دلم به شور افتاده ...
بوی خطر می آید بوی فتنه بوی نا امنی
کمی زیادی اوضاع غیر عادی است ،خانه گرم و صمیمیمان ، این روز ها در تب و تاب افتاده.
جو خانه و خانواده ام این روز ها سنگین است .
و اما دل همیشه بیقرار من ، این روز ها بیشتر بی قراری میکند.
دست خودش نیست؛ اوضاع نابسامان خانه مان او را هم به بیقراری و آشفتگی کشانده .
در این وانفسا تنها دست مهربان و حمایتگر پدر است ؛ که جانم را آرام میکند.
پدرم هنوز حضور گرمش را به رخ میکشد و مانند شیری استوار در مقابل کفتار های گرسنه به امنیت خانه مان ؛ سینه سپر میکند.
دلم گرم میشود و قلبم که گویا قصد خودکشی کرده بود ، حال ارام شده .
امنیت در سر تا سر وجودم سرازیر میشود و حلاوت شیرینش به تن بی جانم جان میبخشد.
نفس می کشم عطر حضور گرم پدرم را...نه پدرمان را ... پدر تمام مظلومان و بی پناهان.
《گر پدر رفت ...تفنگ پدری هست هنوز...گرچه یاران همگی بار سفر بسته اند...گرگ ها خوب بدانند....شیر مردی چو علی خامنه ای هست هنوز》
#تمرین_سیویکم_بداهه