سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها
♨️ایستگاه دهم
✍ حجة الاسلام دکتر محمدصدرا مازنی
استاد حوزه و دانشگاه
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
درباره الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ (۲)
فرق رحمان با رحیم
درزبان عرب واژههایی که بر وزن فعلان آمدهاند بر کثرت دلالت میکنند. عطشان از این دست کلمات است که دال بر عطش کثیر است.
همچنین وزن فعیل که صفت مشبه گفته میشود بر نوعی ثبات و دوام و قرار دلالت میکند.
براین اساس کلمهی #رحمان بر کثرت و وسعت معنا میشود، یعنی رحمت حق فراخ بوده و همه پهنهی هستی و موجودات را فراگرفته است. هستی و مصادیق خرد و کلانش از ریزترین موجودات تا سیارات و کهکشانها و از انسان و حیوان و آرامترین تا درندهترین حیوانات بدون رحمت الهی هیچاند و اساسا بودنشان به طفیل لطف حضرت حق است.
این مهم در کریمهی ۱۵۶ سوره اعراف آمده است. آنجا که میفرماید: «رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءࣲۚ» رحمتم همه چيز را فرا گرفته است.
نکته قابل توجه این است که رحمت الهی نه فقط شامل حال مؤمنان و شیعیان که شامل حال عموم مسلمانان میشود و نه فقط مسلمانان در دایرهی رحمت الهی قرار میگیرند، بلکه عموم دینداران و بلکه عموم انسانها از عارف و عامی و متخلق و بداخلاق و سعید و شقی را شامل میشود، از این فراتر؛ عموم حیوانات و جنبندهگان و نباتات نیز از این خان گستردده الهی بهرمند میشوند. بنابراین رحمت پروردگار استثناء بردار نیست.
اما #رحیم بر منقعط نشدن رحمت پروردگار دلالت میکند. تفاوت آن با رحمان در این است که اگرچه رحمت رحمانیه الهی اقتضای شمول آن بر همهی عالم است، اما به هرحال این لطف پروردگار پس از مرگ یا معدوم شدن موجودات، قطع میشود، ولی رحیم به گونهای از رحمت جاودان گفته میشود. این نوع از رحمت اختصاصی است! اولا ویژهی انسان است و ثانیا اگرچه همهی انسانها قابلیت و استعداد برخورداری از این رحمت را دارند، اما زمانی از این لطف برخوردار میشوند که با تقوی و ایمان شایستهی رحمت رحیمیه و خاصه پروردگار شوند.
پس «رحیم» نوعی از رحمت است که جاودانگی دارد و تنها شامل آن بندگانی میشود که از طریق ایمان و عمل صالح؛ خود را در مسیر نسیم رحمت خاصه حق قرار دادهاند!
بنابراین رحمان بر علم بودن رحمت و رحیم بر خاص بودن آن حکایت میکند که شامل حال خواص میشود. این تفاوت معنایی ریشهی روایی نیز دارد. امام صادق ( ع) میفرماید؛ و الله اله کل شی، الرحمن لجمیع خلقه؛ الرحیم بالمومنین خاصه؛ رحمن حاکی از رحمت پروردگار است نسبت به تمام موجودات و رحیم تنها به مومنین.
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
در انتشار نور جاودانه معارف دین همَّت بگماریم🕊🌱
به کانال جامع ༺ معارف_باقلم_معاصر༺ بپیوندید
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️این طرح و اثر متعلق به کانال انجمن علمی معارف دانشگاه تهران می باشد و استفاده از مطالب تنها با ذکر لینک کانال
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها
♨️ایستگاه یازدهم
✍ حجة الاسلام دکتر محمدصدرا مازنی
استاد حوزه و دانشگاه
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
مَٰالِكِ يَوْمِ ٱلدِّينِ
درباره امام سجّاد (ع) وارد شده است: هنگامى که به آیه «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» مىرسید، آنقدر آن را تکرار مىکرد که نزدیک بود روح از بدنش پرواز کند.
بخش اول سوره حمد به توحید نظری پرداخته است و بخش دوم درباره توحید عملی است.
در این کوتاهآیه،پس از حمد و ثنای پروردگار و انحصار ستایش و سپاس به خدا و بیان رحمانیت و رحیمیت الهی، به #قیامت اشاره میشود.
یعنی خدایی که رب عالمها است و عنایت او کران تا کران را پر کرده و لطف خاص او شامل خاصان درگاهش میشود، صاحب روز پاداش است.
سه کلمهی سازندهی آیه، عبارتند از
#مالک، #یوم و #دین. هر یک از این سه کلمه نیاز به توضیح دارد.
اولین واژه، «مالک» است.
ملک (به کسر میم و سکون لام) به معنای فرمانروایی، مالک شدن، صاحب شدن و پادشاه» است.
ملک از اسماءالحسنی و نامهای نیکوی الهی است که در دعای جوشن کبیر نیز او را بدینگونه میخوانیم؛
يَا مَالِكَ كُلِّ مَمْلُوكٍ ؛اى مالک هر مملوک
یعنی خدایی که برجهانها جایگاه ربوبیت دارد و پرورش دهندهی همهی آنها است، مالک و پادشاه آنهان نیز بهشمار میآید.
