eitaa logo
زلال معرفت
2.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
141 فایل
ارتباط با ما 👇 ✅️ انتشار و بهره‌بردارى با ذکر منبع موجب امتنان است. تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ : ۱۷ شهریور ✍ راوی : امیر منجر 🔸صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال ابراهيم. با موتور به همان جلسه مذهبي رفتيم. اطراف ميدان ژاله ( شهدا ) جلسه تمام شد. سر و صداي زيادي از بيرون مي آمد. 🔹نيمه هاي شب حكومت نظامي اعلام شده بود. بسياري از مردم هيچ خبري نداشتند. سربازان و مأموران زيادي در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيت زيادي هم به سمت ميدان در حركت بود. مأمورها با بلندگو اعلام ميكردند كه: متفرق شويد. سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟! 🔸آمدم بيرون. تا چشم کار ميکرد از همه طرف جمعيت به سمت ميدان مي آمد. شعارها از درود بر خميني به سمت شاه رفته بود. فرياد مرگ بر شاه طنين انداز شده بود. جمعيت به سمت ميدان هجوم مي آورد. بعضيها ميگفتند : ساواکيها از چهار طرف ميدان را محاصره کرده اند و... 🔹لحظاتي بعد اتفاقي افتاد که کمتر کسي باور ميکرد! از همه طرف صداي تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت. سريع رفتم و موتور را آوردم. از يک کوچه راه خروجي پيدا کردم. مأموري در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکي از مجروحها را آورد. با هم رفتيم سمت بيمارستان سوم شعبان و سريع برگشتيم. تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. مجروحها را ميرسانديم و برميگشتيم. تقريباً تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود. 🔸يکي از مجروحين نزديك پمپ بنزين افتاده بود. مأمورها از دور نگاه ميکردند. هيچکس جرأت برداشتن مجروح را نداشت. ابراهيم ميخواست به سمت مجروح حرکت کند. جلويش را گرفتم. گفتم: آنها مجروح رو تله کرده اند. اگه حركت كني با تير ميزنند. ابراهيم نگاهي به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو ميگفتي!؟ 🔹نميدانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلي مواظب باش. صداي تيراندازي کمتر شده بود. مأمورها کمي عقبتر رفته بودند. ابراهيم خيلي سريع به حالت سينه خيز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد هم دست مجروح را گرفت و آن جوان را انداخت روي کمرش. بعد هم به حالت سينه خيز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبي از خودش نشان داد.بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامي شديدتر شد. من هم ابراهيم را گم کردم! هر طوري بود برگشتم به خانه. 🔸عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبري از او نداشت. خيلي ناراحت بوديم. آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوي توانسته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتيم بهشت زهرا در مراسم تشييع و تدفين شهدا کمک کرديم. بعد از هفدهم شهريور هر شب خانه يکي از بچه ها جلسه داشتيم. براي هماهنگي در برنامه ها. مدتي محل تشکيل جلسه پشت بام خانه ابراهيم بود. مدتي منزل مهدي و... 🔹در اين جلسات از همه چيز خصوصاً مسائل اعتقادي و مسائل سياسي روز بحث ميشد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام به باز ميگردند. 📚 سلام بر ابراهیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 📒#سه_دقیقه_در_قیامت 5⃣1⃣#قسمت_پانزدهم 🔻#گره_گشایی 🔸بیشتر مردم از کنار موضوع مهم حل
