آهسته تر از باران، بر دامن شبدرها
آرام چکیدی از پیراهن شهپرها
زیبایی یاسی که آویخته از دیوار
آرامش پنهانی! در کاشی سردرها
هر آینه یک آیه، از بارش یک شاخه
در باغچه میریزد، بر کاسهی گلپرها
هر چند که در هم شد آرامش این خانه
با بارش طیاره، دلسنگی اژدرها
خون میچکد از شیشه، با ریزش ترکشها
از بام که میبارد، پرهای کبوترها
کابوس گل شببو، ترس از خطر آهو
بر خاک که میریزد، ویرانهی سردرها
جای گل و بابونه، هر آینه میکارند
دردانهی کودک را، در باغچه مادرها
هر چند که گِردش مرگ، پیچیده کفنها را
برخواسته پروانه، از پیلهی پیکرها
هر سو که نگاه اندخت، هر لنز پس از پیکار
هر قاب پر از پرواز، هر خاک پر از پرها
تابوت نشسته باز بر شانهی کودکها
افتاده میان کادر، تصویر قَلندرها
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#غزه
#فلسطین
@A_Hashemii