نقش ربوبیت خدای تعالی در آیهی نخست این سوره، از مالکیت جداست. زیرا در معنای ربوبیت لزوما مالکیت مشاهده نمیشود، مربی و پرورش دهنده میتواند صاحب متربی و پرورش شونده باشد و ممکن است صاحب آن نباشد، از این رو در این آیه به نقش مالکیت پروردگار اشاره شده است. او مالک و صاحب است،...
مقولهی مالکیت و مالکیت پروردگار چنان مهم است که نقش آن را در ابعاد مختلف فقهی، حقوقی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی میتوان مشاهده کرد.
دراین مجال ورود به هریک از ابعاد یادشده، نگارنده را از رویکرد اجمالی این نوشتار دور میسازد، ضمن اینکه در توضیح این آیه به نقش مالکیت الهی به طور خاص برای کلمه «دین» اشاره میشود.
امید میرود در جای مناسبی (با تحفظ بر رویکرد اجمال)، اشارهای به هریک از این ابعاد شود.
در فراز دیگری از دعای جوشن اینچنین یاد میشود؛
يَا مَلِكاً لَايَزُولُ
ای پادشاهی که از بین نمیرود.
در اینجا نیز اشاره به دوام و پایدار ملک و صاحب بودن خداوند دارد. اگر دست همه مالکها با فروش، هبه، موت و نظایر آن از تصرف بر مال، خالی میشود، مالکیت خدای تعالی زوال نداشته و همچنان پایدار و زوال ناپذیر باقی میماند.
واژهی دیگری که در این آیه آمده است «یوم» به معنی روز است. روز در عرف عام از طلوع آفتاب آغاز و به غروب آفتاب ختم میشود. این معنی بر روز دنیایی صدق میکند.
کلمهی «دین» در آیه شریفه نیز به معنی قانون الهی، اطاعت و انقیاد، حساب و جزا و پاداش، آمده است.
براین مبنا که دین را به معنی جزا و پاداش بگیریم، باید گفت جزا به دنبال یک عمل و بلکه نتیجهی اعمال اختیاری انسان است و این موضوع در روز قیامت نیز که نتایج اعمال دنیایی رسیدگی میشود، صادق است. از این رو «یوم الدین» به این معنی است که در قیامت حساب و کتاب مردم به صورت عادلانه رسیدگی میشود و بدکرداران کیفر شده و نیکوکاران پاداش داده میشوند.
باتوجه به تعاریفی که از سه واژه ارائه شده، مالک یوم الدین به این معنی است؛
خداوند مالک و صاحب اختیار روز جزایت ( روزی که از روی عدالت جزاییاش نیککرداران را پاداش میدهد و کیفر اعمال بدکاران را نیز به آنها نشان میدهد).
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
در انتشار نور جاودانه معارف دین همَّت بگماریم🕊🌱
به کانال جامع ༺ معارف_باقلم_معاصر༺ بپیوندید
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️این طرح و اثر متعلق به کانال انجمن علمی معارف دانشگاه تهران می باشد و استفاده از مطالب تنها با ذکر لینک کانال
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها
♨️ایستگاه دوازدهم
✍ حجة الاسلام دکتر محمدصدرا مازنی
استاد حوزه و دانشگاه
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
این آیه به دو قسم از اقسام توحید اشاره میکند؛ فراز نخست آیه، از توحید عبادی میگوید و در فراز دوم، به توحید افعالی توجه دارد.
#توحید در عبادت به معنی منحصر دانستن عبودیت به پروردگار است. تنها تو را میپرستم، چراکه تنها ذات تو را یگانه شایسته پرستش میدانم.
وجه سلبی فراز یادشده نیز این است؛ در عبادت خویش کسی را و چیزی را با تو شریک نمیکنم. مشارکت ندادن دیگران در عبادت، درهمشکستن هرنوع انقیاد و سرسپردگی از ماسوی الله است. لب عبودیت همین است که انسان به توحید نزدیکتر شود، اگر آیه ۸ و ۹ سوره نجم درباره وجود حضرت رسول (ص) میخوانیم؛ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى؛ سپس نزديك آمد و نزديكتر شد، فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى تا [فاصله اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد، این تنها بخشی از مقام قربی است که درسایهسار توحید به حضرتشان هدیه شده است.
فراز دوم نیز اشارتی به #توحید_افعالی است. تنها از تو باری میطلبم.
تنها از تو یاری میطلبم، یعنی تنها تو را مؤثر حقیقی در جهان میدانم چنانکه فلاسفه گفتهاند؛ لامؤثرفی الوجود الا الله.
یعنی در جهان، هیچ علت فاعلی حقیقی به جز خداوند نیست و تنها او است که حقیقتا به دیگر موجودات هستی و وجود میدهد.
البته جهان با قوانینی که بنای آن از خداست با اسباب و مسببات اداره میشود، از اینرو انسان برای حل مسائل خویش به دنبال سبب میرود، اما معتقدیم تأثیر هر سببى به فرمان خدا است.
از امام علیابن موسی اارضا (ع) نقل شده است؛ «إیّاک نعبد»، ابراز رغبت و تقرّب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى او است و نه غیر او، و «إیّاک نستعین»، درخواست توفیق و عبادت زیاد از خدا و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و یارى خداوند است.
در خاتمه این نکته تفسیری محل توجه است؛ اگرچه همه ما برای عبادت کردن اختیار داریم، و این عمل را با اراده و اختیار انجام میدهیم، ولی بدون کمک و یاری خدا توان انجام آن را نداریم. ضمن اینکه نهتنها در عبادت خدا بدون یاری او نمیتوانیم کاری انجام دهیم، بلکه در همه امور خویش به یاری خدا نیازمندیم.
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
در انتشار نور جاودانه معارف دین همَّت بگماریم🕊🌱
به کانال جامع ༺ معارف_باقلم_معاصر༺ بپیوندید
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️این طرح و اثر متعلق به کانال انجمن علمی معارف دانشگاه تهران می باشد و استفاده از مطالب تنها با ذکر لینک کانال
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها
♨️ایستگاه سیزدهم
✍ حجة الاسلام دکتر محمدصدرا مازنی
استاد حوزه و دانشگاه
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
سیاق آیات پیشین، به صیغهی غیبت بود، آنگاه که از خدای رب عالمین و خدای رحمن و رحیم که صاحب روز پاداش و کیفر است میگوید.
به یک باره سیاق آیه از غیبت به سیاق حضور و خطاب متوجه میشود. زیرا در اینجا انسان به عنوان عبدی در مقام بندگی و عبادت مدنظر است و واضح است که حق پرستش آن است که بنده در زمان عبادت، او را حاضر و رو به رو ببیند.
و در این مقام (عبادت)، لحظهای از خدا غافل نشود، در حالی که متاسفانه نوعا عبادت ما روح و رمق ندارد، و در خوشبینانهترین حالت تنها بخشی از عبادات را با حضور قلب خوانده و متوجه خداییم! و چقدر بد است که نمازهای پنجگانه را با رعایت آداب ظاهری بجای آوریم، اما مزهی عبودیت را نچشیم، هیهات که گاه پنجاه سال و بیشتر از عمرمان میگذرد، اما دلخوش به نمازی هستیم که مثلا در اول وقت خواندهایم، اما هرگز اثر رشددهندهی آن را در زندگی احساس نکردیم!
خلاصه اینکه اگر عبادت با اخلاص توأمان نباشد، و بتهای فراوانی شریک آن شوند، بیفایده و ای بسا برای آن مجازات شویم.
دریغ و خسران که عمری به نماز بایستیم و آخرالامر همین نماز بر ما متمثل شود که ای فلان، عمری مرا ضایع کردی!! هیهات!
در آیه شریفه چنانکه ملاحظه میشود، پرستش و باری جستن، به صیغهی متکلم معالغیر آمده است، مرحوم علامه طباطبایی مینویسند؛ «شاید علت آن، دوری از منم زدنها و استکبار بوده باشد، و میخواهد به این نکته اشاره کند که مقام عبودیت با خود دیدن منافات دارد و همه بندگان دیگر را درنظر گرفته میگوید: ما تو را میپرستیم».
در این آیه همچنین ایاک که نقش مفعولی دارد از فعلهای نعبد و نستعین مقدم شده است که دلالت بر انحصار عبادت برای خدا دارد.
[پروردگارا!] فقط و منحصرا تو را مىپرستيم و تنها از تو يارى مى خواهيم.
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
در انتشار نور جاودانه معارف دین همَّت بگماریم🕊🌱
به کانال جامع ༺ معارف_باقلم_معاصر༺ بپیوندید
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️این طرح و اثر متعلق به کانال انجمن علمی معارف دانشگاه تهران می باشد و استفاده از مطالب تنها با ذکر لینک کانال
#آیات_کاربردی_فراموش_شده
✍حجه الاسلام دکتر سید مجتبی میردامادی
عضو هیئت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران
1⃣قسمت اول: مقدمه
تفسیر «خلاصهالبیان فی تفسیر القرآن» اثری روایی و موجز از تفسیر گرانسنگ «مجمعالبیان» است که با آمیختن دیدگاههای تفسیری عالم ربانی آیتالله سید هاشم میردامادی نجفآبادی، جایگاهی ممتاز در میان آثار تفسیری معاصر یافته است. این تفسیر، که همه آیات قرآن کریم را دربرمیگیرد، به زبان فارسی روان نگاشته شده و سرشار از نکات ادبی، کلامی، عرفانی و روایی است. مجموعه در هفت جلد، هر یک حدود ۴۰۰ صفحه، سامان یافته و در سال ۱۴۰۰ شمسی تجدید چاپ شده است.
مولف، زاده نجف اشرف، در فقه و اصول از محضر آخوند خراسانی، میرزای شیرازی و میرزای نایینی بهره برده و در عرفان عملی، شاگرد سید احمد کربلایی و سید مرتضی کشمیری و میرزا جواد ملکی تبریزی بوده است. او همدرس آیتالله العظمی سید حسین بروجردی و از نوجوانی همراه و همنشین آیتالله سید محسن حکیم بود. گرایش به عرفان ناب همراه با وزانت علمی در فقه و اصالت نسب، سبب شد که اقران وی توجه ویژهای به وی داشته باشند؛ تا آنجا که علامه طباطبایی در همان دوران او را «أعبد طلاب نجف» توصیف کردند.
نگارش این تفسیر میان سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ شمسی انجام گرفت و ثمره سلسله جلسات تفسیری مولف در جامع گوهرشاد بود؛ جلساتی که پس از فاجعه گوهرشاد و تبعید رضاخانی ایشان به سمنان برگزار می گردید و البته در سال ۳۹ شمسی بعد از رحلت ایشان توسط فرزند مجتهدش ادامه یافت .
در سال ۱۳۹۴ شمسی، در آیین رونمایی از این تفسیر، رهبر معظم انقلاب اسلامی تقریظی دو صفحهای بر این اثر ، مرقوم فرمودند و در آن، تربیت معنوی خویش را مرهون جد بزرگوارشان دانستند. معظمله همچنین در دیدارهای حضوری، توصیه به معرفی و بهرهگیری از این تفسیر داشتند.
اینجانب که افتخار تصحیح و نشر این تفسیر را بر عهده داشتهام، بر آنم تا با عمل به توصیه معظمله، این گوهر گرانبها را به محافل علمی و علاقهمندان تفسیر قرآن معرفی کنم؛ تحفهای شایسته برای صاحبان اندیشه و جویندگان معرفت.
📝ادامه دارد ......
#خلاصهالبیان_فی_التفسیر_القرآن
#سید_مجتبی_میردامادی
#پنجشنبههای_قرآنی
#طرحمعرفتی_آیاتکاربردیفراموششده
🌐 انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها ♨️ایستگاه سیزدهم ✍ حجة الاسلام دکتر محم
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها
♨️ایستگاه چهاردهم
✍ حجة الاسلام دکتر محمدصدرا مازنی
استاد حوزه و دانشگاه
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ
این آیه از مفاهیم «هدایت»، «صراط» و «مستقیم» تشکیل شده است.
موضوع هدایت انسان و تلاش برای گمراه نشدنش اساس ارسال رسل بوده که در قران نیز فراوان به آن اشاره شده است. این کلمه اگرچه برای اولین بار در همین آیهی مورد بحث مطرح شده است، اما در واقع همه آیات قبلش، در مسیر هدایت انسان قرار دارد؛ آغازین آیه در سوره حمد که ناظر به هدایت انسان است، همان بسم الله است. آیات بعد نیز به لحاظ عملی خود هدایتاند.
اما این آیه هم خود هدایت است و هم مستقیما به این موضوع پرداخته شده است.
بااین حال توضیح هدایت با همهی ابعاد و زوایای بحث، از جمله در انواع تکوینی و تشریعیاش به مجال دیگر موکول میشود.
واژه دیگری که در آیه آمده است، صراط است، این کلمه به معنی راه و طریق آمده است. «هدایت به سوی راهی که....»
راه اگرچه به یک مورد ختم نمیشود و انواعی را شامل میشود، اما همهی راهها به دو راه حق و باطل ختم میشود. بنابراین راهی که در این آیه به آن اشاره شده است، همان راه حق یا راه مستقیم است، راه مستقیم یعنی راه بندگی، پاکی، حقیقت و راستی که راهی برای رسیدن به مقصد است.
راغب نیز در كتاب مفردات صراط را به: «راه مستقيم» معنی کرده است. گویی اساسا راه نمیتواند باطل باشد، آنها گژراههاند نه راه به معنای واقعیاش.
در سوره يس آيه 61 و 62 صراط مستقیم اینگونه نشان داده شده است: الم اعهد اليكم يا بنى آدم الا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين و ان اعبدونى هذا صراط مستقيم؛ اى فرزندان آدم مگر با شما پيمان نبستم كه شيطان را پرستش نكنيد -به دستورات او عمل ننمائيد-، و مرا پرستش كنيد اين همان صراط مستقيم است.
این آیه نیز جنبههاى عملى صراط مستقیم را كه نفى هر گونه ناراستی است، بیان میکند.
در سوره آل عمران آيه 101 راه رسيدن به صراط مستقيم پيوند و ارتباط با خدا مطرح میشود؛ و من يعتصم بالله فقد هدى الى صراط مستقيم.
نکته محل توجه، آن است که پیمودنها برای رسیدن به مقصد انجام میشود، اما همیشه، تنها و فقط نقطه خاصی مقصد نیست، بلکه خود راه و صراط جزئی از مقصد است، براین قرار اگر روزی ده بار از خداوند صراط مستقیم را طلب میکنیم، درواقع برای هر مرتبه بخشی از لذت این سفر را احساس میکنیم.
البته حظ و بهره ما به قدر فهم و شناختمان از این مسیر است، مانند دو مسافری که از نقطهای به سوی نقطهای دیگر در حرکتاند، اما یکی از آنها سربه زیر است و از لذات رؤیت منظرههای زیبای طبیعی بیبهره، اما دیگری از آغاز سفر به مناطر زیبا نگاه میکند و لذت میبرد، هر دو اگر چه ممکن است به نقطه جغرافیایی نهاییای که آن را قصد کردند، برسند، اما یکی لحظه لحظهی این سفر را درحال استفاده بوده، و از دیدن مناظر زیبایش لذت برده است، اما دیگری بهره چندانی نبرده باشد.
درپایان این نکته قابل ذکر است که امام جعفرصادق (ع)، در تفسير آيه اهدنا الصراط المستقيم فرمودند: الطريق و معرفة الامام؛ یعنی راه مستقیم همان راه و شناخت امام است.
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
در انتشار نور جاودانه معارف دین همَّت بگماریم🕊🌱
🌐 انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها
♨️ایستگاه پانزدهم
✍ حجة الاسلام دکتر محمدصدرا مازنی
استاد حوزه و دانشگاه
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ ٱلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ
پس از اینکه در آیهی پیشین از زبان بنده درخواست میشود تا به راه راست هدایت شود، در این آیه درباره راه راست میگوید؛ راه كسانی كه به آنان نعمتِ [ايمان، عمل شايسته و اخلاق حسنه] عطاكردى.
سپس بلادرنگ به وصف دیگر صراط پرداخته و گفته میشود؛ راه کسانی که مورد غضب واقع نشدند!
توجه به این آیه که به صورت دعا است جالب توجه است؛ در فراز نخست به وجه اثباتی پرداخته میشود؛ (صراط الذین انعمت علیهم) و در فراز دوم به وجه سلبی نیز توجه میشود؛ (غیرالمغضوب علیهم). در آیهی ۸۱، سوره مبارکه طه به عواقب خطرناک کسی که موجب غضب الهی قرار بگیرد، اشاره میکند، آنجا که میفرماید؛ وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىٰ؛ و كسى كه خشم من بر او فرود آيد، يقيناً سقوط خواهد کرد!
یعنی صراط مستقیم، صراط کسانی است که مورد خشم خدای تعالی واقع نمیشوند.
و بعد نیز به ضالین اشاره دارد. یعنی راه مستقیم راه کسانی است که گمراه نیستند.
اما سؤال این است که؛ چه کسی راه را گم کرده است؟ در آیهی شریفهی ۱۰۸ سوره بقره میفرماید؛ وَمَن يَتَبَدَّلِ ٱلْكُفْرَ بِٱلْإِيمَٰنِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ؛ و كسى كه كفر را به جاى ايمان اختيار كند، تحقيقاً راه راست را گم كرده است.
علامه طباطبایی (ره) میگویند؛ «این آیه میرساند که دستهی سومی هستند که نه راهشان بسوی بالاست و نه بسوی سقوط، بلکه اصلا راه را گم کرده دچار حیرت شدهاند، آنها که راهشان بسوی بالاست.، کسانی هستند که ایمان به آیات خدا دارند، و از عبادت او استکبار نمیکنند، و بعضی دیگر راهشان بسوی پستی منتهی میشود، و آنها کسانی هستند که به ایشان غضب شده، و بعضی دیگر اصلا راه را از دست داده و گمراه شدهاند، و آنان ضالیناند، و ای بسا که آیه مورد بحث به این سه طائفه اشاره کند؛ (الذین انعمت علیهم) طائفه اول، و (مغضوب علیهم) طائفه دوم، و (ضالین) طائفه سوم باشند».
🌱پایان
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
در انتشار نور جاودانه معارف دین همَّت بگماریم🕊
🌐 انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
🌱درباره سوره فتح (۱)
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها
♨️ایستگاه دوم (قسمت شانزدهم)
✍ حجة الاسلام دکتر محمدصدرا مازنی
استاد حوزه و دانشگاه
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
درباره سوره فتح (۱)
حال و هوای این روزهای ایران جان، بر آنم داشت تا به ضیافت سورهای دعوتتام کنم که یکایکمان، بیش از هرزمان دیگر تلاوتش کردیم، و البته همچنان به استفاده از ذلالش نیازمندیم. براین اساس، در نبض معنی، از سوره فتح میآموزیم، به این امید که فتح و ظفر نهایی بر دشمن را با اقتدار بهجشن بنشینیم.
سوره فتح صد و دوازدهمین سورهای است که بر رسول اکرم (ص) نازل شده است و در ردیف چهل و هشتمین سوره (در جزء ۲۶) و مدنی است. این سوره با ۲۹ آیهاش در سال ششم هجری نازل شده است. درست بعد از صلح حدیبیّه.
آنچه در نمای کلی این سوره میبینیم بشارت فتح مکّه و داستانهای تاریخی درباره صلح حدیبیّه، بیعت رضوان، اخلال و کارشکنی منافقان برای حضور در جنگ و کسانی که از جهاد تخلّف کردند، تحقق رؤیای پیامبر (ص) و بدرقهی آیه نیز با تصویری از یاران پیامبر اعظم (ص) همراه است.
سورهای در شمار مُمْتَحِنات!
در میان سورههای قران شانزده سوره؛ سجده، فتح، حجرات، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، نوح، جن. از جهت محتوا با سوره ممتحنه تناسب دارند.
چرایی نامگذاری سوره؛
قبل از اینکه درباره چرایی نامگذاری این سوره به فتح بنویسیم، به این موضوع که اساساً نامگذاری سورهها چه فرایندی را سپری کرده است میپردازیم.
اغلب مفسّران و داشمندان علوم قرانی نامگذاری سورهها را توقیفی میدانند. یعنی توسط خداوند و از ناحیه پیامبر (ص).
همچنین دلیل نامگذاری قرآن به این اسامی معنای آن اسامی و محتوای سوره است، مثلا بقره به مناسبت داستان گاو بنی اسرائیل و حکمت شگفتىآورى که در آن است بدان نامگذاری شده است.
یا در سوره نساء احکام بانوان بیان شده است. بنابراین، وجه تسمیه سورهها تناسب نام هر سوره با متن آن است.
با این توصیف، دلیل نامگذاری سوره فتح با توجه به معنای لغوی این کلمه روشن میشود.
این واژه به معنی «گشایش» و «پیروزی» است و چون محتوای آیه اول این سوره «فتح مبین» و پیروزی پیامبر (ص) بر مشرکان بعد از امضای پیمان صلح حدیبیه میباشد، این سوره به «فتح» نامگذاری شده است.