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 📒 6⃣1⃣ 🔻 🔸 خیلی مطلب در مورد ارتباط با نامحرم شنیده بودم؛اینکه وقتی یک مرد و زن نامحرم در یک مکان خلوت قرار می گیرند نفر سوم آنها شیطان است،یا وقتی جوان به سوی خدا حرکت می کند شیطان و ابزار جنس مخالف به سوی او حرکت میکند.یا در جای دیگری بیان شده که در اوقات بیکاری شیطان به سراغ فکر انسان می رود و... 🔹خیلی از رفقای مسجدی و مذهبی را دیده بودم که بخاطر اختلاط با نامحرم،گرفتار شیطان و وسوسه ها شدند و در زندگی به مشکلات مختلفی دچار شدند. 🔺این موضوع فقط به مردان اختصاص ندارد زنانی که با نامحرم در تماس هستند نیز به همین دردسرها دچار می‌شوند. و اینجا بود که کلام حضرت زهرا سلام الله علیها را درک کردم که می فرمودند: " بهترین حالت برای زنان این است که (بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آنان را نبیند." 🔸شکر خدا از دوره جوانی اوقات بیکاری نداشتم که بخواهم به موضوعات اینگونه فکر کنم و در همان ابتدای جوانی شرایط ازدواج برای من فراهم شد. 🔖امادر کتاب اعمال من یک موضوع بود که خدا را شکر به خیر گذشت. 🔹در سال‌های اولی که موبایل آمده بود برای دوستان خود با گوشی پیامک می‌فرستادم. بیشتر پیام‌های من شوخی و لطیفه بود. آن زمان تلگرام و شبکه‌های اجتماعی نبود لذا از پیامک بیشتر استفاده می‌شد. 🔸 رفقای ما هم در جواب ما جوک میفرستادن؛ در این میان یک نفر با شماره ناشناس برایم لطیفه های عاشقانه می‌فرستاد.من هم در جواب برایش جوک می فرستادم. 🔺نمی‌دانستم این شخص کیست، یکی دو بار زنگ زدم اما گوشی را جواب نداد. 🔹اما بیشتر مطالب ارسالی او لطیفه های عاشقانه بود.برای همین یکبار از شماره ثابت به او زنگ زدم،به محض اینکه گوشی را برداشت متوجه شدم یک خانم جوان است، بلافاصله گوشی را قطع کردم، از آن به بعد دیگر هیچ پیامی برایش نفرستادم و پیامک هایش را جواب ندادم. 🔸یادم هست با جوان پشت میز خیلی صحبت کردم،بارها در مورد اعمال و رفتار انسان ها برایم مثال می زد،همینطور که برخی اعمال روزانه مرا نشان می داد، به من گفت: 🔹 نگاه حرام در ارتباط با نامحرم خیلی در رشد معنوی انسان‌ها مشکل‌ساز است. 📖مگر نخوانده ای که در آیه ۳۰ سوره نور می فرماید: "به مومنان بگو: چشم های خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند". 🌟ویا امام صادق علیه السلام در حدیثی نورانی می فرماید: "نگاه حرام تیری مسموم از تیرهای شیطان است.هر کس آن را تنها به خاطر خدا ترک کند خداوند آرامش و ایمانی به او می‌دهد که طعم گوارای آن را در خود می یابد". 🔸بعدبه من گفت:اگر تلفن را قطع نمی کردی گناه سنگینی در نامه اعمالت ثبت می شد و تاوان بزرگی در دنیا می‌دادی. 🔻جوان پشت میز وقتی عشق و علاقه مرا به شهادت دید،جمله ای بیان کرد که خیلی برایم عجیب گفت: اگر علاقه مند باشی و برای شما شهادت نوشته باشند "هر نگاه حرام که شما داشته باشید ۶ ماه شهادت شما را به عقب می‌اندازد"... 🔹یادمه اردوی خواهران برگزار شده بود به من گفتند شما باید پیگیر برنامه های تدارکاتی این اردو باشی. ➖مربیان خواهر کار اردو را پیگیری می‌کنند، اما برنامه تغذیه و توزیع غذا با شماست،از سربازها هم استفاده نکنید. 🔸 سه وعده در روز با ماشین حامل غذا به محل اردوی می‌رفتم و غذا را می کشیدم و روی میز می چیدم و با هیچ‌کس حرفی نمی‌زدم. 🔺روز اول یکی از دخترانی که در اردو بود دیرتر از بقیه آمد و وقتی احساس کرد که اطرافش خلوت است خیلی گرم شروع به سلام و احوالپرسی کرد. 🔹سرم پایین بود فقط جواب سلام را دادم. روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد، هیچ عکس العملی نشان ندادم. 