eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
939 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
150 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
[Forwarded from لام.امیری] حسین مجاهد: این خصلت های شاکله ساز می تواند دنیا و اخرت ما را تغییر بدهد حسین مجاهد: چرا باید نظم باشد؟ نظم به معنای مرسوم، زنجیر رشد کودک است. رک بازی بازوی تربیت لام.امیری: همت بلند داشتن کتابخوانی حلم همه یجورایی شبیه زنجیر هستند، اگر بخاد به اونصورت بهش نگاه بشه. پس بچه از هفت سال به بالا، کی معنای نظم و برنامه ریزی رو متوجه بشه؟! حسین مجاهد: زنجیر داریم تا زنجیر نظم این مدلی فقط بچه ها رو زده و فراری میکنه از قانون به نظرم. حالا شما بفرمایید طبق چه استدلالی کودک باید نظم را رعایت کند؟ یا اول این را جواب بدهید منظور شما از نظم و حیطه ی آن چیست ؟ لام.امیری: اینکه بدونه زندگی فوق العاده قانونمند و منطقیه.. اینکه جهان نظمِ غریبی داره. و حق نداره، هر تصمیمی رو بگیره. این رو از هفت سال به بالا، متوجه بشه. حسین مجاهد: خب چرا؟ ببینید من احساس می کنم (احتیاج به بررسی بیشتری داره) اگر کودکی خصلت های شاکله سازش را تقویت کند، نظم و ادب و خیلی چیزهای مفید دیگر خودشان ایجاد شده و رشد می کنند. در واقع خصلت های شاکله ساز ، زیر بنا و شالوده ی بقیه ی خصلت های خوب هم می شوند لام.امیری: این خصلتها که عالی بودند. حسرت خوردیم که نمی دونستیم. ولی برای من سوال ایجاد شده که اولا برای چه سنی هستند و دوما چرا نظم و برنامه ریزی نبود؟ حتی من میخام گستاخانه عرض کنم، بنظرم بچه یخورده در هفت سال اول هم، کمی باید با نظم آشنا شه. خیلی کم. آرمینه‌آرمین: نظم ذهنی بزرگسال با کودک فرق داره. لام.امیری: خب اکثر افراد اصلا فکرش رو نمیکنن، زندگی رو باید میلی متری تر از این حرفها بهش نگاه کرد. همین جوری منتظر هستند تا به یه مسیری برند. بعد کم کم می بینن،چقدر هر تصمیمی،مخصوصا تصمیمهای بزرگ،مسیر زندگیشون رو کلااا تغییر داده. ولی اگر در بچگی،همون هفت سال دوم و خیلیی کم در هفت سال اول، بفهمن، تصمیمات تبعات داره. بی نظمی، ویرانگره، بزرگ که میشن، می فهمند با زندگیشون چی کار کنند؟ هر تصمیمی رو همینطوری نمی گیرن. یاد می گیرن برنامه و تدبیر از نان شب براشون واجبتره. امیدوارم درست توضیح داده باشم. دیگه بیشتر از این وقت نیست. حسین مجاهد: یک سوال می پرسم. فرض کنید کودکی داریم که اهل کتاب و مطالعه است حلم (نه صبر) را تمرین کرده است اهل فکر کردن است هویت و خودباوری اش را در او نهادینه کرده ایم اهل همت و تلاش است و تن به کار می دهد و تنبل نیست کار گروهی را خوب بلد است و انجام می دهد و .... آیا این کودک اهل نظم و برنامه ریزی و خیلی صفت ها و خصلت های خوب دیگر نمی شود؟ به قید شاکله ساز دقت کنید. اگر شاکله و زیر ساخت درست شود، بقیه چیزها هم درست می شود لام.امیری: یعنی غیر مستقیم آموزش نظم و برنامه ریزی؟ استاد یک سوال از همان اول پرسیدم، برای بچه های زیر هفت ساله این خصلتها؟ حسین مجاهد: من نمی تونم عددی بگم اینها برای کودکه و تعریف کودک نسبت به اشخاص فرق می کنه 🌱موسوی🌱: من یه نکته ای راجب نظم به ذهنم رسید اونم اینکه نظم ینی برنامه مند بودن زندگی و خب بچه از سنی ک مکلف میشه باید برنامه مند بودن رو یاد بگیره دیگه قبل از سن تکلیف هم فکر میکنم نظم همينقدر کافیه که شخصیت بچه منظم و مرتب باشه منظورم مرتب بودن ظاهری نیست امنظورم اینه ک شخصیت شکل یافته و مشخصی داشته باشه شخصیتش کاریکاتوری نباشه نظم و زیبایی شخصیتی داشته باشه همین ک آدابی رو یاد میگیره(نه با اجبار بلکه غیرمستقیم. ناخودآگاه) یعنی نظم و برنامه داره البته این نظر شخصیمه حیدر جهان کهن (پیاده): به نظر من نظم یک خصلت اساسی هست. شاید بشه به «رعایت عدالت و اولویت در برنامه ریزی و اجرای کارها » معنیش کرد. حسین مجاهد: حالا این سوال ایجاد می شود که چرا رهبری با تیزبینی و دقت خاص خودشان، این خصلت را جز خصلت های شاکله ساز نیاورده اند. پاسخ تعبدی نمی خوایم. یا پژوهش یا سوال از اهل فن لام.امیری: خب سوال من هم همین بود، چرا جزو خصلتهای اصلی نیاوردن؟؟ حسین مجاهد: سوال شما و اقای جهان کهن این نبود. شما می فرمودید نظم جز اصلی ها باید باشد. الان عرض من این است که چرا رهبری که اهل دقت و تیز بینی و جامع نگری هستند، این خصلت را نیاورده اند؟ البته پاسخ تعبدی نمی خواهم @ANARSTORY
[Forwarded from لام.امیری] لام.امیری: از کجا بریم پژوهش کنیم؟؟ به منابع آگاه وصل نیستیم حسین مجاهد: یکی از منابع اگاه اصلی، قوه ی تفکر خود مان است کمی هم چاشنی من جد و جهد وجد لام.امیری: پاسخ تعبدی نمیدونم چی هست؟ پاسخ پژوهشی، روی بنده حساب کنید، می گردم ببینم چی پیدا میکنم؟ اما یک چیزی هست، خب شاید آقا خیلی هم روی این قضیه تحقیق نداشتند و یک پیشنهاد دادند. به همین دلیل، خیلی ساده، فقط به نظرم رسید شاید فراموش کردند. فقط یک نظر و یک فکره. همین. حسین مجاهد: بله در مقام بحث نظری هر احتمالی هست ولی با توجه به حساسیت و بنیادین بودن این مطلب خیلی بعید است 🌱موسوی🌱: منم همین رو میخواستم بگم آقا مغز متفکر انقلاب هستن خییییییییییییییییییییییییییییییلی بعیده (ینی درواقع صفر درصد) که همینجوری چیزی بگن لام.امیری: نمیدونم. مثل نظرات محکمی که در مورد کتابها میدن و میگن صاحب نظرم، ولی در مورد فیلمها، میگن صاحب نظر نیستم. و مخاطب عام هستم. اینجا هم همین طور. فعلا باید تحقیق کرد. فقط یک فکر بود که به ذهنم رسید. و قبل از اینکه اینجا مطرح کنم، تصمیم گرفته بودم از سایتشون بپرسم @ANARSTORY
😭😭😭
⚠️ ✨شما در این کارهایی که انجام می‌دید، توجه تان به خدا باشه... شما دارید یک عمل انسانیِ اسلامیِ برای خدا انجام می‌دید، توانستید انجام بدید، که به آن نتیجه هم رسیده اید... اگر نتوانستید انجام بدید هم، باز شما برد دارید! برای اینکه پیش خداست، مطلب است! کسانی که برای خدا کار می‌کنند، هیچوقت باخت درش نیست... ما در باغ گردو یک قالب درست کردیم که در تسری دارد به دیگر باغات بعضی کارها را تبدیل به و و کردیم. بعضی چیزها هم قانون نانوشته شدند و بعضی دیگر هم خط قرمزها وقتی این موارد جا افتاد، رودخانه مسیر خودش را خواهد رفت. چه خادم باغ باشد چه نباشد در واقع، ما مسیر را درست کردیم و آن وقت دیگر اعضا خودشان مسیر را می روند. فرهنگ ها و رویه ها: 1️⃣کسی بیکار نباشد. یا ایده بدهید. یا ایده ها را بنویسید. یا چیزهای ایده دار بگویید و ببارید و یا حداقل از تجربه های مرتبط تان بنویسید. 2️⃣سوالات و مباحث تکراری را اعضا قدیمی تر باغ جواب بدهند. اینگونه نباشد که همه منتظر باغبان باشند که اگر باشند، افاتی دارد. مثلا کسی جرات اظهار نظر خلاف ندارد و این خمود و جمود می اورد. یا اینکه همه بار و زحمت پاسخ ها روی گردن باغبان می افتد که عملا باغبان را فراری می دهد. زمانی که شروع کردیم تا حالا چند تایی باغ به خاطر همین مباحث تعطیل شده اند. 3️⃣تایم ثابت نداریم و باغ همیشه فعال است ولی کسی هم توقع ندارد همیشه اعضا پاسخگویش باشند چون ما که کارمند و اداره جاتی نیستیم. ⛔️قوانین نانوشته 1️⃣در زمان ورود نهال ها و درخت های جدید، خیر مقدمش می گوییم که بداند ما متوجه اش هستیم. 2️⃣ زمانی که اثار اعضا چاپ می شود و یا رتبه می اورد، همه تبریک می گوییم که در جشن برداشت محصول شریک باشیم و خودمون را هم به نحوی شریک محصول می دانیم. 4️⃣برای بهتر شدن اثار اعضا حتما به او پیشنهاد برای اصلاح و ارتقا می دهیم همگی. و این نقد و نظر مختص استاد نیست. ❌خط قرمز 1.رفتن به پی وی های بی مورد 2. توهین یا کلمات خلاف شان و عرف 3. تبلیغ کانال های دیگر چرا که منشا انحراف و اختلاف است 4. بحث های غیر مرتبط هم نتیجه مورد قبلی را دارد که اصرار داریم با چند بار تذکر دادن، رویه گروه می شود. برای پر کردن خلا ها و کم کاری های باغ هم تعدادی تمرین عمومی مانند تنور و اگر ان وقت گذاشته ایم که باغ بی ثمر نماند و با توجه به تعداد اثار چاپ شده و نتایج گرفته شده ی باغ گردو (که من فضل ربی ست یقینا) می توانم ادعا کنم با این فرآیند می توان به یک بلوغ گروهی رسید که نیاز به هل و زور و اجبار نباشد.
