eitaa logo
یا علی مدد حیدر
271 دنبال‌کننده
504 عکس
364 ویدیو
267 فایل
ارتباط با ما @A110_F135 لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2153054208C936e9b12da
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست داشتن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها يَا سَلْمَانُ‏ مَنْ‏ أَحَبَ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي‏ فَهُوَ فِي‏ الْجَنَّةِ مَعِي اى سلمان هر كس فاطمه‏ را دوست دارد او در بهشت‏ با من است. وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّارِ و هر كس او را دشمن دارد او در آتش است يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ ع يَنْفَعُ فِي مِائَةٍ (مِنَ الْمَوَاطِنِ أَيْسَرُهَا) اى سلمان دوستى فاطمه در صد جا فايده دارد كه آسانترين آن مكان‏ها 👈الْمَوْتُ هنگام مردن 👈 وَ الْقَبْرُ قبر 👈[وَ الْمِيزَانُ‏] ميزان 👈 وَ الْمَحْشَرُ از قبر بيرون شدن 👈 وَ الصِّرَاطُ صراط 👈 (وَ الْعَرْضُ وَ الْحِسَابُ) و وقت عرضه و محاسبه اعمال است. فَمَنْ رَضِيَتِ (ابْنَتِي عَنْهُ) پس هر كس كه دخترم فاطمه از او خوشنود باشد رَضِيتُ عَنْهُ من از او خوشنودم وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ و هر كس كه من از او خوشنود باشم رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ خداوند از او خوشنود است وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ ع و هر كس كه فاطمه بر او خشمگين باشد غَضِبْتُ عَلَيْهِ من بر او خشمگينم وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ و هر كس كه من بر او غضبناك باشم غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ خداوند بر او غضب كند يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ بَعْلَهَا [أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏] عَلِيّاً ع پس واى بر آن كس كه بر فاطمه و شوهرش امير المؤمنين على ستم كند وَ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُ شِيعَتَهَا وَ ذُرِّيَّتَهَا واى بر آن كس كه به شيعيان فاطمه فرزندان ستم كند. ابن شاذان، محمد بن احمد(م460 ه ق)، مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة ؛ ص127-126
فاطمه بخاطر این همه فضائلش لیله القدر نامیده شده است : عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ « إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ » اللَّيْلَةُ :فَاطِمَةُ، وَ الْقَدْرُ : اللَّهُ؛ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا معنى كلمه ليلة كه در آيه يكم اين سوره قدر مي باشد فاطمه و معنى كلمه قدر يعنى خدا، پس كسى كه فاطمه را آن طور كه بايد و شايد بشناسد ليلة القدر را درك نموده است. و فاطمه ، فاطمه ‏ناميده شد چونكه خلق نتوانستند او را كاملا بشناسند(بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏43 65 باب 3 مناقبها و فضائلها و بعض أحوالها و معجزاتها صلوات الله عليها ..... ص : 19) وجوه تشابه لیله قدر با وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 1 ) قدر و منزلت وعظمت شب قدربرای مردم مجهول است ؛ قدر و منزلت وعظمت حضرت زهرا سلام الله علیها برای مردم مجهول است لذا در وجه نامگذاری نام آن حضرت به فاطمه، فرموده اند والناس فطموا وقطعوا عن معرفتها مردم عاجز از معرفت و شناخت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند . و همچنین قبرحضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها که گواه حقانیت خلافت بلا فصل حضرت علی علیه السلام و شهادت آن مظلومه و مغصوبه مِن حقها، مخفی است . 2 ) در شب قدر « يفرق فيها كل أمر حكيم » هر كارى بر طبق حكمت نوشته ، و حق از باطل جدا مى‏شود. بواسطه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حق از باطل و مومن از کافر جدا می شود (بفاطمة يفرق بين الحق والباطل ، والمؤمن والكفار ). لذا در روایت است که عبدالله بن عمربن خطاب از رسول الله صلوات الله علیه و آله نقل کرده که : وَ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ‏ فِي‏ عُنُقِهِ‏ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». مسلم بن حجاج(م 261 ه ق)، صحيح مسلم حدیث 4899. کسی که بمیرد و بیعت امامی بر گردنش نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. سوال : حضرت زهرا سلام الله علیها با چه کسی بیعت کرد؟ با علی علیه السلام یا ابوبکر؟ مسلماً زهرای مرضیه ای که حاضر نبود ابوبکر و عمر به عیادتش بیایند و زمانی هم که به واسطه علی علیه السلام آمدند زهرا اهر سلام الله علیها جز غضب و نارضایتی سخن دیگر با آن دو نگفت ، هیچگاه با ابوبکر بیعت نکرد.و راز مخفی بودن قبر حضرت را در این قضیه مکشوف است که حضرت نخواستند غاصبین خلافت و غاصبین فدک بر تشییع و تدفین حضرت شرکت جسته بلکه بالاتر نخواستند احدی از این مردم ، از قبرحضرتش با خبر گردند. 3) شب قدر بعنوان ظرفی برای نزول آیات قرآن است ؛ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها أُم الائمه است 4)شب قدر معراج انبیا و اولیا الهی است ؛ ولایت فاطمه زهرا حلقه وصل انبیا و ائمه ع است شب قدر منشاء فیوضات و کمالات الهی است ؛ توسل به فاطمه زهرا وسیله رسیدن به همه خیرات و برکات و دفع بلیّات است 5) شب قدر بهتر از هزار شب می باشد ؛ رُبّ اَلفَ عَینٍ تُکرَمُ بِعَینٍ هزاران سید بخاطر وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها ، فرزند رسول الله محسوب می شوند و به وجود آن حضرت مورد اکرام می شوند. 6)شب قدر برترین شب است ؛ وجود مبارک حضرت صدیقه طاهر فاطمه زهرا سلام الله علیها که برترین زنان (از اولین زنان تا آخرین زنان ؛در دنیا و آخرت) می باشد بلکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بهترین اهل زمین از حیث نسب ، شرف و کَرَم می باشد و آن حضرت مشکات و چراغ نور خدای متعال می باشد و همچنان که امام محمد باقر علیه السلام فرمودند سیده نساء العالمین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عنصرِ شجره طیبه (كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماء"ابراهیم:14،آیه24") می باشدکه رسول خدا صلوات الله علیه و آله اصل آن شجره ، و امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرع آن ، و شیعیان علی علیه السلام برگ های آن شجره طیبه هستند. 7) یکی از اسامی شب قدر ، مبارکه است إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ (دخان:44،آیه3) ؛ یکی از القاب حضرت زهرا سلام الله علیها مبارکه است. برگرفته از اسرار فاطمیه محمد فاضل مسعودی
