eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
69 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت305 تازه یادم آمد که من اصلا در مورد فروشندگی در مترو چیزی به خانواده‌ام نگفته‌ام. مجبور شدم مختصر توضیحی بدهم. مادر لبش را گاز گرفت و رو به مادر بزرگ گفت: –می‌بینید حاج خانم؟ می‌بینید چطوری با آبروی آدم بازی می کنن؟ مادر بزرگ به من لبخند زد. –کار که عار نیست، مادر! این کارش نشون می ده تمام فکرش خونواده شه‌. مادر سوزن را در قلب پارچه فرو برد. – همین رو کم داشتیم تا یکی از فامیل هم اون جا ببیندش بعد دیگه فرغون فرغون باید حرف و سخن جمع کنم. مادر بزرگ کلافه شد. –این چه حرفیه؟ خوب بود مثل بعضی دخترا صبح تا شب دنبال رنگ مو و ناخن و قر و فر خودش باشه و هیچی هم براش مهم نباشه؟ بده این قدر مسئولیت پذیره؟ قدر بچه هات رو بدون حرف مردم باد هواست.. اتفاقا به نظر من کار کردن اونم توی مترو براش خوبم هست، پخته می شه، تلما خیلی خامی داره. مادر مروارید صورتی رنگی را داخل سوزن انداخت. –اصلا باباش بفهمه نمی ذاره. اعتراض آمیز گفتم: –حالا شما باید همه چی رو به بابا بگید؟ من اون جا از این ماسک بزرگا می زنم کل صورتم رو می گیره، این یه کارِ موقتیه تا وقتی که دوباره کار پیدا کنم. شما بهش بگید یه کار موقتیه فروشندگی انجام می ده. نادیا نوچ نوچ کنان گفت: –خواهر نابغه و بورسیه بگیر ما رو ببین، از عرش اومده به فرش، می خواد بره تو مترو صنایع دستی بفروشه. چپ چپ نگاهش کردم. –چی کار کنم؟ بشینم تو خونه دست رو دست بذارم یه دستی از غیب بیاد تمام قسطا و مخارجم رو بده؟ یا همش غر بزنم که چرا فلان چیز گرون شده؟ مادربزرگ همان طور که از جایش بلند می شد رو به مادر گفت: –می‌بینی؟ دخترت تکبر نداره. من اشتباه کردم گفتم اون خامه باید پخته بشه، ما خامیم، ما باید پخته بشیم. در حال بیرون رفتن از اتاق جمله‌ی آخرش را مدام تکرار می‌کرد. مادر نفسش را بیرون داد و سرش را به علامت تاسف تکان داد. –لابد می خوای همون خط مترویی فروشندگی کنی که قبلا باهاش می رفتی و میومدی؟ چهار دست و پا به طرف مادر رفتم. –هر خطی که شما بگید می رم. مادر با تعجب نگاهم کرد. –الان حالت خوب شد از جات بلند شدی؟! –من حالم خوب بود فقط یهو فشارم افتاده بود. مادر لب هایش را روی هم فشار داد. –دوتا شرط دارم، اگر قبول کردی می تونی بری. بی‌فکر گفتم: –هر چی باشه قبوله. مادر وسایل دوخت و دوزش را کنار گذاشت. –می‌دونم تو خیلی با مسئولیتی و نگران دخل و خرجی. منم دقیقا به خاطر همون مسئولیتی که خودت خوب درک می کنی نمی خوام این وصلت سر بگیره. اگر می خوای از من دلخور باشی و ناراحتی کنی و قهر و گریه یا هر کار دیگه‌، از الان بهت بگم، این کارا برای من تحمل کردنش آسون تر از اینه که تو رو حتی یه لحظه مثل ساره ببینم. تا خواستم حرفی بزنم دستش را بالا برد. –دیگه‌ نمی‌خوام دوباره باهام بحث کنی. شرط دومم اینه که... –پس شرط اول چی شد؟ –اولی رو که گفتم؛ فراموش کردن اون پسره. دومم این که نه بهش زنگ می زنی نه می ری می‌بینیش. حالا اگه می تونی قبول کنی، برو. مایوسانه به گوشه‌ی اتاق پناه بردم و زانوهایم را بغل کردم. لیلافتحی پور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت306 بعد از شام، کنار سینک، ماتم زده ایستاده بودم و به ظرف شستن نادیا نگاه می‌کردم. دلم حرف زدن با رستا را می‌خواست. از مادر پرسیدم: –مامان فردا می‌تونم برم خونه‌ی رستا؟ مادر باقی‌مانده‌ی غذا را داخل یخچال گذاشت. –اتفاقا می‌خواستم یه کم کاچی درست کنم براش ببرم،اگه میای تا با هم بریم. تیرم به سنگ خورده بود ولی با این حال حرفی نزدم. دلم می‌خواست با رستا تنها حرف بزنم. وارد اتاقم که شدم تلفن را برداشتم و شماره‌ی رستا را گرفتم. شرط و شروط های مادر را برایش تعریف کردم و پرسیدم: –رستا تو بگو چی کار کنم؟ نه می‌تونم قبول کنم نه می تونم قبول نکنم. رستا فکر کرد و با هیجان گفت: –قبول کن. کلافه شدم. –ولی من نمی‌تونم بهش زنگ نزنم. از ظهر تا حالا باهاش حرف نزدم دلم براش تنگ شده. از اون ورم نمی‌تونم کار نکنم تا حالا از سه جا حقوق می‌گرفتم، یهو همه ش قطع شده. این همه وامی که برداشتم واسه خریدن ماشین بابا رو چطوری پرداخت کنم؟ رستا با لحن متعجبی پرسید: –سه جا؟! تا اون جایی که من می‌دونم تو دوجا کار می‌کردی! با مِن و مِن گفتم: –خود علی هم بهم حقوق جدا می‌داد به خاطر این که جنسای مغازه ش رو براش می‌فروختم. –آهان، پس بگو چرا این قدر لارج شده بودی و هی واسه بچه‌ها خرید می‌کردی. نوچی کردم و نگرانی‌ام را با سکوت نشان دادم. رستا گفت: –به نظر منم باید بری سرکار یعنی مجبوری، پس شرط مامان رو قبول کن. بعد پچ پچ کنان ادامه داد: –منتهی می‌تونی زیر آبی بری. –یعنی چی؟ –یعنی تحریما رو دور بزنی. ببین مامان گفته تو بهش زنگ نزن، نگفته که اون به تو زنگ نزنه، نگفته که بهش پیام نده. فقط می مونه دیدنش که گفته تو نرو ببینش، نگفته که اون نیاد تو رو ببینه. خندیدم. –وای رستا تو محشری، چرا به فکر خودم نرسیده بود؟ رستا با خنده گفت: –عشق علی آقا برات فکری نذاشته که، صبح قبل از این که از خانه خارج شوم برای خداحافظی از ساره به طبقه‌ی بالا رفتم. ساره گوشه‌ی تشکش کز کرده بود و آرام آرام گریه می‌کرد. مقابلش نشستم و اشک هایش را پاک کردم. –بازم دلت واسه بچه‌هات تنگ شده؟ سرش را به طرف پایین حرکت داد. بغلش کردم. –الهی بمیرم، خوب می‌فهمم چته. منم مثل تو از دلتنگی دارم دیوونه می شم. با تعجب نگاهم کرد و دستش را به علامت چی شده پیچاند. من هم تمام ماجرا را برایش تعریف کردم. همین طور ماجرای بیکار شدنم را... –راستش مجبورم دوباره برم تو مترو کار کنم. روی تخته، اسم یکی از دوستانش را که در خط دیگری از مترو کار می‌کرد، برایم نوشت. –لعیا خانم. پرسیدم: –یعنی برم بگم از طرف تو اومدم، هوام رو داره؟ سرش را به علامت مثبت تکان داد و بعد نوشت. –کاش می‌تونستم منم برم بیرون. پرسیدم: –بیرون چی کار داری؟ نوشت. –می رفتم خونه‌ی مادرشوهرم و التماسش می‌کردم تا آدرس شوهر و بچه‌هام رو بهم بده. آهی کشیدم. –می خوای شماره‌ی شوهرت رو بده، بهش زنگ بزنم، شاید جواب من رو بده. آن قدر ذوق کرد که اشک در چشم‌هایش جمع شد. دستش را گرفتم. –ساره فقط برام دعا کن. مادر بزرگ با کاسه‌ی کاچی از راه رسید. –دخترم این رو بده ساره بخوره. کاسه را گرفتم. –مامان بزرگ شما هم می رید خونه‌ی رستا اینا؟ –نه مادر، ساره رو نمی‌تونم تنها بذارم. مادرت با نادیا و بچه‌های رستا می رن، می‌گفت توام می خواستی بری ولی پشیمون شدی. –بله، آخه دیگه تصمیم گرفتم برم سرکار. مادربزرگ دستمالی دست ساره داد. –تلما جان، قبل اذان مغرب خونه باشا، می‌خوایم واسه نماز بریم مسجد. توام پیش ساره باشی بهتره. –چشم، حتما! لیلافتحی‌پور
بسم الله الرحمن الرحیم رب العالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا تو گوش دوستان خودش آهسته زمزمه میکنه: نترس من کنارتم...💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 به رسم ادب روزمان را با سلام بر سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله شروع میکنیم... اَلسلامُ علی الحُــسین و علی علی بن الحُسین وَ عــــلی اُولاد الـحـسین و عَـــلی اصحاب الحسین ✍امام باقر علیه السلام فرمودند: شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید ، چرا که زیارتش روزی را افزون می‌کند و عمر را طولانی می‌گرداند و بلاها و بدی‌ها را دور می کند. ارزقنا کربلا
کاش می‌شد اومدنت نزدیک‌ترین اتفاقی باشه که قراره برای این دنیای پر آشوب بیفته... امام زمانم بخیر و خوشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشگی مان، جهت تعجیل در ظهور دعای فرج را بخوانیم. ‹🕊 قرار_مهدوی ‹🕊عجل علی ظهور
1_1861354433.mp3
8.21M
بی‌حضورت هر چه کردم، زندگی زیبا نشد! اللّهم عجل لولیک الفرج 💔 صوت قرائت قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🌺شهید احمد عبد اللهی ✨ و قضای نماز شب 🌺احمد یک عمر با دعا و نماز زندگی کرده بود؛ آن هم در دوره فساد پهلوی. اذان که می گفت تمام بدنش می لرزید و کسانی که صدایش را می شنیدند، گریه می کردند. شهید قاسم سلیمانی عاشق اذانش بود. نمازها را هم پشت او به جماعت می خواندیم. 🌺اودر هر فرصتی از جمع فاصله می گرفت و مشغول نماز می شد. هر چه اصرار می کردم که این چه نمازی است که می خوانی؟ پاسخی نمی داد. آخرش اصرارم به زبانش آورد. داشت قضاهای نماز شبش را می خواند✨ شادی روح جمیع شهدا صلوات ✨ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ توییت استاد ✍ مدت‌ها قبل عرض کردم؛ پس از عصر «لامساس» که همان کرونا بود، عصر «فَاقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ» و . 💢و آنچه سال گذشته در ایران رخ داد در مقابل آنچه در آینده در جهان به چشم خواهید دید، شوخی و فانتزی‌ای بیش نیست. 💢ایران جزیره ثبات و آغازگر عصر جدیدی در جهان خواهد بود. ‼️کمربندها را محکم ببندید، شما در ایستگاه آخرالزمان هستید ‌و رسالتی تاریخی و الهی بر دوش دارید https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🎨 پوستر جدید از بیانات رهبر انقلاب درباره پیروز نهایی مساله فلسطین 📣  روزِ نزدیکِ پیروزی ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: ضربه‌ای که به رژیم صهیونیستی خورده جبران‌پذیر نیست؛ این را من اوّل هم گفتم، الان هم تأکید میکنم و تکرار میکنم...  رژیم صهیونیستی الان درمانده است، متحیّر است و نمیداند چه کار باید بکند... ما شک نداریم که «اِنَّ وَعدَ اللَهِ حَق»‌؛ وعده‌ی الهی حق است. وَ لا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یوقِنون‌‌؛ اینهایی که به وعده‌ی الهی یقین ندارند، با منفی‌بافی‌های خودشان شما را باید متزلزل نکنند، سست نکنند. و ان‌شاءالله پیروزی نهایی و نه چندان دیر، با مردم فلسطین و فلسطین خواهد بود. ۱۴۰۲/۸/۱۰ https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانباز جنگ تحمیلی براثر موج انفجار حافظه اش ازبین میره وبعد از 34 سال بر اثر زمین خوردن در آسایشگاه حافظه اش کامل برمی گرده و معلوم میشه اهل روستایی در کردستان است... 