه نکنی وای بحالت" رو نگید
۸- گاهی باهاش کارتونایی که دوست داره ببینید
۹- بهش نگید" تو دیگه بزرگ شدی بچگی نکن"
۱۰-اگر اشتباه کردید راحت عذرخواهی کنید.
۱۱- با فرزندتان بازی کنید
۱۲- در سفر تلفن کنید و به او بگویید دلتان تنگ شده.
۱۳- القای بینش: میدانم از عهده ی انجام آن بر میایی
۱۴- روابطتان را با همسرتان ترمیم و تصحیح کنید.
#عزت_نفس
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
✅غر زدنها و شکایتهاي والدين چه تاثيري بر فرزندانشان دارد؟
متاسفانه نق زدن والدين، کودکان را از داشتن تفکر خلاق و ارتباط سالم دور ميکند و باعث ميشود کودکان محدود فکر کنند و زاويه شناختي خود را بسته نگه دارند.
بنابراين از انديشه و تفکراتشان استفاده نميکنند و فکر ميکنند براي به دست آوردن اهداف و آرزوهايشان فقط ميتوانند حرف بزنند و به دنبال پيدا کردن راههاي مختلف براي رسيدن به هدفشان نيستند. همه اين عوامل باعث ميشود کودکان به نوعي وابسته و درمانده شوند زيرا فکر ميکنند که چون مادرشان نق ميزند و به نتيجه ميرسد پس من هم از طريق نق زدن به اهدافم ميرسم در حالي که هميشه اينطور نيست.
اين کودکان از تکامل و پيشرفت باز ميمانند. پس در رفتار خودتان تجدید نظر نمایید تا الگوی خوبی برای کودکان خود باشید.
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#دروغ های رایجی که والدین هرگز نباید به کودکان خود بگویند❗️
🌸برای فلان چیز پول نداریم
به او بگویید قرار است خانهی بزرگتری بخرید و بههمینخاطر نمیتوانید فلان چیز را برایش تهیه کنید. به او کمک کنید بفهمد که گاهیاوقات برای انجام کاری که به نفع خانواده است، باید از خودگذشتگی کرد.
🌸تو بهترین نقاش دنیایی، کارت فوقالعادهست!
وقتی خودتان هم واقعا چنین عقیدهای ندارید، فرزندتان را تحسین نکنید. باور کنید یا نه، کودکان آنقدر هم که شما فکر میکنید گول نمیخورند. در عوض میتوانید خلاقیت او در کارش را تحسین کنید. او را برای کارها و تواناییهایی تحسین کنید که باور دارید حقیقت دارند، نه برای هر کار معمولی که از او میبینید.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
#سیاست_زندگی
شما ازدواج نمیکنید ک کسی را مدام کنترل کنید
ازدواج برای آرامش است
سرک کشیدن مداوم و بی مورد در امور همسر و پلیس بازی میتواند منجر به سردی رابطه شود.
#سیاست_مردانه
تحقیقات ثابت کرده ک گفتن کلمه #خانومم برابر با 30قرص آرامبخش برای خانوم هاست💕
#مهارتهای_شوهرانه
آقای عزیز؛
اگر همسرت گفت:من خواستگارای زیادی داشتم؛
با لبخند بگو😊
💞پس من خیلی خوش شانس بودم که تو رو به دست آوردم😍
______________
#همسرداری💑
همسر عزیز یادت باشه؛
سالگرد ازدواج و تاریخ تولد همسرتان را هرگز فراموش نکنید
به مناسبت و بهانه های مختلف ،گاهی برایش هدیه بخرید
هدیه دریافتی از او را هرچقدر هم بیمصرف باشد به کسی نبخشید.
______
#حدیث
پیامبر اکرم (ص):
مراسم ازدواج را آشکار برگزار کنید و خواستگاری را پنهان.
(کنز العمال . ح44532)
#حدیث
پیامبر اکرم (ص):
بهترین ازدواجها ها آن است که آسان تر انجام گیرد .