هیچ دانی چه گفته خالق کردگار لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ! (سوره3) ز بهر فاطمه ست زنان و مادران عالم را قیمت بی جهت ندهد خالق یکتا به لیله قدر قیمت لیله قدر بهتر از هزار شب شد حقا که مقام زهرا لیله قدر شد وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻰ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﭼﻴﺴﺖ؟! (قدر2) تو چه دانی لیله قدر اندر کدامین لیله ست؟ تو چه دانی قبر او اندر کدامین نقطه ست؟
علت اینکه نماز مغرب سه رکعت شد👇 شكرانه ‏ى تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها)👇 [۱۳۱۹] [۵] ۱-سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السلام لِمَ صَارَتِ الْمَغْرِبُ ثَلَاثَ رَکَعَاتٍ وَ أَرْبَعاً بَعْدَهَا لَیْسَ فِیهَا تَقْصِیرٌ فِی حَضَرٍ وَ لَا سَفَرٍ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ عَلَی نَبِیِّهِ ص کُلَّ صَلَاةٍ رَکْعَتَیْنِ فَأَضَافَ إِلَیْهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلّم لِکُلِّ صَلَاةٍ رَکْعَتَیْنِ فِی الْحَضَرِ وَ قَصَّرَ فِیهَا فِی السَّفَرِ إِلَّا الْمَغْرِبَ وَ الْغَدَاةَ فَلَمَّا صَلَّی علیه السلام الْمَغْرِبَ بَلَغَهُ مَوْلِدُ فَاطِمَةَ علیه السلام فَأَضَافَ إِلَیْهَا رَکْعَةً شُکْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمَّا أَنْ وُلِدَ الْحَسَنُ علیه السلام أَضَافَ إِلَیْهَا رَکْعَتَیْنِ شُکْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمَّا أَنْ وُلِدَ الْحُسَیْنُ علیه السلام أَضَافَ إِلَیْهَا رَکْعَتَیْنِ شُکْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ فَتَرَکَهَا عَلَی حَالِهَا فِی الْحَضَرِ وَ السَّفَرِ. از امام صادق علیه‏ السلام سؤال شد كه: چرا نماز مغرب سه ركعت است و نافله ‏اش چهار ركعت كه در سفر و حضر تقصیر در آن(مغرب در محل اقامت و مسافرت 3 ركعت است و نافله مغرب همچون نافله نماز صبح در مسافرت ساقط نشده و می توان خواند) نیست؟ حضرت فرمودند: خداوند تبارك و تعالى همه ‏ى نمازها را بر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به صورت دو ركعتى نازل كرد. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم (به امر پروردگار) به همه ‏ى نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو ركعت اضافه نمودند؛ كه در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند. هنگامى كه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم مشغول برپائى نماز مغرب بود. فاطمه علیها السلام به دنیا آمد رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به شكرانه‏ ى این نعمت (و به امر پروردگار) یك ركعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس زمانی که امام حسن علیه‏ السلام به دنیا آمد، دو ركعت دیگر (به عنوان نافله) به آن سه ركعت اضافه نمودند و زمانى كه امام حسین علیه ‏السلام به دنیا آمد، به نافله‏ ى مغرب دو ركعت دیگر اضافه فرموده و آن را شكرانه تولد آن حضرت قرار دادند.[و این شد که نافله مغرب 4 رکعت شد]. ---------- [۵]: -التهذیب ج ۱ ص ۱۶۷. .......... من لا یحضر الفقیه ، ج1، ص289، ۶۰- بَابُ الْعِلَّةِ الَّتِی مِنْ أَجْلِهَا لَا یُقَصِّرُ الْمُصَلِّی فِی صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ نَوَافِلِهَا فِی السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ
سهیلی ( متوفی 581 ه ق ) در کتاب الروض الأنف في شرح السيرة النبوية لابن هشام نوشته است قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ[ آله ]سَلَّمَ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: "إنّ فَاطِمَةَ مُضْغَةٌ مِنّي" همانا فاطمه پاره تن من هست فَصَلّى اللهُ عَلَيْهِ وَعَلَى فَاطِمَةَ پس خدای متعال دود فرستاد بر پیامبر (صلوات الله علیه و آله ) و بر فاطمه زهراء (سلام الله علیها) فَهَذَا حَدِيثٌ يَدُلّ عَلَى أَنّ مَنْ سَبّهَا فَقَدْ كَفَرَ وَأَنّ مَنْ صَلّى عَلَيْهَا، فَقَدْ صَلّى عَلَى أَبِيهَا - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ[آله ]سَلَّمَ سهیلی : این روایت دلالت بر این دارد که هر کسی که فاطمه زهراء سلام الله علیها را سب و ناسزا گوید در واقع کافر شده است چرا که خدای متعال بر پدر فاطمه (سلام الله علیها) حه حضرت رسول ( صلوات الله علیه و آله ) باشد صلوات و درود فرستاد[1] إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً (احزاب 56) خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏فرستد؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملًا تسليم (فرمان او) باشيد [1]السهيلي ،أبو القاسم عبد الرحمن بن عبد الله بن أحمد (المتوفى: 581هـ)، الروض الأنف في شرح السيرة النبوية لابن هشام، محقق: عمر عبد السلام السلامي، 7 جلد ، ج 6، ص 228 ،(مکتبه شامله)دار إحياء التراث العربي، بيروت-الطبعة الأولى، 1421هـ/ 2000م
حَدَّثَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ، عَنْ عَمْرٍو، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي» رسول خدا صلوات الله عليه و آله فرمودند : فاطمه (سلام الله علیها) پاره تن من است پس هر کسی که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است. 👆منابع اهل سنت👇 المصنف في الأحاديث والآثار، بن أبي شيبة (متوفی235ه ق) الأجزاء: 7، الجزء 6، ص 388 ،ح 32269، تحقیق: مال يوسف الحوت، مكتبة الرشد – الرياض ، ط:الأولى، 1409.
باخَرْزِی عالم اهل سنت شافعی مذهب در کتاب دُمْیَةُ القَصْر و عُصْرَة اَهْلِ العَصْر ، در ‌‌القسم الثاني في طبقات شعراء الشام وديار بكر وآذربايجان والجزيرة وسائر بلاد المغرب در باب اشعار عبد اللّه بن أبي طالب الفتى «1» گفته که رفیق صدوقش ابو محمد حمداني ،شعر عبد الله بن أبي طالب (الفتى الشافعی) را برای او خواند: مَا شَكَّ فِي فَضْلَ آلِ فاطمة هیچ کسی در فضیلت آل فاطمه (سلام الله علیها) شک نمی کند إلّا إمْرُؤٌ مَا لِأُمِّهِ بِعَمَلٍ جز اینکه مادرش کاری برای (سعادت) او نکرده [1] و علامه شيخ يوسف بحراني رحمه الله متوفی1186 ق در کتاب کشکول شعر زیر را از عبد اللّه بن أبي طالب القمي آورده: مَا شَكَّ فِي فَضْلَ آلِ فاطمة هیچ کسی در فضیلت آل فاطمه (سلام الله علیها) شک نمی کند إلّا إمْرُؤٌ مَا لِأُمِّهِ بَعْلٌ مگر انسانی که مادرش ، شوهر نداشته باشد( ولد زنا باشد) [2] «1» هو الفتى الحلوانيّ النهروانيّ عالم بالأدب من أهل نهروان، جال في العراق و استوطن اصفهان. له كتب في القراءات و اللغة و شرح الايضاح و الأمالي خاصة، و له شعر (ت 493 ه- 1100 م) (طبقات المفسرين: 13- انباه الرواة: 2/ 26). منابع: [1]دُمْیَةُ القَصْر و عُصْرَة اَهْلِ العَصْرِ، باخَرْزِی ، على بن الحسن بن على بن أبى الطيب باخَرْزِی (م 467ه ق) ؛ ج‏1 ؛ ص387 - بيروت، چاپ: اول، م/1993 ق‏1414. [2]شيخ يوسف بحراني(المتوفی1186 ق‏)، الكشكول، بحراني؛ ج‏3 ؛ ص15- بيروت، چاپ: اول، 1998 م.
معنای حَيَ‏ عَلَى‏ خَيْرِ الْعَمَلِ‏ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ مَعْنَى حَيَ‏ عَلَى‏ خَيْرِ الْعَمَلِ‏ فَقَالَ‏ خَيْرُ الْعَمَلِ‏ بِرُّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا وَ فِي‏ خَبَرٍ آخَرَ الْوَلَايَةُ.[1] بن شهرآشوب روایت کرده : از امام صادق علیه السلام از معنای حَيَ‏ عَلَى‏ خَيْرِ الْعَمَلِ‏ (بشتابيد به سوی بهترین عمل) سوال شد حضرت فرمودند: بهترین عمل ، نیکی و خوبی به فاطمه (سلام الله علیها) و فرزندانش می باشد بن شهر آشوب می نویسد در روایتی دیگر فرمودند که بهترین عمل ولایت (ولایت اهلبیت نبوت صلوات الله علیهم اجمعین) می باشد. الصاحب‏: حُبَّ عَلِيٍّ لِي أَمَلٌ‏ دوست داشتن حضرت علی علیه السلام آرزوی من هست وَ مَلْجَئِي مِنْ الوَجَلِ‏ و پناهگاه من از ترس إنْ لَمْ يَكُنْ لِي مِنْ عملٍ اگر براي من ،عملی نبود فَحُبُّهُ خَيْرُ الْعَمَلِ پس دوست داشتن علی بن ابی طالب (علیه السلام) بهترین عمل هست. [1] ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على(م588 ه ق)، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج‏3 ؛ ص326- قم، چاپ: اول، 1379 ق. *ابن بابويه، محمد بن على(م 381 ه ق)، التوحيد (للصدوق) ؛ ص241- ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1398ق.
وجوه تشابه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و شب قدر
برترین خانه ها، خانه حضرت علی و فاطمه علیهما السلام
معنای حَيَ‏ عَلَى‏ خَيْرِ الْعَمَلِ‏ علم خدای متعال به ضعف قدرت جسمی فاطمه (سلام الله علیها) و مدد رسانی فرشتگان به حضرت زهرا (سلام الله علیها) لباس بهشتی حضرت زهرا سلام الله علیها و اسلام آوردن جمع کثیری از یهود راز چادر حضرت زهرا سلام الله علیها و مسلمان شدن 80 نفر یهودی فضائل فاطمه زهرا سلام الله علیها - پی دی اف مَا شَكَّ فِي فَضْلَ آلِ فاطمة إلّا إمْرُؤٌ مَا لِأُمِّهِ بَعْلٌ فاطمه بخاطر این همه فضائلش لیله القدر نامیده شده است- متن فاطمه سلام الله علیها و سوره قدر وجوه تشابه لیله قدر با وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها - عكس صلوات بر نبي ، صلوات بر فاطمه هم هست میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها و علت اینکه نماز مغرب سه رکعت شد برترین خانه ها، خانه حضرت علی و فاطمه علیهما السلام فضیلت دوست داشتن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها روایت سَكونى از امام صادق علیه السلام - نام فاطمه داستان زنی که زمین خورد و گفت : لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِيكِ يَا فَاطِمَة مولودی میلاد سیده نساء العالمین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها روایت عائشه از تاریکی شب و نور صورت فاطمه سللام الله علیها استیکر ولادت
بحثی نیست که عشق به خدمت به شرط استحقاق سمت باشد اما مشکل اینجاست که حضور در صحنه خدمت برای خیلی ها اتفاقی بوده نه استحقاقی! اما اتفاق دوام ندارد و مدعی استحقاق بلا استحقاق هم خدمت نمی آورد👇 روایت حضرت علی علیه السلام: 9630- لَا تَدُلَّنَّ بِحَالَةٍ بَلَغْتَهَا بِغَيْرِ آلَةٍ وَ لَا تَفْخَرَنَّ بِمَرْتِبَةٍ نِلْتَهَا بِغَيْرِ مَنْقَبَةٍ فَإِنَّ مَا يَبْنِيهِ الِاتِّفَاقُ يَهْدِمُهُ الِاسْتِحْقَاقُ ناز مكن بحالتى كه از غیر راهش رسيده ای و فخر نكن به جایگاه و پست و منزلتی که بدون شایستگی به آن رسیدی چرا که آنان که حَسب اتفاق به جایی رسیدند ،استحقاقِ افرادمستحق ، آن اتفاق را از بین می برد (1) لذا باید دنبال افراد مستحق خدمت گشت نه غیر مستحق. با ادعا جایی آباد نشده و نخواهد شد پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند: قالَ النبيُ ص‏ لَوْ أُعْطِيَ النَّاسُ بِدَعاوِيهِمْ‏ لَاسْتَحَلَّ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ دِمَاءَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ (2) اگر بحسب ادعای مردم پاداش و منقبتی به کسی داده شود در این صورت ، عده ای ریختن خون و تصرف و خوردن مال دیگران را روا خواهند داشت. امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرماید: إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لَا يَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ وَ مَنْ كَانَتْ حَقَائِقُهُ‏ [حَقَّانِيَّتُهُ‏] دَعَاوِيَ‏ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ دَعَاوِيهِ دَعَاوِي‏ (3) خدایا کسی که خوبیهایش بدی هست چرا بدی هایش بد نباشد؟ و کسی که حقائقش ادعاست چرا ادعایش ، ادعا نباشد؟ در انتخاب کاندید اصلح تلاش کنیم دنبال مستحق باشیم نه مدعی قول خدای متعال در داستان حضرت موسی (علی نبیناو آله و علیه السلام ) زمانی که یکی از دختران حضرت شعیب(علی نبیناو آله و علیه السلام ) به پدرش گفت که يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمين(4) : «پدرم! او ( موسی ع) را به خدمت گیر و اجریش نما چرا که اجیر و مستخدمت ، قوی و امین می باشد لذا شرط کاندیدی که قصد نماینده شدن دارد👇 👈 الْقَوِيُّ :کارشناسی قوی و شجاع باشد 👈الْأَمين : امین و امانتدار نظام اسلامی بر پایه رای مردم(جمهوری اسلامی) باشد 👇نباشیم از کسانی که👇 اشتباهی را که گذشتگان از بنی آدم ، بعد از وفات رسول خدا صلوات الله علیه و آله مرتکب شدند و جامعه بشری را به قهقرا سپردند 👇از زمره کسانی باشیم که👇 این انقلاب را انتخاب کردند و خون خود را نثار آسایش ما قرار دادند (1)عيون الحكم و المواعظ (لليثي م قرن6 هق) ؛ ص395 (2)شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد متوفی656هق ؛ ج‏19 ؛ ص89 (3)إقبال الأعمال لسیدبن طاوس متوفی 644 هق (ط - القديمة) ؛ ج‏1 ؛ ص348 (4) قصص : 28، آیه 26.
