💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
نور
#تمرین101
#دختر_مو_شرابی
«سربازها را میگفتم...»
جمله بالا القا میکند که یک آدم چانهگرم دارد برای ما یک ماجرای داغ را تعریف می کند.
📙یک متن داستانی یا روایت داستانی بنویسید که با جمله های زیر شروع شود.
🍬داشتم میگفتم...
🍬جونم برات بگه که...
🍬دختره را میگفتم....
🍬خانومه رو میگفتم....
🍬داشت یادم میرفت....
🍬اینو نگفتم برات....
🍬اگه بدونی. گوش بده. بقیه اش جالبتره....
با این جملات شروع کنید به تعریف یک خاطره جذابی که برایتان اتفاق نیفتاده....
#نکته
برای اینکه دقیقتر روایت کنید فرض کنید روبروی مخاطب خودتان نشسته اید و دارید برایش تعریف میکنید...
پنج مخاطب در نظر بگیرید و چند بار این تمرین را بنویسید.
🔸مخاطب اول: پیرزن همسایه که گوشش سنگین است و مدام باید چندکلمه را تکرار کنید برایش.
🔸مخاطب دوم: همسرتان که اصلا توجه ندارد و شما وسط صحبت باید توجه اش را جلب کنید.(از تکرار جملات بپرهیزید...از روش های ایجاد تعلیق استفاده کنید)
🔸مخاطب سوم: آن دوست تان که پایه شماست برای غیبت کردن و خندیدم...متأسفم برایتان...خاااااک.😐
🔸مخاطب چهارم: آن دوست تان که مدام تذکر میدهد که درباره دیگران غیبت نکن...جوری خاطره را تعریف کنید که مدام خودسانسوری داشته باشید.
🔸مخاطب پنجم: آن دوستی که مدتهاست هم دیگر را ندیده اید.
#تمرین101
#روایت
#داستان
#تمرین
#راوی_پرحرف
#حرّاف
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344