🔺خلاصه هر بار که به این اردوگاه می آمدم با برخورد شیطانی این دختر جوان روبرو بودم اما خدا توفیق داد که واکنشی نشان ندادم. 📖 شنیده بودم که قرآن در بیان توصیفی اینگونه زنان می فرماید: "مکر و حیله زنان بسیار بزرگ است." 🔸در بررسی اعمال وقتی به این اردو رسیدیم،جوان پشت میز به من گفت: اگر در مکر و حیله آن زن گرفتار می شدی به مرور کار و زندگیت را از دست میدادی... ✨ادامه دارد... ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ #شرح_زیارت_جامعه_کبیره 5⃣1⃣#قسمت_پانزدهم 🔻«وَ أُولِی الْحِجَی ..» 🔹حجی هم از آن دارند
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 6⃣1⃣ 🔻«وَ کهْفِ الْوَرَی ..» شما اهل بیت پناهگاه هستید. 🔹وری یعنی مخلوقات، یعنی تمام مخلوقات هستید. یعنی حتی انبیاء گذشته را هم شامل می شود، یعنی انبیاء گذشته هم می خواستند از چیزی به خدا ببرند به واسطه ی شما می‌بردند. 🔸 همان ذکر معروف «يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ يَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ ..» که حضرت آدم گفت، حضرت نوح که به اهل بیت کرد و دیگر انبیاء... 🔹ای مردم اگر واقعا می خواهید در مشکلات زندگی به جایی پناه ببرید به اهل بیت پناه ببرید که شما را می‌دهند، امام زمان (عج) شما را پناه می‌دهد. 🔸 اینکه داریم در توسل انسان بگوید «یاصٰاحِبَ الزَّمانِ أغِثْنِی» ای امام زمان به داد من برس، به فریاد من برس همین است. اینها «کهْفِ الْوَرَی» پناهگاهی هستند برای همه موجودات! 🔹چه قدر خوب است که در مشکلاتمان به رجوع بکنیم و سراغ غیر اهل بیت نرویم. 🔻«الدَّعْوَةِ الْحُسْنَى ..» 🔸می گویند شما زیباترین کنندگانید، یعنی شما کسانی هستید که به بهترین نحو مردم را به سمت خدای متعال دعوت می کنید. 🔹شما مناجات های اهل بیت را ببینید، این مناجات هایی که این بزرگواران می کنند راه است برای اینکه ما را به سمت خدا دعوت بکند و ما خدا را از دعاهای اهل بیت بشناسیم. 🔸وقتی امیرالمومنین علیه السلام با خدا می کند، دارد ما را دعوت می‌‌کند که شما هم بیایید اینطوری با خدا مناجات بکنید. 🎤استاد احسان عبادی ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
زلال معرفت
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨ 📗کشتی پهلو گرفته 5⃣1⃣#قسمت_پانزدهم ✿اما ما صبر كرديم، خنجر بر گلو و نيزه بر شكم، تاب
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨ 📗کشتی پهلو گرفته 6⃣1⃣ ▼ اما كتاب خدا اين مصيبت را ...گفته بود كه 📖اين حكمى حتمى است و قضائى قطعى كه پيش از اين هم بر انبياء و رسل وارد شده است و آن خبر اين است: 📖و ما محمد الا رسول قدخلت من قبله الرسل، افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضر الله شيئا و سيجزى الله الشاكرين. 📖و محمد جز پيامبرى نيست كه پيش از او هم پيامبرانى آمده اند، اگر او بميرد يا كشته شود شما به گذشته برمى گرديد و هر كس به جاهليت گذشته روى برد، به خداوند زيانى نمى رساند و خدا پاداش سپاسگزارى را مى دهد. ❖اى فرزندان قبله! ( بانوى شرافتمندى كه نسبت شما بدو مى رسد) آيا رواست كه ميراث پدرم پايمال شود و شما نظاره گر باشيد؟ ❀ آيا رواست كه نداى تظلم مرا بشنويد و دم برنياوريد؟ صداى من در ميان اجتماعتان طنين مى افكند، دعوت مرا مى شنويد و از حال و روزم خبر مى شويد .❖ شما از ابزار دفاع از حق، چيزى كم نداريد.داراى عده و عده ايد. نفرات داريد، نيرو داريد، ابزار داريد، سلاح و زره و سپر داريد ، اما پاسخ دعوت مرا نمى دهيد؟ به داد من نمى رسيد؟ ✿فرياد استغاثه مرا مى شنويد، اما يارى ام نمى كنيد؟ شما كه به شجاعت و جنگاورى معروفيد. شما كه به خير و صلاح شهره ايد. ▼ بر شما كه نام انصار و ياور نهاده شده. ➖شما كه دست چين شديد، برگزيده شديد. شما چرا؟ ▲شما همانيد كه با عرب پيكار كرديد، زخم زديده و زخم خورديد، رنج كشيديد و محنت برديد، با امت هاى مختلف به مبارزه پرداختيد، با پهوانان و جنگويان بزرگ ستيز كرديد. ❀پيوسته با ما گام برمى داشتيد و اوامر ما را گردن مى نهاديد. تا آسياى اسلام برمحور خاندان ما به گردش درآمد و شير در پستان مادر دهر فزونى گرفت و نعره هاى شرك آميز خاموش شد و ديگ تهمت و طمع از جوش افتاد و شعله هاى كفر به خاموشى نشست و نواى هرج و مرج در گلو خفه شد و دين، نظام يافت و شكل گرفت. ❖ و اكنون چرا بعد از آنهمه زبان آورى، دم فرو بسته ايد و به وادى حيرت افتاده ايد؟ ▪️چرا حق را بعد از آشكار شدنش مخفى مى كنيد؟ چرا پس از آنهمه پيشگامى عقب نشسته ايد؟ چرا پيمانهايتان را شكسته ايد؟ چرا بعد از ايمان، تازه به شرك روى آورده ايد؟ 📖قرآن مى گويد: آيا نمى جنگيد با گروهى كه عهد شكستند و كمر به اخراج رسول بستند و آتش جنگ را برافروختند. آيا مى ترسيد از آنان در حاليكه خدا سزاوارتر است براى ترسيدن اگر كه مومنيد. ❖ آنطور كه من مى بينم شما به سوى تنبلى و تن آسائى و عافيت طلبى مى رويد. ▼ شما كسى را كه از همه سزاوارتر براى زمامدارى مسلمين بود ، كنار گذاشتيد و با راحتى و تن پرورى خلوت كرديد و از تنگناى مسئوليت ها به فراخناى بى تفاوتى و بى خيالى روى آورديد. ❖آنچه را كه حفظ كرده بوديد، بيرون افكنديد و آنچه را كه فرو برده و اندوخته بوديد، از گلو برآورديد. ▼اما چه باك، اين آيه ى قرآن است كه: 📖اگر شما و هر كه روى زمين است، كافر شويد، به خدا زيانى نمى رسد و او حميد است و بى نياز از همگان. ❖آگاه باشيد كه من گفتم آنچه را بايد بگويم با اينكه مى دانم سستى و خوارى و ترك يارى حق در وجودد شما لانه كرده و خيانت و بى وفايى با گوشت و پوستتان عجين شده. ✿ولى اينها جوشش دل اندوهگين است و فوران خشم و درد و حركت امواج خروشان غمى كه در درياى دل، تنگى مى كند و سر بر ساحل سينه مى سايد و رخ مى نمايد. ▼ به هر حال اكنون حجت بر شما تمام است. بگيريد اين خلافت را و آن فدك را ولى بدانيد كه پشت مركب خلافت زخم است وپاى آن تاول. نه سوارى مى دهد به شما و نه راه مى رود براى شما. ❖داغ ننگ بر آن خورده است و نشان از غضب خدا دارد. رسوايى ابدى با اوست. هر كه به آن بياويزد فردا در آتش خشم خدا كه قلب ها را احاطه مى كند فرو خواهد افتاد. ▼ بدانيد كه آنچه مى كنيد در محضر و منظر خداست. و آنها كه ستم كردند بزودى خواهند دانست كه به چه بازگشتگاهى باز خواهند گشت. 〖 و من دختر آنكسى هستم كه شما را از عذاب دردناك پيش رويتان خبر داد.〗 ❖پس بكنيد هر چه مى خواهيد و ما هر عمل مى كنيم و منتظر باشيد كه ما منتظر مى مانيم ✿هرم گذارنده ى كلام شما فولاد سخت دلها را نه نرم كه قدرى گرم كرد، زلزله ى سخن عرش لرزان شما سنگ قبر دلهاى مرده را از جا نه كند كه سست كرد و تكان داد. ▼ پاها به قدر اين پا و آن پا شدن جنبيد اما نه به اندازه ى برخاستن. دستها به قدر از تاسف بر هم نشستن جابجا شد اما نه به اندازه ى مشت شدن و برآمدن. بركه ى تعفن گرفته غيرت، موج برداشت، اما نه بقصد جارى شدن و سيل گرديدن و بنيان كندن. ❖پناه بر خدا اگر براى انعام و احشام سخن گفته بوديد، اميد فايده بيشتر بود. فرياد نه، غوغانه، خروش نه، زمزمه اى در مسجد پيچيد،.. ✨ ادامه دارد... 📌سید مهدی شجاعی ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