(نهج الفصاحه ، ح248)
#هردو_بدانیم:
💕خانم و آقای خونه؛
اولین قدم،در تربیت کودکی آرام،
رسیدن خودتون به آرامشه!
👌روح ناآرام شما،
حتی اگر بروز خارجی هم نداشته باشه؛
کودکتون رو ناآرام خواهد کرد.
#آقا
💓آقای خونه؛
شما باید اقتدارتون رو در محیط خانه،
حفظ کنید.
اما نه باخودخواهی وتحمیل میل تون به دیگران.
💓بلکه با "عشق"
❣همیشه بامیل اهل خانه،انتخاب کنید.
#هردو_بدانیم
💕خانم وآقای خونه؛
رمز نزول برکت،
در خانه شما
"همدلی" شماست.
👌درهای برکت؛
بروی یک خانواده همدل غیرمومن
بیشتر باز است،
تا خانواده مومنی، که با هم اختلاف دارند.
🍂❤
#خانومی
به شوهرت ارزش بده😍
💌گاهی اشتباهی که ما در رابطه با همسرمون میکنیم اینه که با حرف هامون یه جوری احساس بی لیاقتی و کوچیک بودن و حقارت بهش میدیم! مثلا چطور؟
مثلا وقتی یه کاری میکنه یا یه چیزی میگه برمیگردیم میگیم:
🔹🔸یکم منطقی فک کن!
اخه چرا انقد بی فکر و ساده ای؟
🔸🔹چرا میذاری انقدر راحت گولت بزنن؟؟؟
چقدر بچه گانه فکر میکنی!!!
وقتی اینجوری میگیم دو تا عکس العمل ممکنه ببینیم!
یا شوهرمون برای اثبات خودش لجبازی رو در پیش میگیره و تازه اول ماجراست!
یا اینکه شوهرمون از ما دور میشه و برای اینکه سرزنش نبینه و نشنوه ترجیح میده یکم مخفیانه تر اقدام کنه
شرح کارها و حرف هاش رو دیگه به ما نمیگه!اون وقت نباید شکایت کنیم که چرا شوهرم کم حرفه و فلان و بیساره
🔰
مواظب زندگیت باش خانووووم
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند🌷
#خانم
❣خانم خونه؛
تموم انرژی و وقتتون روبرای کارهای خونه هزینه نکنید🏡!
🔻مهم ترین وظیفه شما؛
تامین عاطفی💖 همسرتونه.
براش وقت و انرژی کافی،داشته باشین😊
#حدیث
امام کاظم(ع) :
آرایش (وآراستگی) مرد برای همسرش از عوامل افزایش عفت زن است.
(#مفاتیح_الحیات،ص۲۵۷)
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤 🌤بسماللهالقاصمالجبارین 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت 🌤جل
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۲۱
با ترس ولرز به نزد ابواسحاق رفتیم , ابواسحاق باسرعت روبنده من ولیلا رابالا زد وگفت:
_به به عجب حوریه های زیبایی,هرچه میپرسم راستش رابگویید,اگر راستش راگفتید باشما کاری ندارم ,وای به حال اینکه بفهمم دروغ گفتید انوقت کاری میکنم که روزی صدبار بمیرید وزنده شوید...شما دوتا شوهر دارید؟
سرمان رابه علامت نه ,تکان دادیم
خنده ای کرد وگفت:
_پس ان پسرک لال ,پسر خودت نبود.
سرم را انداختم پایین وگفتم:_مجبورشدم ,برادرم بود میخواستم پیش خودم بماند.
داعشی دوباره زد زیرخنده وگفت:
_ازاینجور زنها خوشم میاید اما حیف و صدحیف دروضعیتی هستم که به پول محتاج ترم تا زن وکنیز,برای خوشگذرانی,من به شما دست نمیزنم وبه کسی هم اجازه نمیدهم به شما دست درازی کند,باید تا زمان بازار برده ها, دست نخورده باشید ,اخر برای دخترکانی مثل شما پول بیشتری میدهند....
از رذالت این مرد به خودم لرزیدم
وبازهم خداراشکر کردم که حداقل فعلا من ولیلا درامانیم.
