eitaa logo
عکس‌نوشتہ‌سیاسے(کپی ازاد)
5.8هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
10.9هزار ویدیو
322 فایل
شهدا @AXNEVESHTESHOHADA حجاب @AXNEVESHTEHEJAB استیکر @AXNEVESHTESTICKER
مشاهده در ایتا
دانلود
این ۴ قسمت رو هرکسی حوصله داره کامل بخونه حاج میرزا علینقی کاشانی از تجار متمول ایران و پدربزرگ (مادری) محمدجواد ظریف اول : 1⃣ از تجّار متموّل ایران در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم است. آن‌گونه که نوشته، او، مانند برخی تجّار دیگر آن زمان، در سال‌های ۱۳۲۰-۱۳۲۴، در زمانی که ایران تحت اشغال ارتش‌های متفقین بود، از طریق بحران مالی زمان جنگ، ثروتی انبوه به دست آورد. 2⃣ قهرمان میرزا سالور (عین‌السلطنه) در ۵ تیر ۱۳۲۴،‌ حدود دو ماه قبل از پایان جنگ دوم جهانی (۲ سپتامبر ۱۹۴۵ / ۱۱ شهریور ۱۳۲۴)، نوشت: 📝 باغ مرحوم نبیل‌السلطنه، که چهار هزار ذرع است جنب باغ من و رعیتی است عمارت مختصری دارد، «حاجی علینقی کاشی» به مبلغ یکصد و پنجاه هزار تومان خریداری و قرب سیصد چهارصد هزار تومان خرج بنای عمارت نموده. 🔸 هیچ بنایی را به این مفصلی و به این سرعت من ندیده بودم به اتمام برسد. این کاشانی از دولتِ سرِ یک کارخانهٔ نخ‌ریسی در سمنان کارش به اینجا رسیده که ذرعی چهل تومان باغ تجریش بخرد. در حالی که این باغ پس‌کوچه [است] و آب روان هم ندارد. 🔸 این قبیل تجّار تازه چرخ [تازه به دوران رسیده] زیاد شده[اند] و بی‌محابا بدون تعمّق ملک می‌خرند، عمارت می‌سازند و تا دهن باز کنی فلان باغ، خانه، ملک، دکان، فروشی است، مثل ریگ پول می‌دهند. 📚 روزنامهٔ خاطرات عین‌السلطنه، ج۱۰، ص ۸۰۶۷ 3⃣ و در ۴ مرداد ۱۳۲۴ افزود: 📝 گفتند، در روزنامه هم بود، همسایهٔ شمیران من «حاجی علینقی کاشانی» در این ایام که انحصار پنبه به‌هم خورد پانصد هزار تومان منافع برد. (باغ به این گرانی نخرد؟) 🔸 نمازی، باز همسایهٔ دورتر من، سال قبل در دو معاملهٔ کتیرا و چای از هریک ششصد هزار تومان برد. تا امسال چقدر برده باشد خدا عالم است. 🔸 قمار هم بین این‌ها از زنانه و مردانه رواجی دارد که شبی پانزده و شانزده الی سی هزار تومان برد و باخت می‌شود. شبی یک‌هزار و دویست تومان به صاحب‌خانه و مجلس می‌دهند بساط را راه بیندازد. توپ پانصد و هزار تومان می‌بندند. عبدالعلی خان [خواجه‌نوری] می‌گفت در کلوپ ایران شبی صد هزار تومان بردوباخت می‌شود. 📚 روزنامهٔ خاطرات عین‌السلطنه، ج۱۰، ص ۸۰۷۳ دوم : 1⃣ فروشندهٔ باغ فوق به ، که پس‌کوچه و بدون آبِ روان و با قیمتِ بالا بود، به‌نحوی که را متحیّر کرد، ‌«میرزا ابراهیم‌خان نبیل‌السلطنه» است که بعدها پسرش، ، رئیس دفتر شد و دخترش، ، سناتور. و فرزندانش از سرشناس بودند. 2⃣ این نوع معاملات مشکوک (خرید ملک به قیمتی بسیار بالاتر از قیمت متعارف) در زمان جنگ جهانی دوم، و بحران‌های مالی که قوانین نظارتی شدید وجود دارد، به معاملات صوری به‌منظور تبادل غیرقانونی پول () شبیه است. 3⃣ علینقی کاشانی بخش مهمی از ثروت پیشین خود را از طریق کارخانهٔ ریسمان‌ریسی سمنان به دست آورد. او احداث کارخانهٔ فوق را در سال ۱۳۰۵، در زمینی که ، بزرگ طایفه فامیلی سنگسر و سمنان، در اختیارش گذارد (مجانی یا با قیمت نازل)، شروع کرد. کارخانه ریسمان‌ریسی سمنان در شهریور ۱۳۱۰ با حضور افتتاح شد. 4⃣ احداث این کارخانه در به دلیل کشت وسیع پنبه در اراضی مابین و بود که در آن زمان ‌مرغوب‌ترین پنبه ایران به‌شمار می‌ر‌فت. بخش مهمی از ‌زارعین این اراضی از طوایف شبان بودند که از زمان صفویه به‌تدریج به سُرخه و آرادان مهاجرت کردند و شیوهٔ زیست و معیشت خود را از دامداریِ کوچنده به زراعت و یکجانشینی تغییر دادند. 5⃣ عین‌السلطنه در همان یادداشت ۵ تیر ۱۳۲۴ افزوده است: 📝 این آدم [حاج علینقی کاشانی] پنبه را از دولت (انحصار بود) به لطایف‌الحیل ارزان خرید و به هر قیمت دلش خواست فروخت (نخ را). 📚 روزنامهٔ خاطرات عین‌السلطنه، ج۱۰، ص ۸۰۶۷ سوم : 1⃣ سی‌وسه سال قبل، در دوران احمدشاه قاجار،‌ در یادداشت ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۰ ق / ۱۴ آذر ۱۲۹۱ ش. نوشت: 📝 شش ساعت از دسته گذشته، شاه‌آباد رسیدیم. اسب‌ها رمق ندارند و خیلی آرام حرکت می‌کنند. باد می‌آمد و سرد بود... باز چای خوردیم. عکس [عبدالبهاء، سومین شخصیت محوری بهائیت] در صدر اطاق آویخته بود. از وقتی که «میر علینقی کاشانی» مدیر این راه بود تمام عمله‌جات را از گرفته بود. حالیه هم باز همان‌ها هستند. به این جهت است که عکس عباس افندی در اطاق‌ها است. 📚 روزنامهٔ خاطرات عین‌السلطنه، ج۵، ص ۳۸۰۹ 2⃣ تصور می‌کنم منظور از «میر علینقی کاشانی» فوق‌الذکر همان «حاج علینقی کاشانی» است که در جوانی «میرزا علینقی» خوانده می‌شد.
3⃣ با توجه به اسنادی ‌که از تحرکات مالی برخی ثروتمندان بزرگ بعدی ایران در زمان جنگ جهانی دوم موجود است، احتمالاً باید اسنادی باشد که بتواند ‌اطلاعات دقیق‌تری‌ دربارهٔ ‌«حاج علینقی کاشانی» و شرکایش،‌ و سازوکار عملیات مالی ایشان، به دست دهد و یادداشت‌های عین‌السلطنه را مستند و کامل کند. 4⃣ در سال‌های پسین می‌کوشید، مانند سایر ثروتمندان بزرگ از این قماش، آن‌گونه که هم در ایران و هم در غرب مرسوم است، برای خود کسب کند. به این دلیل، زمانی که به ثروت انبوه رسید، «کار خیر» نیز می‌کرد و به علمای بزرگ وقت، مانند مرحوم آيت‌الله‌العظمی بروجردی، «وجوهاتی» می‌داد. ورّاث مادی و معنویِ این‌گونه ثروتمندان معمولاً فقط این بخش از شخصیت ایشان را برجسته می‌کنند و دربارهٔ منشاء و سازوکار خاندان خود ‌سکوت می‌کنند! چهارم : 1⃣ سرگذشت ما را به نتایجی شگفت می‌رساند. 2⃣ این تأمل نشان می‌دهد که بخش مهمی از تحولات ایران از سال ۱۳۸۴ تا امروز، در دوران صعود و سپس انتقال دولت به ، توسط افرادی رقم خورده که به منطقهٔ کشت پنبهٔ فوق تعلق دارند؛ همان اراضی بین آرادان و سُرخه که به‌خاطر آن حاج علینقی کاشانی، با حمایت رضا شاه و کمک حاج میرزا آقا فامیلی، کارخانهٔ خود را برای تبدیل پنبه به نخ احداث کرد. (بنگرید به تصویر منطقهٔ فوق در انتهای همین نوشته) 3⃣ محمود احمدی‌نژاد اصالتاً از طایفه مهاجر به است. حسن روحانی از جانب پدر از طایفه (مهاجر به ) و از جانب مادر از طایفهٔ است. «حاج علینقی کاشانی» نیز پدربزرگ (مادری) است. 4⃣ قبلاً و در یادداشت یکشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۷ / ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۸، نوشتم: 📝 «در سال‌های ۱۳۲۸- ۱۳۲۹ که دایرهٔ جغرافیاییِ ستاد ارتش اولین مجلدات «فرهنگ جغرافیایی ایران» را منتشر کرد، «سُرخه» روستایی بود با ۴۰۰۰ نفر سکنه از توابع بخش مرکزی شهرستان سمنان در استان دوم، و «آرادان» روستایی بود در نزدیکی سرخه با ۲۵۰۳ نفر سکنه از توابع بخش گرمسار شهرستان دماوند استان مرکزی. 📝 آن زمان برای هیچ‌کس قابل تصور نبود که در آیندهٔ دور از دو خانوادهٔ ساکن این دو روستا، که هر دو اصالتاً از طوایف شبان (مهدی‌شهر) بودند، دو تن به مدت ۱۶ سال پیاپی زمام دولت ایران را به‌دست خواهند گرفت و بر اقتصاد (و سیاست) ایران بزرگ‌ترین ‌تأثیرات را خواهند گذارد.» توضیحات تکمیلی : 1⃣ در یادداشت فوق در پی اثبات «حاج علینقی کاشانی» نبودم بلکه یافته‌های خود را درباره جایگاه حیرت‌انگیز منطقهٔ «آرادان - سُرخه - سنگسر» در تحولات اخیر ایران، از سال ۱۳۸۴ تا امروز (دولت‌های محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی)، بیان کردم. 2⃣ یادداشت فوق فقط نشان می‌دهد که با کانون‌ مالی- سیاسی معینی ارتباط و شراکت داشته که در منطقهٔ سمنان نفوذ فراوان داشت و، اگر «میر علینقی کاشانی‌» ذکر شده در یادداشت ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۰ ق / ۱۴ آذر ۱۲۹۱ ش. عین‌السلطنه همان «حاج علینقی کاشانی» باشد، این ارتباطات بسیار قدیمی بوده. 3⃣ آنچه فرضیهٔ یکی بودنِ «حاج علینقی کاشانی» سال ۱۳۲۴ ش. و «میر علینقی کاشانی» سال ۱۲۹۱ ش. را تقویت می‌کند نامه‌ای است به محمد مسعود،‌ منتشره در روزنامهٔ مرد امروز (شماره ۶۰، مورخ ۲۵ خرداد ۱۳۲۵، ص۷)، از فردی با نام مستعار «ب. ب.» که در آن حاج علینقی کاشانی را «حاج میر علینقی کاشانی» خوانده و مسعود را به رشوه‌گیری و سکوت دربارهٔ او متهم کرده. این نامه نشان می‌دهد که حاج علینقی کاشانی به «میر علینقی کاشانی» نیز مشهور بوده. 4⃣ در روزنامهٔ خاطرات ‌عین‌السلطنه فرد دیگری به‌نام «حاج علینقی کاشانی» دیده می‌شود که در یادداشت یکشنبه، ۲۴ ربیع‌الثانی ۱۳۲۴ ق / ۱۷ ژوئن ۱۹۰۶ م. از او با عنوان «مرحوم حاج علینقی کاشانی» یاد شده یعنی در سال پایانی سلطنت مظفرالدین شاه مرحوم بوده. عین‌السلطنه درباره این حاج علینقی کاشانی می‌نویسد: 📝 «این کاروانسراها را تا مشهد مقدس همه را مرحوم حاجی علینقی کاشانی تعمیر کرده. خدایش رحمت کند، بسیار زحمت کشیده و مصارف کرده است.» (روزنامهٔ خاطرات عین‌السلطنه، ج۲، صص ۱۶۵۱- ۱۶۵۲) 5⃣ از حاج علینقی کاشانی فوق‌الذکر موقوفاتی بر جا است که فهرست آن در سال ۱۳۰۱ ق / ۱۸۸۳ م.، ده سال قبل از قتل ناصرالدین‌شاه، منتشر شده با مشخصات زیر: صورت موقوفات حاج علینقی کاشانی، تهران: ۱۳۰۱ ق، دارالطباعه سید آقا میر باقر رازی. روشن است که این حاج علینقی کاشانی را نباید با حاج میر علینقی کاشانی، که در سال ۱۳۲۵ ش. زنده بود، یکی دانست. ✍ استاد عبدالله شهبازی