تا کی؟... تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم؟ دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم تا کی میان معرکه شیران شرزه را بی‌تیغ و بی‌سپر بگذاریم و بگذریم؟ یا دست روی دست بمانیم بی‌خیال یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم باید بت بزرگ هم این بار بشکند هیهات اگر تبر بگذاریم و بگذریم تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم ای کودکان غزّه! نشستن حراممان تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم ✍🏻 #مهدی_جهاندار 🏷 #شعر_اعتراض | #فلسطین | #غزه 🇮🇷 @Shere_Enghelab

🌷صدای شهید آوینی را می‌شنوید: ای وجدان‌های نیم‌خفته! چشم بیداری بگشایید و ای بیداران گوش فرا دهید... 🏷 #شهید_سیدمرتضی_آوینی | #فلسطین | #غزه 🇮🇷 @Shere_Enghelab

آیات شکفتن کدامین صبح، گلچین رد شد از باغِ سحرخیزان؟ که بعد از آن فرو مُردند پی در پی شباویزان! در آن صبح شهادت سبزپوشانی از آن بالا تمام وسعت چزّابه را کردند گلریزان شبی تفسیر آیات شکفتن را به زیبایی روایت کرد چشمت با اشاراتی بر المیزان روایت می‌کنی از کوه و مجنون‌های گمنامش دلم را می‌بری تا ارتفاعات قلاویزان در اوصافت فرودست و حقیرند استعاراتم دلم سیر است از تمثیل ققنوسان و شبدیزان وَ ماییم و فریب دامگاه رنگ‌رنگ اینجا هیاهوی فرنگ است و هجوم خیل چنگیزان پس از تو زندگی‌مان خالی از فصل شقایق‌هاست که راهی نیست ما را بی تو در باغ سحرخیزان اسیر جذبۀ خُنیاگران غرب این ماییم شبیه عنکبوتانی به تار خویش آویزان میان لحظه‌هایم دیگر از فتحی، روایت نیست که مضمون‌های سرخم را درو کردند پاییزان ✍🏻 #محمدحسین_انصاری‌نژاد 🏷 #شهید_سیدمرتضی_آوینی 🇮🇷 @Shere_Enghelab

پرواز ناگهانی بعد از تو روزها شده بی‌رنگ مرتضی بی‌رنگ، بی‌قرار و بدآهنگ مرتضی پرواز ناگهانی‌ات ای همسفر... چه زود... جامانده این پرستوی دلتنگ مرتضی دیروز بود رفتی و احساس می‌کنم من دور مانده‌ام دو سه فرسنگ مرتضی خون تو رنگ داده به هفت آسمان شهر حتی طلوع‌ها شده خون‌رنگ مرتضی هر روز در محاصرۀ اشک و حسرتم پس کی تمام می‌شود این جنگ مرتضی؟ سنگ صبور این همه تنهایی من است هر عصر پنج‌شنبه همین سنگ مرتضی ✍🏻 #یوسف_رحیمی 🏷 #شهید_سیدمرتضی_آوینی 🇮🇷 @Shere_Enghelab

روایت خونین هرچند با ما، در شب ما میهمان بودی هم‌صحبت خورشیدهای کهکشان بودی نامت نشانی از شهید کوفه با خود داشت در چشم کوران گرچه بی‌نام و نشان بودی رفتی ولی ما را نبردی پابه‌پای خویش آخر مگر ای مهربان، نامهربان بودی؟ دنبال پیر خویش، در خلق شعور و شور سرمایۀ اندیشۀ نسل جوان بودی وقتی سخن می‌گفتی از دریای پاکی‌ها مانند اقیانوسِ مردم بی‌کران بودی فتح از تو دارد این‌همه خونین روایت را آری که باقی‌ماندۀ آن کاروان بودی.. ✍🏻 #جواد_محقق 🏷 #شهید_سیدمرتضی_آوینی 🇮🇷 @Shere_Enghelab

«میز‌های بی‌مذاکره» جنگ بود و ما روی مبل راحتی گرم می‌شدیم با مشاجره جنگ بود و ما فکر برد و باخت پشت میز‌های بی‌مذاکره این جنایتی که... بگذریم روزمرهٔ من و تو بود هی خبر رسید و بی‌خبر شدیم سنگ‌تر شدیم عکس‌ها عکس‌ها که رد شدیم از کنارشان کودکان و کودکان و کودکان آن‌که آن‌طرف‌تر از تو تکه‌تکه می‌شود کودک‌ است، سنگ و چوب نیست کنترل کجاست؟ خوب نیست با جنایت آشنا شود آفرین برای کودک تو خوب نیست کاش با صدای موشک خبر ما خراب می‌شدیم داعیان صلح! جنگ را سیل برده بود ما اگر که از خجالت نگاهِ کودکانِ عکس‌ها سطل سطل آب می‌شدیم ✍🏻 #محمدمهدی_خانمحمدی 🏷 #شعر_اعتراض | #فلسطین | #غزه 🇮🇷 @Shere_Enghelab