📣 فراخوان خرید کتاب با امضای نویسنده به نام خود درختان🌴 قیمت کتاب: 40000💸 هزینه پست، هدیه عید ربیع✨ سفارش👇 @Yamahdy_Adrekny ♦️@anarstory
شروع رسمی دوره های آموزشی نویسندگی✍ ✅از نهم ربیع الاول یکشنبه: ۴ آبان ماه 🍃وابسته به باغ انار🍃 وجه ضمان: مبلغ ۳۰ هزار تومان💵 که در انتهای دوره عودت داده خواهد شد. (کسانی که توان پرداخت هزینه ندارند، می توانند به پی وی آقای واقفی مراجعه کنند.) 💯لازمه شرکت در دوره، تکمیل پرسشنامه آنلاین به نشانی زیر است🔻 https://survey.porsline.ir/s/Upn3owz نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 @anarstory
فروشنده :به به چه پسر کتابخونی 😄 دانا: سلام 😌 فروشنده : سلام پسرم خوش اومدی ، بیا بیا یه سری کتاب های جدید برامون اومده از سری کتابای ...😁 دانا: ولی معلمم گفته کتابای باغ گردو یه چیز دیگس 😊 فروشنده :باغ گردو ؟ دانا:بله همونی که داستانهای خوبی برا بچه ها می نویسه ، نقاشی هاش هم خیلی قشنگه 😍 فروشنده:آهان باغ گردو 😀 دانا : بله معلمم خیلی از کتاباش تعریف می کنه ، با بچه های مدرسه تصمیم گرفتیم از این به بعد کتابای باغ گردو رو بخونیم.👌 فروشنده: چه تصمیم خوبی، متاسفانه الان کتابای باغ گردو رو نداریم ولی تا هفته بعد همشو تهیه می کنیم .😞 (چند دقیقه بعد رفتن دانا) فروشنده :الو جناب مدیر سلام ، کمبود کتاب داریم ، کتابای باغ گردو😞 @anarstory
کسایی که تا الآن یک روز هم در عالم نویسندگی نبودند، میتونند شرکت کنند؟؟
بله دوره مقدماتی هست...از صفر کلوین.
❌ دوره رسمی نویسندگی مقدماتی تا پیشرفته، شروع شد♨️ ✔️این دوره، همان دوره موعود بهمن ماه است.💯 ✔️شرط لازم شرکت، تکمیل پرسش نامه است که تنها یک بار کافی می باشد. کسانی که قبلا پر کرده اند، فقط با پرداخت هزینه، عضو دوره خواهند بود.🔚 ✔️پس از ثبت نام، به گروه یکی از پنج باغبان اضافه می‌شوید.🔰 🍃باغبان آرمین 🍃باغبان ابراهیمی 🍃باغبان صادقی 🍃باغبان مجاهد 🍃باغبان موسوی (مختصّ اعضای زیر 18 سال) ✔️خودتان هم می‌توانید باغ‌تان را انتخاب کنید.🌴 ✔️ورود به دوره برابر است با تعهد، و پس از ثبت نام، امکان خروج ندارید، وگرنه وجه ضمان عودت داده نخواهد شد.🚫 ✔️دوره محدودیت سنی ندارد و با هر سطحی، حتی از صفر کلوین، می‌توانید شرکت کنید‌.💎 ✔️دوره برای رمان‌نویسان کودک هم مناسب است👼 🔷 نحوه ثبت نام: وجه ضمان (30 هزار تومان) را به شماره کارت: 6037997700824874 (به نام میر محمد حسین موسوی) پرداخت نمایید و تصویر رسید پرداخت را به آی دی @Seyedmousavi2 ارسال نمایید تا لینک ثبت نام برای شما فرستاده شود. (کسانی که توان پرداخت هزینه ندارند، می توانند به پی وی آقای واقفی: @evaghefi مراجعه نمایند.) 💯 لینک پرسشنامه آنلاین ورود به دوره:👇 https://survey.porsline.ir/s/jX3Z7JS * * *** ♦️نشانی باغ ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 ♦️نمایشگاه باغ ⬅️ @anarstory
✍️ کارگاه داستان نویسی مخصوص نوجوانان (زیر 18 سال سنّ) 🌿باغبان: سیّد محمد حسین موسوی 📔برنامه کلّی: 1) نویسندگی خلّاق + تمرین 2) عناصر داستان + تمرین 3) اثر نهایی + نقد و بررسی 📎توضیح بیشتر، بماند برای داخل کلاس... 🆔 باغبان:@Seyedmousavi2
دوستان بعد از پرداخت وجه ضمان، وارد تالار انتظار می شوند و در دو شنبه هفته بعد (4 آبان) 9 ربیع کلاس بندی انجام می شود. انتخاب استاد هم همان موقع خواهد بود..
