eitaa logo
"گــــــــــــــــࢪدان‌بࢪخـط"
5.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
306 فایل
- بسم الله . - وَ تَوَكَّل عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلا . حــاج‌حسین‌یکتا‌میگه : اگه‌میخوای‌یه‌روزۍ‌دور‌تابوتت‌‌ بگردن؛ امروز‌باید‌دور‌امام‌زمان‌بگردی🤍🌿!:) [ما مامور به وظیفه ایم؛ نه نتیجه!] کپی؟راحت‌باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
")🚌🍊💪🏻 COPY Dᴏɴ'ᴛ ʟᴇᴛ ᴀɴʏᴏɴᴇ sᴛᴇᴘ ᴏɴ Yᴏᴜʀ Dʀᴇᴀᴍs..🌻 اجـازه‌نـده‌هيـچ‌ڪس‌پـاشو✨ رورويـاهات‌بـذاره..😌🌿" @gordan_bar_khat
•🌸💓• اتفاقایِ بزرگ معمولا با شروع هایِ كوچيك آغاز می شن!☺️ @gordan_bar_khat
ݪینڪ ناشناسمونھ📦 و.... داشتین در خدمتیم🖤 https://harfeto.timefriend.net/16278256785560
「🦋🌱↻||•• - - -ڪـٰاش‌🌱 برآیَم‌قَرنطینہ‌در‌هَوآۍ‌‌حَرم‌تو‌💔🖐🏻 تَجویز‌ڪُنند . . .シ'🌻 - - 🐉⃟🦋¦⇢ @gordan_bar_khat
📜نوشته بود: ڪسانی ڪه از دینداری خود لذت نمی برند دیگران را نسبت به دین زده می ڪنند... 💫یا به قول حاج آقا پناهیان {اگه شما اهلِ معنویتی دَه برابرِ همه باید از دینداریت لذت ببری @gordan_bar_khat
از ؏ پرسیدن .. بھترین دیدنے در چیست ؟!🧐 ♡امام صادق؏ فرمودند .. تماشا کردن ♥️ لذت بخش‌ترین دیدنےِ بھشت است...!🙃 @gordan_bar_khat
کسانی که الان موبایل دست شون هست ده ثانیه هم طول نمی کشه ولی برای اخرت ذخیره می شه🔑 سبحان الله(3) الحمدالله‌(3) لااله الاالله(3) الله اکبر(3) لاحول ولاقوة الاباالله(3) استغفرالله(3) توهرگروهی که هستی بفرست تاتوثوابش شریک شده باشی (فَإنَّ الذِّکرَی تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ)
🌹‏در شب اول محرم، پیکر مطهر اولین شهید روحانی مدافع حرم، شیخ محمدمهدی مالامیری، پس از هفت سال شناسایی شد... محمدمهدی مالامیری در۲۶ خرداد ۱۳۶۴ در شهر نوشهر (کجور) استان مازندران به دنیا آمد. فضای طلبگی خانه پدری و علاقه محمدمهدی خیلی زود باعث شد که سال ۱۳۷۸ تصمیم خود را برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم بگیرد.او به سرعت مراحل علمی را پشت سر گذاشت و در زمره طلاب موفق قرار گرفت و زودتر از هم درس‌های خود سطوح درسی را گذرانده و در سن ۲۶ سالگی از اساتید سطح عالی در حوزه شد. 🌷پیشگام بودن این طلبه نخبه تنها به درس و حوزه محدود نشد و روزهایی که هنوز اسمی از مدافعین حرم نبود و داعش با پرچمی دروغین به جان مردم مسلمان یورش برده بود، تصمیم گرفت به سوریه برود. 🌷محمدمهدی ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ به سوریه اعزام شد و ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ در عملیات آزادسازی منطقه بصری الحریر استان درعا، با فداکاری و از خودگذشتگی برای حفظ جان یکی از رزمندگان فاطمیون به شهادت رسید. 🌷این طلبه نخبه شهید شاگردان زیادی را در طول تدریس خود در حوزه پرورش داد. کسانی که این روزها مشتاقانه منتظر تشییع پیکر استادی هستند که نزدیک به هفت سال از وطن به دور بوده است. 🌷پیکری که تا همین محرم مخفی بوده است و با وجود تفحص شهدای دیگر، تا امروز تفحص این شهید طول کشیده است. فاطمه و بشری دو یادگار این شهید مدافع حرم در روزهای سیاه‌پوشی سالار شهیدان به انتظار دیدار پدر نشسته‌اند. "شهید محمدمهدی مالامیری"  🌱🌹‏در شب اول محرم، پیکر مطهر اولین شهید روحانی مدافع حرم، شیخ محمدمهدی مالامیری، پس از هفت سال شناسایی شد... محمدمهدی مالامیری در۲۶ خرداد ۱۳۶۴ در شهر نوشهر (کجور) استان مازندران به دنیا آمد. فضای طلبگی خانه پدری و علاقه محمدمهدی خیلی زود باعث شد که سال ۱۳۷۸ تصمیم خود را برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم بگیرد.