✍️ #امین | رباعی‌هایی که ۱۸ سال قبل در دیدار شاعران با رهبر انقلاب خوانده شد و امسال از آن یاد شد... ✏️ «شما یک شب در این جلسه رباعی خواندید؟ من هنوز در ذهنم مانده از زیبایی آن رباعی‌ها.» ✍️ «امین»؛ شعر و ادب فارسی به روایت حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای 💻 Farsi.Khamenei.ir

امید برگشتن ستم، آشوب، نامردی زیاد است غم و اندوه، بی‌دردی زیاد است دل من خوب می‌داند پس از این امید این‌که برگردی زیاد است ✍🏻 #سیدحبیب_نظاری 🏷 #شعر_انتظار | #فلسطین | #غزه 🇮🇷 @Shere_Enghelab

بی‌قرارتر از تو تو داغ دیده‌ای و من به این شکنجه دچارم که تاب درد نداری، که یخ زده است بهارم... چگونه آب بنوشم که کربلا شده غزه تو تشنه‌ای و برایت بگو چگونه نبارم؟ تو تا میانۀ آوار سرد، گرم عزایی به روی بالش نرمم چگونه سر بگذارم!؟ هزار مرتبه لعنت به واژه‌های زبونی که وقت از تو سرودن نیامدند به کارم اگرچه فاصله بین من و تو بست نشسته به هر طرف که بچرخم نشسته‌ای تو کنارم چرا نمی‌پرم از خواب شوم بی‌کسیِ تو؟ از این سیاهی مطلق کجاست راه فرارم؟ چه بر می‌آید از این زن که بی‌قرارتر از توست؟ جز این‌که مرثیه‌های دل تو را بشمارم؟ چه بر می‌آید از این زن به جز دعا و توسل؟ مرا ببخش که چیزی به غیر شعر ندارم... ✍🏻 #زهرا_علیدوستی 🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #غزه 🇮🇷 @Shere_Enghelab

صدا را کشتند! برخیز! شکوهِ خشم دریا باشیم موجی که به صخره می‌زند، ما باشیم با غرش بمب‌ها صدا را کشتند! هیهات که ما فقط «تماشا» باشیم ✍🏻 #فائزه_امجدیان 🏷 #شعر_اعتراض | #فلسطین | #غزه 🇮🇷 @Shere_Enghelab

عقیق یمن شمیم یاد تو در جان من وطن دارد پیمبر غم تو با دلم سخن دارد منم حکایت چشم‌انتظاری یعقوب کدام رایحه پس بوی پیرهن دارد؟ غروب آمد و بی دیدن تو برگشتم غروب جمعۀ من غربت قَرَن دارد عقیق می‌چکد از چشم‌های خونبارم بیا که دل غم غزه، غم یمن دارد بیا که گرد غم از ذوالفقار برگیری بیا که لشکر حیدر،‌ کفن به تن دارد هزار سال گذشته ولی جهان بی تو هنوز داغ شهیدان بی‌کفن دارد ✍🏻 #یوسف_رحیمی 🏷 #شعر_انتظار | #غزه | #یمن 🇮🇷 @Shere_Enghelab

شهیدان یمن شبانگاه است، نم‌نم از شهیدان یمن بنویس اویسان خدا را گرم جنگ تن‌به‌تن بنویس ورق‌های دلم را موج گیسوی که آشفته؟ دلم را شرحه‌شرحه غرق در چین و شکن بنویس.. خبرهایی‌ست آنجا، کشتگان کیستند آنان؟ به بال قاصدک‌ها نامه‌ای زخمی به من بنویس اویس تشنه‌لب را با شکوه حیدری بنگر شهید عشق را بی‌تاب بر خاک قرن بنویس در آن هنگامه چشمی شارح خون شقایق‌هاست در آن سو بی‌صدا بنشین و شرح سوختن بنویس ببین در باد افشان حُسن‌یوسف‌های صحرا را شهادت‌نامه‌شان بر چاک چاک پیرهن بنویس دعای ندبه از چشمت پیاپی نذر دریا کن اشاراتی شگفت از آن ظهور شب‌شکن بنویس ✍🏻 #محمدحسین_انصاری‌نژاد 🏷 #مقاومت_اسلامی | #یمن 🇮🇷 @Shere_Enghelab