شناخت مختصری از زندگانی امام هادی علیه السلام «امام; ابوالحسن علی النقی الهادی» (علیه السلام)پیشوای دهم شیعیان، در نیمه ذی الحّجه سال ۲۱۲هجری در اطراف مدینه در محلی به نام «صریا» به دنیا آمد [۱] . پدرش پیشوای نهم، امام جواد (علیه السلام) و مادرش بانوی گرامی «سمانه» است که کنیزی با فضیلت و تقوا بود. [۲] مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز می‌گویند. [۳] … امام هادی (علیه السلام) در سال ۲۲۰ هجری پس از شهادت پدر گرامیش بر مسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار ۳۲ سال و عمر شریفش ۴۱ سال و چند ماه بود و در سال ۲۵۴ در شهر سامرّاء به شهادت رسید و در خانه اش به خاک سپرده شد. [۴] سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی ---------- [۱] طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۳۵۵; شیخ مفید، الإرشاد، ص۳۲۷. [۲] همان. [۳] طبرسی، همان، ص ۳۵۵. در اصطلاح راویان شیعه، مقصود از ابوالحسن اول، امام موسی بن جعفر (علیه السلام) و مقصود از ابوالحسن ثانی امام هشتم می‌باشد. [۴] همان.
خلفای معاصر حضرت امام هادی علیه السلام امام هادی علیه السلام در مدت امامت خود با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب زمان عبارتند از: ۱. معتصم، برادر مأمون (۲۱۷تا۲۲۷). [۱] ۲. واثق، پسر معتصم (۲۲۷تا۲۳۲). ۳. متوکل، برادر واثق (۲۳۲تا۲۴۸). ۴. منتصر، پسر متوکل (۶ ماه). ۵. مستعین، پسر عموی منتصر (۲۴۸تا۲۵۲). ۶. معتزّ، پسر دیگر متوکل (۲۵۲تا۲۵۵). امام هادی در زمان خلیفه اخیر [معتز] مسموم گردید و به شهادت رسید و در خانه خود به خاک سپرده شد. سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی ---------- [۱] اعداد داخل پرانتز، دوران حکومت خلفای معاصر امام را نشان می‌دهد.
اوضاع سیاسی اجتماعی عصر امام هادی علیه السلام این دوره از خلافت عباسی ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر دوره‌ها جدا می‌سازد ذیلاً به برخی از این ویژگی‌ها اشاره می‌کنیم: ۱. زوال هیبت و عظمت خلافت: خلافت، چه در دوره اموی و چه در دوره عباسی، برای خود هیبت و جلالی داشت، ولی در این دوره بر اثر تسلط ترکان و بردگان بر دستگاه خلافت، عظمت آن از بین رفت و خلافت همچون گویی به دست این عناصر افتاد که آن را به هر طرف می‌خواستند پرتاب می‌کردند و خلیفه عملاً یک مقام تشریفاتی بود، ولی درعین حال هرموقع خطری از جانب مخالفان احساس می‌شد، خلفا و اطرافیان و عموم کارمندان دستگاه خلافت، در سرکوبی آن خطر، نظر واحدی داشتند. ۲. خوش گذرانی و هوسرانی درباریان: خلفای عباسی در این دوره به خاطر خلأی که بر دستگاه خلافت حکومت می‌کرد، به شب نشینی و خوش گذرانی ومیگساری می‌پرداختند و دربار خلافت، غرق در فساد و گناه بود. صفحات تاریخ، اخبار شب نشینی‌های افسانه ای آنان را ضبط نموده است. ۳. گسترش ظلم و بیدادگری و خودکامگی: ظلم و جور و نیز غارت بیت المال و صرف آن در عیاشی‌ها و خوشگذرانی ها، جان مردم را به لب آورده بود. ۴. گسترش نهضت‌های علوی: در این مقطع از تاریخ، کوشش دولت عباسی بر این بود که با ایجاد نفرت در جامعه نسبت به علویان، آن‌ها را تار و مار سازد. هرموقع کوچک ترین شبحی از نهضت علویان مشاهده می‌شد، برنامه سرکوبی بی رحمانه آنان آغاز می‌گشت و علت شدت عمل نیز این بود که دستگاه خلافت با تمام اختناق و کنترلی که برقرار ساخته بود، خود را متزلزل و ناپایدار می‌دید و از این نوع نهضت‌ها سخت بیمناک بود. شیوه علویان در این مقطع زمانی این بود که از کسی نامی نبرند و مردم را به رهبری «شخص برگزیده ای از آل محمد» دعوت کنند، زیرا سران نهضت می‌دیدند که امام معصوم آنان، در قلب پادگان نظامی «سامرّاء» تحت مراقبت و مواظبت می‌باشد و دعوت به شخص معین، مایه قطع رشته حیات او می‌گردد. این نهضت‌ها و انقلاب‌ها بازتاب گسترش ظلم و فشار بر جامعه اسلامی در آن عصر بود و نسبت مستقیمی با میزان فشار و اختناق داشت، به عنوان نمونه; در دوران حکومت «منتصر» که تا حدی به خاندان نبوت و امامت علاقه مند بود و در زمان او کسی متعرض شیعیان و خاندان علوی نمی شد، قیامی صورت نگرفت. تواریخ، تنها در فاصله سال ۲۱۹ تا ۲۷۰ قمری، تعداد ۱۸ قیام ضبط کرده اند. این قیام‌ها نوعاً با شکست رو به رو شده و توسط حکومت عباسی سرکوب می‌گشتند. سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی
فعالیت‌های مخفی امام[هادی علیه السلام] آن گونه که جدول مدت حکومت خلفای عباسی نشان می‌دهد، از میان آنان متوکل از همه بیش تر با امام هادی معاصر بوده است; از این رو موضع گیری او را در برابر امام ذیلاً توضیح می‌دهیم: متوکل نسبت به بنی هاشم بدرفتاری و خشونت بسیار روا می‌داشت. او به آنان بدگمان بود و همواره آنان را متهم می‌نمود. وزیر او «عُبیدالله بن یحیی بن خاقان» نیز پیوسته از بنی هاشم نزد متوکل سعایت می‌نمود و او را تشویق به بدرفتاری با آنان می‌کرد. متوکل در خشونت و اجحاف به خاندان علوی گوی سبقت را از تمامی خلفای بنی عباس ربوده بود. [۱] متوکل نسبت به علی (علیه السلام) و خاندانش کینه و عداوت عجیبی داشت و اگر آگاه می‌شد که کسی به آن حضرت علاقه مند است، مال او را مصادره می‌کرد و خود او را به قتل می‌رساند. بر اساس همین ملاحظات بود که حضرت هادی (علیه السلام)، به ویژه در زمان متوکل، فعالیت‌های خود را به صورت سرّی انجام می‌داد و در مناسبات خویش با شیعیان نهایت درجه پنهان کاری را رعایت می‌کرد. مؤید این معنا حادثه ای است که آن را مورخان چنین نقل کرده اند: «محمد بن شرف» می‌گوید: همراه امام هادی (علیه السلام) در مدینه راه می‌رفتم. امام فرمود: آیا تو پسر شرف نیستی؟ عرض کردم: آری. آن گاه خواستم از حضرت پرسشی کنم، امام برمن پیشی گرفت و فرمود: «ما در حال گذر از شاهراهیم و این محل، برای طرح سؤال مناسب نیست»! [۲] این حادثه شدت خفقان حاکم را نشان می‌دهد و میزان پنهان کاری اجباری امام را به خوبی روشن می‌سازد. امام هادی (علیه السلام) در برقراری ارتباط با شیعیان که در شهرها و مناطق گوناگون و دور و نزدیک سکونت داشتند، ناگزیر همین روش را رعایت می‌کرد و وجوه و هدایا و نذور ارسالی از طرف آنان را با نهایت پنهان کاری دریافت می‌کرد. یک نمونه از این قبیل برخورد، در کتب تاریخ و رجال چنین آمده است: «محمد بن داود قمی» و «محمد طلحی» نقل می‌کنند: اموالی از «قم» و اطراف آن که شامل «خمس» و نذور و هدایا و جواهرات بود، برای امام ابوالحسن هادی (علیه السلام) حمل می‌کردیم. در راه، پیک امام در رسید و به ما خبر داد که بازگردیم، زیرا موقعیت برای تحویل این اموال مناسب نیست. ما بازگشتیم و آن چه نزدمان بود، همچنان نگه داشتیم تا آن که پس از مدتی امام دستور داد اموال را بر شترانی که فرستاده بود، بار کنیم وآن‌ها را بدون ساربان به سوی او روانه کنیم. ما اموال را به همین کیفیت حمل کردیم و فرستادیم. بعد از مدتی که به حضور امام رسیدیم، فرمود: به اموالی که فرستاده اید، بنگرید! دیدیم در خانه امام، اموال به همان حال محفوظ است. [۳] گرچه روشن نیست که این جریان در زمان اقامت امام در مدینه اتفاق افتاده یا در سامرّاء (چون در سامرّاء کنترل و مراقبت، شدیدتر بود)، اما در هر حال، نمونه بارزی از ارتباط‌های محرمانه و دور از دید جاسوسان دربار خلافت به شمار می‌رود. همچنین پس از انتقال امام به سامراء که حضرت از طرف حکومت عباسی در محدودیت و تحت نظارت شدید به سر می‌برد، یک بار اموالی از قم برای آن حضرت فرستاده شد و با وجود دستور متوکل به فتح بن خاقان جهت ضبط آن اموال و تلاش فتح در این زمینه، امام شبانه آن را تحویل گرفت و تلاش دستگاه امنیتی دربار عباسی، به جایی نرسید. [۴] سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی ---------- [۱] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۳۹۵. ۲. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص ۵۵. [۲] مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۰، ص ۱۷۶; أربلی، علی بن عیسی، کشف الغمّة، ج۳، ص ۱۷۵. [۳] مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۰، ص ۱۸۵. [۴] طوسی، الأمالی، مؤسسة البعثة، ص ۲۷۶.