داعشی اشاره کرد که برویم وگفت
هرروز میاید به ماسربزند وتاکید کرد ,مبادا فکر فرار به سرمان بزند که مطمینا گیر مجاهدان دیگر میافتیم که....
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۲۲
ابواسحاق که رفت ,
انگار امنیتی به ما حواله شد,
لیلا که چشم ازصورت من برنمیداشت با انگشتان لرزانش,پیشانی ام را لمس کرد وگفت:
_خووون....خشک شده...
وناگاه خودش را دراغوشم انداخت,
تازه یادمان افتاده بود که پدر ومادری نداریم که عماد رابردند, که به اسیری امدیم...گریه هایمان هر دم بیشتر وبیشتر میشد وانگار این جمع زنان اسیر مثل باروتی بود که منتظر شعله ای کوچک برای انفجار است وگریه ی ما همان شعله بود وناگاه این باروت منفجرشد... ازهرطرف صدای گریه وشیون زنان ودخترانی میامد که درکمتر ازیک نیمروز هرچه داشتند ونداشتند راازدست داده بودند,
هرکس با به یاداوردن ظلمی که این حیوانات پست فطرت برسرشان اورده بودند,اشک میریخت وروی میخراشید ,گوییا اجساد بی سر وبه خون غلتیده ی عزیزانمان در جلوی چشمانمان هستند.
باصدای گریه وزاری زنان,
داعشی هایی که جلوی در ورودی بودند,به داخل حمله ورشدند وبه جان ما افتادند... میزدند وناسزا میگفتند,
میزدند ومیزدند ومیزدند ...
ناگاه صدای اذان بلند شد
وداعشیها دست,اززدن برداشتند ,درست است که اذیت وازار کافران را مستحب وثواب میدانستند اما خواندن نماز را دروقتش امری واجب میخواندند ,
گوییا این حربه شان بود که مردم دنیا ,نماز راهمراه این اعمال خشونت امیز ببینند تا برایشان باورشود که اسلام یعنی همین...
که اسلام یعنی خشونت,ناسزا,سربریدن,هتک حرمت کردن,غارت نمودن....
وای من که اسلام چه غریب شده....
به خدا قسم دراینجا...خدا هم غریب شده...
داعشیها دوباره مارابه صف کردندتا...
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۲۳
همه ی مارا بردندتا نماز خواندنشان راببینیم, اخه میگفتند دیریازود مجبوریم مسلمان شویم ,پس بهتراینکه هرچه زودتر اداب نمازخواندن را یاد بگیریم...
بادیدن صف نماز,
یاد زیرزمین خانه مان افتادم ,عبادتگاه مخفیانه ی من وطارق...
یاد سجاده ای لاکی رنگ با مهری ازتربت امام حسین ع که هدیه ی علی بود برای من,مهری که عطرکربلا رامیداد...
اما ان عبادتگاه دلنشین کجا واین صف تزویر وریا کجا ,
با تمام وجودم حس کردم به راستی اینان نوادگان همان ابلیس صفتانی هستند که هزار و چهارصد سال پیش درصحرای کربلا ریاکارانه برای خدا نماز میخواندند وخون خداهم برزمین میریختند...
دم از حضرت محمدص میزدند وسر پسر پیغمبرشان را ازقفا میبریند...
به خدا که تاریخ تکرار میشود واینبار ابلیسان زمان دست به کشتار مردم مظلوم وبی پناه میزنند ونام مقدس دین خدا را لکه دارمیکنند.
به ما اجازه دادند به توالت برویم...
همانطور که این چندوقت مخفیانه وضو میگرفتم,
داخل توالت مخفیانه وضو گرفتم ودلم لک زده بود برای یک رازونیاز ازادانه با خدایم ,برای گریه وشکایت وناله با پروردگارم.
