.
💑اختلاط و صحبت کردن دختر و پسر چه حکمی دارد ؟
💥پاسخ:
در مورد اختلاط با نامحرم باید زن کاملا حجاب را رعایت کند ودر صورت نیاز ضروری به صحبت کردن, از نازک کردن صدا و زیبا کردن ان و همچنین از سخنان نامناسب بپرهیزد و وقار و عفت خود را نگه دارد, در عین حال بهتر است به طور کلی از اختلاط اجتناب شود زیرا معمولا رعایت حدود و آداب شرعی نمی شود.
💠منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی سیستانی مدظله العالی
📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید.
@zoolaleahkam
🌐مسابقه امام شناسی
🔰ویژه اشنایی نسبت به امام زمان( عج)
🔸پیامبر اسلام(ص):
مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ "هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است"
1⃣سوال اول : در کدام منبع حدیث امام صادق ع نقل شده؟ هر پرچمی پیش از قیام قائم بر افراشته شود صاحبش طاغوت است که اطاعتش در مقابل اطاعت خداست
🔹الف) الکافی ج ۸ ص ۲۹۵
🔹ب) نگین آفرینش
🔹ج) مکیال المکارم
2⃣سوال دوم : حدیث زیر از کدام معصوم نقل شده است،؟ هر کس دوست دارد از اصحاب قائم علیه السلام قرار بگیرد باید انتظار کشد و با ورع و تقوا و اخلاق پسندیده زندگی نماید
🔹الف) امام رضا ع
🔹ب) امامصادق ع
🔹ج) امام حسن عسکری ع
3⃣سوال سوم : علت نام گذاری صاحب الزمان عج به مهدی ع در فرمایش امام باقرع چیست؟
الف نام مهدی از ظاهر خلق گذر می کند و حقیقت هر کس بر او آشکار می شود
ب پرده ها و حجاب ها عالم ماده سبب شده تا از حقیقت وجودی ایشان با خبر شوند
ج ایشان از امور مخفی و پنهانی افراد آگاهند
4⃣سوال چهارم:
شناخت عرفانی امام شامل کدام موارد است؟
🔸الف) شناختسیره
🔸ب) فرهنگ و روحیه ایشان
🔸ج) تمام موارد
5⃣ سوال پنجم وظیفه ما شناخت ....... است
🔸الف) عرفانی
🔸ب) قرانی
🔸ج) علمی
🌸🦋🌸🌸🌸🌸🦋
✅ ترتیب جواب ها را به ایدی زیر بفرستید
@Elham_mirzaei
⏰مهلت مسابقه تا پایان روز چهارشنبه ساعت ۶
ان شالله از بین کسانی که جواب صحیح را فرستاده اند قرعه کشی میشود و طبق قرعه
💰💰 به 10نفر شارژ هدیه ۲۰۰۰ت اهدا میشود 😍🎁(از طرف حامی مسابقه)
🔺👌بزرگوارانی که دو شماره همراه دارند فقط با یک شماره شرکت کنند💐
🔺👌دوستان حتما سوالات را بخوانند و بعد خودشان جواب دهند هدف یادگیری هست
☑️👌تحقیق از اینترنت هم اشکالی ندارد
🔰عزیزانی که از طرف خودشان تمایل به پرداخت جایزه به شرکت کنندگان دارد به پی وی بنده مراجعه کنندجوایز شارژ می باشد و از ۲ هزار تومان شروع میشود💐
و من الله توفیق🌹
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
@zoolaleahkam
❤️ بسم رب الشهدا ❤️
#شهید_ایوب_بلندی
#قسمت_سی_وهشتم
🌸 دوباره ایوب بستری شد برای پیدا کردن قرص و دوایش باید بچه ها را تنها می گذاشتم.
سفارش هدی و محمد حسن را به حسین کردم و غذای روی گاز را بهشان نشان دادم و رفتم.
💕 وقتی برگشتم همه قایم شده بودند.
صدای هق هق محمد حسین ازپشت دیوار مرا ترساند.
با توپ زده بودند به قاب عکس عمو حسن و شیشه اش را خرد کرده بودند.