جنایات و سخت گیری‌های متوکل در مورد شیعیان متوکل یکی از جنایت کارترین خلفای عباسی بود. او در دشمنی با امیرمؤمنان (علیه السلام) و خاندان و شیعیان او دلی پرکینه داشت و دوران حکومت او برای شیعیان و علویان یکی از سیاه ترین دوران‌ها به شمار می‌رود. از آن جا که همه جنایات او را نمی توان در این بحث فشرده بیان کرد، ناگزیر به برخی از جنایات او نمونهوار اشاره می‌کنیم: ۱. در حکومت او گروهی از علویان زندانی یا تحت تعقیب و متواری شدند که از آن جمله می‌توان از «محمد بن صالح» (از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) ) و «محمدبن جعفر» (یکی از مبلغان حسن بن زید که در طبرستان قیام کرده بود)، نام برد. [۱] ۲. او در سال ۲۳۶ قمری دستور داد آرامگاه سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و بناهای اطراف آن ویران [۲] و زمین پیرامون آن کشت شود و نیز در اطراف آن پاسگاه‌هایی برقرار ساخت تا از زیارت آن حضرت جلوگیری کند. گویا هیچ یک از مسلمانان حاضر به تخریب قبر امام حسین (علیه السلام) نبوده است، زیرا او این کار را توسط شخصی به نام «دیزج» انجام داد که یهودی الأصل بود. متوکل اعلام کرد: رفتن به زیارت حسین بن علی ممنوع است و اگر کسی به زیارت او برود، مجازات خواهد شد [۳] . او می‌ترسید قبر امام حسین (علیه السلام) پایگاهی برضد او گردد و مبارزات و شهادت آن شهید بزرگوار الهام بخش حرکت و قیام مردم در برابر ستم‌های دربار خلافت شود. اما شیعیان و دوستداران سرور شهیدان در هیچ شرائطی از زیارت آن تربت پاک باز نایستادند و زائران، انواع صدمه‌ها و شکنجه‌ها را تحمل می‌کردند و باز به زیارت می‌رفتند. پس از قتل متوکل دوباره شیعیان با همکاری علویان قبر آن حضرت را بازسازی کردند. [۴] خراب کردن قبر امام حسین (علیه السلام) مسلمانان را به شدت خشمگین ساخت، به طوری که مردم «بغداد» شعارهایی برضد متوکل بر در و دیوارها و مساجد می‌نوشتند و شعرای مبارز و متعهد، با سرودن اشعاری، او را «هجو» می‌کردند. از جمله آن سروده ها، شعری است که ترجمه آن به قرار زیر است: «به خدا قسم اگر بنی امیه، فرزند دختر پیامبرشان را به ستم کشتند، اینک کسانی که از دودمان پدر او هستند (بنی عباس) جنایتی مانند جنایت بنی امیه مرتکب شده اند. این قبر حسین است که به جان خودم سوگند (توسط عباسیان) ویران شده است. بنی عباس متأسفند که در قتل حسین (علیه السلام) شرکت نداشته اند! واینک با تجاوز به تربت حسین و ویران کردن قبر او، به جان استخوان‌های او افتاده اند! ». [۵] ۳. او در زمان خلافت خود بزرگانی از مردم مسلمان و معتقد به اهل بیت را به شهادت رسانید که از جمله آنان «ابن سکّیت»، یار با وفای امام جواد و امام هادی (علیهما السلام) و شاعر و ادیب نام آور شیعی، بود که متوکل به جرم دوستی علی (علیه السلام)، او را به قتل رسانید [۶] روزی متوکل با اشاره به دو فرزند خود، از وی پرسید: این دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا «حسن» و «حسین»؟ ابن سکّیت از این سخن و مقایسه بی مورد سخت برآشفت و خونش به جوش آمد و بی درنگ گفت: «به خدا سوگند «قنبر» غلام علی (علیه السلام) در نظر من از تو و دو فرزندت بهتر است! » متوکل که مست قدرت و هوا و هوس بود، فرمان داد زبان او را از پشت سر بیرون کشیدند! [۷] ۴. «خطیب بغدادی» درباره شکنجه و آزار طرفداران خاندان رسالت از سوی متوکل می‌نویسد: متوکل عباسی «نصر بن علی جهضمی» را به علت حدیثی که درباره منقبت و فضیلت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) و امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) نقل کرده بود «هزار» تازیانه زد و دست از او برنداشت تا آن که شهادت دادند او از اهل سنت است! [۸] ۵. او به شعرای مزدور و خودفروخته ای همچون «مروان بن ابی الجنوب» مبالغ هنگفتی صله می‌داد تا درباره مشروعیت حکومت بنی عباس و هجو بنی هاشم شعر بسرایند. [۹] ۶. او زمانی که به ایجاد ارتشی نوین موسوم به «شاکریه» دست زد، افرادی را از مناطقی که در بینش ضد علوی مشهور بودند، بهویژه از سوریه، الجزیره، جبل، حجاز، و عنبا استخدام کرد. [۱۰] ۷. او به حاکم مصر دستور داد تا طالبیان را به عراق تبعید کند، حاکم مصر نیز چنین کرد. آن گاه در سال ۲۳۶ آنان را به مدینه منتقل کرد. [۱۱] ۸. او شیعیان را از دستگاه دولت اخراج می‌کرد و موقعیت آنان را در اذهان عمومی خدشه دار می‌ساخت. به عنوان نمونه، می‌توان از برکناری «اسحاق بن ابراهیم» یاد کرد که متوکل او را به جرم شیعه بودن از حکمرانی «سامرّاء» و «سیروان» در استان «جبل» برکنار کرد. افراد دیگری نیز به همین علت موقعیت‌های خود را از دست دادند.
[۱۲] متوکل با اِعمال این شیوه ها، از بروز هرگونه حرکتی از ناحیه شیعیان برضد رژیم خود جلوگیری کرد، لکن موفق نشد فعالیت‌های پنهانی آنان را خاتمه بخشد و چنان که قبلاً گفتیم، گزارش‌های تاریخی، حاکی از آن است که امام هادی (علیه السلام) ارتباط‌های خود را با پیروانش در نهان ادامه می‌داد. ---------- [۱]: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۹۷ ۴۱۸. [۲]: قلقشندی، همان، ج۱، ص ۲۳۱. [۳]: ابوالفرج اصفهانی، همان کتاب، ص ۳۹۵; مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص ۵۱; سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۳۴۷ و ر. ک: الأمالی، طوسی، ص ۳۲۶ ۳۲۸. [۴]: ابوالفرج اصفهانی، همان کتاب، ص ۳۹۶; و ر. ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص ۵۵. [۵]: بالله ان کانت امیة قد أتت * قتل ابن بنت نبیها مظلوماً فلقد اتاه بنو ابیه بمثله * هذا لعمری قبره مهدوماً أسفوا علی أن لا یکونوا شارکوا *** فی قتله فَتَتَبَّعوه رمیماً (سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۳۴۷ ; الأمالی، طوسی، ص ۳۲۹ به گفته دکتر شوق ضیف، سراینده این اشعار، علی بن بسام بوده است (الشعر وطوابعه الشعبیة علی مرّ العصور، ص ۱۰۰). [۶]: نام ابن سکیت، یعقوب و نام پدرش إسحاق است. او از علما و دانشمندان و ادیبان نامدار شیعه بوده و در اکثر علوم عصر خود مانند: علوم قرآن، شعر، لغت و ادب، تبحّر داشت و درباره این علوم کتاب‌هایی به رشته تحریر درآورده بود که به گفته بعضی از صاحب نظران بعضی از آن‌ها در نوع خود بی نظیر بوده است (مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج۷، ص ۵۷۰). [۷]: سیوطی، همان کتاب، ص ۳۴۸; مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص ۵۷۰. [۸]: تاریخ بغداد، ج۱۳، ص ۲۸۹. [۹]: شریف القرشی، باقر، حیاة الإمام الهادی، ص ۲۹۲. [۱۰]: دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمدتقی آیت اللهی، ص ۸۲. [۱۱]: دکتر حسین، همان کتاب، ص ۸۴. [۱۲]: همان. ..... سیره پیشوایان . مهدی پیشوایی
