هدایت شده از محمدعلی جعفری
33.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️ کاری زیبا از طلافروشان شهرستان میبد در سوم محرم
🔘 یزد؛ حسینیه ایران
💥کانال محمدعلی جعفری👇
https://eitaa.com/joinchat/143917280C5518173200
14.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزاداری هیئت چهار منار/ محرم ۱۴۰۱
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
همه شهر شده سمت حریمت کوچه...
#بیت_الزهرا_بشنیغان
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شش
آدم مهمها و با کلاسها منتظر بودند پیامبر بیاید مسجد و نماز جماعت بخوانند! اذان را بلال گفته بود و از پیامبر خبری نشد...
احتمالأ سلمان بوده که میرود دنبال رسولالله؛ سابقه نداشته این مورد و حتماً دل توی دلِ صحابیِ ایرانی نبوده تا میرسد به جایی که پیامبر را چهار دست و پا وسط خاکوخُل کوچه پیدا میکند!
من آنجا نبودم ولی سلمان دو تا کار میتوانسته کرده باشد! یا دقایقی چشموچارش را مدام مالیده باشد که ببیند درست میبیند یا نه! یا اینکه مثل فنر پریده باشد به سمت پیامبر که او را در یابد!
طفلهای مدینه سوار شده بودند روی گُردهی آقایمان و ادای سوارکارها را در میآورند و پیامبر...؟! نقل شده ادای اسب بچهها را در میآورده!
کاری به ادامهی ماجرا ندارم که سلمان چه گفت و پیامبر راهنماییش کرد برود خانه و چیزکی بیاورد تا او را از بچهها بِخرد و سلمان رفته و چند دانه گردو پیدا کرده و آورده و مثلاً پیامبر را از بچهها خریده!
کار به این دارم که آدمِ بزرگِ خلقتِ خدا این قدر برای بچهها مایه گذاشته که دلشان ذرهای نسوزد و با آنها بازی کرده و حتی بهشان سواری هم داده...
حالا حکایت فیلمی که گذاشتم را میگویم!
این ساز ناکوکِ روی اعصاب را میشنوید؟! و این بچهها را میبینید؟!
من فکر میکنم امام حسین همهی آدمبزرگها و با کلاسها را رها کرده و نشسته با دیدن این بچهها حال میکند! و این بچهها توی این فضای کاملآ جدی آزادند چون چشم عنایتیْ حامی آنهاست. و هیچ از این خانواده بعید نیست...
و راستی...
علیرضاست که طبل میزند آن وسط!
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
14.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین تو قلبم داره ریشه
حسین که تکراری نمیشه...
شور زیبای حسین ستوده را اگر ندیدید، ببینید
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مطالعه نکنید!
اگه سرتون شلوغتر از این آقاست و کارهای مهمتر و واجبتری دارید!
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#شش آدم مهمها و با کلاسها منتظر بودند پیامبر بیاید مسجد و نماز جماعت بخوانند! اذان را بلال گفته ب
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هفت
و نخل...
تابوت سیدالشهداء ست روی دست مردمِ چند قرنِ پس از او...
از رسوم عزاداری ما یزدیهاست؛ در کاشان هم انگار در مقیاس کوچکتر از این کارها میکنند؛ اما نخل را بیشتر به رسوم عزاداری مردم استان یزد میشناسند...
ببینید تا روایت یک عکس را برایتان بنویسم
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#هفت و نخل... تابوت سیدالشهداء ست روی دست مردمِ چند قرنِ پس از او... از رسوم عزاداری ما یزدیهاست؛
#هشت
حسینیه بزرگ فیروزآباد است اینجا و این، نخل بزرگ حسینیه که دههی اول محرم روی دست مردم میرود...
و این عکس...
شکار یک لحظه از احترام مردم ماست به تابوت سیدالشهداء که ناگهانی جلویم اتفاق افتاد و توانستم به موقع ثبت کنم! و طبیعتاً مربوط به ماه محرم هم نیست...
دیدن این صحنه در میبد و حتماً در استان یزد عادیست، چه، این سازهی چوبیِ خاص که سانت به سانت تزئیناتش مفهوم و منظور دارد، مقدس است، بلاتشبیه مثل ضریح امام؛ بزرگترهای ما به آن دخیل میبندند و تبرک میجویند و احترام میکنند...
اما این نخل نمادی از یک مراسم پانصد ساله هم هست. هر چند خود این سازه پانصد سال عمر ندارد و دو سه باری طی این پانصد سال نوسازی شده اما همین نخل، امتداد یک مراسم پانصد ساله است که تعطیل نشده...
مدتی قبل دنبال ثبت روایتهای این نخل رفتم و با یکی دو نفر از افراد مطلع گفتگو کردم؛ همین قدر بگویم که قصههای شنیدنی زیادی دارد این نخل که ای کاش فرصت ثبت و ضبط آن فراهم شود...
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونها که رفتن، میدونن توی بینالحرمین از این صداها زیاده...
کهنه نمیشه
#استوری
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#هشت حسینیه بزرگ فیروزآباد است اینجا و این، نخل بزرگ حسینیه که دههی اول محرم روی دست مردم میرود..
روایت این اتاقکِ کاهگلی را اینجا بخوانید 👇
@alef_kaf_nevesht
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
روایت این اتاقکِ کاهگلی را اینجا بخوانید 👇 @alef_kaf_nevesht
#نه
اینجا اتاقِ یک خانهست که البته یکی دو سال پیش به روی کوچه باز شده و تکهای بنر رفته بالای سر درش که نوشته «محل بافت قالی کربلا!»
دقت کنید!
میخواهم زِرنگی را با کلمات برای شما به تصویر بکشم؛ شاید این متن به شما کمک کند بروید جاییْ نمیدانمْ دورتر از اینجا برای خودتان این جریان را راه بیندازید!
زرنگی...
این جا یکی از مکانهای بافت قالی کربلاست در میبد؛ احتمالأ باید یکی دار قالی داخلش باشد، نرفتهام و سابقاً که برای تهیه گزارش میرفتم به این جور مکانها، دیدهام که از یکی تا سه تا دار قالی داشتهاند؛ هر کدام به ظرفیتِ فضایی که در اختیار داشتهاند...
تقریباً همهی مواد لازم بافت این قالی با پول خیری جور میشود؛ بعد زنها و دخترهای محله وقتهای بیکاریشان را میروند اینجا و مینشینند به بافتن قالی.
قالی که تمام میشود، زرنگی تمام نمیشود! حتماً فکر کردید قالیِ دستبافِ ایرانی را لوله میکنند، میفرستند کربلا! بعدش هم فکر میکنید که این قالی را کجای حرم میشود پهن کرد؟!
خیر! قالی را که بافتند با یک مراسمِ کوچولو و البته معنوی، با سلام و صلوات پایین میآورند؛ بعد کسی را میآورند که آن قالی را بخرد! از همین کسانی که کارشان به پا کردن دار قالی و خرید و فروش آن است! قالی را البته به خاطر رنگ و بوی عجیبش گرانتر میخرند! تار و پود آن ذره ذره با اسم و رسم سیدالشهداء بافته شده و هر گره که زده شده برای او زده شده؛ پس فرق میکند با قالیهایی که برای پول بافته شدهاند...
پول حاصل از فروش قالی را توی بازار ایران خرج میکنند! یعنی میدهند سازمان عتبات عالیات تا مصالح ساختمانی بخرد و بفرستد برای ساخت و ساز حرمهای شریف ائمه اطهار در عراق...
زرنگی را فهمیدید؟!
با پول خیری رونق اقتصادی ایجاد میکنند برای بازار؛ و مشغلهی حلال برای دخترها و زنها؛ محصولی که تولید شد خودش میرود توی چرخه اقتصادی و باز باعث رونق آن میشود؛ پولش را نمیفرستند عراق! توی همین بازار خرج میکنند و مصالح ساختمانی میگیرند؛ یعنی باز هم رونق کسبوکارهای ایرانیجماعت؛ مصالح میرود عراق که راهگشای بقیه تولیدات ما باشد برای بازار آنجا؛ و همینطور خیر و برکت است که فقط از همان قالیِ بافته شده در مثلِ این خانهْ نصیب و روزی میشود...
دستمریزاد خانم یزدی و همهی آنهایی که زرنگی میکنید؛ یعنی توی رفاقت با حسین علیه السلام کار بلد شدهاید...
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
برای روز حجاب و عفاف یادم رفت چیز دندانگیری بنویسم. علیالحساب یک کتاب ویژه معرفی میکنم که هر چند میدانم شاید خوانده نشود اما حداقل من کارم را کرده باشم...
این کتاب را دو خانم آمریکایی نوشتهاند، یکی مسیحی و یکی یهودی. جالب اینکه خانم وندی شلیت خودش یک فمنیست است و توی این کتاب از وضعیت ناجور زنان و دختران غربی و تلاش آنها برای رسیدن به زندگی پاکتر حکایت میکند...
کتاب مال ۲۰۰۷ است اما حرفهای نشنیدهای برای شما دارد که مهم است بدانید...
#کتاب_بخونید_عزیزای_دل
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT