به نام خدا
اگر بخواهید فردی را که پریشان است توصیف کنید به جای اینکه بگویید «او پریشان بود» حالتش را چطور نشان میدهید؟
🔅او مانند اسب اصیلی که مسابقه دو دارد در جنبوجوش است.
🔅انگار قطرهی آبی که توی ظرف روغن داغ افتاده جلزوولز میکرد.
بنابراین با تشبیه و استعاره از ایجاد ابهام در ذهن خواننده جلوگیری میکنیم.
حال، شما جملههای زیر را توصیف کنید.
۱. «او زمین خورد»
۲. «او ترسیده بود»
۳. «او خسته شد»
برای هر کدام حداقل دو جملهی توصیفی بنویسید.
هشتگ👇
#یک_برگه_آموزش2
#یک_برگه_آموزش2
۱. مانند یک قطره شبنم صبحگاهی روی برگ، لغزید و به زمین افتاد.
۲. مانند گربه های از ترس وحشی شده، به هر کسی چنگ می انداخت.
۳. از پا افتاده بود، مثل اسبی که نامه ی فوری پادشاه را پس از سه روز دویدن بی وقفه به حاکم رسانده باشد.
۱. مثل لباسی که طوفان از روی رخت به زمین بیندازد، پخش زمین شد. صورتش درهم رفت. درد مثل جریان برقی همه جای بدنش را گرفت.
۲. رنگ از رخش پرید. احساس کرد تمام موهای بدنش سیخ شده است. انگشتانش یخ کرده بود.
۳. شانه هایش از خستگی آویزان بود مثل برگ های گلدانی که چندین روز آب بهشان نرسیده. به زور سرش را تکان میداد.
#یک_برگه_آموزش2