شأن نزول سوره فتح
پیامبر (ص) در سال ششم هجری بههمراه جمعی از مسلمانان برای انجام مراسم عمره عازم مکه شدند. آنها در محلی به نام حدیبیه محرم میشوند، اما با مانعتراشی مشرکان برای ورود به مکه مواجه شدند و بعد از امضای صلح حدیبیه، مسلمانان در حال حزن و اندوه به سمت مدینه حرکت کردند، در این هنگام سوره فتح نازل شد.
پیامبر (ص) با نزول سوره شادمان شده و بشارت آیندهای روشن را برای مسلمانان مژده داد.
📝ادامه دارد ....
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
در انتشار نور جاودانه معارف دین همَّت بگماریم🕊
🌐 انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
#آیات_کاربردی_فراموش_شده ✍حجه الاسلام دکتر سید مجتبی میردامادی عضو هیئت علمی دانشکده معارف و اندی
#آیات_کاربردی_فراموش_شده
#خلاصهالبیان_فی_التفسیر_القرآن
✍حجه الاسلام دکتر سید مجتبی میردامادی
عضو هیئت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران
2⃣
فیومَئِذٍ لایُسئَلُ عَن ذَنبِهِ اِنْسٌ وَ لا جانّ (الرحمن: ۳۲)
هر رفتار انسان در دنیا، در قیامت با نشانهای ویژه همراه است. خداوند متعال برای هر گناهی علامتی بر صاحب آن قرار میدهد تا بدان شناخته شود، و برای هر طاعتی نیز نشانهای بر بنده مینهد تا او با آن شناخته گردد. شاید اشاره آیهی شریفهی «فَیَوْمَئِذٍ لایُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنسٌ وَ لا جَانّ» به همین حقیقت باشد.
رسول خدا (ص) فرمودند: «شهیدان احد را با همان جامهها و خونهایشان در قبر بگذارید.» نیز فرمودند: «امّت من در روز قیامت با چهرههایی سفید و نورانی از آثار وضو از قبرهایشان برانگیخته میشوند.» (خلاصهالبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۶۷)
در قیامت، مواقف و جایگاههای گوناگونی وجود دارد:
در برخی مواقف، به مردم اجازهی سخن گفتن داده میشود: «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ» (صافات: ۲۴).
در برخی دیگر، دهانها مهر میشود و مجال سخن گفتن نمییابند: «اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی اَفْواهِهِم» (یس: ۶۵).
گاه نیز ظاهر و سیمای افراد گواه اعمالشان است: «یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُم» (الرحمن: ۴۱).
و در جایگاهی دیگر، اعضا و جوارح انسان زبان میگشایند و شهادت میدهند: «شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» (فصلت: ۲۱).
مفسران به روشنی تصریح کردهاند که این سخن گفتن اعضا و جوارح، حقیقتی عینی است نه مجازی یا کنایی؛ زیرا خداوند، همان است که فرمود: «الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیءٍ» (فصلت: ۲۱)؛ پروردگاری که قدرت دارد هر چیزی را به سخن آورد.
📝ادامه دارد ......
#سید_مجتبی_میردامادی
#پنجشنبههای_قرآنی
🌐 انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها
♨️ایستگاه دوم(سوره فتح)
✍ حجة الاسلام دکتر محمدصدرا مازنی
استاد حوزه و دانشگاه
Part2⃣
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً«1»
همانا ما گشایش آشکاری را برای تو پیش آوردیم.
سوره شروع طوفانی دارد، اینچنین شروع در سخنرانی، قصه یا هر مواجههای برانگیزاننده است!
این سوره نیز با شروعی چنین محکم و باصلابت که خبر از آیندهای امیدبخش میدهد، حس کنجکاوی توام با نشاط را در میان مؤمنین بر میانگیزاند، آنهم اگر با بشارت فتح همراه باشد!
خداوند در آیه شریفه، موهبت پیروزی را به خودش نسبت میدهد! ما فتحی که مببن است را برای تو مقدر کردیم.
درباره «فتح مببن»
چنانکه ملاحظه میشود؛ فتح مبین عبارت کانونی آیه است.
مفسران درباره مصداق این فتح مبین و پیروزی آشکار اختلاف نظر دارند؛ گروهی آن را صلح حدیبیّه و جمعی فتح مکّه یا فتح خیبر دانستهاند.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، این فتح را به صلح حدیبیه تفسیر کرده است.
اگر این نگاه تقویت شود، کلمه گشایش برای ترجمه کلمه فتح، تعبیر مناسبی است.
واژهی فتح، در عرف عام جایی به کار میرود که در پی یک مبارزه در جنگ و پیکار، پیروزیای نصیب یکی از طرفین شده باشد. از این رو فتح به پیروزی در نبرد گفته میشود. اما فتح در معنای لغویاش عبارت است از؛ پیروزی، تسخیر، چیرگی، ظفر، غلبه، مسخر، نصرت، باز کردن، گشادن، گشایش، گشودن. اما متضاد آن تنها به شکست معنا شده است! در حالیکه با کلمه افتتاح که بهمعنی باز شدن یک مکانی است، از یک خانواده است. در عین حال گشایش، اعم از توفیق در نبرد و غیر آن است، و البته مراتب مختلف دارد،
غلبه در یک نبرد کوچک نیز پیروزی گفته میشود، چنانکه توفیق در یک پیکار بزرگ نیز پیروزی است. اما مبین بودن این فتح کنایه از پیروزی بزرگ و غیرقابل انکار است که طعم شیرین فتحش برای دوستان زائل نشدنی است و تا مدتها ادامه دارد، و در مواردی که طرف مقابل در جنگ ظاهری و پیکار مصطلح شکست خورده باشد، رسوایی شکست بزرگ برای دشمن نیز به اندازهای است که هرگز نمیتواند انکارش کند، که در این آیه اگر فتح را ناظر به فتح مکه بدانیم قابل تصدیق است، اما چنانکه فتح مبین در آیه شریفه درباره صلح حدیبیه باشد، توجیه وجه سلبی بحث کمی دشوار به نظر میرسد، با این توضیح که ممکن است این تصور ایجاد شود در صورتی که صلح حدیبیه به فتح مبین مصداق بیابد، دیگر طرف مقابل شکستی نخواهد داشت، زیرا آنها نیز از این صلحنامه برد داشتهاند.
