eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
904 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
160 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
نور «سربازها را می‌گفتم...» جمله بالا القا می‌کند که یک آدم چانه‌گرم دارد برای ما یک ماجرای داغ را تعریف می کند. 📙یک متن داستانی یا روایت داستانی بنویسید که با جمله های زیر شروع شود. 🍬داشتم می‌گفتم... 🍬جونم برات بگه که... 🍬دختره را می‌گفتم.... 🍬خانومه رو می‌گفتم.... 🍬داشت یادم می‌رفت.... 🍬اینو نگفتم برات.... 🍬اگه بدونی. گوش بده. بقیه اش جالبتره.... با این جملات شروع کنید به تعریف یک خاطره جذابی که برایتان اتفاق نیفتاده.... برای اینکه دقیقتر روایت کنید فرض کنید روبروی مخاطب خودتان نشسته اید و دارید برایش تعریف می‌کنید... پنج مخاطب در نظر بگیرید و چند بار این تمرین را بنویسید. 🔸مخاطب اول: پیرزن همسایه که گوشش سنگین است و مدام باید چندکلمه را تکرار کنید برایش. 🔸مخاطب دوم: همسرتان که اصلا توجه ندارد و شما وسط صحبت باید توجه اش را جلب کنید.(از تکرار جملات بپرهیزید...از روش های ایجاد تعلیق استفاده کنید) 🔸مخاطب سوم: آن دوست تان که پایه شماست برای غیبت کردن و خندیدم...متأسفم برایتان...خاااااک.😐 🔸مخاطب چهارم: آن دوست تان که مدام تذکر می‌دهد که درباره دیگران غیبت نکن...جوری خاطره را تعریف کنید که مدام خودسانسوری داشته باشید. 🔸مخاطب پنجم: آن دوستی که مدتهاست هم دیگر را ندیده اید. ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344