تبعید امام هادی علیه السلام به سامره امام هادی (علیه السلام) در مدینه می‌زیست، و برنامه و روش زندگی او نشان می‌داد که نقطة مقابل حکومت متوکل است، به علاوه در هر فرصتی مردم را از حکومت طاغوتی متوکل بر حذر می‌داشت و با رعایت اهم و مهم، افشاگری می‌کرد، عبدالله بن محمد (فرماندار مدینه) جریان را به متوکل گزارش داد، متوکل برای امام هادی (علیه السلام) نامه محترمانه ای نوشت و در آن نامه او را به سامره دعوت کرد، امام هادی (علیه السلام) همراه یحیی بن هرثمه به سامره روانه شد، و چون به سامره رسید متوکل با آن همه وعده‌ها (و احتراماتی که در نامه کرده بود) یک روز خود را از امام هادی (علیه السلام) پنهان داشت، و آن حضرت را د ر کاروانسرائی که معروف به کاروانسرای گداها بود فرود آوردند و آن روز را در آنجا ماند تا اینکه به دستور متوکّل، آن حضرت را از آنجا به یک خانة انفرادی انتقال داده و تحت نظرنگه داشتند. [۲] ---------- [۲]: تتمّة المنتهی ص۲۳۸-۲۳۹. ....... سوگنامه آل محمد (صلوات الله علیه و آله) . محمد محمدی اشتهاردی(رحمه الله)
ورود امام هادی علیه السلام به سامرا طبق دستور «متوکل» روز ورود به سامرّاء به بهانه این که هنوز محل اقامت امام آماده نیست! حضرت را در محل پستی که به «خان الصعالیک» (کاروان سرای گدایان و مستمندان) معروف بود، وارد کردند و حضرت آن روز را در آن جا به سر برد. البته هدف از این کار تحقیر موذیانه و دیپلمات مآبانه حضرت بود![۱] روز بعد، منزلی برای سکونت امام معیّن کردند که در آن جا استقرار یافت.[۲] امام در این شهر ظاهراً آزاد بود، ولی در حقیقت همانند یک زندانی به سر می‌برد، زیرا موقعیت محل طوری بود که امام همواره تحت نظر بود و رفت و آمدها و ملاقات‌های حضرت توسط مأموران خلیفه کنترل می‌گردید. «یزداد»، طبیب مسیحی و شاگرد «بختیشوع»، با اشاره به انتقال اجباری امام به سامرّاء می‌گفت: اگر شخصی علم غیب می‌داند، تنها اوست. او را به این جا آورده اند تا از گرایش مردم به سوی او جلوگیری کنند، زیرا با وجود وی حکومت خود را در خطر می‌بینند[۳] ترس و وحشت متوکل از نفوذ معنوی امام در میان مردم را می‌توان از انتخاب محل سکونت حضرت فهمید. باری متوکل با همه این مراقبت‌ها بازهم وجود حضرت را برای حکومت خود خطری جدی می‌دانست و می‌ترسید یاران و پیروان امام مخفیانه با او تماس گرفته برای قیام و شورش نقشه ای طرح کنند و برای زمینه سازی جهت این کار، پول و سلاح جمع آوری کرده افرادی را آموزش دهند. اطرافیان خلیفه هم گاهی او را از احتمال شورش امام و یارانش برحذر می‌داشتند، لذا متوکل هرچند وقت یک بار دستور می‌داد خانه امام به دقت مورد بازرسی قرار گیرد و با آن که مأموران هربار با دست خالی برمی گشتند، اما او باز نگران بود واحساس خطر می‌کرد. سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی ---------- [۱] چنان که این معنا از چشم افراد آگاهی ماند «صالح بن سعید» پوشیده نبود. وی می‌گوید: روز ورود امام به سامرّاء به حضرت عرض کردم: این‌ها پیوسته برای خاموش ساختن نور شما تلاش می‌کنند و برای همین شما را در این کاروان سرای پست و محقر فرود آورده اند!... (شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۳۴; علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج۳، ص ۱۷۳). [۲] شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۳۴. [۳] مجلسی، همان کتاب، ج۵۰، ص ۱۶۱.
امام هادی (علیه السلام)، رویاروی فقیهان درباری با آن که سیاست خلفای عباسی این بود که توجه مردم را به فقهای درباری جلب کنند و آراء و فتاوای آنان را به رسمیت بشناسند، اما در مدت اقامت امام هادی در سامرّاء چندین بار در میان فقهای وابسته به دربار اختلاف فتوا به وجود آمد و ناگزیر برای حل مشکل به امام مراجعه کردند و امام با دانش امامت و استدلال روشن، چنان مسئله را شکافت که فقها در برابر آن ناگزیر به تحسین و تسلیم شدند. اینک دونمونه از این گونه موارد را ذیلاً از نظر می‌گذرانیم: ۱. کیفر مسیحی زناکار روزی یک نفر مسیحی را که با زن مسلمانی زنا کرده بود، نزد متوکل آوردند. متوکل خواست در مورد او حد شرعی اجرا شود، در این هنگام مسیحی اسلام آورد. «یحیی بن اکثم» قاضی القضات گفت: اسلام آوردن او، کفر و عملش را از میان برده و نباید حدّ در مورد او اجرا شود. برخی از فقها گفتند: باید سه بار درمورد او حد جاری شود. برخی دیگر به گونه ای دیگر فتوا دادند. وجود اختلاف آراء و فتاوا، متوکل را مجبور ساخت تا از امام هادی (علیه السلام) استفتا کند مسئله را در محضر امام مطرح کردند. امام پاسخ داد: «آن قدر باید شلاق بخورد تا بمیرد». ص: ۶۲۴ فتوای امام با مخالفت شدید «یحیی بن اکثم» و سایر فقها رو به رو گردید آنان گفتند: این فتوا در هیچ آیه و روایتی وجود ندارد و از متوکل خواستند نامه ای به امام نوشته مدرک این فتوا را بپرسد. متوکل موضوع را به امام نوشت. امام در پاسخ، پس از بسم الله نوشت: «فَلَمّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنّا بِاللّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنّا بِهِ مُشْرِکِینَ* فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ اِیْمانُهُمْ لَمّا رَأوا بَأْسَنا سُنَّةَ اللّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِیْ عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ». [۱] : «هنگامی که قهر و قدرت ما را دیدند، گفتند: به خدای یگانه ایمان آوردیم و به بتها و عناصری که آن‌ها را شریک خدا قرار داده بودیم، کافر شدیم. ولی ایمانشان به هنگام دیدن قهر و قدرت ما، سودی ندارد. این سنت و حکم الهی است که در میان بندگان وی جاری است و آن جا کافران زیان کار شدند. » متوکل، پاسخ مستدل امام را پذیرفت و دستور داد حد زناکار طبق فتوای امام اجرا شود. [۲] امام با ذکر این آیه شریفه، به آنان فهماند: همان طور که ایمان مشرکان، عذاب خدا را از آن‌ها باز نداشت، اسلام آوردن این مسیحی نیز حد را ساقط نمی کند. ۲. نذر متوکل روزی متوکل بیمار شد و نذر کرد که اگر شفا یابد، تعداد «کثیری» دینار (= سکه زر) در راه خدا صدقه بدهد. هنگامی که بهبود یافت، فقها را گرد آورد و پرسید: چند دینار باید صدقه بدهم که «کثیر» محسوب شود؟ فقها در این باره ص: ۶۲۵ فتاوای مختلف دادند. متوکل ناگزیر مسئله را از امام هادی سؤال کرد. امام پاسخ داد باید هشتاد و سه دینار بپردازی. فقها از این فتوا تعجب کردند و به متوکل گفتند: از او بپرسید این فتوا را براساس چه مدرکی داده است؟ متوکل موضوع را با امام مطرح کرد. حضرت فرمود: خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ فِیْ مَواطِنَ کَثِیرَة... » [۵]: «خداوند شما (مسلمانان) را در موارد «کثیر» یاری کرده است... »، و همه خاندان ما روایت کرده اند که جنگ‌ها و سریّه‌های زمان پیامبر اسلام هشتاد و سه جنگ بوده است. [۴] ---------- [۱]: سوره غافر: ۸۴ ۸۵. [۲]: شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص ۴۰۸ (باب ۳۶ من أبواب حد الزنا; شریف القرشی، باقر، حیاة الإمام الهادی، ص ۲۴۰. [۳]: سوره توبه: ۲۵. [۴]: سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص ۳۶۰; ابوسعد عبدالکریم تمیمی سمعانی، الأنساب، ج۴، ص ۱۹۶ (ماده عسکری). ابن تیمیه که اندیشه‌های انحرافی او، بعدها سرچشمه پیدایش فرقه وهابیت شد و عناد خاصی با شیعه و اهل بیت دارد با اعتراف به عظمت علمی امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم السلام)، در موارد متعددی نسبت به عسکریین حق کشی کرده و عظمت علمی آن دو بزرگوار را انکار کرده است. به عنوان نمونه، او می‌نویسد: «انّ العسکریین ونحوهما من طبقة امثالهما لم یعلم لهما تبریز فی علم أو دین کما عرف لعلی بن الحسین وابی جعفر وجعفر بن محمد (منهاج السنة النبویة، ج۸، ص ۱۸۹). ابن تیمیه، برتری‌های علمی امام هادی و نیز امام عسکری را که نمونه‌های آن در متن ملاحظه می‌شود، نادیده گرفته و پرده تعصب مانع درک واقعیت توسط او شده است، یا بدون بررسی کافی، چنین داوری کرده است. ...... سیره پیشوایان . مهدی پیشوایی
اشعار امام هادی علیه السلام بزم شراب درهم می‌ریزد! یک بار، باز هم[ = طبق روال کار متوکل]از امام هادی نزد متوکل سعایت کردند که در منزل او اسلحه و نوشته‌ها و اشیای دیگری است که از شیعیان او در قم به او رسیده و او عزم شورش برضدّ دولت را دارد. متوکل گروهی را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه امام هجوم بردند،ولی چیزی به دست نیاوردند، آن گاه امام را در اطاقی تنها دیدند که در به روی خود بسته و جامه پشمین برتن دارد و برزمینی مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال نزد متوکل بردند و به او گفتند: در خانه اش چیزی نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن می‌خواند. متوکل چون امام را دید، عظمت و هیبت امام او را فرا گرفت و بی اختیار حضرت را احترام کرد و در کنار خود نشاند و جام شرابی را که در دست داشت، به آن حضرت تعارف کرد! امام سوگند یاد کرد و گفت: گوشت وخون من با چنین چیزی آمیخته نشده است،مرا معاف دار! او دست برداشت و گفت: شعری بخوان! امام فرمود: من شعر کم از حفظ دارم. گفت: باید بخوانی! امام اشعاری خواند که ترجمه آن چنین است: (زمام داران جهانخوار و مقتدر) بر قله کوهسارها شب را به روز آوردند در حالی که مردان نیرومند از آنان پاسداری می‌کردند، ولی قله‌ها نتوانستند آنان را (از خطر مرگ) برهانند. آنان پس از مدت‌ها عزت از جایگاه‌های امن به زیر کشیده شدند و در گودال‌ها (گورها) جایشان دادند; چه منزل و آرامگاه ناپسندی! پس از آن که به خاک سپرده شدند، فریادگری فریاد بر آورد: کجاست آن تخت‌ها و تاج‌ها و لباس‌های فاخر؟ کجاست آن چهره‌های در ناز و نعمت پرورش یافته که به احترامشان پرده‌ها می‌آویختند (بارگاه و پرده و دربان داشتند)؟ گور به جای آنان پاسخ داد: اکنون کرم‌ها بر سر خوردن آن چهره‌ها با هم می‌ستیزند! آنان مدت درازی در دنیا خوردند و آشامیدند، ولی امروز آنان که خورنده همه چیز بودند، خود خوراک حشرات و کرم‌های گور شده اند! چه خانه‌هایی ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ کند، ولی سرانجام پس از مدتی، این خانه‌ها و خانواده‌ها را ترک گفته به خانه گور شتافتند! چه اموال و ذخائری انبار کردند، ولی همه آن‌ها را ترک گفته رفتند و آن‌ها را برای دشمنان خود واگذاشتند! خانه‌ها و کاخ‌های آباد آنان به ویرانه‌ها تبدیل شد و ساکنان آن‌ها به سوی گورهای تاریک شتافتند! [۱] تأثیر کلام امام چندان بود که متوکل به سختی گریست، چنان که ریشش تر شد. دیگر مجلسیان نیز گریستند. متوکل دستور داد بساط شراب را جمع کنند و چهارهزار درهم به امام تقدیم کرد و آن حضرت را با احترام به منزل بازگرداند! [۲] سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی ---------- [۱] باتوا على قُلَلِ الأَجبال تحرسهمْ غُلْبُ الرِّجَال فَمَا أغنتهمُ القُلَلُ واستُنزلوا بعد عِزٍّ من معاقلهم فأُودعوا حُفَراً يَا بئسَ مَا نزلُوا ناداهمُ صارخٌ من بعدِ مَا قُبِروا أَيْن الأَسرّة والتيجان والحُلَلُ أَيْن الْوُجُوه الَّتِي كَانَت منعَّمةً من دونهَا تُضربُ الأَستار والكِلَلُ فأفصح الْقَبْر عَنْهُم حِين ساءلهمْ تِلْكَ الْوُجُوه عَلَيْهَا الدُّود يَقْتَتِلُ [۲]الوافي بالوفيات (22/ 48)، مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص ۱۱; شبلنجی، نورالأبصار، ص ۱۶۶; سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص ۳۶۱; ابن خلکان، وفیات الأعیان، تحقیق: دکتر احسان عباس، ج۳، ص ۲۷۲; قلقشندی، مآثر الأنافة فی معالم الخلافة، ج۱، ص ۲۳۲. در منابع تاریخی، در تعداد ابیات و جملات آن اندکی تفاوت وجود دارد.