سمانه اومد پیشم
سمانه:دختر بجای اینڪه تو بهش روحیه بدی اینجوری میزنی زیر گریه😭
زینب: دست خودم نبود یاد موهای خوشگلش افتادم
آقای حسینی: خوب خانم محمدی آشناتون این اتاقه؟
زینب:بله بفرمائین تو
آقای حسینی:بعععع چی دخمل خوشگلی اینجاست
اسمت چیه عمو؟
سپیده: امروز همه اومدن منو ببینن خوب معلومه اسمم سپیدس
آقا ی حسینی:بلدی شعر بخونی عمو
سپیده:بله ڪه بلدم
—دیشب این شعررو خانم مدیل یادمون داد
آقای حسینی:حمید فیلم بگیر
سپیده:
کوچولو بخند که خنده هات می گیره از من خستگیمو
کوچولو بخند صورت نازت میده امید به زندگیمو
میدونی صدای خندت بهترین سازِ تو دنیا؟
میدونی نورِ تو چهرت کرده این اتاقُ زیبا؟
سر تا پا یه پارچه آقا، سر تا پا یه پارچه خانوم
آره من عاشقِ اینم تو بشینی روی زانوم
یه فرشته ی کوچولو با یه عالَم مهربونی
از خدا میخوایم همیشه تو کنارِ ما بمونی
تو کنارِ ما می مونی...
#ابریشم_سرخ
#داستان_واقعی
#قسمت_19
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
┅─═ঊঈ🌸🎀🌸ঊঈ═─┅