اما من نمیتوانستم ازادانه نماز بخوانم ,
اخر تمام این داعشیها فکرمیکردند من ایزدی هستم واگربومیبردند که من شیعه شدم , مطمینا زنده زنده پوستم میکردند اخر معتقدبودند شیعیان کافرونجسند وهرکس یک شیعه رابکشد بهشت به او واجب میشود ,
برای کشتن یک شیعه سرودست میشکستند, اصلا یک جور دشمنی عمیقی با حضرت علی ع وشیعیانش داشتند.
طارق گفته بود در هرشرایطی باید نمازم رابخونم
اگرایستاده نشد نشسته
اگرنشسته نشد خوابیده
واگرخوابیده نشد باحرکت چشم و...
ومن اینجا فقط با چشمانم میتوانستم نمازم رابخوانم...
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۲۴
امروز نزدیک شش روز است
که در چنگ ابلیس گرفتاریم,دراین شش روز چیزهایی دیدم وشنیدم که هرکدامش برای خراب کردن روح وروان ادم به تنهایی کافیست,
چندین بار مچ لیلا را سربزنگاه گرفتم,
خواهرک بیچاره ام تاب وتحمل اینهمه سختی راندارد چندبارمیخواست ازحب سمی که پدر بیچاره مان برای اخرین حربه به ماداده بود,استفاده کند
که هربار رسیدم ونگذاشتم کاری که دلش, میخواست راانجام دهد.
هرروز تعداد زنانی که اسیر میکنند ،
وبه اینجا میاورند بیشتروبیشترمیشود,دیروز یک دختر را اوردند که بعد متوجه شدند شیعه است,
ده نفری به سرش ریختند وهرکدام ضربه های وحشتناکی به سروبدن دخترک مظلوم میزدند,
انگار مسابقه ای بود که هرکس,
ضربه اش کاری تربود جایزه اش بیشتر,اخرین نفری که ضربه رازد ونفس این شیعه ی مظلوم رابرید,بردوششان نشاندند ودورتادور سوله ها میچرخاندند وبرایش,کف وهلهله سرمیدادند وبه اوتبریک میگفتند که با ضربه اش بهشت را ارزانی خودکرده,
سوله کنارما رابه اتاقهای مجزا تقسیم کردند ومن شاهدم هرشب دختران بیچاره رابه زور به ان سوله میبرندوصدای گریه والتماسشان دل ادم را میشکند.
چندروز پیش با دختری اشنا شدم
نامش حلما بودکه هم سن وسال لیلا بود، دختری دوست داشتنی وبی پناه اوهم درپی راهی بود تا خودش راازاین زندگی نکبت بار راحت کند,
نصیحتش کردم وحرفهایی زدم تاامیدوارشود اما خودم دردلم میدانستم که کوچکترین امیدی نیست مگربه خدا ,اوهم قربانی شدن خانواده اش را به چشم خود دیده بود,
دیشب آن داعشی کثیفی که حلما راکنیز خود مینامید به زور ,او را به خوابگاهش برد...خیلی نگرانش هستم از صبح هرچه که میگردم اثری از اونمیبینم...
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
🌤بسماللهالقاصمالجبارین
🌤اللهم عجل لولیک الفرج
🌤جلد اول پروانهای در دام عنکبوت
🌤جلد دوم از کرونا تا بهشت
🦋رمان امنیتی، انقلابی و عاشقانه
🕸 #پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
🌤قسمت ۲۵
لیلا راصدازدم:
_لیلا حلما راندیدی؟؟
لیلا :
_صبح زود دیدمش حالش خوب نبود ,رنگش پریده بود,الان چندساعتی است که ندیدمش..
رنگ پریدگی عارضه ایست که همه ی ما بادیدن قساوتهای,این چندروز,دچارش شدیم...
دخترک بیچاره ,معلوم نیست دیشب چه به روزش امده...
خداراشکر میکردم که ابواسحاق به خاطر فروش ما ,ازدست درازی کردن به من ولیلا خودداری میکرد وگرنه چه بسا حال ما بدتراز حلما بودو تاالان حب سمی راخرده بودیم و...