محمد حسین اشک هایش را با پشت دست پاک کرد:
"بابا ایوب عصبانی می شود؟"
🌵 روی سرش دست کشیدم
"این چه حرفی است!؟ تازه الان بابا ایوب بیمارستان است میتوانیم با هم شیشه ها را جمع کنیم.
ببینم فردا هم که باز من نیستم چه کار میکنی؟
مواظب همه چیز باش،
دلم نمیخواهد همسایه ها بفهمند که نه بابا خانه است و نه مامان و شما تنها هستید."
سرش را تکان داد "چشم"
🌷 فردا عصر که رسیدم خانه بوی غذا می آمد.
در را باز کردم،هر سه آمدند جلو، بوسیدمشان
مو و لباسشان مرتب بود.
گفتم: "کسی،اینجا بوده؟
محمد حسین سرش را به دو طرف تکان داد.
- نه مامان محمد حسن خودش را کثیف کرده بود، عوضش کردم.
هدی را هم بردم حمام
ناهار هم استامبولی پلو درست کردم.
🌹 در قابلمه را باز کردم، بخار غذا خورد توی صورتم. بوی خوبی داشت...
محمد حسین پشت سر هم حرف میزد:
"میدانی چرا همیشه برنج های تو به هم می چسبند؟ چون روغن کم میریزی.
سر تا پای محمد حسین را نگاه کردم.
🌺 اشک توی چشم هایم جمع شد.
قدش به زحمت به گاز می رسید.
پسر کوچولوی هفت ساله ی من، مردی شده بود.
ایوب وقتی برگشت و قاب را دید،
محمد حسین را توی بغلش فشار داد.
گفت:
"هیچ چیز آنقدر ارزش ندارد که آدم به خاطرش از بچه اش برنجد." ❤️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈با ما همراه باشید....
ادامه دارد..
@zoolaleahkam
❤️ بسم رب الشهدا ❤️
#شهید_ایوب_بلندی
#قسمت_سی_ونهم
⭕️ توی فامیل پیچیده بود که ربابه خانم و تیمور خان، دختر شوهر نداده اند،
انگار خودشان شوهر کرده اند،
بس که با ایوب مهربان بودند و مراعات حالش را داشتند ...
⚜ اوایل که بیمارستان ها پر از مجروح بود و اتاق ریکاوری نداشت،
ایوب را نیمه بیهوش و با لباس بیمارستان تحویلمان می دادند.
تاکسی آقاجون می شد اتاق ریکاوری، لباس ایوب را عوض می کردم و منتظر حالت های بعد از بی هوشیش می نشستم تا برسیم خانه..
.
✨ گاهی نیمه هشیار دستگیره ماشین را می کشید وسط خیابان پیاده می شد.
آقاجون می دوید دنبالش، بغلش می کرد و بر می گرداند توی ماشین.
مامان با اینکه وسواس داشت، اما به ایوب فشار نمی آورد.
💥 یک بار که حال ایوب بد بود،
همه جای خانه را دنبال قرص هایش، گشت حتی توی کمد دو در قدیمی مامان.
ظرف های چینی را شکسته بود.
دستش بریده بود و کمد خونی شده بود
🌸 مامان بی سر و صدا کمد را برد حیاط تا آب بکشد...
حالا ایوب خودش را به آب و آتش می زد تا محبتشان را جبران کند.
تا می فهمید به چیزی احتیاج دارند حتی از راه دور هم آن را تهیه می کرد.
🍄 بیست سال از عمر یخچال مامان می گذشت و زهوارش در رفته بود.
بدون آنکه به مامان بگوید برایش یخچال قسطی خریده بود و با وانت فرستاد خانه..
ایوب فهمیده بود آقاجون هر چه می گردد کفشی که به پایش بخورد پیدا نمی کند،
تمام تبریز را گشت تا یک جفت کفش مناسب برای آقاجون خرید. ☺
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈با ما همراه باشید....
ادامه دارد...
@zoolaleahkam
•┈✾🍀✿🌺﷽🌺✿🍀✾┈•
🔰احڪـ🔍ـام نمــ📿ــاز
┘◄مساله :
✍️ بعضی از مکروهات نماز :
1️⃣. برهم گذاشتن چشم ها (البته در رکوع کراهت ندارد.)