در پاسخ به این اشکال باید گفت؛ صلح حدیبیه در سال ششم هجرت به وقوع پیوست، یعنی تا آن موقع مسلمانان در تحریم بوده و فعالیتهای اجتماعیشان با مشکلاتی همراه بود، و با این صلح به نوعی اسلام به رسمیت شناخته شد. یعنی دشمن ناگذیر به پذیرش و رسمیت آن شد،
مسلمین با امضای صلح، توانستند الف) آزادانه در میان قبایل عرب به تبلیغ اسلام بپردازند تا جایی که بسیاری از آنان مسلمان شدند. ب) آنها در بستر صلح با قدرت بیشتری به فعالیتهای خویش ادامه دادند و ج؛ فرصت مناسبی برایشان ایجاد شد تا بدون دغدغهی جنگ به تبلیغ دین و جذب مسلمانان بیشتر بپردازند
بنابراین اگر وضعیت ماهها و سالهای آغازین صدر اسلام را به خاطر آوریم، و اینکه دشمنی که تا پیشتر فقط به نابودی اسلام میاندیشید، وقتی سرسختی و صلابت پیامبر (ص) و یاران جانبرکفی چون علی (ع) را در جنگها دید، ناگذیر شد قدرتی به نام اسلام را بپذیرد، در اینصورت خواهیم دید که این خود یک فتحی بزرگ در عرصه دیپلماسی و سیاسی اجتماعی بهشمار میرفت و تن دادن دشمن به آن شکستی مفتضحانه برای آنان بود به نحوی که در سال ششم هجری تنها هزار و چهارصد نفر همراه پیامبر (ص) بودند و تنها دو سال بعد یعنی در فتح مکه (سال هشتم هجری)، این رقم به ده هزار نفر رسید!
📝ادامه دارد ....
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
🌐 انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
💠همراه با تفسیر خلاصه البیان
✍دکتر سیدمجتبی میردامادی
دانشیار دانشکده معارف و اندیشه اسلامی
خداوند در قرآن میفرماید:
«وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا» (نساء، ۸۶)
یعنی: هرگاه کسی به شما تحیّت و سلامی گفت، شما نیز یا پاسخی بهتر بدهید و یا دستکم همانگونه پاسخ دهید؛ چرا که خداوند حساب همهچیز را دقیق نگه میدارد.
اما در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که ایشان فرمودند:
به برخی گروهها سلام نکنید؛ از جمله:
یهودیان، مسیحیان، مجوس و بتپرستان.
کسانی که بر سر سفره شراب یا قمار نشستهاند.
افراد مخنث (مردانی که خود را شبیه زنان میسازند).
شاعری که به زنان پاکدامن تهمت میزند.
کسی که مشغول نماز است.
رباخوار.
کسی که در مستراح نشسته است.
کسی که در حمام است.
فاسقی که آشکارا گناه میکند.
و کسی که مشغول تشییع جنازه است.
حکمت و فلسفه این منع سلام نیز چنین بیان شده است:
به کسی که در حال تشییع جنازه است سلام نمیدهند، چون ممکن است او را از یاد آخرت و توجه به مرگ غافل کند.
به نمازگزار سلام نمیدهند، چون پاسخ گفتن با حالت خشوع و توجه در نماز ناسازگار است.
به کسی که در مستراح یا حمام است سلام نمیکنند، چون در این حالت چهره و وضعیت او مناسب برای تشخیص سلام کننده نیست و شاید نتواند پاسخ سلام را به درستی بدهد .
و در مورد باقی افراد، دلیل اصلی آن است که سلام کردن به ایشان نوعی احترام است، در حالیکه رفتار یا موقعیتشان شایسته احترام نیست.
📚: خلاصهالبیان، ج ۱، ص ۴۶۹
📝ادامه دارد ....
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
🌐 انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها ♨️ایستگاه دوم(سوره فتح) ✍ حجة الاسلام د
سلسله یادداشتهای معرفتی #نبض_معنا؛ #ضربان زندگی با آیه ها
♨️ایستگاه دوم(سوره فتح)
✍ حجة الاسلام دکتر محمدصدرا مازنی
استاد حوزه و دانشگاه
Part3⃣
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً«1»
موقعیت مسلمانان صدر اسلام و پیروزی بزرگ با صلح حدیبیه (۱)
برای اینکه عظمت و اهمیت پیروزی و گشایشی که در آیه شریفه به آن اشاره شد فهمیده شود، لازم است شرایط اسلام و مسلمانان در صدر اسلام و خود صلح حدیبیه تبیین شود.
ماجرا به سال ششم هجری بر میگردد.