ازهمه پرس وجو کردم,اخرین زنی که ازاو راجب حلما پرسیدم گفت:
_آه همان دخترکی که مثل پروانه زیبا بود؟
من:
_آری همان پروانه ای که دردام عنکبوت گرفتارشده...
زن:
_یک ساعت پیش دیدمش به سمت توالتها میرفت...
تشکرکردم وفورا بدووو خودم رابه توالتها رساندم,چهارتا دستشویی بود...ولی حلما نبود..
اومدم بیرون به ذهنم رسید اطراف رابگردم, پشت توالتها رفتم همه اش تپه های شنی وخاروخاشاک...
ناگهان کمی دورتر باد پارچه ای سیاهرنگ راتکان داد...
آه خدای من حلمااااا..
خودم رابه اورساندم,
چاقوی تیزی راکه نمیدانم از کجا به چنگش افتاده بود تادسته دربدن خود فرو کرده بود,خونریزی شدیدی داشت اما چشمانش بازبود وبدنش گرم...
چیزی زیر لب میگفت...
بی توجه به گفتهایش,بدن لاغروظریف وتن بی رمقش را روی شانه ام انداختم وبه سمت سوله ها روان شدم...
خدایااا کمکم کن نجاتش دهم...
خدایا به فریادمان برس...
💞ادامه دارد ....
🦋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
1_2457009262.mp3
8.02M
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند💙🎧 …
خودم رفتم دلم جا موند ...
◉━━━━━───────
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
دنبال کننده رمانهای مذهبی و امنیتی زیبا باشید
با عضویت در کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
💖🍃احـادیـث پـزشکی🍃💖
❤️امام صادق (ع) :
📝⇦•بر شما باد به كاهو خوردن، كه خونت را تصفیه میكند.
❤️امام صادق (ع) :
📝⇦•ترك نكنید شام خوردن را اگر چه سه لقمه با نمك باشد .هر كس یك شب شام نخورد رگی از رگ های جسمش میمیرد و ابدا زنده نمیگردد.
❤️امام رضا (ع) :
📝⇦•داخل شدن به حمام با شكم پر باعث قولنج میگردد.
❤️امام صادق (ع) :
📝⇦•اگر مردم خاصیت سیب را میدانستند ، فقط با سیب به درمان مریض میپرداختند.
❤️امام صادق (ع) :
📝⇦•هر كس به بخورد تا چهل روز حكمت بر زبانش جاری شود.
❤️امام صادق (ع) :
📝⇦•هر كس غذا را با نمك شروع كند هفتاد درد و آنچه او نمی داند و خدا می داند از او دفع می گردد.
❤️امام صادق (ع) :
📝⇦•نان را گرامی بدارید كه برای ایجاد آن، همه ی موجودات بین عرش و زمین به كار افتاده اند.
❤️امام صادق (ع) :
📝⇦•هر چیزی زینتی دارد و زینت سفره سبزی است.
❤️پیامبر اكرم (ص) :
📝⇦•بهترین آشامیدنی در دنیا و آخرت آب است.
❤️امام صادق (ع) :
📝⇦•اگر آدم گرسنه انار بخورد، سیر میشود و اگر آدم سیر انار بخورد غذایش هضم میگردد.
❤️امام علی (ع) :
📝⇦•هركس عمر زیاد میخواهد، صبح زود ناشتایی بخورد
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#طلاق_عاطفی با رویش
#رفقای_همسر
ميگن امان از #همسر_رفیق_باز، همسری که بیشتر از اینکه علاقمند باشد وقت خود را با خانواده اش سپری کند، علاقه دارد که با #دوستانش باشد و اوقات خود را با آن ها بگذراند.
یکی از مهم ترین پیامدهای رفیق بازی، ایجاد #طلاق عاطفی بین همسران زوجین است یعنی همسران به دلیل اینکه برای یکدیگر وقت نمی گذارند و نیازهای همدیگر را برآورده نمی کنند، #سردی عاطفی شکل می گیرد...
آقای محترم بیشتر برای خانواده ات #وقت بگذار...
❌ یادت نره برای بدست آوردن همین خانم و #زندگی چقدر زحمت کشیدی...
🚫 اینجوری خرابش نکن...
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
💫 توافقات مهم در دوران آشنایی قبل
از #ازدواج
- درمورد رسم و رسومات به توافق برسید
- در مورد نوع و نحوه انجام مراسم ها به توافق برسید
- در مورد محل زندگی به توافق برسید
( زندگی با خانواده یا منزل مستقل
- درمورد حق اشتغال،ادامه تحصیل به توافق برسید
- درمورد اینکه هزینه های دختر در دوران عقد با پسر است یا خانواده دختر به توافق برسید
- در خصوص سطح #رابطه_جنسی در دوران عقد به توافق برسید
- در مورد مدت زمان عقد تا عروسی به توافق برسید
- درمورد حجاب و اعتقادات به توافق برسید
- در مورد رفت و آمد به توافق برسید
- درمورد هدایای #نامزدی و عقد به توافق برسید.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#پیام_عاشقانه 💋😍
همسر عزیزم♥️
چقدر دوست دارم
دستهاي مردانه ات را
که دستهاي کوچکم را
درآن جامیدهی
و نوازش میکنی
تا بفهمم تو کنارم هستی
و من تکیهگاهی مطمئن دارم☺️❤️💋
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وترییت فرزند
#همسرانه 💑
💜 #وقتی_شوهرمون_عصبانی_شد_چکار_کنیم؟
🍡در درون هر مردی یک مرد آهنین وجود دارد که موقع مشاجره با همسر فعال میشود
🍡اگر موقع مشاجره و عصبانیت مرد ، چه شما مقصر باشید و چه نباشید، مرد را تایید کنید و یک جمله بگویید
🔑حق با شماست 🔑
🍡آن مرد آهنین, درون شوهر فرو کش می کند واو تبدیل به پسر بچه ای خوب ومهربان میگردد.
🍡حالا خانم می تواند در فضایی آرام تر وبه دور از خشونت حرفها ی خود را بزند بدون این که رابطه آسیب ببیند وتنش های زیادی بار بیاید.
از اعجاز این جمله غافل نباشید
💜با هوش باشید ومرد آهنین درون شوهرتون را آرام کنید
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
نقش رابطه جنسی در افزایش طول عمر افراد با تجربه سکته قلبی
✍️ افراد دارای تجربه حمله قلبی، در صورتی که به فعالیت جنسی معمول خود بازگردند عمر طولانیتری خواهند داشت.
✍️ رابطه جنسی فعال نرخ عمر طولانی را در این دست بیماران بالا میبرد. این در حالی است که اکثر افراد معمولا بعد از تجربه حمله قلبی برای جلوگیری از حمله مجدد از برقرار کردن رابطه جنسی خودداری میکنند.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
#همسرانه
تو بی عرضه ای،فاتحه خواندن بر صمیمیت است. یعنی فرو ریختن مرد.
یعنی به دست خود خانه را خراب کردن.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#سیاست_های_رفتاری
توهین نکنید
برای اینکه عصبانیت تان را بدون سرزنش و توهین به طرف مقابل به زبان بیاورید از کلمه «من» استفاده کنید.
به جای اینکه بگویید: (👇🏻)
✖ «تو اعصاب من رو داغون می کنی! تو عذابم میدهی! درکم نمی کنی! تو نمی فهمی! تو همه چیز را تحمیل می کنی و…»
✔ بگویید: «من عصبانی هستم! حال من خوب نیست! من نمی توانم این تصمیم را قبول کنم! برای من سخت است با این مساله کنار بیایم.»
🌹 در این صورت آتش جنگ را شعله ور نکرده اید و بدون تخریب و سرزنش طرف مقابل حرف خودتان و حتی حرف آخر را زده اید.
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#سیاست_همسرانه
آنقدر به همسرتان اطمینان بدهید که درد و دل کردن او با شما باشد.
به او نزدیک باشید.
غمخوارش باشید و در ناراحتی ها او را یاری دهید.
چه کسی نزدیکتر از شماست به او
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g