2️⃣. گرداندن چشم ها به طرف راست یا چپ.
3️⃣. برگرداندن اندک صورت به طرف راست یا چپ.
💠نکته: اگر صورت کاملاً به طرف راست و یا چپ برگردانده شود، نماز باطل است.
4️⃣. بازی کردن با ریش، دست و مانند آن.
5️⃣. در هم فرو بردن انگشت ها.
6️⃣. انداختن آب دهان.
7️⃣. نگاه کردن به خط قرآن، کتاب، یا نوشته انگشتر.
8️⃣. ساکت شدن هنگام قرائت یا ذکر، برای شنیدن سخن دیگران.
9️⃣. هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد.
🔟. به پا داشتن جوراب تنگ (که پا را فشار دهد.)
1️⃣1️⃣. در حال خواب آلودگی و خودداری کردن از بول یا غائط.
🖥️ سایت آیت الله خامنه ای
•┈•••✾🍀✿ 🌺 ✿🍀✾•••┈•
❤️ بسم رب الشهدا ❤️
#شهید_ایوب_بلندی
#قست_چهلم
💠 ایوب به همه محبت می کرد.
ولی گاهی فکر می کردم بین محبتی که به هدی می کند،
با پسرها فرق دارد.
بس که قربان صدقه ی هدی می رفت.
💕 هدی که می نشست روی پایش، ایوب آنقدر می بوسیدش که کلافه می شد، بعدخودش را لوس می کرد و می پرسید:
-بابا ایوب، چند تا بچه داری؟
جوابش را خودش می دانست،
دوست داشت از زبان ایوب بشنود:
_من یک بچه دارم و دو تا پسر...
🌹هدی از مدرسه آمده بود.
سلام کرد و بی حوصله کیفش را انداخت روی زمین
ایوب دست هایش را از هم باز کرد:
"سلام دختر بانمکم،
بدو بیا یه بوس بده"
هدی سرش را انداخت بالا
"نه،دست و صورتم را بشویم ،بعد"
_نخیر، من این طوری دوست دارم، بدو بیا
و هدی را گرفت توی بغلش
مقنعه را از سرش برداشت.
🍁چند تار موی افتاد روی صورت هدی..
ایوب روی موهای گیس شده اش دست کشید و مرتبشان کرد.
هدی لب هایش را غنچه کرد و سرش را فشرد به سینه ی ایوب
"خانم معلممان باز هم گفت باید موهایم را کوتاه کنم."
🌟موهای هدی تازه به کمرش رسیده بود.
ایوب خیلی دوستشان داشت، به سفارش او موهای هدی را میبافتم که اذیت نشوند.
با اخم گفت:
"من نمیگذارم، آخر موهای به این مرتبی چه فرقی با موهای کوتاه دارد؟
اصلا یک نامه می نویسم به مدرسه،
می گویم چون موهای دخترم مرتب است، اجازه نمی دهم کوتاه کند.
💠 فردایش هدی با یک دسته برگه آمد خانه
گفت: معلمش از دستخط ایوب خوشش آمده و خواسته که او اسم بچه های کلاس را برایش توی لیست بنویسد.
🌸 رسیدگی به درس بچه ها کار خودم بود.
ایوب زیاد توی خانه نبود.
اگر هم بود خیلی سختگیری می کرد.
چند بار خواست به بچه ها دیکته بگوید همین که اولین غلط املایشان را دید، کتاب را بست و رفت.
مدرسه ی بچه ها گاهی به مناسبت های مختلف از ایوب دعوت می کرد تا برایشان سخنرانی کند.
💕 روز جانباز را قبول نمی کرد، می گفت:
"من که جانباز نیستم، این اسم را روی ما گذاشته اند،
وگرنه جانباز حضرت عباس است که جانش را داد"
🌟از طرف بنیاد،
جانبازها را حج می برند و هر کدامشان اجازه داشتند یک مرد همراهشان ببرند.
ایوب فوری اسم آقاجون را داد.
وقتی برگشت گفت:
"باید بفرستمت بروی ببینی"
گفتم: "حالا نمیخواهم، دلم میخواهد وقتی من را میفرستی، برایم گاو بکشی،
بعد برایم مهمانی بگیری و سفره بندازی از کجاااا تا کجااا" 😊
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈با ما همراه باشید....
@zoolaleahkam
❤️ بسم رب الشهدا ❤️
#شهید_ایوب_بلندی
#قسمت_چهل_ویکم
🌹برایم پارچه آورده بود و لوازم آرایش.
هدی بیشتر از من از آن استفاده می کرد، با حوصله لب ها و گونه هایش را رنگ می کرد و می آمد مثل عروسک ها کنار ایوب می نشست.
ایوب از خنده ریسه می رفت و صدایم می کرد:
"شهلا بیا این پدرسوخته را نگاه کن"
🌷 هدی را فرستاده بودم جشن تولد خانه عمه اش.
از وقتی برگشته بود یک جا بند نبود.
می رفت و می آمد،
من را نگاه می کرد.
می خواست حرفی بزند،
ولی منصرف می شد و دوباره توی خانه راه می رفت.
+ چی شده هدی جان؟ چی می خواهی بگی؟
ایستاد و اخم کرد..
_ من نوار میخواهم، دلم می خواهد برقصم.
میخواهم مثل دوست هایم لاک بزنم.
🌸جلوی خنده ام را گرفتم:
+ خب باید در این باره با بابا ایوب حرف بزنم،
ببینم چه می گوید.
ایوب فقط گفت:
"چشمم روشن"
و هدی را صدا زد:
"برایت می خرم بابا ولی دوتا شرط دارد.
اول اینکه نمازت قضا نشود و دوم اینکه هیچ نامحرمی دستت را نبیند"
❤️ از خانه رفت بیرون و با دو تا نوارکاست و شعر و آهنگ ترکی برگشت.
آنها را گرفت جلوی چشمان هدی و گفت "بفرما، حالا ببینم چقدر می خواهی برقصی"
دوتا لاک و یک شیشه آستون هم گرفته بود.
دو سه روز صدای آهنگ های ترکی و بالا پریدن های هدی، توی خانه بلند بود.
چند روز بعد هم خودش نوار ها را جمع کرد و توی کمدش قایم کرد .....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈با ما همراه باشید....
ادامه دارد
@zoolaleahkam
سئوال: در چه مواردی جایز است نماز را بشکنیم؟
☘🌸
✅پاسخ
رها کردن نمازِ واجب (شکستن نماز) #حرام است
البته در حال ناچارى یا براى هر غرض #دینى یا دنیوى که مورد اهتمام #نمازگزار است مانعى ندارد. مانند این موارد:
🔹1. حفظ جان خود یا دیگرى
🔹2. حفظ مال مهمّى از خود یا دیگرى
🔹3. جلوگیرى از ضرر مالى و بدنى
🔹4. همچنین، #شکستن_نماز براى پرداخت بدهى مردم با این شرایط اشکال ندارد:
الف. طلبکار، در طلب خود تعجیل داشته باشد، و نمازگزار در بین #نماز نتواند بدون شکستن نماز، دین خود را پرداخت کند.
ب. وقت نماز تنگ نیست؛ یعنى میتواند پس از پرداخت بدهى، نماز را در وقتِ آن بخواند.
▪️لازم به تذکر است که شکستن نمازهای مستحبی از روی اختیار اشکالی ندارد.
🌸☘☘🌸☘🌸☘
#احکام_فضای_مجازی
💬سوال
اگه در فضاي مجازي دروغ بگيم اشکال داره چون کسي مارو نميشناسه؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍پاسخ
اگر چه فضای مجازی افراد پنهان هستند اما گفتن دروغ آثار منفی خود را دارد. چون کسانی که می شنوند باورشان می شود و اثر منفی خود را دارد. امروز فضای مجازی آثارش کمتر از فضای حقیقی نیست. گاهی آثار مخرب دروغ در فضای مجازی به جهت گسترده بودنش بسیار مخرب تر است.
-------------------------------------
🙏🌷🙏🌷🌷🌷🙏
@zoolaleahkam