پیامبر اکرم (ص) از مردم مدینه خواستند بدون سلاح جنگی به سمت مکه (برای انجام)، عمره آماده شوند. تنها سلاح مسافر همراهشان بود. (همان شمشیری که عرب عموما با خود همراه دارد و این غیر از تجهیز برای حنگ و نبرد است که با کلاهخود و زره و نیزه و دیگر ادات حنگی متعارف روز انجام میشود).
این نکته نیز قایل ذکر است که در فرهنگ اعراب، هر کسی حق زیارت خانه خدا را داشت و این مسئله رسمی، ریشه دار در میان اعراب بود.
از نکات قابل توجه این تصمیم شگفتانگیز دعوت از قبایل مجاور مدینه (که هنوز اسلام را نپذیرفته بودند)، برای جهت حضور در این سفر است. اگر چه برخی از قبایل و گروهها از همراهی پیامبر(ص)، به بهانه امرار معاش و یا بیسرپرست ماندن زنان و فرزندانشان خودداری کردند.
در مقابل این دسته، مسلمانانی بودند که با اخلاص هرچه تمامتر آن حضرت را همراهی میکردند.
براساس آنچه نقل شده؛ همراهان حضرت در این سفر ویژه هزار و چهارصد نفر تا هزار و پانصد و بیست نفر بودند.
مورخان دلیل این سفر را اینگونه مینویسند: رسول خدا (ص) در عالم رؤیا وارد کعبه شده و سر خود را تراشیده و کلید کعبه را به دست مبارک خود گرفتهاند و به همراه تعدادی از صحابه به عرفات رفته و در آن صحرا وقوف مینمایند. پس از این خواب، پیامبر (ص) اصحاب را برای عمره دعوت نمود، علی رغم اینکه مکه و قریش با پیامبر (ص) در حال جنگ بودند ولی اصحاب آن حضرت تردیدی در اجابت دعوت پیامبر (ص) نداشتند.
مدل رفتار مسلمین که بدون سلاح و همراه با شترهایی برای قربانی بار سفر را بسته بودند، هرگونه بهانهای از دشمن را سلب کرده بود. چرا که آنها فهمیدند پیامبر(ص) فقط قصد زیارت خانه خدا را دارد نه جنگ.
احرام در مسجد شجره
پیامبر اعظم (ص) و اصحاب در مسجد شجره لباسهای خویش را با لباس احرام جایگزین کردند.
از طرفی اشخاصی که پیشتر بهسوی مکه حرکت کرده بودند و نقش سربازان سیستم اطلاعاتی پیامبر (ص) را ایفا میکردند، در نزدیکی منطقهای به نام «عسفان» مطلع شدند قریش از حرکت پیامبر(ص) باخبر شده و به «لات» و «عزی» قسم خوردند مانع ورود حضرت به مکه شوند. دلیل این تصمیم روشن بود؛ روابط پیامبر (ص) با آنان در شرایط بسیار بدی بود، آنها نمیتوانستند به دشمن خود اجازهی ورود به قلمرو خود بدهند، چرا که آن را شکستی سخت برای خویش میدانستند. براین اساس گروهی مسلح به فرماندهی «خالد بن ولید» را به منطقهای بهنام «ذی طوی» در نزدیکی مکه اعزام نمودند.
استراتژی پیامبر (ص) نیز جالب توجه است. از میان سناریوهای مختلف پیشرو، آن حضرت پرهیز از رویارویی با قریش را برگزیده بود. از این رو با تغییر مسیر و عبور از مناطق صعبالعبور به منطقهای به نام «حدیبیه » رسید، شتر حضرت در این منطقه زانو زد.
حضرت فرمود: این حیوان به فرمان خداوند در این منطقه خوابید تا تکلیف روشن شود. مأموران قریش نیز از مسیر حرکت پیامبر اکرم (ص) آگاه شدند و خود را به آن منطقه رسانیدند. پیامبر(ص) پس از فرود آمدن در این منزل خطاب به یاران خود فرمود: اگر امروز قریش از من چیزی بخواهند که باعث تحکیم روابط خویشاوندی شود، من خواهم داد و راه مسالمت آمیز پیش خواهم گرفت. این عبارت پیامبر (ص) چقدر مهم و برای این روزهای ما قابل تأمل است!
بههر حال عدهای از اصحاب گفتند: در این وادی آب نیست که ما در پیرامون آن منزل کنیم. پیامبر (ص) تیری به یکی از یاران خود داد و او در یکی از چاههای خشک فرو برد. آب از آن جوشید، بهحدی که مردم همه سیراب شدند.
شرایط بهگونهای رقم خورد که توقف پیامبر در حدیبیه طولانی شد. در این مدت اگرچه تنشهایی ایجاد شد و دشمن چند بار به کاروان پیامبر(ص) شبیخون زدند و حتی یکی از مسلمانان را کشتند تا آتش جنگ در گیرد؛ اما پیامبر اعظم (ص) با درایت و هوشمندی، شرایط را کنترل نمود.
قریش که تمایل به جنگ داشت «بدیل بن ورقاء» را به سوی پیامبر (ص) فرستاد. او گفت قریش آماده جنگ است، اما پیامبر (ص) در پاسخ، پیشنهاد صلح را مطرح نمود.
📝ادامه دارد ....
#پنجشنبههای_قرآنی
#نشر_زکات_علم_ومطالعه
#راه_معنوی_خدمت_به_قرآن
🌐 انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک