شهادت نوزاد ۱۴ ماهه فلسطینی در حملات امروز رژیم‌صهیونیستی😢 انتقام خونت را خواهیم گرفت #شهید #صهیونیست 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI #اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی

قبل از ورود به ماه_رمضان این صوت رو گوش کنید حتی اگه چند دقیقه مونده باشه... خوشبحال اونایی که آماده مهمونی_خدا شدن... 🎤🎤 #استاد_پناهیان 🍃🌹🍃🌹 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI

🔆 بشارت خاص رهبر معظم انقلاب: تمدن نوین اسلامی(ظهور) در #زمان_شما جوانان و #بدست_شما جوانان خواهد بود ، هر چه میتوانید از نظر ایمان و تقویت جسم خود را آماده کنید. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI

🎥 هشدار وزیر آموزش و پرورش در تلویزیون: سند 2030 بصورت مخفیانه در برخی مدارس اجرا می‌شود! 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI

وقتی عروسکشو کشید منم از توی کیفم یه غلطگیر ورداشتمو گفتم میخوام عروسکتو شبیه خودمون کنم سپیده:چیطولی؟! زینب:حالا نگاه کن عا عا _سرشو با غلطگیر سفید سفید کردم سپیده:ع سر اینم کچل شد😁 زینب: آآآره مثه خودمو خودت کچلش کردیم ‌‌😉 دڪتر اومد تو اتاق ݐرستار: آقای دڪتر ایشون همراه مریضمون سپیده خانم خوشگلن از شما سؤال داشتند دڪتر:بفرمائید زینب:پدر منم پزشک هستند قرار بود با چند نفر از همڪاراشون در مورد سپیده مشورت بگیرند ولی خوب خیلی خوب شد ڪه شما رو دیدم— میشه لطفا نظر نهاییتون رو در مورد بیماری سپیده جان بگید دڪتر: فامیلتون؟ زینب:محمدی دڪتر:اسم پدرتون چیه؟ زینب: دڪتر سعید محمدی دڪتر:بله ارادت داریم به آقا سعید -از پزشڪان خوب و مجرب هستند، درس پس میدیم بهشون زینب:خوب حالا نظرتون رو میشه بڱید دڪتر: ببینید ابتدا یڪ توضیحی در مورد بیماری سپیده خدمتتون عرض ڪنم

سرطان خون یا چنگار خون یا لوسمی یا لوکمیا ( Leukemia یا Leukaemia) گروهی از انواع سرطانه که معمولاً از مغز استخوان شروع می‌شه و باعث شکل‌گیری تعداد زیادی گلبول سفید غیرطبیعی میشه این گلبول‌های سفید خونی به صورت کامل تشکیل نشدند و به اونها بلاست یا سلول‌های لوکمی یا سرطان خون میگیم  نشانه‌های این بیماری شامل مشکلات خونریزی و کبودشدگی😰، احساس خستگی شدید، تب و خطر افزایش عفونت می‌شه این نشانه‌ها به دلیل نبودِ سلول‌های خونی طبیعی هست  تشخیص این بیماری با استفاده از آزمایش خون و بیوپسی مغز استخوان صورت میگیره —یڪسری آزمایشها رو ازش گرفتن چندتا دیگه مونده انجامش بدن اونموقع نتیجه قطعی رو بهتون میگم —خوب سؤال دیگه ای ندارید؟ زینب: نه آقای دڪتر دڪتر:سلام به سعید آقا برسونید زینب:بله چشم

ساعٺ نزدیڪ یازده بود باید میرفتم دانشڱاه سپیده هم خوابش برده بود صورتشو بوسیدم‌😘 زینب:خانم ڪبیری شما اینجا هستین من ساعت یازده ڪلاس دارم خانم ڪبیری:فعلا ڪه هستم تا بیان بیرونم ڪنن —تو برو دخترم دیرت نشه زینب:با اجازتون رسیدم دانشڱاه دیدم توی محوطه آقای جعفری با آقا یاسر دارن صحبت میڪنن یڪدفعه به ذ هنم رسید ڪه چقدر خوب میشد ڪه یڪ ڱزارش از بچه های سرطانی تهیه بشه -رفتم سمت آقا یاسر آقای جعفری:سلام خانم محمدی ببینید آقا یاسر ما چی مجله ای درست ڪردن آقا یاسر:سلام علیڪم زینب: سلام سلام بعد از ڪلاسم حتما میبینم اتاق بسیج حضور دارید دیگه آقای جعفری :بله اگرم نبودم میگم بچه ها بهتون بدن زینب:فقط یه عرضی با آقای حسینی(یاسر) داشتم اگر امڪانش هست؟ آقا یاسر با من؟بله بفرمایین زینب:براتون امڪان داره از بچه های سرطانی یه مستند بسازید آقا یاسر(حسینی):بچه های سرطانی؟!😳 زینب:بله از اوضاع خودشون روحیه ی خوبی ڪه دارن تحمل زیادشون از شیمی درمانی وو..... اینا به نظرم باید به صحنه وصفحه ڪشیده بشه آقا یاسر:بله درسته اما من فقط 📷عڪاسم ولی میتونم با دوستان فیلمبردارم🎥 صحبت ڪنم ڪه یڪ مستند قابل توجهی ساخته شه

آقا یاسر :شما بیمارستان خاصی مدنظرتون هست؟ زینب:بله بیمارستان محڪ آقا یاسر:این شماره تماس 📱من هست بعدا با هم هماهنگ ڪنیم زینب:چشم من برم که کلاسم دیر شده خدانگهدار آقا یاسر:خ خدافظ سمانه:سلام دختر تو ڪجایی از دیشب دلم هزار راه رفت گوشیتو 📱نگاه ڪن پونصد بار زنگ زدم زینب:سلام . گوشیم رو بیصدا بود –حالا چی میخواستی بگی؟! سمانه:بابا میخواستم حالتو بپرسم زینب:خوب میبینی ڪه خوبم سمانه:میبینم ڪه زنده ای مامانتو چی ڪار ڪردی ڪچلیتو دید؟

#ابریشم_سرخ #داستان_واقعی #قسمت_17 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI ┅─═ঊঈ🌸🎀🌸ঊঈ═─┅