😭😭😭. **** این جانباز اواخر جنگ از ناحيه سر مجروح می شود و تمام حافظه اش را از دست میده، حتى نام و نشانى‌اش را . ٣٠ سال هم در يك آسايشگاه روان درمانى بسترى مي‌شه تا اینکه يك روز از پله هاى آسايشگاه با سر به پايين پرت میشه و سرش به نبش پله اصابت مى كنه و بعد اسمش بخاطرش مياد. از طریق بخش نيكوكارى دنبال خانواده اش می گردد و در نهايت درشهرى از توابع كردستان خانواده اش را پيدا مى كنند. با برادرش تماس مى گيرند، و حالا دراين فیلم لحظه ورود این جانباز را به منزل و ملاقات با مادر و خانواده‌اش راببینید. فقط احترام به مادر را ببینید😭 https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
وقایع ظهور.mp3
12.67M
📣 کلنگ زنی پروژه آخرالزمان در فلسطین 👈 نگاهی به رخدادهای آخرالزمانی از منظر کتاب سقوط اسرائیل 👤 استاد امینی خواه https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️آیت‌الله خامنه‌ای، بازیگر اصلی در منطقه است. پاسخ جالب کارشناس اینترنشنال به ابراز نگرانی مجری این شبکه از بحران اقتصادی رژیم صهیونیستی و هزینه و فایده این جنگ برای محور مقاومت: 🔹هیمنه اسرائیل شکسته شده است؛ به قول آیت‌الله خامنه‌ای اسرائیل یک شکست التیام‌ناپذیری خورده است؛ همدلی جهانی با فلسطینیان برای جمهوری اسلامی یک پیروزی به حساب می‌آید. https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
🚨شنبه ساعت 15 به وقت بیروت 16:30 به وقت تهران سخنرانی سید #مقاومت #خـــدایا_امام_مـن_کجـاست #برسان_
📸تهدید یمنی‌ها همزمان با سخنرانی شنبه سید حسن نصرالله : 1111 یعنی 11 نوامبر که میشه شنبه / روز سخنرانی 🔘 نوامبر نیز یازدهمین ماه میلادی است. ✍ در ضمن ابجد ظهور نیز عدد ۱۱۱۱ میباشد. ⭕️ از طرفی عدد ۱۱ نیز محبوب ترین عدد فراماسون هاست. *✍ «تقدس عدد ۱۱ و تاریخ ۱۱/۱۱ و ماه های دسامبر و نوامبر»*: 🔹 عدد 11 در نمادشناسي فراماسونري، صهيونيست‌ ها و يهوديان ارتدوکس، نماد دو ستون دروازه "معبد سليمان" (هيکل سلیمان) در بيت ‌المقدس است که يکي به رنگ سرخ و ديگري به رنگ سفيد است و در همه کلوب‌ها و لژ هاي فراماسونري وجود دارد که مهم ‌ترين نمود آن، برج ‌هاي مرکز تجارت جهاني نيويورک بود، و 11 ستون افقي سفيد و سرخ پرچم آمريکا که با دو ستون سرخ رنگ محصور شده نيز برگرفته از تقدس همان دو ستون معبد سليمان و رنگ آنهاست. 🔺 *اعداد 11 و 9 مانند عدد 33، مقدس ‌ترين نماد فرقه تصوف يهودي (کابالا) به شمار مي ‌آيد. حرف K، نيز يازدهمين حرف از حروف الفباي انگليسي است که خود واژه "کابالا" نيز با آن آغاز مي ‌شود. همچنين نماد دروازه ورودي جنيان به دنياي انسان ‌هاست که در بسياري از فيلم ‌هاي هاليوودي نيز به چشم مي ‌آيد.*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید حسن نصرالله: اگر مقاومت در منطقه قدرت دارد به‌خاطر پشتیبانی معنوی، سیاسی، نظامی، دیپلماتیک و مادی ایران است ایران در برابر تهدیدهای آمریکا موضعش را هرگز تغییر نداده. https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻سردار حاجی‌زاده با شال منقش به مسجدالاقصی 🔹فرمانده هوافضای سپاه با شال منقش به مسجدالاقصی و پرچم فلسطین در دوازدهمین سالگرد شهادت سرلشکر حسن طهرانی مقدم حضور یافت. ✅ حامیان سپاه قدس https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2