eitaa logo
فلسفه و عرفان
4.9هزار دنبال‌کننده
499 عکس
215 ویدیو
342 فایل
🌿 ﷽ ارائه درسگفتارها، کتب، تقریرات و مقالات فلسفه و عرفان درتلگرام👇 http://t.me/PHILO_MYS
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ ریشه داری عرفان اسلامی در کتاب و سنت 🔘عرفان اسلامی بسان جریان فرهنگی پرتوان، با مشایخ برجسته و بی نظیر، و انبوهی از آموزه‌های عرفان همچون عشق، کشف، معرفت، فنا، لقا، وحدت شخصیه در پردازش نخستینش و مقامات و منازل پرشمار، در سده‌ی سوم هجری بیش از پیش ظهور کرد. این جنبس معنوی، ریشه در سده‌های پیشین داشت. ما در سده‌ی نخست هجری، افزون بر رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و اهل بیت علیهم السلام که پیشوای حقیقی عارفان در همه اعصارند – با شخصیت‌های عرفانی همچون سلمان فارسی، اویس قرنی، کمیل نخعی، رشید هجری و جابر جعفی روبروییم که به گفته علامه طباطبایی در پایان فصل نخست رسالة الولایه، اصحاب سرّ اهل بیت علیهم السلام به شمار می‌آیند. وجود چنین شخصیت‌هایی گواه آن است که این جنبش معنوی به برکت اهل بیت علیهم السلام از همان سده‌ی نخست شکل گرفته است. 🔘عرفان اسلامی در سده‌ی دوم، با به صحنه آمدن شخصیت‌هایی چون ابوحمزه‌ی ثمالی، جابر حیان، شفیق بلخی، فضیل عیاض، معروف کرخی و رابعه عدویه به صورت جریان فرهنگی مستقلی در برابر دیگر جریان‌های فرهنگی آن دوران بروز کرد و در سده‌ی سوم رشد فزاینده‌ای یافت. این رشد فزاینده، از حیث آموزه‌ها و حقایق و معارف در سده‌ی سوم، پژوهشگران غربی تاریخ عرفان اسلامی را بر آن داشت که به ریشه‌ها و خاستگاه‌های عرفان اسلامی بیاندیشند و در این امر تأمل کنند که آیا تصوف اسلامی از منابع بیگانه تغذیه کرده است یا در اسلام ریشه دارد؟ و این همه گستردگی و ژرفا از کجا نشئت گرفته است؟ 🔘شرق شناسان، از اوایل سده‌ی نوزدهم میلادی درباره‌ی خاستگاه عرفان اسلامی به پژوهش پرداختند، در این پژوهش‌های نخستین، خاستگاه عرفان اسلامی را بیشتر در عرفان‌های هندی، مسیحی، گنوسی و نوافلاطونی جستجو می‌کردند؛ ولی با پژوهش‌های دامنه دار به اثبات رسید که خاستگاه اصیل عرفان اسلامی، اسلام و قرآن است. از سوی دیگر، پژوهشگران مسلمانی همچون شهید مطهری، عبدالرحمن بدوی، جلال الدین همایی و زرین کوب نیز خاستگاه عرفان اسلامی را کتاب و سنت دانسته اند. 🔘با این حال، این واقعیت تاریخی را نیز باید در نظر داشت که عارفان مسلمان در طول سده‌های بعدی بر اثر آشنایی با نحله‌های گوناگون فکری (اعم از اسلامی و غیر اسلامی) و با جذب عناصری از آن نحله‌ها که با ساختار معرفتی و بینشی آنان سازگار بود، بر غنای سنت خود افزودند؛ به ویژه از زبان فنی و دقیق‌تر و شایسته‌تری در تبیین آموزه‌های عرفانی سود جستند. این تأثیر پذیری که در جنبه‌های دیگر فرهنگ اسلامی نیز در سده‌های نخست پیدایش آن رخ داده است؛ نشانه‌ای از غنای سنت عرفانی است که توانست در برابر فرهنگ‌های بیگانه، به طور فعال به گزینش عناصر مطلوب و طرد عناصر نامطلوب فرهنگی دست زند و با بهره مندی از آنها، بر بالندگی خود بیافزاید. چنین امری، در اصالت فرهنگی عرفان اسلامی ریشه دارد که به مدد شریعت و شهود توانسته است از پایگاه مستقل سنت روحی و معنوی و فکری خود، به نقد موشکافانه و گزینش و طرد آگاهانه‌ی آموزه‌ها بپردازد.