به بهای آزادی دروغیشان، امنیتمان را گرفتند...
چهل روز است که خیابانهایمان شده عرصه آزادیشان ...
برای تارموی زنی، چادرها کشیدن از سر زنان ...
برای بوسیدن و خندهی شهوانی آزادشان، مادری شد آخرین بوسه روی پیشانی جوانش حسرت سالهای آیندهاش...
برای آغوش رایگانشان ، آغوش پدرانی سرد شد، به سردی سنگ قبری برای فرزند...
برای مختلط شدن سلفهاشان ، خونها درهم آمیخت ، خون مادر و فرزندی زیر گلولهی دشمن ...
آزاد باشید که نوزادی جای شیر، گلویش پر خون شد ...
آزاد باشید که زنان چهل روزست آزادی ندارند، چهل روزست از ترس اراذل وحشی چون شما هیچ کس آزادی ندارد، امنیت ندارد، حال خوش ندارد، اصلا زندگی ندارد...!
نیروهای خدوم نظامی بدانید اگر بازهم مماشات کنید، باز هم گلوی بیگناهی گلوله باران میشود ، باز هم مادری بی فرزند و فرزندی بیپدر میشود ...
ما برای آزادی تمام و کمال از شر اراذل خیابانی محاکمه میخواهیم، برخورد میخواهیم، آن که هنوز توی خیابان است دیگر مطالبهگر نیست، قاتل است ...
قاتل خونهای حرم شاهچراغ، قاتلین را دستگیر و به سزای اعمال برسانید تا جری تر نشدند و گلوهای بیشتری را چنگ نینداختند ...
ز.همسفر
#محاکمه_اغتشاش_گر
#برخورد_سخت
#شاهچراغ
#زن_مسلمان_مقتدر