هدایت شده از م.م
هدایت شده از م.م
بلاخره رسید.همیشه سبز باشید🙏
🚫 هزینه دوره مجازی نویسندگی، برای سه سال، هست... مبلغی که برای دوره دریافت می‌شود، صرفا بوده، و به معنای تعهد شرعی و اخلاقی، مبنی بر تلاش مستمر و بی وقفه تا انتهای دوره سه ساله هست... ❌و نه واقعی کلاس‌ها❌ بنابراین شما با پرداخت این مبلغ، متضمن و متعد می‌شوید؛ که تا انتهای دوره همراه بمانید💯 و در غیر این صورت، موظفید مبلغ به کمیته امداد کمک کنید.⛔️ درنتیجه اگر فکر می‌کنید ، فارغ از موجه و غیرموجه، ممکن است اواسط دوره انصراف بدهید، این نکته را بخاطر داشته باشید🚫 ♦️نشانی باغ ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 ♦️نمایشگاه باغ ⬅️ @anarstory
هدایت شده از یا ذالجَلال و اْلاِکْرام 🌹
🔷رهبر انقلاب : من هر زمان که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان می افتم قلبا غمگین و متاسف میشوم.... .
سلام به درختان باغ.
حال شما؟ خوب هستید؟ شاخه هایتان نشکسته باشد الهی. ساقه هاتان آباد. برگهاتان مدها متان. نور را جرعه سر بکشید یک نفس. نگاه کنید به سمت مشرق خورشید چه زیبا و آرام سرک می کشد همچون دختری برومند و گرما بخش...تن درختان رنجور کرم ها مباد. ریشه هاتان همواره در زمین محکم. توکل بر خدا باید کرد. و چه می داند کسی شاید این جمعه شاید آن جمعه...دیگر نفس های جهان به شماره افتاده...ماسک ها علت ظاهری اند برای کمبود نفس...علت تامه اوست که نیامده..شاخه های انار بالا....اللهم عجل لولیک الفرج. چه کسانی دعای فرج میخوانند؟ بیایید با هم بخوانیم... بسم الله الرحمن الرحیم... اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن، صلواتک علیه و ......
هدایت شده از M
حتما بخونید 👌 واي كه چقدر اين شعر 😭 لطفا كامل بخونید اگردلتان شكست، مارو هم کنید. خواب دیدم خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم، دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای قبر من چه وحشتناک بود!😭 بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق وحشت، سوت و کور و تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان، یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی😭 ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب💧 آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک🌑 یک ملک گفتا: بگو نام تو چیست❓ دیگری فریاد زد: رب تو کیست❓ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد، هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشتند خشمگین/ ناگهان بالا رفت گرزهای آتشین/ زین سبب شد قبر من مملو دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کارِ سیه دل، بسته پَر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، که زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد زد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو، باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود😭 دست و پایم بسته در زنجیر بود😭 نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار🔥 ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان... دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود😭😭 کِیْ به زیبائی او گل می رسید/ پیش او یوسف خجالت می کشید/ دو ملک سر را به زیر انداختند/ بال خود را فرش راهش ساختند/ غرق حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟!😭😭 صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/😭 گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ خاک من مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم😭😭 هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است😭😭 در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم😭 پیش مردم آبرویش می دهم😭 آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است😭 علیه السلام 😭😭😭😭 فقط به عشق سالاردشت کربلا آقا امام حسین علیه السلام هرچقدر درتوان دارید پخش کنید🙏