eitaa logo
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
551 دنبال‌کننده
669 عکس
196 ویدیو
2 فایل
نوشته‌های احمدکریمی @ahmadkarimii کتاب‌ها #تحــفه_تدمر #من_ماله_کش_نیستم (حاشیه‌نوشتی بر سفر شهید سیدابراهیم‌رییسی به استان یزد، با مشارکت نویسندگان محفل منادی) با محفل منادی همراه باشید https://eitaa.com/monaadi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
محسن رفیق‌دوست وزیر اسبق سپاه می‌گوید: «شهید طهرانی مقدم 6 ماه قبل از شهادت آمد اتاق من و گفت ما الان موشکی داریم که اسرائیل را می‌زند. دعا کن ما روزی چند تا از این موشک‌ها را به اسرائیل شلیک کنیم.» روی سنگ مزار پدر موشکی ایران این چنین حک شده است: «روی سنگ قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که می‌خواست اسرائیل را نابود کند» سلام بر تو که شبِ دنیای خسته از اسرائیل رو ساختی! اونم به زیبایی هر چه تمام‌تر... اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خشمِ فرزندانِ حیدر است بر سر خیبر نشین‌های رذل... یا حیدر... اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT
هدایت شده از سوگند قلم ✍
خیبر خیبر یا صهیون👊 https://eitaa.com/A_karimi_67
وحدت عملی یعنی همین؛ ایرانیِ شیعه با رمز یا رسول‌الله، موشک و پهپاد شلیک می‌کند... فلسطینیِ سنی با لبیک یا رسول‌الله صحنه‌های برخورد را ثبت می‌کند... دنیا آماده‌تر از همیشه برای ظهور... به اذن الله اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
📣 #محفل_نویسندگان_منادی با همکاری: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهردار
⭕️ نشست نقد کتاب لغو شد! ♦️ به دليل وقوع شرايط خاص و كنسلي ناگهاني برخي پروازها، نتوانستیم در خدمت مهمان نشست نقد كتاب باشیم. ♦️ نشست نقد کتاب به دوشنبه سوم ارديبهشت موكول شد. 🆔 محفل نویسندگان منادی https://eitaa.com/joinchat/2328953113C3e644bfcef
دوستی تماس گرفت «کجایی؟! بیا با هم باشیم!» ساعت دو و سه نیمه شب بود. تخمه گرفته بودند و دورهمی داشتند! یک‌هویی هم نشده بود. نزدیک دو هفته توی گروه، شوخی‌جدی منتظر آن لحظه‌ها بودند! و بعد از سیزده روز، موعدش رسیده بود؛ وعده‌ی صادق! موشک‌ها و پهپادهای سپاه رفته بودند برای انتقام. من به خاطر شیفت شب نشد که بروم، اما حکایت برخورد منِ ایرانی با یکی از خاص‌ترین مواجهه‌های تاریخ بشر اینطوری بوده! به همین سرخوشی و شادمانگی! این سرخوشی حتی مال بعد از حمله و شروع شدن تهدیدات اسرائیل هم هست! دیروز سر دو سه تا کلاس، بچه‌ها شاد و شنگول می‌پرسند «حالا یهو جنگ نشه؟!» و من توضیح دادم ولو اینکه وارد یک تنش نظامی مستقیم هم بشویم، شرایط کاملاً به نفع ماست و حمله موشکی به رژیم در سرزمین اشغالی یک حرکت بسیار دقیق و درست بوده... به راستی این اطمینان و آرامشی که بین مردم ما دارد خودش را نشان می‌دهد، از کجا آمده...؟! اینکه ایرانی این روزها گردن افراخته و سر بالا و با افتخار زندگی عادی‌ش را می‌کند و مثل بقیه مردم دنیا در شرایط مشابه دنبال سوراخ موش نمی‌گردد برای چیست؟! شما چه برداشتی دارید؟! ده تا نظر ارسالی اول رو میذارم کانال👌 @ahmadkarimii اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز که شایعات حمله اسرائیل کمی داغ شده، این کلیپ رو مجدداً ببینیم! فلسطینی‌ها در کنار همه شعارهای جالب، کلمه‌ی «بزن...بزن...» را فارسی می‌گویند😂 زیبایی... زیبایی... زیبایی... اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT
منابع غیررسمی از شهادت چندین نفر بعد از حمله امروزِ اسرائیل به اهدافی در ایران خبر می‌دهند که از جانب منابع معتبر، رد شده! منابع غیررسمی اذعان داشتند که این شهدا بعد از هدف قرار گرفتن ریزپرنده‌ها و در نتیجه خنده‌ی بیش از حد به شهادت رسیده‌اند :) اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT
چهار ساعت جلسه! این جدا از کارهای صبح بود که رمق‌مان را گرفته بود! باز هم عملیات و منطقه دلتا و تدارک برنامه‌ها... موقع اذان مغرب برگشتیم. خسته و کوفته. حسین نزدیک چادر فرماندهی پیاده‌ام کرد. راهش را کشید برود سمت نیروهای تدارکات که سرشان گرمِ بارگیری مهمات بود. «حسین کجا...؟!» «بچه‌ها دست تنها هستن، میرم کمک...!» گفتم «تو دیگه چه جونی داری به خدا...» خستگی حالی‌ش نمیشد. دنبال بهانه بود خودش را مشغول کاری کند. سال 95 و توی سرمای حلبِ سوریه در سالنی اسکان داشتیم که یک آبگرمکن کوچک بیشتر نداشت. دو نفر می‌رفتند حمام کارش به تته‌پته می‌افتاد و دو تا قاشق آب گرم پس نمی‌داد. هوا آن قدر سرد بود که توی دو ماهی که آنجا بودیم، چهار بار برف آمد. مکافاتی داشتیم سر حمام رفتن و نظافت خودمان. کار که بیخ پیدا کرد، آبگرمکن را خِفت کردند و بردند بیرون. دوده زده بود و ناساز کار می‌کرد. دو تا دیگر از بچه ها هم بودند. با حسین افتادند به جان آن و سر و سامانش دادند. وقتی آمد داخل شده بود مثل نیروهایی که توی دل شب صورت خودشان را سیاه می‌کنند برای استتار... چهره‌ی دود زده‌اش از جلوی چشمم دور نمی‌شود... راوی: خراسانی اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT