📚تیکه‌ای از کتابِ #علی_اصغر_نبود🤍 " علی، اصغر نبود. کوچک بود؟ نه! نبود؛ فهم همهٔ ما را که روی هم بگذارند شعاعی از عظمتش هم در حیطهٔ درکمان نمی‌گنجد. پس که بود؟ علی بود. اصغر، نه عنوانِ کوچکی‌اش، نه نشانِ کودکی‌اش بود. به او اصغر گفتند چون زمان توقفش در عالم، کوتاه‌تر از همه کربلاییان بود. " [مخصوص #استوری📱] ⚫ #حضرت_علی_اصغر ⚫ #محسن_عباسی_ولدی ⚫ #انتشارات_آیین_فطرت ⚫ #تیکه_کتاب 📖https://eitaa.com/Zolfaghargraphic

📚تیکه‌ای از کتابِ #بگو_چگونه_دل_از_حسین_کندی 🤍 " بانو! اگر تو نبودی، کربلا قصه‌ای می‌شد برای شنیدن و گریستن؛ اما با وجود تو کربلا، راهی شد برای پیمودن. تو حقیقت زندگی را در زیباترین وزن و دشوارترین قافیه در کربلا و کوفه و شام سرودی. " [مخصوص #استوری📱] ⚫ #حضرت_زینب ⚫ #محسن_عباسی_ولدی ⚫ #انتشارات_آیین_فطرت ⚫ #تیکه_کتاب 📖https://eitaa.com/Zolfaghargraphic

📚تیکه‌ای از کتابِ #در_میان_روضه‌هایت_زندگی_کردن_خوش_است 🤍 " حسین؏ جان! اکبرت را دادی، قاسمت شهید شد، عبّاست کنارِ علقمه در خون غلتید؛ ولی احساس نکردی که کارِ بزرگی کرده‌ای. شاید می‌شد با جان‌کندن احساست را فهمید؛ اما من هرچه جان کندم، نشد بفهمم که وقتی اصغرت روی دستانت در مقابلِ نگاهت پرپر زد و رفت، چگونه احساس نکردی که کارِ بزرگی کرده‌ای؟ «کوچک‌دیدنِ‌کارهای‌بزرگ، کارِکربلایی‌هاست.» " [مخصوص #استوری📱] ⚫ #امام_حسین ⚫ #محسن_عباسی_ولدی ⚫ #انتشارات_آیین_فطرت ⚫ #تیکه_کتاب 📖https://eitaa.com/Zolfaghargraphic