او به سرعت مراحل علمی را پشت سر گذاشت و در زمره طلاب موفق قرار گرفت و زودتر از هم درس‌های خود سطوح درسی را گذرانده و در سن ۲۶ سالگی از اساتید سطح عالی در حوزه شد. 🌷پیشگام بودن این طلبه نخبه تنها به درس و حوزه محدود نشد و روزهایی که هنوز اسمی از مدافعین حرم نبود و داعش با پرچمی دروغین به جان مردم مسلمان یورش برده بود، تصمیم گرفت به سوریه برود. 🌷محمدمهدی ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ به سوریه اعزام شد و ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ در عملیات آزادسازی منطقه بصری الحریر استان درعا، با فداکاری و از خودگذشتگی برای حفظ جان یکی از رزمندگان فاطمیون به شهادت رسید. 🌷این طلبه نخبه شهید شاگردان زیادی را در طول تدریس خود در حوزه پرورش داد. کسانی که این روزها مشتاقانه منتظر تشییع پیکر استادی هستند که نزدیک به هفت سال از وطن به دور بوده است. 🌷پیکری که تا همین محرم مخفی بوده است و با وجود تفحص شهدای دیگر، تا امروز تفحص این شهید طول کشیده است. فاطمه و بشری دو یادگار این شهید مدافع حرم در روزهای سیاه‌پوشی سالار شهیدان به انتظار دیدار پدر نشسته‌اند. "شهید محمدمهدی مالامیری"  🌱 @gordan_bar_khat
👇👇👇 💠دلبستگی به دنیا در کلام امام حسین(ع) ✍️خداوند متعال در درون انسان‌ها عقل و نفس قرار داده است، به طور طبیعی این دو امر با یکدیگر در تضاد هستند، بدون تردید آن‌چه که نفس می‌گوید و می‌خواهد، مادامی که مهار نشده و در اختیار عقل قرار نگرفته غیر از آن چیزی است که عقل می‌گوید. هر کدام از این دو جنود و سپاهیانی دارند که با آن‌ها به نبرد می‌پردازند. مثلاً جنود عقل؛ علم انسان، دانش انسان، دانستنی‌های انسان، اعتقادات انسان، این‌ها همه جنود عقل هستند. جنود نفس هم مشتهیات نفس است. لذّات مادی، مقام، شهرت، لذّات جنسی، خوراکی‌ها، این‌ها جنود نفس هستند. این تضاد در درون انسان منجر به یک نبرد درونی می‌شود، گاهی غلبه با نفس است و گاهی غلبه با عقل است. 👈اگر نفس غالب شود نفس می‌شود مُطاع و دست و پا و چشم و گوش انسان مطیع می‌شود ، نفس مطاع می‌شود. قرآن مجید در همین رابطه می‌فرماید که نفس گاهی مطاع می‌شود: 🗞«أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ[۲] أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکیلاً» [۳] معبود برخی از افراد، هوای نفس آن‌ها است اما برخی هم عقل را حاکم می‌کنند. 👈شعری که از مرحوم شیخ بهائیu در صمدیه در بابی که بیان می‌کندگاهی مضاف از مضاف‌الیه کسب تذکیر می‌کند و گاهی کسب تأنیث می‌کند، آمده است، که إنارة العقل که اضافه شده إناره به عقل، إنارة العقل مکسوف بطوع الهوى.[۴] نور عقل با اطاعت از هوی کسوف پیدا می‌کند یعنی خاموش می‌شود و عقل کارایی خود را از دست می‌دهد. @gordan_bar_khat
ݪینڪ ناشناسمونھ📦 و.... داشتین در خدمتیم🖤 https://harfeto.timefriend.net/16278256785560
✨﷽✨ ✍روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟ 💥هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند. و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم. همه‌ی این‌ها از یک دعای مادر است 📚 آیت الله میلانی @gordan_bar_khat
سلام 🤔ببخشید کدوم پستا دخترونس ؟😳🤔
سلام 🙂 ما گمنامیم 👌 در مورد پست ها هم مدیریت میکنم ببینم چه خبره😅
سلام ممنون لطف دارین 🤨 خواهر جان یکم تند رفتین !:\ اتفاقا از امروز به بعد پسرونه هم میزاریم 😎
سلام امروز در کانال قرار داده میشه 😎👌👏👍
سلام به همتون چه عالی 😎 از کجا معلوم شاید این دوست شما رو بدونیم کین :) چشم چشم چشممممم امشب منتظر رمان پسرونه باشین 😎🤩
سلام ممنون همچنین 🙂
سلام حتما بیاید پی ویم 🙂 @Parsa_abdi
‌سلام 🙂 اگه باشه چرا که نه 👌 پی ویم @Parsa_abdi
"گــــــــــــــــࢪدان‌بࢪخـط"
سلام امروز در کانال قرار داده میشه 😎👌👏👍
سلام از امشب پنج قسمت رمان پسرانه و پنج قسمت رمان دخترانه در کانال گذاشته خواهد شد.👌👌
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫 💫 💥 💥 خب خدا روشکر من که گفتم این دختر این کار رو نمی کنه. آراد همین امروز می ری دنبالش و میاریش شرکت فهمیدی؟ . _رفتم ولی نیومد . _یعنی چی که نیومد؟ _یعنی اینکه من بهش گفتم فهمیدم کار اون نبوده و می تونه برگرده سر کارش ولی او گفت که دیگه بر نمی گرده . _خدا می دونه تو چجوری ازش خواستی برگرده! آراد من آخر وقت میام اونجا و تا اون موقع آرام باید شرکت باشه . _من یه بار ازش خواستم بر ..... _آراد یاد بگیر روی حرف من حرف نزنی وقتی می گم امروز باید اونجا باشه یعنی باید باشه . _باشه سعی خودم رو می کنم که برش گردوندم ولی ... _ولی بی ولی! من اومدم باید ببینمش..... فعلا خداحافظ . _خداحافظ با قطر شدن تماس رو به پرهام گفتم: همون موقع که به بابا گفتم چی پیش اومده گفت اشتباه می کنم و آرام این کاره نیست حالا هم که می گه تا ظهر که میاد اینجا اون باید سر کار باشه، دیگه تو خودت می دونی یا باید برگردونیش یا خودت جواب بابا رو بدی . پرهام با کلافگی روی صندلیش نشست و عصبی نفسش رو بیرون داد . همانطور که وایستاده بودم دستم رو توی جیب شلوارم جا دادم و رو بهش گفتم : تو که تنهایی این کار رو نکردی! کی بهت کمک کرده؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت: چرا می پرسی؟ _برای این که به جای من و تو از این دختره معذرت خواهی کنه و اینکه بهش یاد بدم دیگه از این کارا نکنه .. ✨ ✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨✨ 👌 😎 👌 @gordan_bar_khat
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫 💫 💥 💥 ولی اونا فقط از من اطاعت کردن پس فقط من مقصرم . _یعنی تو حاضری جلوی بقیه ازش عذر خواهی کنی؟ _تو این رو جدی نمی گی!؟ _اتفاقا خیلی هم جدیم! _باشه من عذر خواهی می کنم . جلوتر رفتم و با زیرکی گفتم:کار اکبری و مبینا بوده نه!؟ _گفتم که خودم عذر خواهی می کنم دیگه چیکار به اونا داری؟ ! _اون نیازی به عذر خواهی نداره یعنی جلوی جمع نداره پس نگران اونا نباش! ولی من باهاشون کار دارم . منتظر نموندم پرهام چیزی بگه و در حالی که به سمت در اتاق می رفتم گفتم: برای برگردوندنش می تونی از خانم رفاهی کمک بگیری . با گفتن این حرف از اتاق خارج شدم و به سمت اتاق کار خودم رفتم ولی قبل اینکه دستم به دستگیره برسه برگشتم و به نازی که وایستاده بود و من رو نگاه می کرد گفتم :تو که خوب بلدی گزارش کامل رو با ریز جزئیات به پرهام بدی، هر اتفاق و هر رفت و اومدی رو هم به من گزارش می دی. حالا هم به اکبری و مبینا بگو بیان به اتاق من، کارشون دارم .!... ✨ ✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨✨ 👌 😎 👌 @gordan_bar_khat