eitaa logo
زورخانه خلاق ایران
1.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
598 ویدیو
5 فایل
زورخــــانه خـــــلاق پهــــلوان سعیـــــــد گلزار شهیدان سعید و محمد طوقانی 📌کاشان، بلوار قطب راوندی، روبروی پارک مدنی بایـــد قـــوی شویم💪 ادمین: @Zoorkhaneadmin https://zil.ink/zooorkhane www.zoorkhane.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸یکی از نوجوانان، اینجا به یاد بقیه بوده و عکس فرستاده. 🔸اینجا قبر شهید محمدهادی ذوالفقاری هست. ایشون هم محله‌ای شهید ابراهیم هادی بوده و اتفاقا کتاب «سلام بر ابراهیم» رو هم ایشون و دوستانش جمع آوری کردن. 🔸در۱۷ سالگی شهید میشن. وصیت کرده بودن که در وادی السلام دفن شوند. 🔸یه پرچم یا فاطمه الزهرا هم بالاسر قبرشون به سفارش خودشون گذاشتن که البته نمی‌دونم چرا تو این عکس نیست. اون پرچم هم قصه داره.🏴 🔸زندگی‌نامه‌شون رو بخونین تو اینترنت. ___ | نجف خونه @zoorkhane_ir
🔸حدود صد نفر زائر اینجا مهمان ابوعلی بودن. 🔸اگه تو زورخانه صد نفر جمع میشدیم، اینقدر تعداد کاشانی‌ها بالا نبود، که اینجا بود. 😉 🔸هم تعداد بالا بود، هم غلظت لهجه😂 🔸تا توی سوراخ سمبه‌های خونه، کاشانی‌ها خوابیده بودن.😁 ___ | نجف خونه @zoorkhane_ir
زورخانه خلاق ایران
🔸حدود صد نفر زائر اینجا مهمان ابوعلی بودن. 🔸اگه تو زورخانه صد نفر جمع میشدیم، اینقدر تعداد کاشانی‌ها
🔸خوشحال بودیم این همه کاشانی اینجا پیش ابوعلی هستن، عربی همه‌شون به هر حال خوب میشه و واسه ارتباط با ابوعلی هم که شده، کمی عربی یاد میگیرن. ولی انگار برعکس بود. 😡 خانواده ابوعلی کاشونی یاد گرفته بودن.🙈😂 🔺هلبیکم آقاجووو! 🔺مای بارد بفرمایدووو! ___ | نجف خونه @zoorkhane_ir
آسایش دو گیتی تفسیر این دوحرف است 👆 سیگار👎 + وای‌فای👍 ___ | نجف خونه @zoorkhane_ir
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸یکی از رسومات اربعینی اینه که، وقتی ما ایرانی‌ها خونه میزبان عراقی رو ترک میکنیم، به رسم ادب جلوی درب خانه همخوانی و سینه‌زنی میکنیم و از میزبانان تشکر میکنیم. 🔸این ویدیو بخشی از مراسم بدرقه، شکرگزاری و خداحافظی کاروان نوجوانان هست با خانه و خانواده ابوعلی. 🔸یه تعداد از بچه‌ها هنوز خونه ابوعلی هستن، یه تعداد رفتن که برن وادی‌السلام و زیارت رخصت از امیرالمومنین و بعد مسیر مشایه. _ 🔸پس قصه‌های خونه ابوعلی همچنان ادامه داره. امشب قراره برن سوراخ سمبه‌های طبقه بالاشون رو ببینن و بنویسن که چه خبر بوده😁 و یه قرار هم گذاشتن با یه رفیق لبنانی در منزل ابوعلی.💪 | نجف خونه @zoorkhane_ir
4.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این مسیر هم سبزه! ولی خونه اون نیست. در راه خونه باباعلی هست. 🔸خونه امیرالمومنین علی علیه‌السلام 🔸خونه پدری همه بچه شیعه‌ها @zoorkhane_ir
برق خونه رفت 😐😔 ___ 🔸شما برق دارین؟😒 @zoorkhane_ir
3.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدیویی از جان‌باختن سه کاشانی بر اثر تصادف دو دستگاه ون در محور کاظمین به سامرا کشور عراق مرحوم راستین مرحوم عباسی مرحوم رضاپور _ 🔸یکی از اعضای خانواده توی حشدالشعبی هست. می‌گفت انگار یکی از راننده‌ها از منافقین بوده. اگر این حرفش درست باشه، «تو راه زیارت «حرم امامت»، به دست منافقین کشته بشی، خود امامت به دیدارت نمیاد؟ شهید نیستی؟؟» 😢 _ @zoorkhane_ir
زورخانه خلاق ایران
برق خونه #ابوعلی رفت 😐😔 ___ 🔸شما برق دارین؟😒 @zoorkhane_ir
🔸برق خونه ابوعلی قطع شد.🙈 بنظرتون کدوماس سیم‌ش؟🤔 🔸سیم خونه ابوتقی کدومه؟😐 🔸بهترین راه اینه که از اول یه سیم بکشیم. فکر کنم همه همین کار رو میکنن که این‌شکلی👆 میشه. _ ماها فکر میکنیم مهمانداری و خدمت در کربلا مثل ایران هست. 🔸اینجا گازکشی ندارن. تقریبا همه موکب‌ها با «کپسول» پخت و پز میکنن. 🔸برق قطعی زیادی داره و بیشتر موکب ها «موتور برق» نداشته باشن، امکان خدمت ندارن. 🔸موتور برق هم که «گازوئیل» میخواد و پیدا کردن گازوئیل خودش یه پروژه‌ای هست.🙈 🔸واسه آب خنک، یخ میخوان و گیرآوردن و حمل و نقل این همه یخ در طول روز کار راحتی نیست. 🔸خونه ابوعلی و خونه ابوتقی موتور برق هم دارن که مبادا زائران بی‌برق بمونن.💪 __ | نجف | خونه @zoorkhane_ir💪
🔸زائرها که منزل ابوعلی رو ترک میکردن، به اهالی خانه هدیه میدادن. یکی از این هدیه‌ها همین سربندها بود‌. جالب بود که اهالی خانه با احترام هدیه‌ها رو میگرفتن، تشکر میکردن، به چشم می‌کشیدن و بی‌توجه نبودن. ایشون حیدرابوعلی یکی از خادمان خونه ابوعلی هست. ___ | نجف خونه @zoorkhane_ir
🔸قفل خونه ابوعلی خیلی پهلوونی بود. 🔸زورخونه هم همچین قفلی نداره خدایی.🙈 ___ | نجف خونه @zoorkhane_ir
تلخ و شیرینی‌های سفر مشهد معلولین: 😂+😭 🔸تو اتوبوس هر وقت سوار میشدیم، راننده داد میزد نگاه کنین ببینین بغل‌دستی‌هاتون هستن. «آق_محمد» داد میزد می‌گفت «هر چی نگاه می‌کنم، نمیبینم‌ش» 😂 (نابیناست ایشون👆 ) 🌸🌸🌸 🔸 همه چیز هتل هوشمند بود. مثلا مایع‌دستشویی‌ها و شیرها چشم داشت. «آق_محمد» به شوخی می‌گفت: «مایع دستشویی‌های اینجا چَشم دارن، ما نداریم» 😂😢 🌸🌸🌸 🔸یکی از معلولین تو خیابون راه میرفته، یکی اومده، دست به سر و صورتش می‌کشیده و صلوات می‌فرستاده. می‌گفت «مگه من ضریحم!» چه طرز برخورد با یه معلوله آخه!» 🌸🌸🌸 🔸معلولین از برخورد ناشایست مردم بعضی جاها گله داشتن. از اینکه بعضی مردم اینا رو که میبینن چه حرف‌هایی میزنن که دل یه معلول رو خون می‌کنه. حتما لازمه که سطح سواد مردم در مواجهه با معلولین بالا بره و طرز برخورد با اونا رو یاد بگیرن. 🌸🌸🌸 🔸پرسنل هتل خیلی خوش برخورد بودند و با زائران همدلی خوبی داشتن. ولی خدایی یه چیز دیگه بود. 😂😢 🌸🌸🌸 🔸از کاشان، گلاب و بیدمشک و آبلیمو باکیفیت برده بودیم واسه موکب. بچه‌ها هر روز باهاش شربت درست میکردن و پخش میکردن. 💪 🌸🌸🌸 🔸روز اول دیگ‌مون کوچیک بود واسه درست کردن شربت. به یه بچه مشهدی گفتیم دیگ بزرگ جور کنه. رفت با یه شربت‌ساز ۵۰۰ لیتری یخچال دار برگشت. همه کاری رو دستگاه میکرد، ما فقط لازم بود، برداریم، تعارف کنیم. 🌸🌸🌸 🔸وسط تعارف کردن‌های شربت که می‌گفتیم «بفرمایید شربت گلاب کاشان💪» یه زائر گفت «گلاب کاشو، که خونه خودمونم هَ آقاجو» 😐 فهمیدیم برا کاشونیا سال بعد باید یه موکبVIP بزنیم «قوه اسپرسو» بدیم که خونه خودشون نباشه!😂 🌸🌸🌸 🔸آبادانی‌ها دو روز که گذشت و از زائراولی بودن در اومدن، دوست داشتن یه سفر هم بیان کاشون. آخه همه‌شون «کاشون اولی» هم بودن.😂 تا حالا نیومده بودن. 🌸🌸🌸 🔸آبادانی‌ها، بیشترشان هم فارسی حرف میزدن و هم عربی. موقع خداحافظی فهمیدیم کاشونی هم یاد گرفتن. ولی بد یاد گرفته بودن.😁 🌸🌸🌸 🔶یه پیرمرد داشتیم که کمی آلزایمر داشت. آدرس هتل و شماره تماس‌ها رو نوشته بودیم و در جیب‌ش گذاشته بودیم. روزی چند بار حرم می‌رفت. هر بار با یکی میومد درب هتل پیاده میشد. یه بار با پلیس، یه بار با خادمان حرم، یه بار با زائران غریب. ولی دست از حرم رفتن نمی‌کشید. 😢 بیخیال امام رضا نمیشد.❤️ به هم می‌گفتیم «ایشون فراموشی داره، ولی امام رضا که فراموشی نداره و یادش نمیره! خودش دعوت می‌کنه خودش میاره و خودش میبره 🌸🌸🌸 🔶قرار بود هر معلول، فقط یک نفر همراه داشته باشد. یکی از ناشنوایان اصرار داشت که پدر و مادرش حتما باشند. میگفت «خیلی مشتاقند». گفته بودیم که جا نیست. موقع سوار شدن پدرش را جای خودش فرستاده بود به همراه مادرش. تلفنی گفت من جوون هستم، ان‌شاءالله امام رضا دوباره میطلبه ولی پدر و مادرم خیلی مشتاقند، بزارین اونا بروند.😢 🌸🌸🌸 🔶کنار صحن کوثر روبروی چایخانه حرم، دوستان کاشانی‌مون، گلاب آورده بودن و هر روز این ایام، گلاب‌پاشی میکردن فضای صحن رو. رفتیم دیدن‌شون. یه «گلاب‌پاشتیم یا امام رضا»ی خاصی تو چشماشون بود. 😢😁 🌸🌸🌸 🔸از اول قرار بود کل کاروان ناشنوایان باشند، ولی بچه‌های هیئت ناشنوایان، وسط کار تصمیم‌شون عوض شد و موندن که مراسم هیئت رو در کاشان بگیرن و واسه همین، کاروان، ترکیبی از معلولین مختلف شد. همین ترکیبی بودنش برکات و جذابیت‌های مختلفی داشت. ان‌شاءالله یه زیارت هم امام رضا بطلبه، اختصاصی با ناشنوایان بریم مشهد. 🌸🌸🌸 🔶داشتیم دسته‌جمعی می‌رفتیم حرم. یکی از نابیناها یه کوچولو تن‌ش خورد به یه نفر دیگه که از روبرو میومد، طرف گفت «مگه کوری!». اون بنده خدا هم در جوابش گفت: «کور نیستم، فقط چشمام نمیبینه»😢😂 ___ @zoorkhane_ir