فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 سیل مشهد از نگاهی دیگر
🔸تشییع ناباورانه مشهدیها در حال حرکت به طرف حرم رضوی
بعد از رئیسی خیابان ها بدست مردم افتاده اما چرا نظام سقوط نمی کند ؟!
رئیس قوه مجریه شهید شد ؛ قوه مقننه اختتامیه اش را گرفت؛ ۲۹۰ نفر از منتخبین مردم پیداشان نیست و مقننه حتی رییس هم ندارد ؛ خیابان های تهران ، تبریز ، قم و خراسانات هم به دست مردم افتاده است اما کشور منسجم تر شده و نظام ساقط نمی شود ؛ آری ! این است مهارت نظام امامت _ امت !
▪️ای متخصصین علوم اجتماعی ، حقوق و علوم سیاسی ! چرا خاموشید؟! اگر نمونه ای در دنیا دارید نشان مان دهید ؛ اینجا ایران است و کنش های ارتباطی ایرانیان تمدنی شده است ؛
▪️...ما ماتم زده نیستیم و حماسه و حزن و عقلانیت و علم را جمع کرده ایم و به تمدن رهنمون شدیم !
▪️ما به مرحله پیشرفته تری از دوم خرداد رسیدیم ؛ امروز سوم خرداد است و بین مسجد و مردم و نبرد و شهادت و عقلانیت و علم مانند سمفونی خرمشهر جمع کردهایم"
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
⭕️بعضی ها می پرسند چرا حضرت آقا مانند نماز حاج قاسم بغضش نترکید و چرا بعد از نماز روی جسد خم نشد
جواب روشن است ، حضرت آقا در این شرایط که رئیسجمهور و وزیر خارجه شهید شدند باید نشان دهد هیچ خللی در اوضاع اتفاق نمی افتد و همه چیز روی روال خود پیش می رود
اگر حضرت آقا خود را منکسر و عزادار نشان دهد دشمن چه خیالی می کند؟؟؟، منافقین داخلی چه طمع هایی می کنند؟؟؟ مردم چقدر نگران می شوند؟؟؟
بعضی از کشورها با کشته یا ترور شدن رئیس جمهورشان نظام حاکمشان سقوط می کند، نباید با حاج قاسم که رزمنده ی میادین جنگ بود مقایسه کرد
روش #آقا_جان در این موارد دقیقا روش امام است که وقتی مسولین را می کشتند امام می فرمود بکشید ما را ما زنده تر می شویم
رهبر انقلاب از همان لحظه ای که هلیکوپتر رئیسجمهور گم شده بود حواسش بود که چه کند ، نباید در چهره ضعف نشان دهد لذا همان موقع با چهره ای گشاده فرمود مردم نگران نباشند، مسولین بهتر از قبل دارن کارها را انجام می دهند و من هم تاکید کرده ام
نتیجهی این هوشیاری رهبر این شد که ۶۰ کشور احساس کردند باید به ایران مقتدر بروند و به پیکر رئیس جمهور ایران احترام کنند و با معاونش دست بدهند
مگر می شود این نمایش اقتدار در زمانی که رئیس جمهور و وزیرش شهید شده اند ؟ چه شد که اینطور شد ؟
همه مرهون همین عدم اظهار ضعف و گریه و هق هق در نماز و خم شدن کمر رهبر بود
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
⭕نام پدر شهدای خدمت جهت خواندن نماز لیلة الدفن قربة الی الله.
🌷 شهید سیدابراهیم رئیسی↔️ سیدحاجی
🌷شهیدحسین امیر عبداللهیان ↔️ محمد
🌷شهید سید محمدعلی آل هاشم ↔️ سیدمحمدتقی
🌷 شهید مالک رحمتی↔️ اسکندر
🌷 شهید سیدطاهر مصطفوی↔️ سیداحمد
🌷شهید محسن دریانوش↔️ مختار
🌷شهید بهروز قدیمی ↔️ اسحاق
🌷 شهید سید مهدی موسوی ↔️ سید محمد علی
🇮🇷هدیه صلوات به روح جمیع شهدای اسلام به نیت فرج مولا صاحب الزمان قربة الی الله.
🔴 خادم ایران بُوَد در حلقه مهر رضا...
🟢 خادم الرضا تا ساعاتی دیگر در حرم مطهر امام رئوف آرام می گیرد
#رئیسی_عزیز
#خادم_الرضا
روش نماز وحشت👆👆
خواندن نمازوحشت نماز شب اول قبر برای شهدای خدمت🏴
1⃣شهید سید ابراهیم رییسی | فرزند سید حاجی
2⃣شهید سید محمدعلی آل هاشم: فرزند سید محمدتقی
3⃣شهید حسین امیرعبداللهیان: فرزند محمد
4⃣شهید سید طاهر مصطفوی: فرزند سیداحمد
5⃣شهید بهروز قدیمی: فرزند اسحاق
6⃣شهید محسن دریانوش: فرزند مختار
#سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور
✌در آسـتانہے ظــهور✌
روش نماز وحشت👆👆 خواندن نمازوحشت نماز شب اول قبر برای شهدای خدمت🏴 1⃣شهید سید ابراهیم رییسی | فرزند
#شهید رحمتی و شهید موسوی فردا
دفن میشوند.
نماز وحشت (لیله الدفن) این دو شهید فردا شب هست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دولتمردان دولت کریمه،
قبل از ظهور انتخاب میشوند!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
نــام : مـــهدے(عج)
ســن :۱۱۹۰ در فــراق
اسـتان : صــاحب عــالم ولے از همہ جـا رانده شــده ` هـیچکس راهش نداد"
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
13.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✉️ راهکار آیتالله بهجت برای جلو انداختن ظهور
#کلیپ | #استاد_شجاعی
#استاد_حیدری_کاشانی| #استاد_پناهیان
نــام : مـــهدے(عج)
ســن :۱۱۹۰ در فــراق
اسـتان : صــاحب عــالم ولے از همہ جـا رانده شــده ` هـیچکس راهش نداد"
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلایهی استاد شجاعی از بعضی خواص و علما⁉️
#استوری | #استاد_شجاعی
نــام : مـــهدے(عج)
ســن :۱۱۹۰ در فــراق
اسـتان : صــاحب عــالم ولے از همہ جـا رانده شــده ` هـیچکس راهش نداد"
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 تصویر مزار شهید آیتالله رئیسی در حرم رضوی
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔴 جانشینی برای #رهبری وجود نداره این صحبت ها برای تخریب و ایجاد بازی روانی بین مردم هست به هیچ عنوان با این بحثا بازی نخورید ،
⚠️ #اتفاق_بزرگ و اصلی و اتفاقات بزرگ در منطقه و جهان در دوران #سید_علی_خامنه_ای رهبر بزرگ انقلاب رخ خواهد داد ان شاءلله و به هدف اصلی این انقلاب یعنی #ظهور خواهیم رسید ...
#شهید_جمهور
نــام : مـــهدے(عج)
ســن :۱۱۹۰ در فــراق
اسـتان : صــاحب عــالم ولے از همہ جـا رانده شــده ` هـیچکس راهش نداد"
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفته با خانواده شهید قدیمی صحبت کند
متوجه میشود فرزند ایشان هم خلبان و در راه پدر است
همسر شهید میگوید : یک روز قبل از اینکه با اقای رئیسی برود و شهید شود به پسرم گفت میخواهم طوری خدمت کنی که همه به تو افتخار کنند. وقتی همسرم اینها را میگفت نمی دانستم فردا طوری خدمت خواهد کرد که همه به او افتخار کنیم.
خبرنگار میگوید : اکنون که او شهید شده ناراحت نیستی که فرزند شما هم در مسیر خلبانی میرود؟
مادر میگوید : وقتی این عزت را دیدم. این سنگ تمام مردم را دیدم. نماز آقا بر پیکر همسرم را دیدم به همه چیز افتخار میکنم 💔💔💔
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء)
🔺️با نوای مهدی #دهباشی
👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه*
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️
@zoohoornazdike
🟢 شبی که درخواست حاجت در آن رد نمیشود
🔴 شب پانزدهم ماه ذیقعده شب عبادت و استجابت است و کسی که در این زمان حاجتی از خدا بخواهد.خداوند به او عطا فرماید و بنابر روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کسی که در این شب به طاعت و عبادت بپردازد اجر صد عابد را دارد که لحظه ای نافرمانی خدا نکرده اند.
📚 اقبال الاعمال ج ۲ ص ۱۵
🔵 خوشا به احوال منتظرانی که در این شب فرج امام عصر ارواحنا فداه را از خدا بخواهند
🌷 امسال شب پانزدهم ذیقعده با شب جمعه تلاقی دارد که فضیلت مضاعف دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور رضا رویگری، هنرمند سینما و تئاتر در مراسم تشییع شهیدان خدمت
24.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️ سنجزنی ابهریها برای شهید خدمت، سرهنگ دوم بهروز قدیمی
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضهخوانی شهید آیتالله رئیسی برای امام حسین (ع) در کربلایمعلی
#رئیسی
#شهید جمهور
#شب جمعه، شب زیارتی امام حسین (ع)
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
گلی گم کرده ام.mp3
5.14M
گلی گم کردهام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
#نریمان_پناهی🎙
#سید_شهیدان_خدمت💔
#ایران_تسلیت🏴
#شب جمعه ، یادتت نکنم میمیرم
حسین جان
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر مشتی و باحال بودی سردار
پیکر مطهر سردار سرتیپ شهید سید مهدی موسوی سرتیم حفاظت ریاست جمهوری فردا جمعه ۴ خرداد ماه ساعت ۹ صبح از مقابل مسجد امام حسن مجتبی(ع) محله دولت آباد به سمت حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) تشییع و پس از برگزاری نماز جمعه شهرستان ری در شبستان امام خمینی(ع) این بارگاه ملکوتی به خاک سپرده خواهد شد.
به بچههای شهرری و دولتآباد اطلاع بدید
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہے ظــهور✌
جدال عشق و نَفس🍁پارت 20 --جفتک پرون که نیس ابرام؟ --نه خیالتون راحت. ابراهیم رفت من موندم تنها پیش د
🍁جدال عشق و نَفس🍁پارت 21
--غلط کرده!
همین امروز زنگ میزنم اصغر بیاد ببرتش.
عسل پرید وسط
--نه آقا خودم آدمش میکنم انقدر ازش کار میکشم که حالیش بشه بعدشم هم من دست تنهام هم زهره دیگه سنی ازش گذشته زیاد نمیتونه کار کنه زود خسته میشه.
داریوش بیخیال شد و رفت
عسل خندید
--دیدی چجوری دست به سرش کردم؟
بسته ی آرد نخودچیو باز کرد و یکمشو برداشت فوت کرد تو صورتم
به ثانیه نکشیده شروع کردم عطسه کردن.
عسل یه پیاز داد دستم
--شروع کن اینم پوست بکن یکم چشمات بسوزه اشکت دربیاد حال خرابت بیشتر به چشم بیاد.
همون موقع زهره اومد تو آشپزخونه و نگران گفت
--عسل کجایی تو؟ همه جارو دنبالت گشتم.
--چیشده مگه؟
پیازو از دست من گرفت و ناراحت گفت
--مگه حالشو نمیبینی پیاز دادی بهش پوس بکنه؟
عسل اخم کردم
--فضولیش به شما نیومده خانم بزرگ.
بعدشم تو اگه بدونی امروز چه دسته گلی به آب داده بدتر از این باهاش رفتار میکنی!
زهره کنجکاو گفت
--چیشده؟
عسل با آب و تاب ماجرای فرار ساختگی منو واسه زهره تعریف کرد.
زهره ترسیده یه مشت زد تو بازم
--دختر مگه از جونت سیر شدی؟ این چه کاریه کردی؟ معلوم نیست چیتون کمه پامیشید میاید اینجا بعدش که میبینید خبری نیست قصد فرار میزنه به سرتون.
همین که خواستم بگم من به خواسته ی خودم نیومدم عسل لبشو گزید و گفت
--تو چی هان؟ چی؟ میبینی زهره چه زبونی داره؟
زهره مشمئز به من نگاه کرد و ایشی گفت و از آشپزخونه رفت بیرون.
عسل ریز خندید و بعدش اخم کرد
--من اون موقع تا حالا یاسین تو گوش خر میخوندم احیاناً؟
تو که داشتی بندو به آب میدادی که!
سرمو انداختم پایین و با یه ببخشید کارمو شروع کردم.
عسل مشغول کارش شد و تا موقع ناهار منو پیش خودش نگه داشت.
قبل از ناهار یه مشت آرد برداشتم و مالیدم به صورتم.
با صدای آیفون عسل رفت در رو باز کرد و یه مرد حدوداً چهل ساله وارد شد.
از اولین دیدارش فهمیدم که از اون دسته مردای حال به هم زن و جلف و چندشه.
عسل واسش چایی برد و برگشت پیش من.
از موقعی که اومده بود رو من زوم بود.
--عسل این خوشگله دیگه کیه؟
داریوش از اتاقش اومد بیرون و با لبخند به مردی که فهمیدم همون اصغره خوش آمد گفت و خوش و بش کرد.
عسل مفصل ازشون پذیرایی کرد.
بعد از چند دقیقه اصغر گفت
--امر بفرما داریوش خان؟
داریوش به من نگاه کرد
--صید جدیده ابرام آوردتش اینجا.
خودم که اصلاً حوصله ی ادا و اطفارای اینجور تیتیش مامانیا رو ندارم ابرامم که رفته کرج خبر مرگش دیگه گفتم یه چند روزی ببریش خونت تا ابرام برگرده.
اصغر با نگاه عمیق و لبخند دندون نمایی به من زل زد
--ای به روی چشم!
همون موقع عطسه کردم و عسل گفت
--دختره ی خیره سر مگه دیشب نگفتم
پنجره ی اتاقتو ببند و کپه ی مرگتو بزار؟
آخر سرما خوردی حالا چه گلی به سرم بگیرم من؟
اصغر گفت
--فقط داریوش خان میدونی که من حوصله ی مریض داریو ندارم این دخیم که پیداس بدجوری مریضه فعلاً بزار پیش همین عسل باشه تا لااقل خوب بشه بعد خودم میبرمش.
داریوش متفکر گفت
--باشه پس فعلاً کاری باهات ندارم.
اصغر رفت و داریوش بعد از ناهار رفت تو اتاقش.
من و عسل نشستیم سرمیز و باهم غذامونو خوردیم.
بعد از ناهار رفتم اتاقم تا برم حمام.
از بس عطسه کرده بودم و از چشمام آب میریخت داشتم حالت تهوع میگرفتم.
رفتم حمام و بیشتر حالم بد شد.
عسل اومد تو اتاق و نگران به من خیره شد.
--خوبی مائده؟
--وای نه دارم از سر درد میمیرم.
--الهی بمیرم بخدا من نمیخواستم اینجوری بشی!
لبخند زدم
--اشکالی نداره فقط اگه یه مسکن بهم بدی ممنون میشم.
سریع از اتاق رفت بیرون و با یه لیوان آب و مسکن برگشت.
قرصو خوردم و خوابیدم رو تخت و چشمامو محکم بستم تا خوابم ببره.
با صدای داد و فریاد از خواب پریدم.
یدفعه در اتاق باز شد و عسل همراه یه نفر دیگه اومد تو اتاق.
لامپو روشن کردم و با وجود اینکه نور چشمامو اذیت میکرد فهمیدم ابراهیمه.
چهرش از عصبانیت کبود شده بود و از چشمای پف کرده ی عسل فهمیدم گریه کرده.
ابراهیم اومد سمت من و دستمو گرفت
--حالت خوبه؟
با اخم دستمو از دستش خارج کردم
--بله.
برگشت سمت عسل و با صدای تقریباً بلندی گفت
--چرا زودتر بهم نگفتی چیکار کردی؟
عسل عصبانی شد و دمپاییشو درآورد پرت کرد تو سر ابراهیم
--احمق اگه زودتر بهت میگفتم که داریوش بهت شک میکرد!
ابراهیم دمپایی به دست بلند شد و رفت سمت عسل
--همین الان اون مرتیکه رو از خواب بیدار کن.
--چی میگی تو آخه من چی بهش بگم؟
ابراهیم کلافه تو موهاش دست کشید
--چمیدونم بگو دخی جدیده حالش بد شد زنگ زدم به اصغر و نادر و حشمت همشون گوربه گور شده بودن زنگ زدم ابرام از گپر درآوردمش.
--مگه تو خبر مرگت نرفتی کرج؟
--چمیدونم بابا بهش بگو نرفته یه چیزی بگو دیگه تو که فارق التحصیل دانشگاه شیطونی!
عسل غرغرکنان رفت و ابراهیم نگران اومد سمتم.....
"حلما