eitaa logo
علی قربانی
54 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
347 ویدیو
369 فایل
راه ارتباطی @alig110
مشاهده در ایتا
دانلود
از بعضی از بزرگان نقل شده که در زمان سابق رسم الکتابه " سبعین " و " تسعین " بر نهج واحده نوشته می شد ، پس محتمل است که اصلا نسخه "خمس و تسعین " بوده که تقریبا مطابق می شود با سوم جمادی الاخره . پس اقوا این شد که ان مخدره روز سه شنبه ، سوم جمادی الاخره سنه یازدهم هجری از دنیا رحلت فرموده و در وقت رحلت ، از سن شریف مخدره ، بنا بر مختار ، هفده سال و یازده ماه و سیزده روز گذشته بود تقریبا . 📚منتخب التواریخ : ج 1 ص 396 ┏━━✨💐💐✨━━┓ @ALIG09149246694 ┗━━✨💐💐✨━━┛
✅ارزش کار فکری و عقیدتی حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند. منبع: بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159 ┏━━✨💐💐✨━━┓ @ALIG09149246694 ┗━━✨💐💐✨━━┛
حاج_مهدی_رسولی_نماهنگ_استودیویی_تقدیر_علی.mp3
12.06M
🎙 بانوای: ویژه ایام سلام‌الله‌علیها ┏━━✨💐💐✨━━┓ @ALIG09149246694 ┗━━✨💐💐✨━━┛
اَلعَجَب!! یک نکته بسیار جالب و آموزنده که شاید نشنیده باشید. جنگ جمل / عایشه دختر ابوبکر
👌👌 کتاب التعجب من اغلاط العامه اولین کتابی است که با سبکی نوین و به صورت تهاجمی از اعتقادات شیعه دفاع نمود، بعدها مرحوم علامه حلی (رحمه الله) در کتابهای متعدد کلامی خود این روش را دنبال نمود و علمای عامه تا قرن نهم در لاک دفاعی فرو رفته بودند.
تجسم اعمال فلاسفه برای اشکال عدم تناسب مجازات اخروی با گناهان، به گمان خود راه حل بدیعی را یافته اند، و نام آن را تجسم اعمال نهاده اند: مرحوم استاد شهید مطهری مینویسد: گفته مى‏شود مجازاتهاى اخروى به شكلى كه نقل مى‏شود مخالف عدل الهى است! زيرا در مجازاتهاى اخروى تناسب ميان جرم و جريمه وجود ندارد و مجازاتها به نحو غير عادلانه‏اى اجرا مى‏شود....پاسخ: مجازات بر سه گونه است: 1. مجازات قراردادى (تنبيه و عبرت). 2. مجازاتى كه با گناه، رابطه تكوينى و طبيعى دارد. (مكافات دنيوى). 3. مجازاتى كه تجسّم خود جرم است و چيزى جدا از آن نيست. (عذاب اخروى). گونه نخست در جهان آخرت معقول نيست؛ زيرا در آنجا نه جلوگيرى از تكرار جرم مطرح است نه تشفّى؛ نه آخرت جاى عمل است تا عقوبت كردن انسان به اين منظور باشد كه دوباره مرتكب كردار زشت نشود، و نه خدا- العياذ باللّه- حس انتقامجويى و تشفّى [طلبى‏] دارد كه بخواهد براى خالى كردن عقده دل خود انتقام بگيرد، و نه در آنجا مسأله تشفّى قلب مظلومين مطرح است، خصوصاً اگر آن مظلوم از اولياء خدا و مظاهر رحمت واسعه الهيّه باشد؛ بديهى است كه براى غير اولياء نيز در جهان وا نفسا اندكى خير و رحمت و مغفرت بر يك دنيا انتقام از دشمن ترجيح دارد. دومين نوع از انواع مجازات، كيفرهايى است كه رابطه علّىّ و معلولى با جرم دارند، يعنى معلول جرم و نتيجه طبيعى آن است. اين كيفرها را «مكافات عمل» يا «اثر وضعى گناه» مى‏نامند. مسأله تناسب جرم و كيفر، مربوط به كيفرهاى قراردادى است كه رابطه آنها با جرم، رابطه قراردادى است نه واقعى و ذاتى. اما مكافاتهاى طبيعى، نتيجه و لازمه عملند و همان طورى كه در بخش دوم اين كتاب بيان كرديم هر چيزى در نظام علت و معلول جهان، موقعيت خاصى دارد و هرگز ممكن نيست كه علت واقعى، معلول واقعى را به دنبال خود نياورد. مجازاتهاى جهان ديگر، رابطه تكوينى قوى‏ترى با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول، قراردادى است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه علّىّ و معلولى است، بلكه از آن هم يك درجه بالاتر است. در اينجا رابطه «عينيّت» و «اتّحاد» حكمفرماست؛ يعنى آنچه كه در آخرت به عنوان پاداش يا كيفر به نيكوكاران و بدكاران داده مى‏شود تجسّم خود عمل آنهاست. پاسخ اشكال «تناسب كيفر و گناه» به اين صورت خلاصه مى‏شود كه رعايت تناسب، بحثى است كه در مورد كيفرهاى اجتماعى و قراردادى قابل طرح است. البته در اين‏گونه كيفرها، قانون‏گذار بايد متناسب بودن كيفر را با جرم در نظر بگيرد؛ اما در كيفرهايى كه رابطه تكوينى با عمل دارد يعنى معلول واقعى و اثر حقيقى كردار است يا كيفرى كه با گناه، رابطه عينيّت و وحدت دارد، يعنى در حقيقت خود عمل است، ديگر مجالى از براى بحث تناسب داشتن و نداشتن نيست. مجموعه آثار ج‏1، ص: 237 https://lib.eshia.ir/11051/1/239 مشکل اساسی این تحلیل این است که در مورد عذاب نوع دوم وسوم، آن را خارج از اختیار خداوند میداند، ولذا میفرمایند که امکان جابجائی در آنها وجود ندارد، بلکه کاملا نظام علی ومعلولی بر آن حکمفرماست. ولی بدیهی است که هر انسان موحّدی خداوند را مبسوط الید میداند، پس حتی در آثار وضعی هیچگاه خداوند نمیتواند در پاسخ به این سوال که مثلا چرا سم عقرب کشنده است، به این مطلب بسنده کند که رابطه آنها رابطه علی ویا عینیت بود، زیرا پاسخ خواهد شنید که مگر شما در این عالم هیچکاره هستید؟! خلق لحظه به لحظه ذوات موجودات وصفات آنها در دست با کفایت شماست، پس بایستی در مورد تاثیر این زهر عقرب حکمتی وجود داشته باشد. ویا اگر در اثر سقوط شخصی از بلندی به روی زمین، وی دچار آسیب شود، قهرا بایستی خداوند پاسخگوی این سوال باشد که چرا زمین را در این لحظه نرم نکرد واز حکمت خود دفاع نماید، ونمیتواند بگوید که اثر طبیعی زمین این است که سفت باشد، زیرا چنین سخنی فقط از معتقد به ربوبیت طبیعت ساخته است، نه از خدای رب العالمین. نتیجه اینکه راه حل ایشان، موضوعا منتفی است ولذا نمیتوان به عنوان پاسخ برای شبهه عدم تناسب کیفر أخروی وکردار در این دنیا، به آن تکیه کرد، زیرا که مجازاتهای الهی افعال تکوینی خداوند میباشند که همانند همه افعال تکوینی دیگر تابع حکمت الهی میباشند، وبرای شبهه عدم تناسب کیفر وکردار نمیتوان به قانون علیت ویا عینیت تمسک جست. واشکالات متعدد دیگری هم بر این مطالب وارد است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: 1- اثر عقوبت مجازاتی، عقلا منحصر به عبرت وتشفی خداوند ورسول نیست، تا با انتفاء آن دو، عقوبت مجازاتی را منتفی بدانیم، بلکه میتواند آثار دیگری داشته باشد که ما از آنها خبر نداریم، همانند جهل ما به بسیاری از کارهای دیگر خداوند در عالم هستی، پس تا استحاله این مطلب ثابت نشود، ظهور بسیاری از آیات وروایات در عقوبت مجازاتی قابل اخذ خواهد بود.
2- (بر خلاف نظر ایشان که ساحت مومنین واولیاء الهی را از تشفی بالا میداند) خداوند متعال در قرآن کریم از تشفی مومنین به عنوان یکی از آثار عذاب مجرمین یاد میکند: سوره مطففین: انَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ ﴿29﴾وَ إِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ ﴿30﴾وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ ﴿31﴾وَ إِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هٰؤُلاَءِ لَضَالُّونَ ﴿32﴾وَ مَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ ﴿33﴾فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ ﴿34﴾ عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ ﴿35﴾هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿36﴾ روایات ذیل این آیات به وضوح بر تشفی خاطر مولی علی علیه السلام، نیز، از عذاب مجرمین سخن میگوید. 3- اگر مجازات الهی به شکل تجسم اعمال وغیر قابل تخلف باشد، شفاعت موضوعا منتفی خواهد بود. پس این مطالب منافی آیات وروایات شفاعت میباشد، زیرا در شفاعت استحقاق عذاب مسلم است، وبلکه صرفا به واسطه عوامل مختلف دستگیری وشفاعت انجام میپذیرد. 4- فرضیه تجسم اعمال به نحو عینیت عمل وجزاء، نامعقول است، زیرا چگونه ممکن است عملی که در لحظه اتفاق میافتد ومنقضی میگردد عین مجازات ممتد باشد؟!، وبلکه چه بسا بر ترک واجبات مجازات صورت میگیرد، که هیچ عملی انجام نشده، وتبدیل به ملکه هم نگردیده است. پس این فرضیه نامعقول به معنای انکار تحقق بهشت ودوزخ در زمان آینده است، که ضرورت ادیان الهی بر آن است. چند نکته: اول: در مورد اشکال تناسب عذاب وگناه روایات متعددی در حل مشکل تناسب عذاب وگناه وارد شده، مثلا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در وصایای خویش به ابی ذر میفرمایند: يَا أَبَا ذَرٍّ لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِيئَةِ وَ لَكِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَيْتَه‏. توجه به عظمت باریتعالی وذاتی که مورد عصیان قرار میگیرد، کافی است که عظمت مجازات کاملا درک گردد، مثلا زدن سیلی به صورت یک انسان مظلوم بسیار متفاوت از زدن همان سیلی به صورت مادر است، پس نمیتوان معاصی را در حالت واحد قرار داد، بلکه بایستی به طرفی که مورد نافرمانی وعصیان قرار میگیرد توجه نمود، وقهرا تنها یک عصیان خداوندی که همه نعمات را به ما ارزانی داشته کافی است که ما را مخلد در آتش قرار دهد، وهیچ اعتراضی بر او وارد نخواهد بود.(1). وتوجه به مطلب بالا بیانگر سعه رحمت الهی در مورد عفو از بسیاری از گناهان ریز ودرشت ما انسانهای خطاکار است. نکته دوم: فرضیه دیگری در مورد عذاب الهی مطرح است، که مورد غفلت ایشان واقع شده، وآن اینکه حکمت الهی صرفا در تحذیر ما از عذاب است، همانگونه که خداوند مکررا از همین عنصر در پرهیز مردم از معاصی استفاده کرده، ونتیجتا آنها را به بهشت برین سوق داده است، پس میتوان حکمت وجود جهنم در آخرت را، صادق قرار دادن چنین تحذیری وسوق به بهشت دانست. حضرت علی علیه السلام در دعای مشهور کمیل میفرمایند: فبِالْيَقِينِ أَقْطَعُ لَوْ لَا مَا حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِيبِ جَاحِدِيكَ وَ قَضَيْتَ بِهِ مِنْ إِخْلَادِ مُعَانِدِيكَ لَجَعَلْتَ النَّارَ كُلَّهَا بَرْداً وَ سَلَاماً وَ مَا كَانَ لِأَحَدٍ فِيهَا مَقَرّاً وَ لَا مُقَاماً لَكِنَّكَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكَافِرِينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِيهَا الْمُعَانِدِين‏. حضرت در این فقره از دعا، به وضوح هر گونه رابطه بین عمل ومجازات را انکار میکنند، ومیفرمایند صرفا برای تحقق وعید الهی، چنین امری انجام خواهد شد.
نکته سوم: گفته میشود که ظاهر برخی از آیات تجسم اعمال است، مثلا در مورد کسانی که از انفاق واجب سرباز میزنند، میفرماید يَوۡمَ يُحۡمَیٰ عَلَيۡهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكۡوَیٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَ جُنُوبُهُمۡ وَ ظُهُورُهُمۡ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِكُمۡ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمۡ تَكۡنِزُونَ﴿٣٥﴾سوره توبه که خود عذاب الهی را متحد با مال اندوخته شده از روی حرام، قلمداد کرده است. یا در مورد کسانی که کتمان ما انزل الله کرده اند ودر مقابل این عمل نادرست پول دریافت میکنند، میفرماید: إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَ يَشۡتَرُونَ بِهِۦ ثَمَنًا قَلِيلاً ۙ أُوۡلَٰٓئِكَ مَا يَأۡكُلُونَ فِی بُطُونِهِمۡ إِلَّا ٱلنَّارَ وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمۡ وَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴿١٧٤﴾ سوره بقره که این پول را حقیقتا آتش میداند ولی پاسخ به این آیات با مراجعه به معنای عرفی آنها، واضح است، زیرا برای توجه دادن شخص خاطی، هنگام مجازات به او گفته میشود این مجازاتها همان کارهای خلاف تو است، واین معنا با توجه به مطالب گذشته بسیار واضح میباشد. (1): حضرت سجاد علیه السلام در دعای 16 صحیفه میفرمایند: (۳۰) يَا إِلَهِي لَوْ بَكَيْتُ إِلَيْكَ حَتَّى تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَيْنَيَّ، وَ انْتَحَبْتُ حَتَّى يَنْقَطِعَ صَوْتِي، وَ قُمْتُ لَكَ حَتَّى تَتَنَشَّرَ قَدَمَايَ، وَ رَكَعْتُ لَكَ حَتَّى يَنْخَلِعَ صُلْبِي، وَ سَجَدْتُ لَكَ حَتَّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَايَ، وَ أَكَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمُرِي، وَ شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِي، وَ ذَكَرْتُكَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ حَتَّى يَكِلَّ لِسَانِي، ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِي إِلَى آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْيَاءً مِنْكَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِكَ مَحْوَ سَيِّئَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ سَيِّئَاتِي. ای خدای من! اگر به درگاهت گریه کنم تا جایی که پلک های دو چشمم روی هم افتد، و چنان به شدّت ناله زنم تا صدایم قطع شود، و چندان به پیشگاهت بایستم که پایم ورم کند، و آن مقدار برایت رکوع کنم که استخوان های پشتم از جا کنده شده و زدوده گردد، و به اندازه ای سجده کنم که چشم هایم از کاسه درآید، و در طول عمرم خاک زمین را بخورم، و تا پایان حیاتم آب آلوده به خاکستر بنوشم، و در اثنای این اوضاع و احوال، چندان ذکر تو گویم که زبانم از کار بماند، آنگاه از روی شرمساری از تو، چشم به آفاق آسمان باز نکنم، با این همه سزاوار محو یک گناه از تمام گناهانم نیستم. (۳۱) وَ إِنْ كُنْتَ تَغْفِرُ لِي حِينَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَكَ، وَ تَعْفُو عَنِّي حِينَ أَسْتَحِقُّ عَفْوَكَ فَإِنَّ ذَلِكَ غَيْرُ وَاجِبٍ لِي بِاسْتِحْقَاقٍ، وَ لَا أَنَا أَهْلٌ لَهُ بِاسْتِيجَابٍ، إِذْ كَانَ جَزَائِي مِنْكَ فِي أَوَّلِ مَا عَصَيْتُكَ النَّارَ، فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَأَنْتَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِي. و اگر زمانی که سزاوار آمرزشت شوم، مرا بیامرزی، و هنگامی که مستحق عفوت گردم، مرا عفو کنی؛ همانا این آمرزش و عفو، به خاطر استحقاق من نسبت به من واجب نیست، و من مستحق وجوب آمرزش و عفو نیستم؛ زیرا پاداش من از جانب تو، در اولین باری که مرتکب معصیتت شدم آتش بود، بنابراین اگر مرا عذاب کنی، ستمکار بر من نیستی.
استدلال بر عدم تحریف قرآن.mp3
623.3K
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 حجت الاسلام علي قربانی 💢موضوع: استدلال قرآنی بر عدم تحریف قرآن ⏱زمان: ۲ دقيقه ┏━━✨💐💐✨━━━┓ @ALIG09149246694 ┗━━✨💐💐✨━━━┛
✅دلیل قرآنی بر عدم تحریف قرآن: خداوند متعال در آیه نهم سوره حجر می فرماید: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾ بى‏ ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود. این آیه صراحتاً دلالت بر عدم تحریف قرآن دارد. ⬅️اشکال: اگر کسی بگوید: چگونه از خود قرآن دلیل بر عدم تحریف آن ارائه می دهید، این کار از جهت منطقی اشکال دارد، زیرا دور پیش می آید و دور نیز عقلا باطل است. تصویر دور: ادعا: قرآن تحریف نشده است. دلیل: چون قرآن گفته قرآن تحریف نمی‌شود. ⬅️پاسخ: 1⃣پاسخ اول: مقدمه اول: تحریف دو نوع است. الف: تحریف به نقصان. ب: تحریف به زیاده. مقدمه دوم: علماء اجماع بر عدم تحریف به زیاده دارند. نتیجه وقتی اجماع وجود دارد که چیزی بر قرآن زیاد نشده پس این آیه حجیت دارد. پس می توان از اطلاق این آیه عدم تحریف در طرف نقصان را استدلال نمود. 2⃣پاسخ دوم: مقدمه اول: قرآن کریم از جهات متعددی معجزه است. یکی از جهت های اعجاز این کتاب، فصاحت و بلاغت آن است. مقدمه دوم: هر گونه دستبرد در متن این کتاب، آن را از اعجاز ساقط می کند. نتیجه: اکنون که قرآن کریم در اوج اعجاز قرار دارد می توان به عدم تحریف این کتاب شریف پی برد. ⬅️نکته: شاید برد پاسخ دوم در مورد عدم تحریف در طرف زیاده باشد، اما با ضمیمه نمودن پاسخ اول، می توان عدم تحریف در طرف نقصان را نیز نتیجه گرفت. ┏━━✨💐💐✨━━━┓ @ALIG09149246694 ┗━━✨💐💐✨━━━┛