🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
💕 من نمیشناختم 💕
☀️ آیت الله ... ☀️
🕌 یکی از دوستان خادم افتخاری حضرت معصومه (سلام الله علیها) است. ایشان میگفت بیست سی سال پیشتر، یک پیرمردی، آخوندی، پیرمرد ساده ای میآمد اینجا، کفشداری میآمد، کفشش را میداد. یک بار آمد اینجا، ایامی بود که جلوترش باران آمده بود و کوچهها هم گلآلود بود. آن وقتها همهی خیابانها آسفالته نبود. کوچهها خیلی جاها گِلی بود.
🕌 زوارها که میآمدند، اینجا غالبا کفشهاشان گِلی بود. میگذاشتند آنجا، خاکهایش میریخت روی[پیشخوان کفشداری]. این [پیرمرد] آمد، زیارت کرد و برگشت، آمد کفشها را که گرفت و پوشید، بعد روی این پیشخوان که ما کفشها را میگذاشتیم، یک خورده گلهای کفشهای زوارها ریخته بود. ایشان دوتا دستهایش را زد روی این خاکها و مالید سر و صورتش.
🕌 من نمیشناختم چه کسی بود. توی دلم گفتم عجب آخوند سادهای است! خاک کفش زوار!؟ حالا گِلهای توی کوچه بوده!... این چقدر سادهست که همچین خاک برمیدارد میمالد سر و صورتش! بعد از چندی تحقیق کردم که این کیست؟ گفتند این آقای بهجت است ...
✨ آیت الله مصباح یزدی (با کمی ویرایش)
#حضرت_معصومه
mesbahyazdi.ir