نور #تمرین140 همین الان که چشم‌تان به این تمرین خورد پلکهایتان را ببنید. نه به این زودی صبر کنید بقیه‌شو بخوانید. دیر آمده اید نخواه زود برو. شاید به خاطر آن زبانتان است. زبان کلفتی می‌کنید گردن دراز گرامی. وای ایستید تا بیایم. وای ایست. مأمور مخصوصی میتی انار. برگ. احترام بگذارید. داداش کیکی و داداش تسوبرگی و داداش سیگاری که الان داداش تریاکی شده هم هستند. داداش تریاکی تازگی ها با زنش به مشکل خورده. در واقع مشکلشان اعتیاد به فضای مجازی است. هر دو. امروز زن داداش آمده خانه شما. شما به عنوان خواهر شوهر باید بروید باهاش صحبت کنید. به نظر من اول یک مقدار پشت چشم نازک کنید. خب. حالا یک مقدار فیس خالی کنید. مرسی اَه. از این فیس ها نه. از آن نوع فیس ها که معنوی است، مادی نیست‌. در واقع ضد معنویت است‌. یک خاطره از خودتان بسازید که مثلا چقدر فضای مجازی قزم قورتکی شده و یکهو جیف آدم را می‌زنند. و یکهو عمر آدم را تباه می‌کنند. و یکهو ممکن است برای آدم شوهر پیدا شود. و در این دنیای واقعی که شوهر کیمیا شده. و کیمیا که در سریال کیمیا خوش درخشید دختر شریفی نیا بود. که البته خود شریفی نیا مرد دو زنِ سینمای ایران است. و ایران کشوری در فلات ایران است. و فلات یعنی یک تکه از پوسته زمین. و پوسته یعنی یک چیز لخت و شناور روی گوشته زمین‌ یک چیز لغزان. یک چیز سست. مثل‌حرکت در فضای مجازی. حالا پرستیژ خواهرشوهری بگیرد و دهانتان را باز کنید و فرت فرت از خاطرات خودتان بنویسد که مثلا چقدر چیسان فیسان کرده اید در فلان کانال‌ چقدر کار فرهنگی کرده اید. چقدر خانم هستید و در اینستا زلف و موهای خودتان را حراج نکرده اید، حتی اگر شرط شوهر کردن داشتن یک پیج باشد. در واقع در همین ایتا هم می‌شود شوهر کرد. به شرطی که کانال خودتان را مدام به روز کنید. خیلی باوقار رفتار کنید و وقتی پستی از باغ انار در کانالتان کپی می‌کنید نشانی زیرش را حذف نکنید. چون اگر اینجوری کنید از سیستم مرکزی شوهریابی می‌فهمند چقدر اینجوری هستید و شوهر شما را می‌دهند به دختر اقدس خانم، شاید هم دختر اشرف خانوم آنطرف کوچه. آنوقت دیگر شوهر او می‌شود. زن داداش شما روی‌ مبل نشسته و چون بالای نود کیلو وزن دارد فوم های داخل مبل شما همگی دارند به سر و صورت می‌کوبند. زن داداش شما یک ماجرای عجیب را به زبان می‌آورد که دیشب در خانه‌شان اتفاق افتاده. دیشب داداش سیگاری شما، بعد کشیدن اینستا دودش را به توئیتر می‌فرستد و وارد واتس اپ می‌شود که ناگهان به یک جاسوئیچی‌ تبدیل می‌شود. زن داداش جاسوئیچی را می‌گذارد روی میز. شروع می‌کند به حرف زدن. مادر شما صدای پسرش را می‌شنود و داد و هوار می‌کند. همسایه ها هول می‌ریزند داخل خانه. مادر اکبر آقا هم وارد می‌شود. شما هول می‌روید و لباس تان را عوض می‌کنید. یک لباس سانتی مانتال می‌پوشید و سریع مینیون می‌کنید...شاید هم شینیون. و می‌ روید یک قیمه مشت بار می‌گذارید که بدهید به مادر اکبر آقا ببرد خانه. یکهو خود اکبر آقا هم می‌آید داخل خانه. اکبر آقا لیسانس تربیت بدنی دارد و بدنش خیلی با تربیت است. خودش هم به چشم برادری بسیار انسان شریف و زیبایی است. یکهو یک روحانی مفت هم از راه می‌رسد که خب بعضی ها با دیدن روحانی مفت ننه‌ خودشان را هم عقد می‌کنند. البته ننه‌های بیوه شان. القصه داداش شما به عنوان جاسوئیچی داده می‌شود به اکبر آقا‌. واقعا چقدر این جاسوئیچی به این مرد می‌آید. خدا قسمت کند. داشتم می‌گفتم. این جاسوئیچی روی اکبر آقا اثر می‌گذارد و اکبر آقا را می‌آورد به فضای مجازی. حالا اکبرآقا یک پیج دارد با شصت کا فالوئر. شما هرشب به پیج ایشان سر می‌زنید و یک مقداری شکر می‌ریزید. اکبرآقا مدام از هیکل خودش تصویرهای آنچنانی و اینچنانی منتشر می‌کند و دخترکان زیادی از این مرز و بوم برای ایشان شکر می‌فرستند. شما در زیر کامنتها شمشیر را کشیده اید و دارید تک تک دخترکان دیگر را قتل عام می‌کنید. بله. اصلا چه معنی دارد. اکبر آقا سهم شماست. مال شماست. ولی واقعا چه می‌شود کرد. همین الان به بنده خبر دادند ژیلا جان کنار اکبر آقا نشسته و خطبه عقدشان دارد لایو پخش می‌شود. باور کنید هر کاری می‌توانستم کردم. همین الان نوتیف آمد. یک لحظه. بله دستهای اکبرآقا و ژیلاجون در یک قاب. خیلی هم عالی. چیزی که زیاد است شوهر. والا. مثل میمون بود. ایکبیری. تازه به دوران رسیده. آشغال. خب کافیه. همین الان خبر دادند که ژیلاجون همه‌اش کرم پودر و عمل و پروتز بوده و اکبرآقا او را به علت غش در معامله طلاق داده. گیش گیری گیدین ماشالا. یک ذوق شیرینی ته دلتان آمده. می‌دانم. حالا برگردیم سر ماجرای برادرتان. او از حالت جاسوئیچی خارج شده. آیا شما راهی دارید برای اینکه یک زوج کمتر از فضای مجازی ضربه بخورند یا خود شما هم از این دست آدمهای بخ بخت هستید؟ اوهوم؟! خاک وَ چوکتان. تماس فِرت. #اعتیاد #همش_کلّت_تو_گوشیته